به گزارش «فرهیختگان»، رقم ۱۲۰ میلیارد تومانی بودجه تئاتر مندرج در لایحه بودجه 1400، یک گزاره گنگ و مبهم برای اهالی هنر نمایش است. این رقم 120 میلیارد تومانی صرفا یک عدد است، بدون آنکه مشخص باشد ماموریتش چیست و قرار است چه کارکردی داشته باشد. عموما در زمان انتشار لایحه بودجه توسط دولت جزئیات چندانی ارائه نمیشود یا توضیحاتی درباره نگارش آن عمومی نمیشود، برای مثال درباره بودجه اداره کل هنرهای نمایشی با ذکر رقمی برای حمایت از هنر تئاتر همهچیز اینگونه بهنظر میرسد که این کل پول اختصاصی برای تولید تئاتر است. در صورتی که نه این پول کل بودجه تئاتر است و نه اینکه این عدد کاملا هزینه تئاتر میشود. بودجه ۱۲۰ میلیارد تومانی سال 1400، با هشت ردیف کلی شامل برنامههایی است که ذیل هفت فصل متفاوت در وزارت ارشاد نوشته شده است. بخش مهمی از این بودجه صرف دستمزد نیروها و کارمندان دولت میشود. بخشی صرف نگهداری اماکنی چون تئاتر شهر و سنگلج میشود و البته بخشی از بودجه در قالب بودجه عمرانی صرف هزینه ساختوساز یا بازسازی فضاهای تئاتری میشود، برای مثال دولت در دوسال گذشته در تلاش بوده تا ساختمان قدیمی اداره تئاتر را پس از مدتها بازسازی کند و بازسازی مستلزم ردیف بودجه مشخصی است که باید ذیل یکی از فصول هفتگانه وزارت ارشاد تعریف شود. نکته مهم دیگر آن است که در ردیف بودجه سازمانهای دیگر ازجمله کانون پرورش فکری، بنیاد حفظ ارزشهای دفاع مقدس یا حوزه هنری و شهرداریها، بودجههایی برای تئاتر در نظر گرفته میشود که هیچگاه درکنار 120 میلیارد تومان مذکور تعریف نمیشود.
فقدان شفافیت در فصول هفتگانه
طی سالهای گذشته وزارت ارشاد بهعنوان یکی از بازوهای شفافسازی اطلاعات در بدنه دولت، اقدام به انتشار ارقام و اعداد مرتبط با حوزه پرداختی و کمکهزینههای دولتی در نهادهای متبوع خود کرده است. بخش مهمی از این شفافسازی به مبالغی اختصاص یافته که ذیل فصل پنجم تعریف شده در وزارت ارشاد، بابت فعالیتهای فرهنگی و هنری به اشخاص حقوقی و حقیقی پرداخت شده است. اما نکته مهم درمورد شفافسازی در وزارت ارشاد این است که 6 فصل دیگر چندان مورد توجه رسانهها قرار نمیگیرد. عموما بیشتر این نگاه به آن است که یک هنرمند یا یک موسسه فرهنگی به چه میزان از وزارت ارشاد بودجه دریافت کرده است. درحالیکه بخش عمدهای از بودجه وزارت ارشاد برای مثال درحوزه تئاتر در 6 فصل دیگر نیز هزینه میشود. در سال ۱۳۹۸ وزارت ارشاد اساسا اطلاعات کاملی درمورد هزینهکرد خود در 6 فصل دیگر ارائه نداده است. از همین رو نمیتوان به شکل مشخصی گفت وزارت ارشاد در تخصیص بودجههای خود چگونه عمل کرده است.
نهادهای موازی
یکی از معضلات مهم در فصل پنج، نهادهای موازی است، مثلا در قوانین وزارت ارشاد اداره کل هنرهای نمایشی بهعنوان بخش سیاستگذار و انجمن هنرهای نمایشی بهعنوان بازوی مالی تعریف شده است، اما با نگاه به جداول و ارقام میتوان دید که برخی موسسات خصوصی دیگر ازجمله موسسه توسعه هنرهای معاصر یا بنیاد رودکی از ردیف بودجه اختصاصی تئاتر بهرهمند شدهاند.
