عاطفه جعفری، روزنامهنگار: در چندماه اخیر، اگر گذرتان به خیابان انقلاب یا کریمخان خورده باشد و ویترین کتابفروشیها را دیده باشید، حتما متوجه حجم انبوه کتابهای خاطراتی شدهاید که از آنسوی آب آمدهاند. تمایل فعالان بازار نشر به این کتابها روزبهروز بیشتر میشود و خوب هم میفروشند، اما چرا مخاطب امروز اینقدر علاقهمند است که خاطرات افراد مشهور و بیشتر سیاستمداران آمریکایی را بخواند. در صفحه امروز بهدنبال یافتن این پاسخ رفتیم و البته نظرات کارشناسان را پرسیدیم که چرا هنوز ثبت و خاطرهنگاری بین سیاسیون ایرانی اعتباری نیافته است.
خاطرات آمریکاییها و اروپاییها در ایران
زمانی که دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا شد، برخی آثار به نام و نویسندگی او در بازار نشر ایران انتشار یافت. البته این کتابها در قالب خاطرات او نبودند، بلکه خاطرات اطرافیانش بود؛ آنهایی که از کار و فعالیتهای اقتصادیاش باخبر بودند یا اینکه ارتباط نزدیکی با او داشتند. گره خوردن نام این آثار با رئیسجمهور شدن ترامپ باعث پرفروش شدن این کتابها در ایران شد و یکسال بعد از گذشت ریاستجمهوری او، فروش کتاب خاطرات سیاسیون در ایران بسیار زیاد شد.
البته این نظر علی محمدی کتابفروشی است که از سال 1370 در خیابان انقلاب کتابفروشی دارد. او درمورد فروش این مدل کتابها گفت: «در تمام این سالها ما خاطرات سیاسیون را زیاد داشتیم، اما تقریبا فروش این مدل کتابها تفاوت چندانی با باقی آثار نداشت. بیشتر اساتید دانشگاه و دانشجویان بهدنبال خرید این کتابها بودند، ولی تقریبا از زمانی که ترامپ رئیسجمهور آمریکا شد و یکسال بعد از گذشت ریاستجمهوری او، فروش این کتابها یکباره زیاد شد، جوری که حتی کتابهای قدیمی هم که داشتیم پرفروش شدند و ناشران وقتی که این استقبال مردم را دیدند بهسمت چاپ این آثار رفتند و میبینیم که الان همه از هم سبقت میگیرند تا این خاطرات را زودتر منتشر کنند.»
در یکسال اخیر شاهد انتشار بیشتر این کتابها بودیم؛ از خاطرات برادرزاده دونالد ترامپ گرفته تا جان بولتون و اوباما. بهتازگی هم کتاب خاطرات کامالا هریس، معاون ریاستجمهوری آمریکا به چاپهای مجدد رسیده و کتاب دیگری هم قرار است بهزودی منتشر شود که ناگفتههای زندگی هریس و بایدن است و به گفته ناشر خیلیها بعد از تبلیغ این کتاب، بسیار بهدنبال این بودند که هرچه زودتر خواندن این کتاب را شروع کنند، همه اینها نشان از این دارد که چقدر اقبال به این کتابها در کشورمان زیاد شده است.
ناشر کتاب «سرزمین موعود» که حاوی خاطرات باراک اوباماست درمورد چاپ این کتاب گفت: «زمانی که تصمیم به این کار گرفتیم، فکر میکردیم مخاطب دنبال خرید این کتاب و خواندن خاطرات باشد، اما فکر نمیکردیم اینقدر مورد استقبال قرار بگیرد، مخاطب ما را به این سمت برد که این خاطرات را منتشر کنیم، چون او دنبال چیزی به غیر از اخباری بود که در رسانهها میخواند و میخواست از جزئیات بیشتری مطلع شود و برای همین سعی کردیم با چاپ این کتاب، حس کنجکاوی مخاطب ارضا شود.»
خاطرات سیاسی در ایران
شاید بتوان گفت درمیان سیاسیون بعد از انقلاب جدیترین کتاب خاطرات متعلق به مرحوم هاشمیرفسنجانی است؛ ثبت خاطراتی که از سال 1360 شروع شده بود و تا چند روز پیش از فوت ایشان ادامه داشت. این خاطرات خودنوشت تبدیل به یک سند شده است و در موارد مختلف بهعنوان مرجع مورد استفاده قرار میگیرد. البته نقدهایی هم به این خاطرات وارد است، اما نکته مهم ثبت آنهاست که بهصورت روزانه و منظم انجام شده است.
