به گزارش «فرهیختگان»، انتخابات ریاستجمهوری 2020 آمریکا، آنطور که ریچارد هاس رئیس شورای روابط خارجی آمریکا نوشته آمریکا را تبدیل به دو ملت جدا کرده است و مردم در جهانهایی جداگانه به دوئل ادامه میدهند. بخشی از این دوئل در مقابل کاخ سفید و بخشی دیگر در کف خیابانها درحال تکرار است.
روز گذشته با اعلام نتایج شمارش آرا در ایالت پنسیلوانیا و نوادا جو بایدن با 290 رای الکترال پیروز انتخابات شد. دونالد ترامپ با 214 رای الکترال شکست خورد ولی تا لحظه نگارش این گزارش حاضر به پذیرش شکست نشده است. پیروزی بایدن در حالی رقم خورد که در روزهای گذشته طرفداران جو بایدن در مقابل کاخ سفید پلاکاردهایی با متن «ترامپ تو اخراجی» و «رئیسجمهور جعلی» مخالفت خود را با ترامپ ابراز داشتند.در سوی دیگر در خیابانها، طرفداران دونالد ترامپ، دستنوشتههایی را همراه داشتند که درباره «تقلب» و «دزدیده شدن» رایهایشان بود. برای هیچکس هم مهم نیست آیا آنگونه که هایکو ماس وزیر خارجه آلمان گفته آنچه در آمریکا اتفاق میافتد، «با فرهنگ دموکراتیکی که از ایالاتمتحده میشناسیم» مطابقت دارد یا خیر؟ هرکس به دنبال پیروزی کاندیدای ملت خودش است. در این میان دونالد ترامپ هم دستبردار نیست. او که از چند ماه پیش، مدعی بود انتخابات پستی معنایی جز تقلب ندارد، از همان ساعات اولیه شمارش آرا، مدعی پیروزی در انتخابات و خواستار پایان دادن به شمارش آرا شد. حالا با شکست ترامپ، حرف و حدیثها درباره تقلب در انتخابات آمریکا شدت پیدا کرده است. برای بررسی این موضوع باید اشارهای به انتخابات پرمناقشه سال 2000 کرد و پس از آن به ابهامات درباره انتخابات 2020 پرداخت.
فساد سیستماتیک زمینهساز تقلب دوحزبی
نظام انتخاباتی آمریکا دارای استعداد بالای مهندسی آرا و تقلب است. تفاوت در مدل رایگیری ایالتهای پنجاهگانه، اختیارات زیاد مسئولان محلی، فرآیند طولانی انتخابات ریاستجمهوری، قوانین بسیار زیاد و پیچیدگیهای گسترده نظام انتخاباتی آمریکا ازجمله دلایلی روبنایی هستند که میتوانند زمینهساز مهندسی و تقلبهای تاثیرگذار در جریان انتخابات باشند. در زیربنای نظام انتخاباتی آمریکا نیز تبعیض طبقاتی و نژادی مانع بزرگی از نقشآفرینی تمام گروههای جامعه در انتخابات شده است.
در زمینه مسائل روبنایی تفاوت مدل رایگیری در انتخاباتهای آمریکا باعث شده تا نتوان با رویهای واحد روبهرو شد. همین مساله باعث شده تا ضعفهای انتخاباتی حتی درصورت شناسایی و ترمیم قابل سرایت به تمامی کشور نباشند. برای مثال اگر در جریان انتخابات یک ایالت تقلبی به صورت دیرهنگام کشف بشود، سپس طرف متضرر به دادگاه شکایت کند، در صورتی که در قوانین ایالتی بازشماری آرا نیاز به زمان بالایی داشته باشد و فرصت اعلام نتایج در این ایالت به پایان برسد، آرا مورد بازشماری قرار نگرفته و در سبد رای طرف متقلب باقی خواهند ماند.
