مهدی جعفری، کارگردان «یدو» در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:
«یدو» دومین ساخت بلند مهدی جعفری است که شریف است و البته خالی از ضعف هم نیست و می‌توانست در جاهایی بهتر داستان را پیش‌ببرد؛ اما او شرایط کرونا را هم در ساخت فیلمش تاثیرگذار می‌داند و می‌گوید که با همه وجود تلاشش را کرده است تا بتواند فیلمی قابل قبول را برای مخاطب ارائه دهد.
  • ۱۳۹۹-۱۱-۲۰ - ۰۸:۵۱
  • 10
مهدی جعفری، کارگردان «یدو» در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:
نوجوانان راوی صادقی برای وقایع هستند
نوجوانان  راوی صادقی  برای وقایع هستند
عاطفه جعفریدبیر گروه فرهنگ

به گزارش «فرهیختگان»، «23 نفر» را که دیدم، با آنکه کتابش را هم خوانده بودم تا چندساعت مبهوت قهرمانانی بودم که شاید تا لحظه ساختن فیلم، همه مردم ایران آنها را نمی‌شناختند، کسانی که در سن کم برای دفاع از وطن رفتند و با تمام جان ایستادند. مهدی جعفری روایت داستان 23 نفر را برعهده داشت و به‌خوبی از پس این مساله برآمد و حالا او در داستان جدیدش دوباره سراغ قهرمانان کوچکی رفته است که برای خانواده تلاش کردند و ماندند درجایی‌که فقط گلوله بود و گلوله. جعفری، متولد سال 1348 در اهواز است و سال‌هاست به‌عنوان مدیر فیلمبرداری در سینمای ایران فعالیت می‌کند. او همچنین درحوزه فیلم کوتاه نیز فعال بوده و موفقیت‌های بین‌المللی‌ای را هم به‌دست آورده است. او همیشه دغدغه نوشتن از آن روزها را دارد، نوشتن از داستان‌های جنگ و به‌گفته خودش، جهان بینی‌اش این است که از آن روزها بنویسد از روزهایی که برای خیلی‌ها تمام شده است، اما هنوز برای او این مساله مهم است چون خودش فرزند جنوب است و سختی‌های آن روزها برایش ملموس و پررنگ است. برای همین سعی می‌کند در ساخته‌هایش از آن روزها فاصله نگیرد.

به سراغش رفتیم تا از ساخت «یدو» بگوید و او هم از تجربه‌های شیرین ساخت فیلم برای نوجوانان گفت و اینکه تماشای واقعیت‌ها از نقطه دید کودکان و نوجوانان به‌خاطر خلوص و صداقت آنها از باورپذیری و تاثیرگذاری بیشتری همراه است و نوجوانان را راویان صادقی در همه زمینه‌ها دانست که می‌توانند ماجراها را با دید شفاف‌تری ببینند و روایت کنند. مهدی جعفری در ساخته جدیدش به مساله خانواده هم توجه کرده است؛ مساله‌ای که شاید خیلی‌ها در سینمای امروز به آن بی‌توجه باشند، خانواده در سینمای او نقش مهمی دارد و خودش خانواده را یکی از مهم‌ترین و اصلی‌ترین زیرساخت‌های اجتماعی می‌داند و برای همین سعی کرده است در اثر جدیدش این مساله را لحاظ کند. این نکته را هم باید توجه کنیم که جنوب ایران ذاتا دارای پتانسیل ساخت فیلم است و مردم آن خطه به‌دلیل علاقه زیادی که به سینما دارند، هرکدام برای خودشان تصویری از سینما می‌سازند. این را در بازی بازیگران نوجوان فیلم هم می‌توان دید که چقدر این مساله برایشان جدی است، درحالی‌که نابازیگرند اما با همه توان تلاش‌شان را برای این مساله می‌کنند تا خودشان را در آن نقشی که برایشان تعریف شده است، بگنجانند. «یدو» دومین ساخت بلند مهدی جعفری است که شریف است و البته خالی از ضعف هم نیست و می‌توانست در جاهایی بهتر داستان را پیش‌ببرد؛ اما او شرایط کرونا را هم در ساخت فیلمش تاثیرگذار می‌داند و می‌گوید که با همه وجود تلاشش را کرده است تا بتواند فیلمی قابل قبول را برای مخاطب ارائه دهد.