«خاطرات سیاسی» عنوان کتابی نوشته محمد محمدیریشهری، اولین وزیر اطلاعات است. البته وی به ثبت خاطرات خود از دوران مسئولیتهای مختلف مثل وزارت اطلاعات، دادستان کل کشور و نماینده رهبری در حج توجه داشته و پنج جلد کتاب در این خصوص نوشته است. این کتاب زمانی که به چاپ رسید، خیلی جنجالآفرین شد؛ کتابی که محوریت آن مربوط به مساله سیدمهدی هاشمی و بیت مرحوم منتظری بود. صورتجلسههای مهمات و تجهیزات کشفشده در خانههای تیمی باند هاشمی در آن کتاب آورده شد و همچنین نامهنگاریهایی که وزیر وقت اطلاعات با بیت منتظری داشت و برعکس.
حسن روحانی، رئیسجمهور نیز گاهی دست به قلم شده است و خاطرات خودنوشتی دارد. او برای ثبت خاطرات، بحث هستهای را مورد نظر قرار داده و خاطرات هستهایاش را تحتعنوان «امنیت ملی و دیپلماسی هستهای» چاپ کرده است. البته پیش از آن خاطرات خود را از دوره نهضت امام خمینی(ره) عرضه کرده بود و از حدود یکسال پیش بسیار عنوان شد که خاطرات او از دوران دفاع مقدس هم در دست نگارش و تدوین است.
بیشترین حجم خاطرات سیاسی از آن کسانی است که زمانی در وزارت امور خارجه فعالیت میکردند، کتابهایی چون «از طرابلس تا دمشق» خاطرات محمدرضا باقری، «دیپلماسی در عمل» خاطرات بهادر امینیان سفیر سابق ایران در رومانی، «خاطرات دیپلماتهای ایرانی در اروپا» و کتاب خاطرات سیدمحمد صدر ازجمله کارهای وزارت امور خارجه هستند. کتاب «گذری بر تاریخ» که خاطرات شفاهی علیاکبر صالحی، رئیس کنونی سازمان انرژی اتمی و وزیر امور خارجه در دولت احمدینژاد است، جدیدترین اثر از این مجموعه بود که چندی پیش رونمایی شد. کمال خرازی، وزیر امور خارجه دولت خاتمی نیز پای مصاحبه خاطرهنگاران نشست و کتاب «خاطرات و مخاطرات» در خردادسال 97 چاپ و عرضه شد. همچنین باید از خاطرات دکتر علیاکبر ولایتی هم نام ببریم که در کتاب «روزگاری شد» خاطرات مربوط به اولین دوره تصدیگری وزارت امور خارجه بین سالهای ۶۰ تا ۶۴ را منتشر کرده است. کتاب «صبح شام» نوشته حسین امیرعبدالهیان ازجمله خاطرات خودنوشت است که درمورد بحران سوریه منتشر شده است. در دوران ریاستجمهوری محمود احمدینژاد چندین جلد کتاب از سخنرانیهای او منتشر شد، اما بعد از پایان ریاستجمهوریاش خیلیها منتظر بودند تا از او کتاب خاطراتی ببینند، اما تا الان که هشتسال از رفتنش از پاستور گذشته است، خبری از چاپ کتاب خاطرات او نبوده است. خاطرات محسن رفیقدوست هم از آن دست کتابهایی است که خیلیها بهدنبال خواندنش بودند. وزیر سپاه، تامینکننده تجهیزات و تسلیحات در جنگ و ریاست بنیاد مستضعفان عنوانهایی هستند که او داشته است. رفیقدوست دوجلد خاطرات دارد با عنوان «برای تاریخ میگویم». «از جنوب لبنان تا جنوب ایران» و «از سنندج تا خرمشهر» و «ایستگاه آسمان» ازجمله خاطرات سرلشکر رحیم صفوی تاکنون منتشر شده است. همچنین پیش از اینکه حاجحسین همدانی در حلب بهشهادت برسد، کتاب «مهتاب خیّن» از خاطرات وی منتشر شد. البته این خاطرهنگاری بعد از شهادت وی نیز ادامه پیدا کرد، اما خاطرهنگار اینبار سراغ همسر شهید رفت و کتاب «خداحافظ سالار» را عرضه کرد. «کالکهای خاکی» عزیز جعفری هم چندسال قبل نوشته و عرضه شده است.