مصداق برجسته این ظرفیت تقلب انتخاباتی، در انتخابات جنجالی ریاستجمهوری سال 2000 رخ داد. انتخاباتی که به دلیل سطوح مختلف تقلب به نفع جورج بوش جمهوریخواه، از شهرت بالایی برخوردار است. در این سال با مشخص شدن مهندسیهای انتخاباتی در ایالت فلوریدا و سلسلهتقلبهای صورتگرفته در آن، ستاد انتخاباتی الگور نامزد دموکراتها، کارزاری حقوقی به راه انداخت و موفق شد چندین مورد از تقلبها را آشکار کرده و حکم بازشماری مرحله به مرحله آرا را بگیرد.
ستاد الگور در نهم نوامبر پس از بازشماری آرای برخی شهرهای فلوریدا، درخواست بازشماری آرا در چهار شهرستان بروارد، میامی دِید، پام بیچ و ولوسیا را نیز ارائه کرد اما این درخواست با اقدامات حقوقی متقابل ستاد بوش مواجه شد. استدلال تیم حقوقی ستاد بوش بر این مبنا بود که طبق قوانین فلوریدا، این ایالت باید در مدت هفت روز از زمان برگزاری انتخابات، نتیجه قطعی آن را اعلام کند اما اگر فرآیند بازشماری دستی آرا در چهار شهرستان آغاز شود، فلوریدا نخواهد توانست تا 14 نوامبر، یعنی هفت روز بعد از زمان برگزاری انتخابات نتایج قطعی آرای این ایالت را مشخص و اعلام کند. با وجود این دادگاه عالی ایالت فلوریدا به سود دموکراتها رای به بازشماری آرا داد اما جمهوریخواهان کار را به به دیوان عالی ایالاتمتحده آمریکا کشانده و دیوان عالی با نقض رای دادگاه ایالتی، مانع بازشماری دستی آرا شد. این حکم باعث شد جمهوریخواهان با وجود تقلب در انتخابات، مانع از کشف دیگر تقلبهای خود شوند و بدون هیچ مشکلی به کاخ سفید راه یابند.
مشکل این حکم البته تنها در نقاط ضعف قوانین ایالتی و پراکندگی نظام انتخاباتی آمریکا نبود بلکه حاکی از تقلب در بستر رای الکترونیکی بود. مشکل شمارش آرا در این ایالت آن بود که برخی از آرا درحالی که روی آن نام الگور را داشتهاند در شمارش الکترونیکی به نام بوش ثبت شدهاند! دموکراتها بر همین اساس خواهان شمارش دستی آرا بودند؛ مسالهای که تقلب گسترده جمهوریخواهان را آشکار میکرد و به همین دلیل آنان کار را به دیوان عالی کشاندند تا به طرف مقابل جسارت و اراده خود برای جنگیدن را نشان دهند. ستاد الگور نیز بنابر مصلحت از ادامه پیگیریهای حقوقی خود دست کشید و حتی مانع برگزاری راهپیماییهای اعتراضی دموکراتها در سطح خیابانها شد.
جدا از تقلبهایی به شکل جورج بوش پسر، هک سامانههای انتخاباتی و استفاده از نرمافزارهای خاص برای تقلب در انتخابات به امری مرسوم در انتخابات آمریکا تبدیل شده است. پروفسور «جاناف بانژاف» که یکی از برجستهترین حقوقدانان آمریکاست، در اینباره معتقد است رایانههای رایگیری در آمریکا به راحتی هک میشوند. او اعتراضهای گسترده اساتید دانشگاه برای اصلاح این سیستم رایگیری و تلاشهای دولتهای محلی برای تقویت امنیت سیستم رایگیری را ازجمله شواهدی اعلام میکند که نشاندهنده احتمال بالای هکشدن سیستمهای رایگیری آمریکا هستند. مساله اصلی در زمینه رایگیریهای الکترونیکی به آزادی استفاده از نرمافزارهای شمارش آرا در هر حوزه انتخابیه باز میگردد. مردم در آمریکا با یک نرمافزار و فرآیند رایگیری الکترونیکی روبهرو نیستند بلکه با چندین نرمافزار مواجهند. ممکن است حتی در یک ایالت از چندین نرمافزار استفاده شود.
باگ 6 هزار رایی؟!
