علی نقدی، خبرنگار: بعد از تماشای فیلم، دوستی پرسید: بود و نبود لیدی گاگا در فیلم چه فرقی میکرد؟ و من به فکر فرو رفتم که اصلا بود و نبود این فیلم چه تفاوتی دارد؟
قسمت دوم جوکر، ساخته تاد فیلیپس، آمده تا همان معدود دستاوردهای قسمت اول را مصرف کند و از بین ببرد. تاد فیلیپس که ایده مشخص و محوریای برای یک فیلم بلند ندارد و نمیداند با جوکرش چه کند، دست به دامان هرآنچه که از قسمت قبل به دست آورده است، میشود. فقدان ایده و کش آمدن واضح فیلم، این باور را تقویت میکند که ساخت قسمت دوم جوکر، نه برآمده از دغدغه جدی فیلمساز برای ادامه جهان فیلمش، بلکه تنها برای فروش و بهقصد منافع مالی بوده است. این خود یک کمدی موقعیت به حساب میآید که فیلم و فیلمسازی که مدعی نقد نظام سرمایهداری است، به مبتذلترین شکل ممکن غرق در بازار میشود.
تمام سخن فیلم در همان سکانس انیمیشنی آغازینش بیان شده است. فیلمساز، شخصیت جوکر و آرتور را از هم متمایز میکند و اعمال آرتور در قسمت قبل را بهکلی به جوکر نسبت داده و آن را وجه سیاه آرتور میداند. این سخن، نوعی توبهنامه و بازگشت از ادعاهای قسمت اول نیز محسوب میشود. فیلم همینجا به پایان میرسد و دیگر هیچ حرف تازهای برای گفتن ندارد. درواقع اگر سکانسهای متعدد موزیکال را کنار بگذاریم، در باقی لحظات، فیلمساز در حال بازی کردن با همان سخن ابتدایی خود است. فیلم نهتنها گامی نسبت به قسمت اول جلو نمیرود، بلکه مدام بهدنبال تقلید از نکات برجسته آن است. برای مثال، سخنرانیهای آرتور در این قسمت، کپی ضعیفی از مونولوگهای او در قسمت اول است یا اشاره به مسائل کودکی آرتور و مادرش در دادگاه که توسط کارگردان برجسته میشود، حتی به قسمت قبل نزدیک هم نشده است و عقبتر میایستد.
درحقیقت فیلمساز که در قسمت اول آرتور را تبدیل به نماد خشم عمومی جامعه میکند، در این قسمت میخواهد مسئله را به درونیات او تقلیل دهد، درحالیکه در همان قسمت در نزدیک شدن به آرتور بسیار موفقتر عمل کرده و در قسمت دوم اگر توفیقی هم کسب کرده باشد حاصل داشتههای قبلی است.
تیر خلاص را بر پیکر نحیف فیلم، سکانسهای موزیکال و کاراکتر لی _با بازی لیدی گاگا_ وارد میکنند. اساساً عناصر ژانر موزیکال چه قرابتی با جدیت گزنده جهان جوکر داشتند که فیلمساز تصمیم میگیرد دقایق زیادی از فیلم _مانند انیمیشن ابتدایی_ را به شعر و رقص بگذراند؟ گویی فیلمساز تعمداً قصد دارد خود و حرفهای گذشتهاش را دست بیندازد و هجو کند. جدا از آسیب جدی به لحن اثر، منطق سینمایی قسمتهای موزیکال فیلم نیز مشخص نیست و یا دوپاره است. دستهای از سکانسها بهصورت واضحی سوبژکتیوند اما برخی دیگر با تأکید فیلمساز واقعی به نظر میرسند و دلیل این تفاوت روشن نمیشود.
با تماشای قسمت جدید جوکر، قبل از هرچیز، قسمت دوم از فصل اول سریال آینه سیاه در ذهنم تداعی شد. جایی که بینگ _شخصیت سیاهپوست_ در اعتراض به سیستم ظالمانهای که همهچیز را تبدیل به سود و وسیلهای برای سودجویی کرده دست به طغیان میزند اما سیستم، خود اعتراض را نیز تبدیل به کالا میکند. جوکر 2 همان کالای اعتراض است، و یا پایینتر از آن!
شماره ۴۲۷۱ |
صفحه ۱۲ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه
مصرف بیرحمانه جوکر