محسن رضایی که زمان جنگ فرمانده سپاه بود هم چند عنوان کتاب درخصوص دوران دفاع مقدس و البته فرماندهان شاخصی مثل احمد متوسلیان دارد و چند جلد از خاطرات شفاهی رضایی هم از سوی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر شده است. یکی از بهترین خاطرات خودنوشت که اخیرا منتشر شده هم خاطرات شهید سردار حاج قاسم سلیمانی است؛ خاطراتی که او از زمان کودکیاش نوشته و حالا قرار است به ترتیب از سوی خانواده منتشر شود. جلد اول این خاطرات خودنوشت به اسم «از چیزی نمیترسیدم» منتشر شده است.
چرا سیاسیون بهسمت ثبت خاطرات روزانه نمیروند؟
ایمان لک از فعالان و کارشناسان ادبی، سالهاست درحوزه کتاب بهخصوص نشر بینالملل فعالیت میکند. او با اشاره به اهمیت زندگینامه خودنوشت مسئولان یک حکومت، درمورد شیوه خاطرنگاری بین سیاستمداران خارجی گفت: «بیشتر خاطراتی که سیاسیون خارجی نوشتهاند، خودنوشت است و این مساله خیلی مهم است که فرد قبل از اینکه عمرش بهپایان برسد، چندین بار خاطرات خودنوشت خودش را در مقاطع مختلف منتشر کند. حالا بگذریم از اینکه این افراد کتاب داستان و رمان هم براساس اتفاقهایی که در دوران زندگیشان هم افتاده مینویسند.»
این پژوهشگر ادبی درمورد جایگاه خاطرهنویسی در جوامع غربی گفت: «کتابهای موفق این حوزه آنهایی هستند که سانسور و دروغ ندارند، البته ممکن است بین این کتابها خاطرات غلوشده هم باشد، اما همین غلو کردن کار دستشان داده و باعث شده تا زود رسوا شوند و مخاطب دیگر اعتمادی به آنها نداشته باشد. اینکه نمیتوانند دروغ بگویند بهخاطر این است که معمولا در کشورهای دیگر اکثر سیاسیون خودشان را ملزم به نوشتن خاطرات روزانه کردند یا اینکه اتفاقهای دوران کاری و سیاسیشان را روزانه هم که نباشد ثبت میکنند. بهخاطر همین است که اگر کسی در ثبت خاطراتش دروغی ثبت کند، در یک همپوشانی جمعی، دروغش آشکار میشود. البته ممکن است هرکسی بخواهد نقش خودش را در اتفاقات پررنگ جلوه دهد، مثلا زمانی که حادثه 11 سپتامبر اتفاق افتاد، اگر خاطراتی را که درمورد آن اتفاق نوشته شده مرور کنید، متوجه میشوید که هرکدام از مسئولان وقت آن زمان کاخ سفید میخواهند نقش خود را پررنگ جلوه دهند.»
لک همچنین به لزوم ثبت خاطرات خودنوشت در بین مسئولان کشورمان پرداخت و افزود: «ما خاطرات خودنوشت بسیارکم داریم. بیشتر خاطرات بهصورت تاریخ شفاهی ثبت شده است. اگرچه همین ثبت تاریخ شفاهی هم خوب است، اما اینکه خاطرات بهصورت خودنوشت و روزانه باشند؛ احساسات آن زمان را هم با خود دارند و همین باعث میشود مخاطب با خاطرات واقعیتری روبهرو باشد. اما مساله این است که ما معمولا عادت به سانسور داریم و حتی در ثبت خاطرات خودنوشت هم خودمان را سانسور میکنیم. این یک موضوع بسیار مهم در خاطرات خودنوشت است، وقتی خودسانسوری از در تو بیاید، دیگر آدمها با مخاطب و خودشان شفاف نیستند و همین مساله اذیتکننده میشود و مخاطب حرفهای فردی را که خاطراتش را مینویسد، باور نمیکند.»