جدیدترین نمونه تقلب سازمانیافته توسط نرمافزارها هفته گذشته در جریان انتخابات ریاستجمهوری 2020 آمریکا کشف شد. «کایلی مکانانی» سخنگوی کاخ سفید عصر جمعه در صحفه توئیتری خود با اشاره به اظهارات لورا کاکس رئیس حزب جمهوریخواه در ایالت میشیگان، اعلام کرد ۶ هزار رای جمهوریخواهان در بخش آنتریم میشیگان به خاطر باگ نرمافزار به حساب دموکراتها منظور شده است. این تقلب الکترونیکی توسط یک کارمند کشف شده است. گفته میشود ۴۷ شهرستان دیگر نیز در میشیگان به دلیل استفاده از این نرمافزار ممکن است دچار مشکل شده باشند. این نرمافزار زمانی که کارمندان بخش انتخابات برای شمارش آرا آنها را در سیستم وارد میکنند، بخش بزرگی از آرای جمهوریخواهان را به شکل نامحسوسی به نام دموکراتها ثبت و شمارش میکند.
کشف این نرمافزار که تقلبی سازمانیافته و هوشمند را در جریان انتخابات شکل میدهد منجر به رفع نواقص کل سیستم انتخاباتی نمیشود زیرا این نرمافزار تنها در بخشی از یک ایالت آمریکا مورد استفاده قرار گرفته و صدها نرمافزار دیگر انتخاباتی میتوانند بدون شناسایی شدن همچنان به روند تقلب در انتخابات آمریکا دامن بزنند. آنچه در انتخابات 2020 مشهود است دست بالای دموکراتها در تقلبهای نرمافزاری است، زیرا بزرگترین شرکتهای فناوریهای الکترونیکی آمریکا طرفدار دموکراتها و حتی در مناطقی که به طور سنتی دموکراتنشین هستند واقع شدهاند.
به جز راه استفاده از قوانین ضعیف و پراکنده انتخاباتی و همچنین تقلب در شمارش الکترونیکی آرا، وجود مسئولان حزبی در راس نهادهای اجرایی هر ایالت نیز میتواند زمینهساز تقلبهای بزرگی باشد. در آمریکا، برخلاف آنچه تصور میشود «کمیسیون انتخابات فدرال» مسئول برگزاری انتخابات نیست بلکه تنها بر فعالیتهای مالی ستادهای انتخاباتی نظارت میکند. فرآیند برگزاری انتخابات در سطوح ایالتی برعهده دولتهای ایالتی و فرمانداران است. از آنجایی که این فرمانداران از دو حزب جمهوریخواه و دموکرات هستند از راههای مختلفی میتوانند بر انتخابات تاثیرگذار باشند. آنها میتوانند تعداد زیادی صندوق رای در مناطق شهری طرفدار حزب خود تعبیه کنند تا طرفدارانشان با صرف زمان و زحمت کمتری رای دهند، درحالیکه در سوی دیگر صندوقهای رای کمتری را با فواصل طولانی در مناطق طرفدار رقیب خود تدارک ببینند. در برخی مناطق آمریکا طرفداران حزب حاکم بر ایالت زمانی 6 دقیقهای برای رای دادن طی میکنند، درحالیکه احتمال دارد طرفداران حزب رقیب فواصل چند ده کیلومتری را برای رایدادن طی کنند. از آنجایی که در انتخابات آمریکا برخی آرا سفید هستند و کارکنان انتخاباتی میتوانند آنها را مچاله کرده و به سطل آشغال بیندازند، در برخی موارد آنها آرای یک کاندیدا را نمیخوانند و با مخدوش اعلام کردن رای، آن را باطل اعلام کرده و به سطح آشغال میاندازند. در انتخابات اخیر آمریکا یکی از اصلیترین اتهامات حزب دموکرات اعمال نفوذ در حوزههای رایگیری و نادیده گرفتن و نابودی آرای جمهوریخواهان بوده است. حزب حاکم بر یک ایالت همچنین میتواند از اختیارات خود برای ابطال یک صندوق که اکثریت آرای آن به نفع رقیب باشد استفاده کند.
