علامه مصباح‌یزدی
وقتی به زندگی علامه مصباح‌یزدی می‌نگریم، ویژگی‌های خاصی دیده می‌شود که یکی از آنها نگاه مبتنی‌بر مساله‌یابی و حل مساله ایشان بود. نگاه علامه مصباح‌یزدی به جامعه بود و ازاین‌رو مسائل را بهنگام دریافت می‌کرد و برای آن راه‌حل‌های فکری و بنیادی ارائه می‌داد و نظریه‌پردازی می‌کرد. این منش و روش در میان فیلسوفان مسلمان قابل‌تأمل بوده و تمدن نوین اسلامی نیازمند چنین فیلسوفان اجتماعی است.
اگر اساتید دانشگاه فقط همّشان این باشد که درس بگویند، فقط بنایشان بر این باشد که تعلیم کنند اینها را، پهلویش تربیت نباشد، تربیت معنوی نباشد، از دانشگاه آنها می‌آید بیرون که فساد می‌کنند. حوزه‌های علمی هم همین‌طور است. اگر در حوزه‌های علمی قدیمی تهذیب نباشد، اخلاق نباشد، آموزش معنوی نباشد، فقط آموزش علمی باشد، فقط علم در کار باشد، آنجا هم افرادی از آن خواهند بیرون آمد که دنیا را هلاک می‌کنند، به هم می‌زنند.
مرور آثار و اندیشه مرحوم علامه مصباح‌یزدی به‌عنوان یکی از متفکران جریان‌ساز در حوزه علوم انسانی نشان می‌دهد که وی تلاش کرده با بهره‌گیری از رویکرد اجتهادی جاری در سنت حوزوی و با تکیه‌بر ادله دینی خوانشی متفاوت از مسائل علوم انسانی داشته باشد. آیت‌الله مصباح با عبور از انحصار تجربه‌گرایی در تبیین مسائل سعی دارد ظرفیت «نقل» (آیات و روایات) و حکمت اسلامی را در ارتقای علوم انسانی به‌کار گیرد.
سپهبد سلیمانی وقتی در قامت مصلحی اجتماعی قد علم می‌کند و همه جوانان این مملکت را فرزند خود و اسلام و انقلاب می‌خواند و هر تفکر تفرقه‌افکنی را در مخالفت با اسلام و نظام معرفی می‌کند، کاری جز اصلاح شکاف‌های اجتماعی انجام می‌دهد که کسان دیگری همواره در جامعه شعار آن را می‌دهند و ژست آن را می‌گیرند.
با توجه به بررسی حرکت اجتماعی آیت‌الله مصباح در سطح نهاد علم و تربیت نیروی فکری، به نظر می‌رسد او در گام نخست کوشید ضمن توجه به تقدم مبانی معرفتی بر مبانی غیرمعرفتی، اقدام به تدریس مجموعه «معارف قرآن» کرده تا طلبه‌های علوم دینی، مجهز به مبانی نظری و متناسب با علوم روز تربیت شوند.
آیت‌الله مصباح یزدی همچون بسیاری از اندیشمندان اسلامی و حتی پاره‌ای از اندیشمندان غربی، به علوم‌انسانی موجود نقد داشتند و این علوم را نارسا و گرفتار کاستی‌های بی‌شمار می‌دانستند و معتقد بودند علوم‌انسانی کنونی در شناخت حقایق مربوط به انسان، ناتوان است.
یکی از کارهای خوب آیت‌الله مصباح که شاید بتوانم بگویم در کشور بی‌نظیر است، این بود که ایشان در چندسال آخر عمرشان درحالی‌که کلیات بحث را تبیین کرده بودند با برخی شاگردان‌شان اقدام به تهیه سندی برای اسلامی‌سازی علوم انسانی کردند، چون این موسسه امروز در حدود ۱۲۰ نفر هیات‌علمی دارد و همه می‌خواهند در حوزه علوم انسانی اسلامی کار کنند، لذا باید سند و چشم‌اندازی مشخص وجود داشته باشد.
از نظر آیت‌الله مصباح(رضوان الله تعالی علیه)، علم به معنای درک واقعیت مطلوب فطری انسان و نیز مورد سفارش و تشویق از سوی اولیای دین اسلام است: «طلب العلم فریضه» و «اطلبوا العلم ولو بالصین» و «اطلبوا العلم ولو بخوض اللجج و سفک المهج» و «اطلبوا العلم و لو من منافق». البته علم معانی دیگری هم دارد که هر کدام اقتضائات و احکام خود را دارد.
نگاه علامه مصباح به علوم انسانی نگاهی معرفتی و از سنخ فلسفی بود. یعنی ایشان فیلسوفانه به علوم انسانی نگاه می‌کردند و این در مرحله اول بود و در مرحله دوم فقیهانه و دین‌شناسانه نگاه می‌کردند.
آیت‌الله مصباح‌یزدی قائل به مواجهه منصفانه با فلسفه غرب بودند و براساس اندیشه‌های ایشان این‌گونه استدلال می‌شود که ما باید در حوزه فلسفه و تعامل با فلسفه غرب، افراط و تفریط نداشته باشیم و این‌طور نیست که هرچه آنها گفتند قبول یا رد کنیم و باید روحیه نقادانه داشته باشیم.
پیوستگی اجزای تمدن غربی سبب می‌شود غرب جغرافیایی، شرقی‌ترین جوامع را ذیل غرب فرهنگی قرار دهد. غرب فرهنگی همان پیوستگی لایه‌های زندگی بشر غربی و سازگاری آنها با یکدیگر است.
با توجه به اینکه فراگرفتن «همه معلومات» برای هر دانش‌پژوهی میسّر نیست، و به فرض میسّر بودن، چنین انگیزه‌ای برای همه وجود ندارد، چنان‌که ذوق و استعداد افراد هم نسبت به فراگیری انواع مسائل مختلف است؛ و همچنین بعضی دانش‌ها «وابسته» به بعضی دیگر و آموختن یکی متوقف بر دیگری است، آموزشگران از دیرباز درصدد برآمده‌اند که مسائل «مرتبط» و «متناسب» را دسته‌بندی کنند و علوم خاص را مشخص سازند.
شهیدبهشتی درباره مثال تعدد زوجات که شریعتی در جای دیگری از کتاب «اسلام‌شناسی» به آن اشاره داشته و علامه مصباح آن را مصداقی از کنار گذاشتن وحی توسط شریعتی می‌داند، می‌گوید: نشانه‌ای که بر این مساله درمورد تعدد زوجات آورده شده، اگر خود گوینده و نویسنده این بحث را به مساله خاتمیت عطف کرده بود، آن هم با این پیوندی که آورده‌اند [آن‌گاه اشکال وارد بود]؛ ولی او عطف نکرده است.
ما در یک جهانی زندگی می‌کنیم که از همه جهت به وسیله دشمنان احاطه شده‌ایم و آنها علنا از ابزارهای مختلف اعم از سخت و نرم استفاده می‌کنند تا با اسلام مبارزه کنند، آنها علیه حکومت اسلامی و علیه فکر مردم و ایمان آنها توطئه می‌کنند و یک دستگاه عظیم شبهه‌پراکنی و انحراف در جهان ایجاد می‌کنند و عزم این را دارند که مسلمانان را از ایمان خود تهی کنند.
یادداشت