سعید اکبری، خبرنگار: «جوکر: جنون مشترک» با ارائه یک ادامه توخالی و بیهوده و نه دنبالهای معنادار، نمیتواند ادامهدهنده ایدئولوژی، استراتژی و مسیر اصلی جوکر باشد و ماهیت این کاراکتر را همراه با عذاب، تاریکی و جنون وی به تصویر بکشد. نسخه اول جوکر یک کاوش تاریک و روانشناختی درمورد اختلالات و جنبههای روانی، فروپاشی اجتماعی و زوال اخلاق و ساحت انسانی بود. هرچند آن هم فیلمی ضعیف همراه با فیلمنامه شلوغ و سردرگم آکنده از ایدههای پراکنده بسیاری بود که هریک به تنهایی میتوانستند تبدیل به اثر سینمایی مستقل شوند اما با این اوصاف درباره روند طغیان ضدقهرمانی علیه سیستم با یک رویکرد تند انتقادی به جامعه سرمایهداری و قشر فرادست بود که توانست موفقیتی تجاری در گیشه و هیاهوهای بسیاری را در دنیای بیرون اثر رقم بزند. «جوکر: جنون مشترک» یک انحراف ناامیدکننده از کامیابی نسخه اول است. تصمیم سازندگان مبنیبر چرخش فیلم از تریلری روانشناختی به سمت اثری موزیکال، لحن، فضا و مضامینی که در فیلم اول پدید آمده بود را کاملاً تضعیف کرد. سبک موسیقی با مضامین تاریک فیلم در مغایرت و ناهماهنگی است. قطعهها و ترانههای موزیکال کاملا اجباری و بیجا به نظر میرسند، روایت را مختل و مخاطب را از جدیت اتمسفر و صحنههای مهم دراماتیک داستان خارج میکنند. موزیکها اغلب به خودی خود غیرجذاب و فراموش شدنیاند و نمیتوانند لایههای مرتبط و معناداری به پیکره داستان اضافه کنند. زمانی برای فیلم «سربهراه باش» یک آلبوم موسیقی کامل با صدای واکین فینیکس ضبط و تنظیم کرده بودند اما او در اینجا حتی عاجز از خواندن یک نت صحیح است. درمجموع بخشهای موزیکال فیلم، منفک از تمامیت اهداف قصه از شور و انرژی کافی هم برخوردار نیستند. رقص و آوازخوانی صرفاً درصدد ایجاد موقعیتهای آرامشبخشیاند که در میانههای روایتی تنبل و بیجان به عنوان آیتمهای سرگرمی یا اینترمتزوهای کوتاه، غیرضروری و بیارتباط ارائه میشوند و متأسفانه با مبدل شدن به ویترینی برای تئاتر نمایش موزیکال، قصه را از ریتم و شتاب میاندازند. در طول فیلم هر بار که صحنههای موزیکال پخش میشوند فیلم تقریباً فراموش میکند که میخواهد چه چیزی باشد. نسخه دوم از فقدان روایت قانعکننده رنج میبرد. پلات داستان قابل پیشبینی است و شخصیتها توسعه نیافتهاند. تاد فیلیپس حتی نمیتواند میزان شدت ضربه احساسی اثر پیشین خود را به تصویر بکشد. بیشتر به یک اسپینآف یا حتی اپیزود ویژه تجدید دیدار میماند تا یک دنباله حقیقی که قصد تکامل و گسترش قصه قبلی را داشته باشد. قاطبه زمان اجرای خود را صرف بازخوانی نسخه اصلی از طریق سکانسهای دادگاه و مصاحبهها با شاهدان و قربانیان پیشین میکند، نه اینکه روایت قصه را به پیش ببرد. بیش از نیمی از فیلم بر پایه دیالوگهایی بنا شده است که یا به وقایع قسمت اول اشاره میکنند یا موبهمو آنها را بازگو میکنند؛ این رویکرد تداعیهایی مشابه با اپیزود فینال سریال «ساینفلد» ایجاد میکند و به نظر میرسد فیلم اقتباسی سطح پایینتر از آن را ارائه میدهد. آرتور فلک حتی بیشتر از فیلم اول، مورد تحقیر و تمسخر قرار میگیرد. او تقریباً هیچگونه عاملیتی در روند رویدادهای روایی فیلم خود ندارد، او صرفاً آنجاست تا رخدادهای پیرامون وی به میانجی دیگران رقم بخورد. زمانی که بالاخره لحظه شکوفایی وی فرا میرسد، با یکی از احمقانهترین تصمیمهایش به پایان میرسد. اجرای واکینفینیکس مانند قسمت ابتدایی(سوای خندههایی که گاهی اوراکت به نظر میآمدند) خوب است، اما تو گویی فیلمنامه برنامه خاصی را برای جلوهنمایی او تدارک ندیده است. کاراکترهای مکمل، مانند هارلیکویین به همان اندازه مورد توجه قرار نمیگیرند و قصه از حداقل عمق لازم در شیمی و ارتباط عاشقانه او و آرتور بیبهره است. معارفه هارلیکویین هیچ تأثیر یا عمقی به همراه ندارد و حضور وی به جای یک مکمل قدرتمند برای جوکر، غیرضروری به نظر میرسد. هیچ نقطه پیوندی میان او و مشخصهها و الگوهای شخصیتی هارلیکویین مشهور در کمیکبوک وجود ندارد. سازندگان صرفاً از نام و برند او استفاده تبلیغاتی و بازاریابی کردهاند تا تماشاگران را به سینما بکشانند. بخشهای منتسب به او نه متعلق به یک خط داستانی منحصر به هارلیکویین، بلکه مختص به لیدیگاگا بهمنظور نمایش استعداد او در خوانندگی و حرکات موزون است. با توجه به اینکه گاگا جنبوجوش و زرقوبرق همیشگیاش را ندارد، اما آشکارا مطابق با معیارهای فصلهای موزیکال فیلم اتخاذ شده است. تقریباً هرآنچیزی که مربوط به گاگا میشود بخشهای موزیکال است. او هیچ مجالی برای معرفی و توضیح بیشتر کاراکتر خود نمییابد. هیچ زمینه و بکاستوری در مورد او وجود ندارد.
هارلی در ابتدا عاشق جوکر است، در میانه در حاشیه اتفاقات پیرامون وی به عنوان ناظر حضور دارد و در انتها هم سریعاً از عشق فارغ میگردد. فصلهایی از داستان در ناحیه زندان و فصلهایی در دادگاه سپری میشود که این چرخه به همین منوال ادامه مییابد اما حداقل نه با یک درام دادگاهی پرتنش و تکاندهنده مواجهیم، نه یک اثر مهیج درباره پیرنگ زندان و متعلقات آن و نه حتی به عنوان یک اثر موزیکال میدرخشد. فیلمی که در تیزر تبلیغاتی به واسطه کنار هم قرار گرفتن بهترین تصاویر آن، بسیار جذابتر از فیلم اصلی است.
شماره ۴۲۷۱ |
صفحه ۱۲ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه
تئاتر موزیکال بِرادوِی در مرکز شهر گاتهام