فرهیختگان: در تاریخ 31 شهریور 1403، حادثهای دلخراش در معدن معدنجوی طبس رخ داد که دلیل آن انفجار گاز متان در یکی از تونلهای استخراج بود. این انفجار به دلیل تجمع گاز متان در یکی از کارگاههای معدن اتفاق افتاد. شواهد اولیه نشان میدهد که گاز متان در اثر انفجار ناشی از جرقهای نامشخص آزاد شده و موج انفجار بخشهایی از کارگاه استخراج را ویران کرده است. این حادثه بار دیگر ضعفهای موجود در وضعیت ایمنی معادن زغالسنگ را برجسته کرد و نیاز به اصلاحات جدی در اجرای استانداردهای ایمنی را نشان داد. ضرورت اقدامات فوری و مستمر برای ارتقای ایمنی معادن زغالسنگ بهوضوح مشخص است. حادثه طبس نشان داد بدون پیگیری جدی و اجرای کامل مقررات ایمنی، این صنعت همچنان در معرض خطرات جدی قرار دارد. وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی با جدیت بیشتری این اصلاحات را پیگیری خواهد کرد تا از وقوع مجدد چنین فجایعی جلوگیری شود. پس از حادثه طبس وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی پیگیریهای مختلفی انجام داد که یکی از آنها تهیه گزارش کارشناسی با عنوان «آسیبشناسی ایمنی در معادن زغالسنگ کشور با رویکرد بررسی حادثه در معدن زغالسنگ معدنجوی طبس» بوده است. در ادامه به برخی از بخشهایی از این گزارش که در قالب 38 صفحه تهیه شده اشاره میشود.
اهمیت معادن زغالسنگ در اقتصاد ایران
زغالسنگ بهعنوان یکی از منابع اصلی تامین انرژی و مواد اولیه در صنایع مختلف نقش کلیدی در اقتصاد ایران و جهان ایفا میکند. بیش از ۳۰ درصد انرژی و ۴۰ درصد برق جهان از زغالسنگ تامین میشود و این ماده معدنی بهعنوان یکی از مواد اولیه اصلی در تولید فولاد، نقشی حیاتی در توسعه صنعتی دارد. در سطح جهانی کشورهای بزرگ تولیدکننده و مصرفکننده زغالسنگ مانند چین و ایالات متحده بهطور گسترده از این منبع استفاده میکنند و ذخایر قطعی زغالسنگ جهانی حدود 9۰۰ میلیارد تن برآورد شده است. این میزان نشاندهنده اهمیت زغالسنگ بهعنوان یکی از منابع انرژی پایدار در آینده است.
در ایران صنعت استخراج زغالسنگ از سال 1344و با تاسیس کارخانه ذوبآهن اصفهان شروع به کار کرد اما با وجود ذخایر غنی توجه کافی به توسعه و ارتقای این بخش نشده است. اقتصاد زغالسنگ در ایران به دلیل دسترسی به منابع نفت و گاز ارزان دچار چالشهای متعددی بوده است. تنها خریدار عمده زغالسنگ در کشور شرکت ذوبآهن اصفهان است و این انحصار همراه با عدم حمایت کافی از این صنعت باعث کاهش توان رقابتپذیری و تضعیف این بخش از اقتصاد شده است. در حال حاضر نیاز داخلی کشور به کنسانتره زغالسنگ بهطور کامل توسط تولید داخلی تامین نمیشود و سالانه حدود 1.7 میلیون تن کنسانتره زغالسنگ وارد میشود. تقویت این بخش از اقتصاد میتواند زغالسنگ را بهعنوان یک منبع استراتژیک در اقتصاد ایران احیا کند. افزایش سرمایهگذاری در فناوریهای مدرن استخراج و فرآوری زغالسنگ، علاوهبر افزایش تولید و بهبود کیفیت محصول میتواند به تقویت رقابتپذیری زغالسنگ داخلی در بازارهای جهانی کمک کند. همچنین توسعه و بهینهسازی کاربرد زغالسنگ در بخشهای دیگر مانند نیروگاههای حرارتی میتواند به تنوع منابع انرژی کشور کمک کند.
یکی از مهمترین مزایای تقویت اقتصاد زغالسنگ ارتقای ایمنی معادن است. معادن زغالسنگ از پرمخاطرهترین محیطهای کاری هستند و وجود گازهای سمی مانند متان در لایههای زیرین و شرایط استخراج دشوار، همواره خطرات جدی برای کارگران این معادن به همراه داشته است. با سرمایهگذاری در این بخش میتوان به بهبود زیرساختهای ایمنی معادن پرداخت. تامین منابع مالی کافی، امکان نصب و بهروزرسانی سیستمهای تهویه، گازسنجی و سایر تجهیزات ایمنی را فراهم میکند و منجر به کاهش خطرات انفجار، نشت گاز و ریزش تونلها میشود.
تقویت اقتصادی معادن زغالسنگ همچنین به افزایش روحیه و کارایی کارگران کمک میکند. کارگرانی که در محیطی ایمنتر و مجهزتر کار میکنند بهرهوری بالاتری دارند و این به نوبه خود به بهبود وضعیت اقتصادی معادن کمک میکند. بنابراین توجه به زغالسنگ بهعنوان یک منبع استراتژیک نهتنها به پایداری منابع انرژی کمک میکند بلکه به ارتقای ایمنی و کاهش مخاطرات محیط کار در معادن نیز منجر میشود.
