در دفاع از برنامه‌های گفت‌وگو محور صداوسیما، جایی که باید از اختلاف‌نظرها به سمت پاسخ به شبهات راهی باز کرد تلویزیون با گفت‌وگو زنده شد
دیگر دوره گفتن و پذیرفتن دیگران گذشته است. دوره مونولوگ گذشته و باید با تمام وجود به آغوش گفت‌وگو برویم. چاره‌ای جز این نداریم و رسانه ملی هم باید فضای عادلانه‌ای در اختیار گروه‌های مختلف سیاسی و فکری قرار دهد و این باب را بازتر کند و آن را پرورش دهد.
  • ۱۳۹۹-۱۱-۰۴ - ۰۹:۱۶
  • 00
در دفاع از برنامه‌های گفت‌وگو محور صداوسیما، جایی که باید از اختلاف‌نظرها به سمت پاسخ به شبهات راهی باز کرد تلویزیون با گفت‌وگو زنده شد
تلویزیون با گفت‌وگو زنده شد
تلویزیون با گفت‌وگو زنده شد

  به گزارش «فرهیختگان»، این روزها در فضای مجازی و رسانه‌ها فیلم‌هایی منتشر می‌شود از بخش‌هایی از دو مناظره در شبکه چهار و مستند تلویزیون. بخش‌هایی از برنامه «زاویه» شبکه چهار با حضور احمد جهان‌بزرگی و عماد افروغ و دیگری در برنامه «قبل انقلاب» شبکه مستند با حضور صادق زیباکلام و خسرو معتضد. البته که هرکدام از این برنامه‌ها به دلایل مختلفی دیده می‌شوند، اما درمجموع یک‌بار دیگر نشان دادند که مخاطبان رسانه و بخش عمده از جامعه تشنه دیدن مناظره و جدل‌های جذاب و جدی هستند. فارغ از تمایلات مخاطب، از دهه70 شبهات زیادی در حوزه‌های مختلف مطرح شده که سال‌به‌سال تعداد و گستره آنها بیشتر و بزرگ‌تر شده است؛ شبهاتی که آنقدر بی‌پاسخ مانده‌اند که به‌مرور زمان تبدیل به بخشی از واقعیت شده‌اند. واقعیتی که به مدد رسانه‌های تازه و در یک ساختار بزرگ مطرح می‌شوند. بخش مهمی از مسئولیت این بی‌پاسخ ماندن شبهات، متوجه حوزه‌های علمیه و بخش بزرگش متوجه رسانه‌های جمعی و به‌طور خاص صداوسیماست؛ صداوسیمایی که پس از انقلاب به دفعات میزبان مناظراتی بوده که با استقبال فوق‌العاده نخبگان و عموم جامعه مواجه شده است.

شاید نسل‌های تازه کلمه مناظره را از سال 88 شنیده باشند و هنوز هم در خاطرشان مانده باشد، اما واقعیت این است که از اوایل انقلاب این باب باز بوده و بی‌مرز هم باز بوده و ابزاری برای رفع اشکالات و سوالات اساسی گروه‌های مختلف سیاسی و طرفداران‌شان بوده است. با شروع جنگ و پس از آن، فضای نسبتا بسته دوران سازندگی مجالی برای مناظره نبود، مگر به‌طور محدود و در دانشگاه‌ها. در دوره اصلاحات این باب مجدد باز شد و حتی پای آن به تلویزیون هم کشیده شد. دانشگاه‌ها تبدیل به مراکزی شدند برای میزبانی از مناظرات و البته که همیشه در فضای آرامی هم برگزار نمی‌شد، اما فضای مناظره و گفت‌وگو حاکم بود. باتوجه به ایده گفت‌وگوی تمدن‌ها این مساله به‌شدت موردتوجه قرار گرفت.

پس از دوره اصلاحات و تا سال 88 خبری از گفت‌وگو و مناظره نبود و در آن سال اما تبدیل به یک پدیده جدی و چشمگیر شد. این فضا تا یکی‌دو سال پس از انتخابات88 هم ادامه داشت و در سال 92 و 96 برای انتخابات ریاست‌جمهوری با شکل دیگری برگزار شد که دیگر جذابیت دوره قبلی را نداشت. حالا و با نزدیک شدن به انتخابات ریاست‌جمهوری1400 مجددا این فضا در رسانه‌ها دیده می‌شود. فارغ از انتخابات اما رسانه و مهم‌تر از آن جامعه به فضای گفت‌وگو و مناظره نیاز ضروری دارد؛ نیازی که وابسته به تقویم و مناسبات نباشد و با تغییر نسل‌ها سروشکل تازه‌تری پیدا کند.