از چگونگی نوشتن فیلمنامه یدو بگویید که چطور این داستان را برای روایت انتخاب کردید؟ آیا داستان واقعی است و چقدر نوشتن فیلمنامه برای شما زمان برده است؟

بعد از ساخت ۲۳ نفر، یکی از دوستان سینماگر آقای ابراهیم ایرج‌زاد از آنجا که می‌دانست من زاده اهواز هستم، خواندن یک داستان کوتاه به نام «زخم شیر» نوشته آقای صمد طاهری را به بنده پیشنهاد کردند و من بعد ازخواندن آن کتاب شیفته فضا و آدم‌های قصه شدم. حدود یک‌سال با همسرم، خانم مهین عباس‌زاده مشغول نگارش و بازنویسی فیلمنامه بودیم تا اینکه شرایط ساخت آن در سال ۹۹ فراهم شد. بنابراین می‌توان گفت فیلم یدو یک اقتباس آزاد سینمایی است.؟

نوجوانان و جوانان سهم تعیین‌کننده و تاثیرگذاری در دوران دفاع مقدس داشته‌اند، اما همان‌طور که شما هم اشاره کردید در سینمای ما کمتر به آنها پرداخته شده است. شاید یکی از مهم‌ترین دلایل رویکرد من به قصه‌های جنگ از دید نوجوانان این باشد که دوران کودکی و نوجوانی خودم مصادف شد با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و قسمت شد تا من از نزدیک شاهد عواقب جنگ باشم. نکته دیگر اینکه تماشای واقعیت‌ها از نقطه دید کودکان و نوجوانان به‌خاطر خلوص و صداقت آنها از باورپذیری و تاثیرگذاری بیشتری همراه است. آنها همیشه می‌توانند راویان صادقی در همه زمینه‌ها باشند.

اینکه تماشای خاطرات و قصه‌های دوران دفاع مقدس چقدر می‌تواند برای نسل جوان و نوجوان امروز لذت‌بخش باشد، بیشتر به کار و هنر ما بازمی‌گردد. اگر بتوانیم این داستان‌ها را در قالب آثاری جذاب و تماشایی بازنمایی کنیم این امید وجود دارد که مورد اقبال واقع شوند و ضمنا در این بازنمایی‌ها باید در مرز باریکی از واقعیت و خیال راه برویم تا فیلم‌ها با وجود استناد به واقعیت، اغراق‌آمیز نبوده و قابل‌باور باشند.

از نگاهی دیگر یدو را باید فیلم خانواده بدانیم؛ پسری که همه تلاشش بر این است که خانواده‌اش را دور هم نگه دارد و نگذارد که جنگ مانع با هم بودن‌شان شود، به این مساله خیلی کم در سینمای امروز پرداخته می‌شود و فیلم‌هایی می‌بینیم که خانواده و ارزش آن برایشان مهم نیست، شما به‌عنوان کارگردان چقدر این مساله برایتان اهمیت دارد؟ و چقدر فیلم‌سازی‌تان را براساس مساله ارزش خانواده پیش می‌برید؟

خانواده همان‌طور که در علم جامعه‌شناسی یکی از مهم‌ترین و اصلی‌ترین زیرساخت‌های اجتماعی است در جهان داستان و سینما هم مهم‌ترین بستر برای خلق شخصیت و قهرمانان اثر به‌شمار می‌رود. یکی از مهم‌ترین لوازم همذات‌پنداری مخاطبان با آثار، درک محیط و روابط خانواده است. در شرایط تلخی که امروز دنیای مجازی برای ساختار خانواده‌ها رقم زده است، پرداختن به بنیان‌های اصیل و فطری این نهاد یک کار واجب محسوب می‌شود. اگرچه هجمه گوشی تلفن و اینترنت چنان بالا و قوی‌ است که به‌سختی می‌توان نیروی اصلاح‌کننده‌‌ای برای ترمیم‌کنندهای زخم‌های حاصل از این هیولای مدرن تصور کرد، ولی در حد توان باید کوشید. هرچه دیرتر اقدام کنیم آخرین سنسورهای فعال بشری را در آدم‌ها زودتر از دست می‌دهیم. انسان‌ها هر روز در باتلاق صفحات موبایل‌ها و تبلت‌ها فروتر می‌روند. امیدوارم روزی نرسد که برای گرفتن دست آنها و بیرون کشیدن‌شان از این باتلاق شیطانی دیر شده باشد.