او به کتاب خاطرات حاج قاسم سلیمانی اشاره کرد و گفت: «وقتی این خاطرات را میخواندم، از صداقت ایشان خوشم آمد؛ اینکه بدون تعارف و بدون اینکه ترسی از قضاوت داشته باشند، میگوید تا مثلا فلان تاریخ اسمی از امام خمینی نشنیده بودند و تا همان زمان هم شاه پهلوی را دوست داشتند و از کارهایی که در آن زمان میشد هم خبری نداشتند. این خیلی مهم است؛ اینکه این آدم با این همه مسئولیتهای مهم در زمان ما وقتی به خاطراتش برمیگردد، میگوید از این مسائل خبر نداشتم. درحالیکه اگر میخواست خودش را بزرگ کند، میتوانست این کار را انجام ندهد. اما اصل کار را بر صداقت میگذارد و بر همین اساس خاطراتش را پیش میبرد.»
محافظهکاری یا تنبلی؟
برای اینکه بدانیم چرا سیاسیون ما بهسمت ثبت خاطرات روزانهشان نمیروند، بهسراغ چند نفر از اهالی کتاب رفتیم و نظر آنها را درمورد این موضوع پرسیدیم و خروجی کار نظرات جالبی شده است.
میثم رشیدی، نویسنده و روزنامهنگار نکته جالبی را در جواب این سوال گفته است: «فعالیت در بخشهای سیاسی، ریزهکاریها و پیچیدگیهایی دارد که گاه، افراد مشغول در این امور را هم متعجب و حیرتزده میکند؛ شاید به همین خاطر است که سیاسیون بهجای نوشتن خاطراتشان که باید با توضیحات زیادی برای اقناع مخاطبان همراه باشد، تصمیم میگیرند بیخیال نگارش و انتشارشان باشند. رسانهها هم در مواردی که سیاسیها مبادرت به نوشتن خاطراتشان کردند، مدام بهدنبال یافتن نقاط حساس و چالشبرانگیز بودهاند و بهجای تحسین این کار، امور را بهنحوی پیش بردهاند که نویسنده خاطرات، از کارش پشیمان شده!»
هادی ناصری، مدیرکل کتابخانههای عمومی استان تهران، اما نظر قابلتاملی درمورد ننوشتن این خاطرات دارد و میگوید: «خاطرات مسئولان میتواند بهعنوان یک بخش مهم از مستندسازی تجربههای سازمانی حوزه مربوط به عملکرد آن مجموعه باشد. به همین جهت، این منبع خاص میتواند کارکردهای اطلاعرسانی و تبیینی در گذر زمان داشته باشد. همچنین در پیادهسازی دانش سازمانی، بازنگری و قضاوت درمورد تجربههای قبلی راهگشا خواهد بود و از صرف هزینههای مادی و معنوی مجدد جلوگیری میکند. با این نگاه شاید دیگر خاطرهنویسی صرفا یک امر خوب نباشد و تبدیل شود به یکی از الزامات مدیریتی در کشور، اما اگر به این مهم توجه نمیشود، به نظر میرسد این دو دلیل قابل بررسی باشد: نخست آنکه به غلط این تصور جا افتاده که کار اجرایی با وقت گذاشتن برای خواندن و نوشتن مغایر است. بعضی فراتر رفتهاند و قائلند که الان وقت کار است و فرصت خواندن و نوشتن در حوزه کاری را ندارند. این نگاه نادرست مقدمه و یا بهتر بگوییم توجیهی است برای نخواندن و ننوشتن. با نگاهی بر خاطرات سیاسی منتشرشده میتوان تا حد زیادی دریافت که عموم نویسندگان خاطرات، صبغه خواندن و اهل مطالعه بودنشان، بارزتر است. افراد اهل مطالعه غالبا به ضرورت ثبت خاطرات و تجربههای حرفهای خود واقفند. این بینش شاید برای افرادی که اهل مطالعه نیستند وجود نداشته باشد یا وقتی به آن میرسند که بیشتر جزئیات را فراموش کردهاند.نکته دوم نگاه محافظهکارانه است. از آنجا که عرصه خاطرهنویسی در این حوزه ناگزیر از بیان آرا و تصمیمها و تقابلها و... است، نویسنده یا قید نوشتن و ثبت را میزند یا اگر بنویسد چنان با حذف و سانسور خودخواسته آن را جرح و تعدیل میکند که عملا دیگر خواندنش برای مخاطب فایدهای ندارد.»