برای پیروزی تقلب وسیع نیاز نیست
با توجه به نظام خاص انتخاباتی آمریکا الزاما برای پیروزی نیاز به تقلب آشکار نیست؛ بلکه درمجموع با دستکاری حوزهها و انجام تقلب هوشمند میتوان نتیجه انتخابات را تغییر داد. اما در همین حال اگر رقابتها حساسیت بالایی داشته باشند و نیاز به تقلب گسترده احساس شود، طرفین باید برای تقلب بزرگ خود در جامعه از طریق رسانهها زمینهسازی کنند. این زمینهسازی میتواند از طریق انتشار وسیع نظرسنجیهای قلابی صورت بگیرد. درحال حاضر براساس نتایج کلی آرای دو حزب، نامزد جمهوریخواهان تنها دو درصد کمتر از دموکراتها رای آورده است، درحالیکه نظرسنجیهای پیش از انتخابات صحبت از اختلاف 5 تا 10 درصدی آرا میکردند. نظرسنجیها حتی در برخی از ایالتهایی که اغلب به جمهوریخواهان تعلق دارد مانند فلوریدا مدعی پیروزی نامزد دموکراتها با فاصله 5/3 تا 5 درصدی بودند اما این ایالت درنهایت با افزایش آرای جمهوریخواهان نسبت به دوره پیشین انتخابات بار دیگر قرمز شد. وجود چنین مشکلات بزرگی در نظام انتخاباتی آمریکا البته از چشم مردم این کشور نیز دور نمانده است. به عنوان مثال در سال 2016 واشنگتنپست طی انتشار گزارشی فاش کرد که اکثریت قاطع مردم آمریکا به وقوع «تقلب» در انتخابات ریاستجمهوری باور دارند به طوریکه ۸۴ درصد از جمهوریخواهان، ۷۵ درصد مستقلان و حتی یک اکثریت ۵۲ درصدی از دموکراتها چنین اعتقادی دارند.
مهندسی ترامپ دربرابر مهندسی بایدن
انتخابات اخیر ریاستجمهوری آمریکا را شاید بتوان تقلبی خواند که بهصورت انتخابات برگزار شده است. تقلبها و ظن دوطرف بهیکدیگر بهحدی بوده که با وجود برگزاری انتخابات در سهشنبه هفته گذشته، نتایج نهایی انتخابات در برخی ایالتها بهدلیل اختلافات هنوز اعلام نشدهاند. از سوی دیگر مقامات محلی این ایالتها بهدلیل محافظهکاری نمیخواهند تحتفشار قرار بگیرند و چشم به نهایی شدن نتایج ازطریق دیگر ایالتها دارند. ایالت نوادا یکی از این مناطق است که میتواند با 6 رای الکترال خود که براساس آرا به بایدن تعلق میگیرد، حرف نهایی را در انتخابات بزند اما از بیم متهم شدن به تقلب، منتظر مانده تا نتایج دیگر ایالتها پیروز نهایی انتخابات را رقم بزنند. با این حال شامگاه روز گذشته مقامات ایالت پنسیلوانیا بودند که سکوت را شکستند و خبر پیروزی بایدن را در این ایالت اعلام کردند.
درجریان انتخابات 2020 بهدلیل بحران کرونا بسیاری از ایالتها تصمیم گرفتند تا زمینه اخذ رای بهصورت پستی را بیش از گذشته گسترش دهند. ترامپ با وجود آنکه خود نیز پیشتر در انتخاباتهای آمریکا رایاش را بهصورت پستی ارسال کرده، در انتخابات اخیر بنابر دلایلی خاص مخالف آرای پستی بود و سعی داشت مانع از شمارش آنها شود. او برای هدف قرار دادن فرآیند اخذ آرای پستی بهشدت به آن حمله کرد تا زمینه برخورد با آرای رقیب خود را فراهم کند. او دموکراتها را متهم به تقلب میکند، درحالیکه خودش، با استفاده از جایگاهش، در روند ارسال و بازگشت آرای پستی اخلال ایجاد کرد و سرعت انتقال آرای پستی را کندتر از روند معمول کرد تا از این طریق انتخابات را مهندسی کند. این کند کردن باعث میشود آرا بسیار دیر برای شمارش برسند و باطل شوند.