مناظرات مشهور

سه سال از انقلاب می‌گذشت و دانشگاه‌ها تبدیل به بستری برای مباحثات و درگیری‌های فیزیکی شده بودند. گروه‌های متعدد سیاسی با تمام وجود برای تبیین انقلاب و ترسیم نقشه راه جمهوری اسلامی به میدان آمده بودند و افراد مذهبی و دانشگاهی هم وارد این چالش شده بودند؛ مناظره ضبط‌شده «آزادی، هرج و مرج، زورمداری» در سال 1360 با حضور آیت‌الله بهشتی، نورالدین کیانوری، احسان طبری و آیت‌الله مصباح یزدی. مناظره‌ای که به‌گفته محمد هاشمی، رئیس وقت صداوسیما بدون سانسور از تلویزیون پخش شد و در زمان خودش بسیار دیده شد و اثرات مثبت فراوانی برای انقلاب داشت. البته مناظرات دیگری در این راستا برگزار شد که جالب‌ترین آنها مناظره‌ای بود که سروش و آیت‌الله مصباح یزدی در یک سمت مناظره و هم‌نظر بودند.  در اواسط دهه70 و دوره اصلاحات بازار مناظرات داغ بود. قرار بود مناظراتی بین سروش و مرحوم آیت‌الله مصباح برگزار شود که بنا به دلایلی این اتفاق نیفتاد. حتی قرار بود مهاجرانی، وزیر وقت فرهنگ و ارشاد هم با مرحوم مصباح مناظره‌ای در باب خشونت و آزادی برگزار کند که البته آن‌هم باوجود تمایل طرفین رخ نداد. اما در همان سال‌ها محمدجواد حجتی‌کرمانی به نمایندگی از جبهه دوم خرداد برای مناظره با آیت‌الله مصباح اعلام آمادگی کرد. حجتی‌کرمانی از منتقدان آیت‌الله مصباح و ایده مطرح‌شده درباره خشونت بود و بسیاری از اوقات به نقد سخنان ایشان در روزنامه اطلاعات می‌پرداخت. آیت‌الله مصباح نه‌تنها آمادگی خود را برای مناظره با حجتی‌کرمانی اعلام کرد، بلکه اعلام داشت تنها شرطش در این مناظره پخش زنده است و به هیچ‌وجه از این شرط عدول نخواهد کرد، اما حجتی‌‌کرمانی با این پیشنهاد مخالفت کرد و پخش زنده را به‌صلاح ندانست. البته هیچ‌وقت حجتی کرمانی این ادعا را تایید نکرد. این مناظره در چهار جلسه برگزار و پخش شد. مشروح این مناظره نیز در کتابی با عنوان «مناظره آیت‌الله مصباح یزدی و حجت‌الاسلام والمسلمین حجتی‌کرمانی» توسط انتشارات سروش منتشر شد.  

مشهورترین روز مناظره تاریخ جمهوری اسلامی تاکنون بی‌شک متعلق به 13 خرداد 1388 و میان میرحسین موسوی و محمود احمدی‌نژاد بود؛ مناظره‌ای بین نخست‌وزیر سابق و رئیس‌جمهور وقت. این مناظره آمار شگفت‌انگیزی داشت؛ از 30 میلیون بیننده برای آن گفته شد تا 50 میلیون. اعدادی که هیچ‌وقت به‌طور رسمی اعلام نشد. اصطلاحات و تکیه‌کلام‌های آن مناظرات هنوز هم استفاده می‌شود و بخش‌هایی از آن گفت‌وگو، به‌عنوان دیالوگ یا ضرب‌المثل هم به‌کار می‌رود. البته اثرات آن مناظره چندروز و حتی ماه‌ها بعد خودش را نشان داد، اما اتفاق مهم و خجسته‌ای بود که افتاد و سطح توقع مخاطب از رسانه را بالا برد. پس از آن مناظرات دیگری در برنامه «دیروز، امروز، فردا» هم برگزار شد که همان حال‌وهوای 88 را داشت. جدیدترین مناظره‌ای که موردتوجه نخبگان و مردم قرار گرفت، مناظره مجازی حسن آقامیری و دکتر رفیعی در بستر اینستاگرام بود که بینندگان زنده و پس از آن ضبط‌شده فراوانی داشت.