مصطفی وثوقکیا، دبیر فرهنگی خبرگزاری مهر هم درمورد این موضوع میگوید: «در سالهای اخیر روند انتشار خاطرات سیاستمداران غربی در ایران رواج بیشتری گرفته است. مثلا برای انتشار خاطرات اوباما و جان بولتون تعداد زیادی ناشر باهم رقابت کردند تا اثرشان را زودتر به بازار بفرستند. انتشار خاطرات سیاستمداران در غرب امر متداولی است و علاوهبر عواید مادی زیادی که نصیب شخص میکند، روایت او را هم تبدیل به روایت غالب میکند، با اینحال در ایران ماجرا عکس غرب است. سیاستمداران ما اگر خیلی فعال باشند و خاطرات خود را بنویسند، انتشار آن را مدتی طولانی به تاخیر میاندازند تا اصل ماجرا بهاصطلاح فراموش شود و زهر آن گرفته شود؛ مثل خاطرات مرحوم هاشمی رفسنجانی که اگرچه بهروز نوشته شده، اما تاخیر طولانی آن عملا فقط آن را به مرجعی برای مورخان تبدیل کرده است، یا خاطرات جواد ظریف که آنهم مختص دوران کودکی و دانشجویی و نهایتا اول انقلاب است. بهنظر میرسد فضای سیاسی کشور و البته عدم تمایل به شفافیت ازسوی سیاستمداران باعث میشود خاطرات آنها از دوران مسئولیتشان بهموقع و بههنگام تحریر و منتشر نشود، درحالیکه هیلاری کیلنتون از دوران مبارزات انتخاباتی خود کتاب نوشته و بعد از آنهم در دوران وزارت خارجهاش خاطراتش را منتشر کرده است. هیچیک از وزرای خارجه کشور در سالهای اخیر خاطراتی از خودشان قبل از روی کار آمدن دولت فعلی منتشر نکردهاند و خب بهنظر انتظار بیجایی است که ما از دولتمردان حاضر در مذاکرات برجام توقع داشته باشیم خاطراتی از خودشان را منتشر کنند تا ما بدانیم در این مذاکرات چه اتفاقاتی افتاده است. با این حساب در همین فقره اخیر برجام چند مذاکرهکننده ارشد آمریکا روایتهای خودشان را بهصورت کتاب روانه بازار نشر کردند و در ایران هم خوانده و تبدیل به مرجع اصلی روایت شد، اما ما هنوز درگیر حساسیتهای سیاسی هستم. مدتی قبل با یکی از نویسندگان تاریخ شفاهی کشور که صبحت میکردم میگفت خاطرات یکی از رجال کشور در دهه اخیر را ثبت کرده، اما بهجهت حساسیت، گوینده خاطرات فقط به انتشار خاطراتش بعد از فوتش رضایت میدهد.» مهدی سلیمانی، فعال حوزه کتاب درمورد این مساله گفت: «خاطرهنگاری اگرچه برای برخی اقشار میتواند خوب باشد و پسندیده، اما ازنظر من برای سیاسیون واجب است و این هم بخشی از همان مسئولیتی است که عهدهدارش شدهاند.»