نوشتن از مردم جنوب و رنج‌هایی که درطول جنگ کشیدند، کاری است که درطول این سال‌ها انجام گرفته، درست است که هرچقدر از این رنج‌ها بگوییم باز کم است، اما به‌نظر می‌رسد روایت این روزهای مردم جنوب باید پررنگ‌تر باشد، به‌عنوان یک فیلمساز نمی‌خواهید که درمورد مسائل فعلی این مردم فیلمی بسازید و چقدر این مساله را مهم می‌دانید؟

یک نکته مهم را باید بگویم، به‌نظرم جهان‌بینی هر هنرمندی متفاوت است و هرکس باید براساس جهان و نگاه ویژه خودش سراغ موضوعات برود. قطعا همانقدر که پرداختن به موضوعاتی در دوران هشت‌ساله دفاع مقدس واجد ارزش است، پرداختن به مسائل و مشکلات امروزی مردم (چه مردم رنج‌کشیده جنوب و چه همه جای ایران) کاری ارزشمند و حائز اهمیت است. نکته‌ای که باید در رویکرد موضوعی از آن غافل نشویم، داشتن صداقت و خلوص در برخورد با این‌گونه مسائل است. مهم‌ترین مساله خاستگاه و علت رویکرد هنرمند به موضوع است. هر فیلمی باید از دنیای درون هنرمند بیرون بیاید. اگر ما فیلمسازان اصیل و دغدغه‌مند و باسوادی داریم که مشکلات و مسائل اجتماعی را می‌فهمند و صلاحیت تحلیل و نظر دارند، چرا درباره آن موضوعات فیلم نسازند؟ ولی اگر رویکرد به این مسائل فقط بهانه‌ای برای جلب توجه و خودنمایی خود فیلمسازان باشد یا برای جریان‌سازی و موج‌سواری، این دیگر نوعی برخورد کاسبکارانه با موضوعات ملتهب سیاسی- اجتماعی و ساخت چنین آثاری از خود آن مشکلات و مسائل دردناک‌تر است.

 عملا می‌توانیم بگوییم که در این سال‌ها سینمای نوجوان نداریم و دیگر فیلمسازان مثل دهه 70 به این مسائل نمی‌پردازند، درحالی‌که این نسل به قهرمان احتیاج دارند و باید از مسائل مختلف برایشان گفت و قهرمان برایشان ساخت. شما با ساخت 23نفر این کار را انجام دادید، چقدر این مساله برایتان جدی است و چرا به نوجوانان در کارهایتان توجه دارید؟

بخشی از پاسخ من در خود سوال شما نهفته است. بله، ما برای تماشایی کردن قصه‌های این دوران و اساسا برای شنیدنی کردن هر داستانی به قهرمان نیاز داریم. قهرمان‌ها تاثیرگذار، الهام‌بخش و جریان‌ساز هستند و خلق چنین قهرمان‌هایی واقعا کار ساده‌ای نیست. سال‌هاست که ما مصرف‌کننده داخلی قهرمان‌های وارداتی هستیم، البته اگر این چنین داستان‌ها و محصولاتی درنهایت به تقویت مبانی اخلاقی و رفتاری در جوامع بشری منجر شوند، منعی برای الگوسازی محسوب نمی‌شوند. نمونه‌اش شمار زیادی از آثار انیمیشن‌های غربی خوبی که این‌ سال‌ها دیده‌ایم. اما‌ ای کاش بتوانیم با ارجاع نسل نوجوان خود به قهرمان‌های ملی و داخلی، موجوداتی قابل لمس‌تر و دست‌یافتنی‌تر برایشان خلق کنیم. به نظرم یکی از فلسفه‌های وجودی نهادی همچون کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پرداختن به همین موضوع مهم بوده و هست و در بسیاری از آثار به‌خصوص انیمیشن‌های ایرانی موفق هم بوده است.