در بودجه سال 1398، ذیل فصل پنج از بودجه اختصاصی برای حمایت از تولیدات تئاتری، چندین نهاد و حتی افراد حقیقی از بودجه نفع بردهاند. درحالیکه قرار است کمکهزینههای تئاتر در قالب انجمن هنرهای نمایشی پرداخت شود؛ اما میتوان در شفافسازی 1398 دید فردی بدون سابقه تئاتری، مبلغ قابلتأملی بودجه دریافت کرده است. نکته مهم آن است که شفافسازیهای صورت گرفته نیز بیشتر توسط انجمن هنرهای نمایشی بوده و نهادهای موازی خود را موظف به شفافسازی نمیکنند. برای نمونه مهدی افضلی که تا چندی پیش توأمان مدیریت دو موسسه توسعه هنرهای معاصر و بنیاد رودکی را برعهده داشته است، از هرگونه شفافسازی درباره نهادهای مرتبط با خود امتناع میورزد. او البته بهجایی نیز پاسخگو نیست. درنهایت آنکه نمیتوان فهمید از سهم 30 میلیاردی تولید تئاتر در سال گذشته به چه میزان در موسسات دیگر هزینه شده است.
گره کور سازمان برنامه و بودجه
اگر در سال 1399 برای تئاتر رقم 84 میلیارد تومان در نظر گرفته شده بود، بهنظر میآید در بهترین حالت 30 میلیارد این بودجه به تئاتر اختصاص یافته و الباقی هیچگاه پرداخت نشده است. این درحالی است که رقم 84 میلیاردی براساس برنامههای طراحیشده در اداره کل هنرهای نمایشی اعلام شده است. میتوان دو مساله را در اینجا پیشبینی کرد؛ نخست آنکه اساسا با توجه به رفتار سازمان برنامه و بودجه در عدمتخصیص بودجه مدنظر به تئاتر، اداره کل هنرهای نمایشی رقمی درشتتر از سال گذشته اعلام میکند. به قول معروف به مرگ میگیرند تا به تب راضی شوند. سناریو دوم آن است که نیاز واقعی تئاتر همین رقم مذکور است اما با نادیدهگیری سازمان برنامه و بودجه نتیجه کار رشد روزافزون بدهکاری اداره کل هنرهای نمایشی است، برای مثال چندی پیش قادر آشنا از صاف کردن بدهیهای پنج سال پیش اداره کل هنرهای نمایشی گفته بود. انباشت بدهی در تئاتر چیز تازهای نیست اما شیوه رفتاری سازمان برنامه و بودجه و در امتداد آن بازوهای مالی وزارت ارشاد در تزریق بودجه، در تمام این سالها چندان مورد نقد قرار نگرفته است.
آزمون سخت مجلس
سال 1400 اما سال متفاوتی است. جامعه را کرونا فراگرفته است و شاید یکی از آسیبدیدهترین گروههای شغلی در این دوره هنر تئاتر باشد. از اسفند سالگذشته تا به امروز – بهجز یک برهه زمانی کوتاه در تابستان – تمامی سالنهای تئاتر تعطیل بودهاند. تئاتر در جدول انتشاری ستاد مقابله با کرونا در ردیف شغلهای درجه چهار قرار گرفته است. دولت برنامه ویژهای برای آسیبدیدگان شغلی تئاتر ندارد. در سهماه گذشته پنج سالن تئاتر در تهران تعطیل شده است و زمزمههای تعطیلی تمام سالنهای بخش خصوصی تا پایان سال شنیده میشود. وضعیت برای هنرمندانی دشوار شده که به امید بازگشایی سالنها، نمایش تولید کردهاند و نتیجه آنکه در نوبت اجرا، سرمایهشان عملا نیست شده است. بدتر از همه آنکه به فرض بازگشایی سالنها، در شرایط امروز مخاطب جرات حضور در سالن تئاتر را هم ندارد. حالا خطر واقعی این است که مجلس از رقم اندک 120 میلیارد تومانی تئاتر عبور کند و برایش شرایط ویژه در نظر نگیرد. 13 هزار تئاتری قرار است از قِبَل این رقم اندک ارتزاق کنند و مشخص نیست مجلس چه نگاهی به این وضعیت دارد.