او درمورد اینکه چرا سیاسیون ما کمتر سراغ نوشتن خاطرات خود میروند؟ گفت: «در پاسخ به این سوال باید به چند نکته اشاره کنم: اول اینکه سیاسیون زیاد اهل گفتوگو با مردم نیستند! سیاسیون ما اگر اهل گفتوگو باشند و به آن فکر کنند، نوشتن خاطرات میتواند بستری مناسب برای گفتوگو با جامعه و مردم باشد. در این روایتها است که بستری مهیا میشود تا مردم براساس روایتها، اتفاقات را تحلیل و ارزیابی کنند. دلیل دوم اینکه سیاسیون منفعل هستند! بارها و بارها اتفاق افتاده که ماجرایی را دشمنان مطرح کردهاند و سیاسیون ما برای دفاع از واقعیت، شروع به بیان خاطرات و روایتهای خود کردهاند. درواقع بیش از آنکه فعالانه وارد عرصه روایت تاریخ و خاطرات خود شوند و با این ابزار مانع روایتتراشی دشمنان شوند، منفعلانه در مقام پاسخگویی و دفاع، شروع به روایت میکنند.دلیل سوم و مهم دیگر اینکه سیاسیون محافظهکارند! روایت دقیق آنچه روی داده، ممکن است تبعات و دلخوریهایی را بههمراه داشته باشد و بیان صحیح و صریح خاطرات نیازمند شجاعت و استقلال است که این روزها دُری است نایاب. یکی دیگر از دلایلی که سیاسیون از نوشتن خاطراتشان پرهیز میکنند بهخاطر این است که آنها میترسند! واضح است که اگر بنا باشد آنچه روی داده است بیان شود و دردسترس عموم مردم قرار بگیرد، ممکن است اعتراضاتی را ازجانب مردم و نخبگان بههمراه داشته باشد. این موضوع بهحدی جدی است که در مواردی حتی پاسخ مطالبه رهبر انقلاب از روایت سیاسیون نیز با سکوت همراه میشود. آخرین دلیلی که در واکاوی این مساله وجود دارد این است که سیاسیون ما از اهمیت چنین کاری غافلند! واقعیت این است که هنوز هم بسیاری از مسئولان از اهمیت بیان خاطرات خود و نقل رویدادهای تاریخ آگاهی ندارند. شاید بتوان گفت درواقع نسبتبه جایگاهی که در آن حضور دارند نگاه درستی ندارند و از این بدتر آن است که خیال کنند این خاطرات شخصی است و اختیار دارند که بگویند یا نه!»
این کتابهای خاطرات چه ویژگیهای نگارشیای دارند؟
کتاب خاطرات جان بولتون
ایمان لک، کارشناس ادبی میگوید که هر فردی در نوشتن خاطرات سبکی را انتخاب کرده و مینویسد. خاطرات باید بهگونهای باشد که مخاطب جذب کتاب بشود و باور کند که مسئولی که دارد خاطراتش را مینویسد همهچیز را برای او بازگو کرده است. لک در اینباره میگوید: «ببینید نوع نوشتن خاطرات بسیار مهم است. اینکه من مخاطب عادی بدانم الان داخل اتاقی قرار گرفتهام که روزی سرنوشت کشورم و بخش مهمی از سیاستهای کشور در این اتاق اتفاق افتاده و حالا با خواندن این خاطرات میدانم در لحظهای که تصمیمهای مهم گرفته شده چه احساساتی داشتهاند.»
او به کتاب خاطرات جان بولتون اشاره میکند و میگوید: «خاطرات جان بولتون یک نکته مهم دارد، او میداند که درحال صحبت برای عامه مردم است، لازم نیست از اصطلاحات سیاسی استفاده کند. البته اصطلاحات سیاسی در کتاب دارد اما در اندازه فهم مخاطب عام. او سعی کرده است این خاطرات را جوری بنویسد که مخاطب خود را در لحظه در آن صحنه مهم تصمیمگیری ببیند. درحالیکه میتوانست خاطرات را جور دیگری هم بنویسد و در حد و اندازهای باشد که فقط سیاسیون این کتاب را بخوانند. اما همه میدانند که ثبت این خاطرات جز اینکه یک سند مهم محسوب میشود، برای این است که مخاطب بداند در کشورش چه گذشته است.»
کتاب ابوباران
لک به یکی از کتابهایی که بهتازگی در کشور منتشر شده، اشاره کرده و میگوید: «ما از سوریه خاطرات زیادی داریم. میخواهم اشارهای بکنم به یکی از کتابهایی که درمورد سوریه بود و یکی از اعضای فاطمیون این کتاب را نوشته است. در کتاب «ابوباران» واقعا صداقت در خاطرات فرد بسیار زیاد است، از روزهایی میگوید که بهدنبال این بوده از ایران برود حتی از خودکشی نافرجامش و در نهایت میرسیم به جنگ سوریه و چقدر جذاب این خاطرات را تعریف کرده است. خیلی مهم است که نثر و ادبیات کتاب جوری باشد که مخاطب با نویسنده همراه شود. چون این کتاب قرار نیست فقط یک سند باشد، بلکه باید جوری نوشته شود تا مخاطب عام بتواند با آن ارتباط برقرار کند.»
کتاب خاطرات میشل اوباما
خیلیها بعد از آمدن «خاطرات میشل اوباما» تاکید داشتند که کتاب متفاوتی است، اما لک درمورد این کتاب نظر دیگری دارد و میگوید: «برخی خاطرات میشل اوباما را جزء کتابهای خاطرات دستهبندی میکنند اما نکته اینجاست که قصد او از نوشتن چنین کتابی یک اثر انگیزشی بوده تا به دوستان و همراهان خودش برای ادامه زندگی انگیزه بدهد.
