تاریخ علم در اسلام و ایران به روایت دکتر علی‌اکبر ولایتی (مروری بر گذشته – بخش 11 )
قرن سوم هجری در ایران سرآغاز تشکیل دولت‌های مستقلی بود که حاکمیت خلافت ستمگر عباسیان را در ایران متزلزل ساختند و در کار آموزش طب و تاسیس خدمات بهداشت و درمان گام‌های مؤثری برداشتند.
  • ۱۳۹۹-۱۰-۱۴ - ۱۱:۰۸
  • 00
تاریخ علم در اسلام و ایران به روایت دکتر علی‌اکبر ولایتی (مروری بر گذشته – بخش 11 )
برآمدن صفاریان و اثر آن در حیات سیاسی ایرانیان
 برآمدن صفاریان و اثر آن در حیات سیاسی ایرانیان

  به گزارش «فرهیختگان»، روزنامه «فرهیختگان»، پیش از این، در ستونی تحت عنوان «تاریخ علم در اسلام و ایران» به تبیین مباحث علمی و دقیق تاریخ این مبحث مهم و مطرح در مجامع علمی روز می‌پرداخت. بن‌مایه این رشته‌مقالات، اساسا مباحثی بود که دکتر علی‌اکبر ولایتی در برنامه تلویزیونی «ایران» از شبکه دوم سیما بیان کرده و سپس، بنا به درخواست‌های متعدد اساتید، پژوهشگران و دانشجویان، جهت تبیین دقیق‌تر مباحث و ارائه مستندات این مطالب، برای چاپ در روزنامه، تنظیم کرده بودند. روزنامه «فرهیختگان» در پاسخ به درخواست‌های مکرر خوانندگان، مطابق گذشته به چاپ این مجموعه ادامه خواهد داد. البته به‌جهت اتصال و پیوستگی مباحث، پیش از شروع مباحث جدید، نگاه و مروری خواهیم داشت به مباحث گذشته که در همین ستون منتشر خواهد شد.

قرن سوم هجری در ایران سرآغاز تشکیل دولت‌های مستقلی بود که حاکمیت خلافت ستمگر عباسیان را در ایران متزلزل ساختند و در کار آموزش طب و تاسیس خدمات بهداشت و درمان گام‌های مؤثری برداشتند. اگرچه خلافت جبار عباسی ازلحاظ صوری و ظاهری حتی چند قرن دیگر هم در ایران دارای نفوذ و اعتبار بود، اما ایرانیان به هدایت ائمه معصوم‌(علیهم‌السلام) از همان ابتدای کار راه خویش را از دیگران جدا کرده بودند و می‌کوشیدند به رهبری علمای دینی خود مقدرات فرهنگی و علمی و هنری مرزوبوم‌شان را خود رقم زنند. در این میان، نقش مهم صفاریان محل تامل و درنگ بسیار است. صفاریان که از نخستین فرمانروایان مستقل مسلمان ایران بودند، عشق مفرط به ایجاد ابنیه و کاروانسرا و رباط داشتند تا موجب‏ آسایش و رفاه مسافرین گردد. عمرو لیث در دوران امارتش هزار رباط و 500 مسجد آدینه و مناره احداث کرد و پل‌های فراوان در نقاط مختلف قلمرو حکومتی‏ خود ساخت. امرای صفاری همتی عالی داشتند و جانب زیردستان را رعایت می‌کردند. آنان افزون بر حسن‌تدبیر و سیاست، در شعردوستی و تربیت شعرای فارسی‌سرا شهرت داشتند و شعرایی چون فیروز مشرقی و ابوسیلک گرگانی در دوران آنان ظهور کردند. پیش از آن، حکومت خلفای عباسی با بهره‌گیری از نیرو و اندیشه ایرانیانی چون ابومسلم خراسانی پاگرفته بود. عباسیان فریبکارانه علویان و شیعیان ایران