به‌طور کلی اشکال کار ما در الگوسازی یا قهرمان‌پردازی اغراق و مبالغه است. اولین و مهم‌ترین اصل را به‌درستی رعایت نمی‌کنیم. آدم‌های داخل فیلم‌های ما باید آنقدر واقعی و باورپذیر باشند که ما با آنها رفیق بشویم، دل‌مان برایشان تنگ شود، دوست‌شان داشته باشیم و ناخواسته دل‌مان بخواهد که ‌ای کاش ما هم مثل آنها بودیم. ولی چگونه؟!

به‌گمانم درکنار تعریفی که از سینما به‌عنوان هنر- صنعت رایج است باید تعریف ساختاری هنر- جادو را هم فراموش نکنیم. امیدوارم سوءتفاهم نشود اگر بگویم که هنر سینما یکی از زیرشاخه‌های جادوگری است. فیلمی موفق است که بتواند تماشاگرش را با هیپنوتیزم داستان، تصویر و صدا به خوابی عمیق فروببرد، او را از جهان اطرافش به کلی خارج کند و در جهان مجازی که خلق می‌کند بر روح و روان او تاثیر بگذارد. در اثنای همین جادوگری است که او را به ملاقات یک یا چند قهرمان می‌بریم و چنان باورش می‌کند که وقتی از خواب بیدار می‌شود هم هنوز وجود آن قهرمان را واقعی می‌پندارد. اگر آن جادو با قدرت عمل کرده باشد، بیرون کشیدن آن قهرمان و اثرات آن از ذهن آن تماشاگر دیگر کار سخت و نشدنی است!

انتخاب بازیگران نوجوان فیلم چگونه انجام گرفت؟

به کمک دوستان گروه کارگردانی آقایان جمشید بهمنی و رضا نوری مدت یکی، دوماهی را در آبادان و خرمشهر به‌دنبال بازیگران کم‌سن‌وسال بودیم تا اینکه درنهایت از میان نابازیگران بومی این چندنفر را برای ایفای نقش در فیلم انتخاب کردیم که انصافا با توان و انرژی‌ای که در آن شرایط سخت گرما و رطوبت گذاشتند، خوش درخشیدند.

بازهم سراغ ساخت فیلم برای این رده سنی می‌روید؟

با همه سختی‌ها و مشکلاتی که در ساخت فیلم در این حوزه وجود دارد، بله، حتما! ... کمی صبر و تحمل می‌خواهد.منظورم سختی فراهم آوردن شرایط مالی و حمایتی برای این‌گونه آثار است و از طرفی سروکله زدن با موجودات نازنین و دوست‌داشتنی و پرشور و نشاطی به نام کودکان و نوجوانان.

با توجه به استقبال از ۲۳ نفر، فکر می‌کنید مخاطب چقدر از یدو استقبال خواهد کرد؟

یدو فیلمی برای مخاطب است، در همه سنین و به‌خصوص نوجوانان. با توجه به زحمات همه گروه باید بگویم که بله، به استقبال از آن از سوی مخاطبان امیدوارم. در همینجا هم باید از زحمات همه گروه تشکرکنم. همه از جان و دل مایه گذاشتند. اگر این همت و غیرت دوستان نبود، ما باید تسلیم شرایط سخت گرمای تابستان آبادان می‌شدیم و کار را در نیمه رها می‌کردیم. از همه آنها و نیز از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و بنیاد سینمایی فارابی سپاسگزارم که در این سال سخت یار و حامی ما بودند.

* نویسنده: عاطفه جعفری، روزنامه‌نگار

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