درمورد این کتاب باید بگویم که خاطرات او از دوران دبیرستانش، بسیار مهم و تاملبرانگیزترین بخش کتاب است.
او از مشکلات نژادپرستانه در مدرسهاش میگوید و خیلی نکات مهمی را بازگو میکند. نثر او در این زمان آنقدر صادقانه است که مخاطب کاملا حرفهایش را باور میکند.
از جایی میتوان حرفهای او را صادقانه دانست که با مقایسه تاریخی حرفهای او میتوان این موضوع که درمورد تفاوتهای نژادپرستی میگوید را درست و صادقانه دانست.»
کتاب خاطرات اوباما
«سرزمین موعود» کتاب خاطرات باراک اوباما دو هفته به انتخابات اخیر آمریکا منتشر شد و به همین دلیل در صدر پرفروشهای کتاب جای گرفت. ناشر «سرزمین موعود» یکی از ویژگیهای این کتاب را تمرکز اوباما روی خانواده ذکر میکند و همین مساله را در جذب مخاطب مهم میداند. فاطمه موسوی که بهتازگی خواندن این کتاب را تمام کرده است نکته بارز این کتاب را مساله خانواده و دعواهای بین دو حزب آمریکا میداند و میگوید: «ببینید به نظرم اوباما و حزبش دقیقا میدانستند در چه زمانی کتاب را منتشر کنند، اینکه در نزدیکی انتخابات منتشر کنند و ابتدا نسخه صوتی را برای مخاطب درنظر بگیرند، همه اینها باعث شد آمار فروش کتاب بالا برود. کتاب با ازدواج اوباما شروع میشود و سختیهایی که او و همسرش در زندگی کشیدند در کتاب گنجانده شده است. مخاطب جذب کلام بیتکلف راوی میشود. نکته بعدی درمورد دعواهای حزبی است و به قول خودش این مشکلاتی که داشته، کمک کرده تا در راهش پیشرو باشد. گفتن از خانواده خیلی به اوباما برای کتابش کمک کرده تا بار سیاسی کتاب را کم کند و مخاطب فقط در مناسبات سیاسی درگیر نشود. اگر بخواهم به نثر و ادبیات او نمره بدهم میتوانم بگویم که یک نویسنده توانمند، این کتاب را نوشته است، این مساله خیلی مهم است که مخاطب ادبیات کتاب را بپسندد و آن را دنبال کند.»
کتاب خاطرات هریس
کامالا هریس، معاون رئیسجمهوری آمریکا حالا دیگر در ایران شناختهشده است و برای همین کتاب خاطراتش با عنوان «حقایق ناگفته» زمانی که در ایران منتشر شد توانست به چاپهای متعدد برسد.
ویژگی مهم کتاب خاطرات هریس این است که یک مفهوم انسانی بر خاطرات هریس، سایه انداخته و آن چیزی نیست جز مفهوم عدالت. هریس در همه بخشهای کتاب سعی کرده با تکیه بر همین مضمون خاطراتش را تعریف کند. او بهگونهای خاطراتش را تعریف میکند که گویی از کودکی تا دانشگاه و تا رسیدن به پستهای مهم دولتی، همواره دغدغهاش عدالت بوده است.
معمولا در خاطرهنگاریها، انتخاب یک مضمون برای پیشبرد متن، علاوهبر حفظ وحدت رویه میتواند در همراه کردن مخاطبان هم موثر باشد.
همان کاری که هریس در این کتاب کرده و او بهخوبی میداند باید روی کدام بخش و دغدغه شخصیاش تاکید کند و آن را نقطه تمرکز روایت کتابش قرار دهد.
آمارها چه میگویند؟
طبق آماری که از خانه کتاب گرفتیم تا امروز که 10 اسفند سال 99 است، در این سال تقریبا 25 عنوان کتاب از خاطرات سیاسیون غربی در کشورمان منتشر شده است و حدودا 70 تا 80 ناشر هم این کتابها را چاپ کردهاند. (البته ناشران اصلی برای این کتابها خیلی کمتر از این تعداد بوده و به 6 ناشر میرسد.)