علل احتمالی حادثه
حادثهای که در معدن جوی طبس رخ داد، ناشی از چند عامل اصلی بود که بهصورت زیر قابل توضیح است؛ این معدن با روش سنتی استخراج زغالسنگ فعالیت میکند و سیستم زهکشی برای تخلیه گاز متان در آن وجود ندارد. این مسئله به افزایش خطرات مرتبط با گازهای سمی و انفجار منجر میشود. در این حادثه، انفجار گاز متان به دلیل تخلیه ناگهانی گاز از لایههای زغالسنگ به وقوع پیوست. این تخلیه ناگهانی به دنبال تخریب غیرکنترل شده کارگاه استخراج به وجود آمد. تخریب ناگهانی بخشی از سقف کارگاه استخراج باعث آزاد شدن حجم زیادی از گاز متان شد و این گاز به داخل تونل زیرین کارگاه وارد شد. این انفجار متعاقباً به جرقهای که احتمالاً ناشی از برخورد واگنها یا سنگها با یکدیگر بود، منجر شد و حادثهای جدی به وجود آورد.
سیستم تهویه در این معدن بهدرستی عمل نکرده و نتوانست هوای آلوده و گازهای سمی را از محیط کار خارج کند. این مسئله به مسمومیت کارگران در بلوکهای مختلف معدن و افزایش خطرات جانی برای آنها منجر شد. معدن جوی طبس جزء معادن گازخیز طبقه ۳ قرار دارد و بر اساس قوانین، باید پیش از بهرهبرداری از معادن گازدار، اقدامات لازم برای گاززدایی انجام شود. اما در این مورد، این الزامات بهدرستی رعایت نشده است.
معادن زیرزمینی باید دارای نقشههای تهویه باشند و این نقشهها حداقل هر شش ماه یکبار بهروزرسانی شوند. عدم وجود نقشههای دقیق و بهروز، موجب میشود که در مواقع بحرانی، امکان دسترسی به اطلاعات ضروری برای حفظ ایمنی کارگران کاهش یابد. مسئول ایمنی معدن باید روشهای اندازهگیری کیفیت هوا را تعیین و نتایج را بهطور منظم ثبت کند. در این معدن، عدم اجرای این مسئولیتها باعث شد که اطلاعات کافی درباره کیفیت هوا و خطرات احتمالی وجود نداشته باشد. بعد از انفجار گاز متان، امکان وقوع انفجارهای دیگری نیز وجود دارد که معمولاً ناشی از گرد زغال است. این خطر بهخودیخود میتواند باعث حوادث زنجیرهای و جدیتری شود.
چرا اقدامات ایمنی صورتگرفته به پیشگیری از فاجعه نینجامید؟
در شرایط ایدهآل، مجموعه اقدامات انجامشده توسط مدیریت معدن جوی طبس و نظارتهای متعدد اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی شهرستان طبس باید به بهبود ایمنی کارگران و پیشگیری از وقوع حوادث کمک میکرد. با وجود بازرسیهای مکرر و پیگیریهای دقیق از سوی اداره کار، همچنان نقصهای مهمی در اجرای الزامات ایمنی باقی مانده است. یکی از دلایل اصلی این عدم موفقیت به روشهای سنتی استخراج در معدن بازمیگردد که بهرغم تلاشهای وزارت تعاون برای بهبود شرایط ایمنی، تغییرات قابلتوجهی در عملیات معدنکاری به وجود نیامده است.
درواقع روشهای سنتی استخراج زغالسنگ به دلیل ناپایداری و ریسک بالا، بهویژه در معادنی که دارای گازخیزی بالا هستند، خطرات جدی ایجاد میکنند. با وجود اینکه کارشناسان تأکید کردهاند معادن زغالسنگ طبس در طبقات بالای گازخیزی قرار دارند و غالب این معادن در طبقات سه و چهار گازخیزی طبقهبندی میشوند و مکانیزاسیون میتواند بسیاری از این خطرات را کاهش دهد، بااینحال برخی همچنان بر این باور نادرست اصرار دارند که لایههای زغالسنگ ایران به سبب شیب زیاد و ضخامت کم و همچنین عوارض زمینشناسی گسترده، فاقد قابلیت مکانیزاسیون بوده و تنها روش استخراج عملیاتی، روشهای تولید سنتی، فاقد بهرهوری و کمبازده کنونی است. این درحالی است که با پیشرفت فناوری، امکان مکانیزاسیون حتی در لایههای نازک و پرشیب زغالسنگ نیز فراهم شده و امکان نیمهمکانیزه و بعضاً مکانیزه کردن کامل فرآیند استخراجی در لایههای معدنی با ضخامت بیش از ۷۰ سانتیمتر نیز در دنیا فراهم است.
علاوهبر عدم مکانیزاسیون، سایر عوامل نیز در کاهش اثربخشی اقدامات نظارتی نقش داشتهاند. کمبود آموزشهای تخصصی و عملی برای کارگران و کمبود تجهیزات ایمنی پیشرفته ازجمله مسائلی هستند که همچنان رفع نشدهاند. برای درک بهتر این مشکلات و شناسایی دلایل ناکامی در اجرای اقدامات ایمنی، انجام تحقیقات میدانی ضروری است. مصاحبه با کارگران، سرپرستان و مدیران معدن و همچنین بازرسان کار، میتواند تصویر دقیقتری از وضعیت واقعی ارائه دهد. تحلیل گزارش بازرسیهای انجامشده و مستندات موجود نیز به شناسایی نقایص قانونی و اجرایی کمک خواهد کرد.
درنهایت بررسی و تحلیل دقیق حوادث گذشته، به شناسایی الگوهای تکرارشونده و دلایل مشترک بروز این حوادث کمک میکند. با ارائه این گزارش جامع، میتوان امیدوار بود که راهکارهای مؤثری برای رفع این نقایص و بهبود شرایط ایمنی معادن ارائه شود.