ترامپ در روزهای گذشته طرفداران خود را تحریک کرد تا مانع از شمارش آرای دیرهنگام شوند. طرفداران جمهوریخواهان نیز برخی مراکز رایگیری را محاصره کردند تا مانع از شمارش آرا شوند. در این راه حتی گروههای شبهنظامی سفیدپوست نیز مشارکت داشتهاند. با وجود تلاشهای ترامپ برای ایجاد اخلال در رایدهی و شمارش آرا، دموکراتها نیز با انجام تقلبهای سازمانیافته و گسترده مانع از بهثمر رسیدن تلاشهای او شدند. دموکراتها در این مسیر از حمایت گسترده رسانهها، شبکههای اجتماعی و برخی دولتهای محلی برخوردارند، بهگونهای که این زنجیره ضمن ترتیب دادن تقلب مانع از لو رفتن و پخش شدن آن در جامعه و رسانهها میشود. اریک ترامپ، پسر دونالد ترامپ در حساب توئیتری خود ویدئویی را توییت کرده که در آن فردی درحال سوزاندن آرای ترامپ بود! توئیتر با شناسایی منشأ این ویدئو بهسرعت حساب کاربری مرتبط با آن را تعلیق کرد و مدعی شد این حساب متعلق به یک گروه راستگراست که به پخش نظریههای توطئه مشغول است.
روزنامه واشنگتنپست نیز که مانند اکثریت قاطع رسانهها درسمت مخالفان ترامپ است، در توصیف این فیلم که مدرکی قابلتوجه در تقلب انتخاباتی است، آورده که در فیلم «القا» میشود فرد درحال سوزاندن آرای ترامپ است. این رسانه نهتنها این ویدئویی جنجالی را قابل بررسی نخوانده، بلکه در قضاوتی آشکار آن را القاکننده حرکت متقلبانه توصیف کرده است. با اینحال رسوایی تقلب دموکراتها تنها به یک فیلم منحصر نشده است؛ بهتازگی فیلمی از شمارش آرا منتشر شده که نشان میدهد کارکنان یک مرکز شمارش آرا بیخبر از پخش زنده تلویزیونی درحال باز کردن آرای پستی و باطل کردن آنی این برگههای رای هستند. براساس قوانین برخی حوزههای رایدهی، ناظران باید در فاصلهای چندمتری و از پشت میلهها بر انتخابات نظارت کنند. این مساله خشم جمهوریخواهان را برانگیخته است. آنها مدعی هستند این فاصله میتواند امکان تقلب را برای کارمندان انتخاباتی فراهم کند. تصاویر منتشرشده از مراکز رایدهی نشان میدهد برخی ناظران حزب جمهوریخواه بهدلیل فاصله قابلتوجه از صندوقهای رای از دوربین برای بررسی اقدامات کارمندان استفاده میکنند.
تقلب حتی درون حزب!
پس از هک شدن ایمیلهای کمیته ملی حزب دموکرات، مشخص شد این کمیته درجریان انتخابات درونحزبی سال 2016، بهنفع هیلاری کلینتون و ضد برنی سندرز دست بهتقلب زده است. براساس این اسناد سران دموکرات با انواع و اقسام ترفندها سعی کرده بودند جلوی بالا آمدن برنی سندرز را بگیرند؛ تلاشهایی که البته بهثمر نشست و کلینتون را به رقابتهایی نهایی ریاستجمهوری آن سال رساند. افشای این ایمیلها کمک بزرگی به ستاد انتخاباتی ترامپ کرد. ترامپ اینگونه تبلیغ میکرد که هیلاری کلینتون وقتی علیه سندرز درجریان انتخابات درونحزبی دست به تقلب زده، پس ابایی از تقلب در انتخابات سراسری نیز نخواهد داشت. براساس خبرهای منتشرشده از پژوهشهای دانشگاه استنفورد هک شدن سامانههای رایدهی در ایالت کلیدی ویسکانسین که در رقابتهای درونحزبی و سراسری آمریکا مهم است، باعث شد تا سندرز از کلینتون شکست بخورد.