جهان گفت‌وگو را کوچک نکن!

«مسئولی که در خانه نشسته و شاید پای منقل هم باشد، جایی سر نمی‌زند و وزرایش نمی‌توانند با او تماس بگیرند، این مسئوله؟» گفتن این جمله توسط احمد جهان‌بزرگی در برنامه هفته گذشته «زاویه» کافی بود تا سیل مخالفت‌ها از سمت گروه‌های مختلف به‌سوی او سرازیر شود؛ گروه‌هایی که ذاتا همسو هم نبودند، اما هرکدام به دلایل خودشان با این جملات مخالفت کردند. دفتر رئیس‌جمهوری تهدید به شکایت کرد و مخالفان رئیس‌جمهور هم از پاس گل دادن و ایجاد شرایط مناسب برای مظلوم‌نمایی روحانی انتقاد کردند. جالب اینکه استفاده از واژه منقل پیش از این توسط خود رئیس‌جمهور صورت گرفته بود: «برخی فکر می‌کنند یک منقلی وجود دارد و یک قطعنامه‌ای که آن را درونش می‌اندازیم و آتش می‌گیرد!» او این جمله را در واکنش به منتقدان برجام گفته بود. نکته مهم اینجاست که جهان‌بزرگی اما یک خطای انسانی و فردی نکرد، بلکه به ساحت گفت‌وگو و مناظره لطمه زد. رفتارهای اینچنینی و گفتارهای سخیف و زننده، ‌شأن و جایگاه گفت‌وگو را پایین می‌آورد. حتی به دیگرانی که دل‌شان مباحثه در فضای جدی و آرام می‌خواهد لطمه می‌زند. زاویه با اجرای حبیب ازغدی چندسالی است به‌منظور گفت‌وگوی اندیشه‌ای و عمیق‌تر درباره مسائل روز پخش می‌شود و باوجود قابل‌نقدبودنش در بخش‌های مختلف اما ویژگی‌های مثبت زیادی دارد که مهم‌ترینش باز نگه‌داشتن باب گفت‌وگو است. شبکه چهار معروف است به بینندگان اندک، اما ویدئوی این برنامه آنقدر دست‌به‌دست شده که دیگر شبکه چهار و برنامه زاویه مشهور شده‌اند. نکته مثبت این اتفاق، بیانیه شفاف شبکه چهار سیما بود؛ بیانیه‌ای که در آن نوشته شده بود: «گفت‌وگو میراث بزرگان اندیشه و تنها ابزار اصلاح و پیشبرد جامعه است و بر همگان، خصوصا اصحاب قلم و اندیشه، واجب است تا از گفت‌وگو و آداب آن مراقبت کنند. اتفاق ناخوشایندی که به‌وسیله میهمان برنامه زاویه و برخلاف رویه این برنامه رخ داد، مخالف صریح فرمایشات رهبری مبنی‌بر حفظ حرمت مسئولان نظام بود و با سیاست‌های کلی شبکه چهار، مبنی‌بر توسعه ادب و آداب گفت‌وگو، در تضاد کامل قرار داشت. به همین منظور شبکه چهار وظیفه خود می‌داند که از سخنان نادرست میهمان برنامه تبری جوید و صراحتا آن را مخالف اهداف رسانه ملی و شبکه چهار در توسعه گفت‌وگوی مومنانه، منصفانه و مودبانه می‌داند... این صحبت‌ها نه‌تنها مورد تایید رسانه ملی نیست، بلکه آن را مغایر فضای نقد منصفانه و اخلاقی می‌داند. قطعا سخنان جهان‌بزرگی خلاف مصالح کشور و منویات رهبر انقلاب (مدظله‌العالی) است و باید آن را جبران کنند تا ابزاری در دست دشمنان قسم‌خورده این نظام مقدس نشود.»

بیانیه شبکه چهار یک گام بلند برای حفظ میراث گفت‌وگو در رسانه است. عدم تایید صحبت‌های میهمان و حتی حمله به آن نشان‌دهنده این است که فضای غالب جامعه دلش می‌خواهد گفت‌وگو در بستر تخصص و آرامش رقم بخورد.