را، که می‌کوشیدند تا خلفای ناحق امویان را از تخت به زیر کشند، به بازی گرفتند و از نیروی آنها علیه امویان استفاده کردند. اما پس از تثبیت قدرت، سیاست خویش دربرابر ایرانیان و علویان را تغییر دادند و به‌شدت ایرانیان، به‌ویژه شیعیان ایران و قیام‌های ایرانی و علوی را سرکوب کردند، زیرا از هواداری آنان از خاندان عصمت و طهارت(ع) بسیار می‌هراسیدند. خلافت عباسی بر این گمان بود که ایرانیان به‌رغم همراهی بسیار با عباسیان، مشکلات بسیاری برای آنان ایجاد کرده‌اند، به‌ویژه آنکه می‌دیدند ایرانیان هر روز به‌طریقی موازنه قدرت را به سود خود تغییر می‌دهند. بنابراین خلفای عباسی هرگاه نارضایتی ایرانیان را می‌دیدند، با اندک بهانه‌ای آنان را به خاک و خون می‌کشیدند. برخورد خشونت‌آمیز با ابومسلم و ابوسلمه و برمکیان و آل‌سهل نشان‌ می‌دهد عباسیان از ایرانیان به‌مثابه ابزاری برای دستیابی به قدرت استفاده می‌کردند و به هیچ‌روی حاضر نبودند سهم و جایگاه عادلانه و شایسته ایرانیان و به‌ویژه شیعیان را به آنان اختصاص دهند. از آغاز قرن سوم هجری، بر اثر رویدادهای سیاسی و نظامی خاصی که در داخل و خارج از قلمرو خلافت عباسی می‌گذشت، رفته‌رفته خلافت قوت و استحکام خود را از دست داد و نخستین‌‌بار، زمینه برای پاگرفتن جنبش‌های مردمی ضدخلافت جبار عباسی آماده شد. از نخستین جنبش‌های آزادی‌خواهانه و عدالت‌طلبانه، جنبش صفاریان بود که از دل یکی از ریشه‌دارترین نهادهای مردمی ایران، یعنی جوانمردان و عیاران سربرآورد و به کابوس خلفای ستمکار عباسی تبدیل شد.
مؤلف (یا مؤلفان) ناشناخته تاریخ سیستان نسَب یعقوب را تا کیومرث، که در اساطیر ایرانیانِ پیش از اسلام نخستین انسان بوده، چنین بر‌شمرده است: «اما نسبت او: یعقوب بن اللّیث بن المعدل بن حاتم بن ماهان بن کیخسرو بن اردشیر بن قباد بن خسرو اَپَرویز بن هرمزد بن خسرو انوشِروان بن قباد بن فیروز بن یزدجرد بن بهرام جور بن یزدجرد بن‏ شاپور بن شاپور ذی‌الاکتاف بن هرمز بن نرسی بن بهرام بن بهرام بن ‏هرمز البطل بن شاپور بن اردشیر بن بابک بن ساسان بن بابک بن ساسان بن بهمن‏ المَلِک بن اسفندیارالشدید بن یستاسف‌الملک بن لُهراسب، عم کیخسرو بن سیاوش، بن‏ لهراسب بن آهوجنک‏ بن کیقباد بن کی‌فَشین ‏(کی‌پسین) بن کیابیکه بن کی‌مَنوش بن نوذر بن منوش بن مَنوشرود بن مَنوشجِهر بن نروسنج بن ایرج بن افریدون بن ابتیان ‏بن جمشیدالملک بن بحوجهان بن ابحهر بن اوشهَنج بن فراوک‏ بن سیامک بن موسی بن کیومرث.» تاریخ سیستان نخستین اثری است که در بزرگداشت یعقوب لیث نسب او را به پادشاهان و خسروان ساسانی و کیانی و پیشدادی می‌رساند و چون طرفداران و هواداران خلیفه او را «راهزنی رویگرزاده» نمی‌شمارد.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