تقلب 1960
انتخابات 1960 میان «جاناف کندی» دموکرات و «ریچارد نیکسون» جمهوریخواه یکی دیگر از صحنههای تقلب در انتخابات آمریکا بوده است. اما دکتر «متیو اشتون» استاد دانشگاه ناتینگهام درباره این انتخابات میگوید: «وقتی در انتخابات 1960 جاناف کندی در دو ایالت سرنوشتساز تگزاس و ایلینوی نسبتبه ریچارد نیکسون تقلب کرد و همین امر موجب پیروزیاش در انتخابات شد، نیکسون درخواست بازشماری داد و شواهد باز نشان میداد که حق با اوست، اما نهایتا پس از سهروز، بهخاطر مصلحت کشور طی یک نامه نتیجه را پذیرفت.» در جریان انتخابات سال 2016 نیز «نیوت گینگریچ» رئیس سابق مجلس نمایندگان آمریکا و از برجستهترین اعضای حزب جمهوریخواه، دموکراتها را متهم کرد که در انتخابات ریاستجمهوری سال 1960 دست به تقلب زدهاند.
نفسهای آخر دموکراسی آمریکایی
برای بسیاری از مردم جهان، رخدادهای روزهای گذشته ایالات متحده آمریکا باورنکردنی است. کمتر کسی فکر میکرد در میانه قرن 21، تصاویری از دموکراسی با سابقه آمریکایی ببیند که پیشتر در دموکراسیهای حداقلی نشانههای آن یافت میشد. این رخدادها، البته برای اندیشمندان و فلاسفه غرب، خیلی دور از انتظار نبود و آنان با تحولات اخیر در غرب، احتمال وقایعی نگرانکنندهتر از این را هم میدادند چراکه با بر هم خوردن ضریب برابری در کشورهای توسعهیافته، دموکراسی نیز دچار افول و اضمحلال میشود. «ژاک دریدا» فیلسوف فرانسوی-الجزایری معتقد بود «اگر دموکراسی را نام یک رژیم ندانیم، در این صورت میتوانیم نام دموکراسی را به هر تجربهای که در آن برابری، عدالت، مساوات و احترام به تکینگی دیگری وجود داشته باشد اطلاق کنیم.» نهتنها در اندیشه دریدا که تقریبا همه در اینکه برابری شهروندان اساس مشترک دموکراسی و حقوق بشر است، اتفاق نظر دارند. بهعبارت سادهتر میتوان گفت به همان میزان که یک اقتصاد بهسمت نابرابری حرکت میکند، دموکراسی دچار زوال، بحران و در نهایت فروپاشی میشود. تنها راه درمان این زوال و یا فروپاشی نیز، اصلاح سیستم اقتصادی و تلاش برای کاستن از نابرابریها در جامعه است. فرانسیس فوکویاما فیلسوف آمریکایی، برای حفظ همین دموکراسی با وجود تقابل جدی لیبرالیسم با سوسیالیسم، از بازگشت سوسیالیسم به معنای «برنامه بازتوزیعی که شکاف بزرگ میان درآمد کارگران و ثروتمندان را جبران کند» سخن گفت و حتی چپها را سرزنش کرد که چرا از شعارهای برابریخواهانه خود فاصله گرفتهاند و درگیر خرده هویتها شدهاند. برای درک اینکه چگونه دموکراسی آمریکایی در سال 2020 به چنین وضعی دچار شده، باید از همان منظری به ماجرا نگاه کرد که دموکراسی روی آن استوار شده است.