آقای جهان‌بزرگی! لطفا جهان گفت‌وگو را کوچک نکن. دولت نشان داده که دلش لک می‌زند برای چنین خطاهایی که تا مدت‌ها سوار بر موج آن شود و از پاسخگویی درباره خطاهای خودش فرار کند و این فضا الان برایش به‌وجود آمده است. کاش مقامات دولتی و شخص رئیس‌جمهور می‌آمدند و درباره عملکردشان مناظره کرده و از تک‌گویی‌های طولانی پرهیز می‌کردند.

مناظره خوب، مناظره خنثی

فرض کنیم شما برنامه‌ساز هستید؛ می‌توانید دو صندلی داخل استودیو بگذارید. یک صندلی برای صادق زیباکلام و یک صندلی هم برای خسرو معتضد. صندلی مجری را هم به بهروز افخمی اختصاص دهید و یک برنامه جذاب مانند «قبل انقلاب» بسازید درباره دوران پهلوی که در شبکه مستند هم دیده شود. از آن‌طرف هم می‌توانید یک صندلی برای مجری بگذارید و یک صندلی برای میهمان و هر دو درباره یک مساله فرعی هم‌نظر باشند و همه‌چیز را گل و بلبل نشان دهند و تمام. آنهایی که با انصاف‌تر و شاید خلاق‌تر! باشند یک صندلی دیگر برای یک میهمان دیگر می‌گذارند و نهایت دامنه مخالفت میهمان‌هایشان به این می‌رسد که مثلا یکی از آنها می‌گوید ما صدمیلیون واحد موفق بودیم و دیگری معتقد است که خیر، ما صدویک میلیون واحد موفق بودیم. کدام‌یک از برنامه‌های اینچنینی صداوسیما در خاطر مردم مانده است؟

شرکت‌کنندگان در مناظره فارغ از دسته‌بندی‌های سیاسی باید واجد شرایطی باشند که برای مخاطب جذاب باشند. حتما تسلط بر بیان، اطلاعات به‌روز، شناخت رسانه، قدرت تحلیل و ارائه منطقی مباحث، صداقت در گفتار و صدای مناسب از این دست ویژگی‌ها است. شاید سال 88 یکی از مهم‌ترین ضعف‌های میرحسین موسوی در مناظره با احمدی‌نژاد، بی‌تفاوتی به این ویژگی‌ها بود؛ ویژگی‌هایی که حتما هم برای طرفداران مهم است و هم برای مخالفان و مهم‌تر از آنها برای مخاطبانی که قرار است حرف درست را انتخاب کنند.

پایان تک‌گویی

راحت‌ترین کار دنیا برای سیاستمداران و شاید برنامه‌سازان و حتی چهره‌های معروف سخنرانی و تک‌گویی است. ما بگوییم و بقیه بشنوند و حتما هم باید تایید کنند و بپذیرند. اما واقعیت این است که دوره تک‌گویی و مونولوگ گذشته است. حتی در هنرهای نمایشی و تصویری هم معتقد هستند قدرت دیالوگ از مونولوگ بیشتر است و دیگر دوره تک‌گویی‌های شکسپیر هم گذشته است. میزان استقبال از مناظرات جذاب و جدی در سال‌های اخیر نشان می‌دهد این ژانر، طالبان بسیاری دارد. آنهایی که دل‌شان می‌خواهد از این بستر استفاده کنند و پاسخ شبهات‌شان را به‌جای برخورد قضایی از زبان یک دانشمند یا متخصص بشنوند و جوانان و نوجوانانی که به‌جای تکیه بر فیلم‌های تقطیع‌شده سخنرانی‌ها یا بخش‌های بریده‌شده کتاب‌ها، واقعیت عریان را می‌خواهند و دل‌شان پر می‌زند برای شنیدن حرف‌های درست از جنس خودشان.  ظاهرا برای اکثریت نخبگان و اهالی فن ثابت شده که با تک‌گویی نه از انقلاب مراقبت می‌شود و نه از اسلام. دیگر دوره گفتن و پذیرفتن دیگران گذشته است. دوره مونولوگ گذشته و باید با تمام وجود به آغوش گفت‌وگو برویم. چاره‌ای جز این نداریم و رسانه ملی هم باید فضای عادلانه‌ای در اختیار گروه‌های مختلف سیاسی و فکری قرار دهد و این باب را بازتر کند و آن را پرورش دهد.

* نویسنده: سیدمهدی موسوی‌تبار، روزنامه‌نگار

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۲