محمد قربانی، منتقد: «جوکر» تاد فیلیپس نیز مانند خیل عظیم نسخههای سینمایی و سریالی مشابهاش از جهان کمیکبوک وارد عالم سینما شده است. بااینحال فیلیپس در جوکر۱ توانسته اثری سینمایی خلق کند که فاقد محدودیتهای مدیومی کمیکبوک است. کمیکبوکها آثاری برونگرا هستند که از شدت توالی اتفاقات سرگرمکننده، مجالی برای شخصیتپردازی آنچنانی و نفوذ به درونیات شخصیتها ندارند. تاد فیلیپس در جوکر۱ موفق میشود با شخصیتپردازی دقیق شخصیت اصلیاش، فرایند تبدیل شدن یک انسان درونگرا و معمولی به یک آنارشیست را در جامعه مصرفزده آمریکا به تصویر بکشد؛ اما او در جوکر۲ موضعی متفاوت از فیلم اول اتخاذ میکند و بهنوعی هر آنچه را در جوکر۱ گفته، پس میگیرد. بهاینترتیب که بهجای پرداختن به جوکر -که پروسه تبدیل شدنش از آرتور به جوکر را دیدهایم- با مطرح کردن مسئله دوشخصیتی بودن آرتور، در روایت دور سر خود میچرخد و همه اندوختههای قسمت اول را به باد میدهد.
اگر فیلیپس سعی میکرد اثری مستقل از جوکر۱ خلق کند، این نقد وارد نبود؛ اما بخش متنابهای از جوکر۲ به دیالوگهایی در دادگاه میگذرد که شخصیتهای مختلف طی آنها به ماجراهایی از قسمت اول جوکر اشاره میکنند. بهشکلی که میتوان جوکر۲ را ترکیبی از نمایش رادیویی جوکر۱ و ایدههای جدید جنبی دانست. مسئله دیگری که به ساختار جوکر۲ لطمه اساسی زده، فصلهای موزیکالی است که با لحن و فضای جهان جوکر تاد فیلیپس در تضاد است. از سوی دیگر او نتوانسته مانند تجربه موزیکال تیم برتون در سویینیتاد اتمسفری پدید آورد که لحنی گروتسک به اثر بدهد. بهنظر میرسد این انتخاب بیش از آنکه فراخور نیاز درام باشد، بهمنظور گنجاندن خواننده زن معروف آمریکایی در فیلم است. این احتمال زمانی قوت میگیرد که به نقش شخصیت هارلی کویین در اثر دقت کنیم، بهعنوانمثال عشق شخصیت زن به جوکر کاملاً مفروض و فرمایشی است. گویی هارلی کویین بهجای آنکه بهدنبال نیازهای شخصیتی خود و ارتباط ویژهاش با جوکر به او علاقهمند شده باشد، با تماشای جوکر۱ در سینما شیفته شخصیت جوکر شده است!
هارلی کویین عملاً نقشی در داستان ندارد و و نه تنها از هارلی کویینهای کمیکبوکها نشانی ندارد، بلکه به تیپ هارلی کویین نیز نزدیک نمیشود و حتی یک هارلی متفاوت و مستقل هم خلق نمیشود؛ این نقطهضعفی است که اتفاقاً در جوکر۱ نقطهقوت اصلی فیلم بود. وضعیت درباره دادستان و دیگر شخصیتهای الهامگرفتهشده از کمیکبوکها هم به همین منوال است.
ضعفهای جوکر۲ ریشه در پایان جوکر۱ دارد. در جوکر۱ تاد فیلیپس نشان داد راهحلی برای رها شدن از جامعه خشن و مصرفزده آمریکا ندارد. این همان نقطه از فیلم بود که بسیاری را بر آن داشت تا او را متهم کنند که با جا زدن هرجومرج بهجای اصلاح و ترسیم جامعهای آرمانی، بهنحوی مؤید همان جامعهای است که خود را منتقد و شخصیت اصلیاش را قربانی آن معرفی میکند. حالا با دیدن جوکر۲ میتوان این نقد را وارد دانست. هرچند جوکر۱ بدیلی برای وضعیت موجود معرفی نمیکند، اما بههرحال اثری ضدسیستم است که سعی میکند خود را نماینده فراموششدگان سیستم معرفی کند. طرفداران شورشی جوکر در انتهای قسمت اول که همهجا را به آشوب میکشند، استعارهای از همین مطرودان جامعه آمریکایند. اما در قسمت دوم همه تلاشها در جهت تبرئه شدن جوکر در دادگاه است. درواقع مجدداً آنچه در اثر «عادی» و «طبیعی» درنظر گرفته میشود، همان سیستمی است که در جوکر۱ زیرورو شده است. حالا در جوکر۲ رستگاری شخصیت در گروی بیگناه انگاشته شدنش از نگاه نظم موجود است. جوکر از جوکر بودن خسته شده و حتی هارلی کویین را- که بهدنبال شعلهور کردن دوباره آتش جنون اوست- ناامید میکند. انفعال جوکر در قسمت دوم به معنی شکست پروژه شورش و اصلاح است. پایانبندی جوکر۲ نیز میخ آخر را بر تابوت جوکر قبلی میکوبد؛ جایی که جوکر توسط یکی از همبندیهای خود که شدیداً یادآور جوکر نولان در «شوالیه تاریکی» است، کشته میشود. درواقع جوکر شورشی و سمپاتیک فیلیپس پس از شکست خوردن پروژه آشوب، جای خود را به جوکر جنایتکار نولان میدهد؛ جوکری که لازم است یک قهرمان با او مبارزه کند تا نظم به گاتهام برگردد. بهاینترتیب نیاز به شخصیتی مانند بتمن بهعنوان حافظ نظم موجود، بدیهی بهنظر میرسد. جوکر۲ یک عقبنشینی بزرگ از جوکر۱ است. اثری که بهلحاظ داستانی بیمایه و بهلحاظ روایی دچار تعدد لحن است. صداقت تاد فیلیپس در جوکر۱ تبدیل بهنوعی محافظهکاری و عدمصداقت در جوکر۲ شده است و همین مسئله اصلیترین عامل شکست فیلم بهنظر میرسد. فیلیپس با حق دادن به نولان و واگذار کردن جوکر به او، گویی بهاشتباه خود اقرار کرده و حفظ نظم موجود را به شورش و اعتراض ترجیح داده است.