در دهه 1950، وضع توزیع ثروت در جامعه آمریکا بهنحوی بود که یک درصد بالای جامعه صاحب ۵ درصد کل درآمد بودند. این نسبت در سال 2015 رشد، 19 برابری داشته و به 95 درصد رسیده است. قطعا در سالهای گذشته این نسبت افزایش بیشتری نیز داشته است. توسعه شکاف اقتصادی، در سیاست هم نمود عینی پیدا کرده است. تا جایی که براساس محاسبات نیویورکتایمز در مارس ۲۰۱۵ فرزند یک فرماندار، ۶ هزار بار بیشتر از فرزند یک شهروند عادی، شانس فرماندار شدن و فرزند یک سناتور، ۸ هزار و پانصد بار بیشتر از فرزند یک آمریکایی عادی، شانس نشستن بر کرسی سنا را داشته است. این دقیقا همان نقطهای است که فوکویاما آن را مشکلآفرین برای دموکراسی لیبرال خوانده است. او در مقالهای که با عنوان «بنگر آمریکا؛ سرزمین زوال» برای «فارین افرز» در سال 2014 نوشت، برنده و بازنده بودن در اقتصاد را که منجر به نابرابری اقتصادی میشود را بهخودیخود چیز نامطلوبی نمیداند ولی آن را زمانی مشکلآفرین میداند که «برندگان اقتصادی پی آن برمیآیند که ثروت خویش را از طریق رشوه دادن به یک نماینده مجلس یا یک بوروکرات و تغییر قواعد نهادی بهنفع خودشان به نفوذ سیاسی نابرابر تبدیل کنند.»
فوکویاما تصریح کرده که گروههای ذینفع و لابیها چگونه اعضای کنگره را خریده و قوانین مطابق منافعشان را بهتصویب میرسانند. گسترش نابرابریها و نقشآفرینی پول در سیاست، درنهایت در سال 2016 منجر به روی کار آمدن دونالد ترامپی شد که کارنامهای مملو از نژادپرستی، زن ستیزی، فساد اخلاقی و روحیات دیکتاتوری داشت. اگر دموکراسی برای افکار عمومی آمریکایی حائز اهمیت بود و بهنوعی ارزش حساب میشد، در 4 سال ریاست جمهوری ترامپ، باید پرونده او بهصورت کامل بسته میشد و بهعنوان یک اشتباه برای همیشه به بایگانی تاریخ فرستاده میشد. این اتفاق نیفتاد و ترامپ در سال 2020، با وجود ناکارآمدی در بحران کرونا، سقوط اقتصاد آمریکا و گسترش نژادپرستی و شکاف در بین مردم، نزدیک به 10 میلیون بیشتر از سال 2016 رای کسب کرد. این رای بهخوبی بیانگر تبدیل ویروس نابرابری به سرطان در جسم دموکراسی آمریکایی شده است. با وجود درک چرایی تضاد مردم با دموکراسی آمریکایی، ساختارهای قدرت در این کشور در انتخابات 2020 دستبهدست هم دادند و بیشتر از ترامپ انتخابات را مهندسی کردند تا او برای همیشه از صحنه سیاسی حذف شود. با این حال بهنظر نمیرسد، دموکراسی آمریکایی جز با شیمیدرمانی و اصلاح ساختارهای اقتصادی و کاهش فاصله طبقات ضعیف و غنی، روزهای بهتری را پیش روی خود داشته باشد. البته این تنها یک امید واهی است چراکه پولهای سرازیر شده به کنگره و ریاستجمهوری، اجازه تغییر در قوانین به نفع طبقات فرودست را نمیدهد. حفظ وضع موجود، 70 میلیون هوادار ترامپ را که اتفاقا در ضدیت با چنین شکلی از دموکراسی ایجاد شده است که به نابرابریهای اقتصادی دامن زده، حفظ خواهد کرد و 4 سال دیگر ارتش بزرگ نژادپرستان سفیدپوست، زنستیزان، فاشیستهای ضد سیاهپوستان و مخالف با بسیاری از ارزشهای دموکراسی، سراغ ترامپ و ترامپهای دیگر خواهند رفت تا فاصله آمریکا را با دموکراسی بیشتر از قبل کنند. آنجاست که دیگر حتی با تقلب نیز نمیتوان سرنوشت انتخابات را رقم زد و دموکراسی لیبرال را از سقوط نجات داد.
* نویسنده: سیدمهدی طالبی، روزنامهنگار