به گزارش «فرهیختگان»، درحال چرخیدن در نمایشگاه کتاب مسکو بودم و غرفه به غرفه میگشتم تا اینکه چشمم به اسم آشنایی خورد و ایستادم و چند نفری را دیدم که با ناشر درحال صحبت هستند و از کتاب میپرسند و همین باعث شد کنجکاو شوم تا بدانم چه کاری میخواهند انجام بدهند. بعد از اینکه کتاب را خریدند، خواستم با ناشر صحبت کنم و درمورد کتاب بپرسم، اما قبل از صحبت من، ناشر با زبان فارسی شروع به صحبت کرد و گفت از حجابم متوجه شده که ایرانی هستم. درمورد کتاب پرسیدم و گفت: «به انتخاب خودمان کتاب آقای حبیب احمدزاده را انتخاب کردیم و خدارا شکر مخاطب زیادی داشته است و از کتاب استقبال کردهاند. در روسیه به ادبیات جنگ علاقه زیادی دارند و همین باعث شده بهسمت این کتاب کشش زیادی داشته باشند و چندین چاپ هم از آن منتشر شده است.»
طبیعتا حضور در بازارهای جهانی برای ادبیات ما که نشانه فرهنگ کشورمان است، بسیار مهم و حیاتی است. 9 مهرماه، روز جهانی ترجمه است. در همه دنیا وقتی کتابی منتشر میشود، نویسنده و ناشر تلاششان را میکنند تا کتاب در همهجا دیده شود و نویسندگان و ناشران ما هم از این قاعده مستثنی نیستند. اما شرایط این کار در کشور ما بسیار سخت است، چون ارادهای برای این کار وجود ندارد و همین باعث شده بعد از 40 سال از پیروزی انقلاب اسلامی ما همچنان در بحث ترجمه آثار ایرانی گرفتار مصائب بسیاری باشیم و در جایی که میتوانستیم از فرهنگ و رویاها و قصههای ایرانی بگوییم، هیچ کاری انجام نشده است. در صفحات امروز بهسراغ این مساله رفتیم که در این 40 سال، ناشران و نویسندگان ایرانی چقدر تلاش کردند که پرندگان خیالشان تا آسمان کشورهای دیگر پرواز کند. به همین منظور بهسراغ آژانسهای ادبی و ناشرانی رفتیم که در این حوزه فعالیت میکنند.
واردات نشر چندین برابر صادرات
افشین شحنهتبار، مدیر انتشارات «شمع و مه» است. 25 سال است در این حوزه فعالیت میکند و کارهای زیادی هم انجام داده است. بهسراغش رفتیم تا برایمان از مشکلات این حوزه بگوید. دل پردردی داشت و گپوگفت طولانیای با هم داشتیم. صحبتهایش را با کارهای ترجمه در ایران شروع میکند و میگوید: «درخصوص بحث ترجمه معکوس یعنی از زبان فارسی به زبانهای دیگر، اگر بخواهیم کلی صحبت بکنیم، باید بگوییم کار خاصی در ایران انجام نشده است؛ یعنی بهنسبت سابقهای که ادبیات معاصرمان دارد و همینطور بهنسبت چاپ آثار نویسندگان، در زمینه صادرات ادبیات، تقریبا هیچ کار خاصی نکردیم.»
او به بحث واردات در حوزه نشر اشاره میکند و میگوید: «این مساله دقیقا برعکس صادرات است و ما بهعنوان واردکننده صرف از تمام نقاط دنیا کتاب وارد میکنیم و به بخش فرهنگیمان تزریق میکنیم. البته من این مساله را بد نمیدانم، ولی در جایی بهتر میشود که تعادلی برقرار باشد بین آثاری که وارد میشود و آثاری که خودمان صادر میکنیم. یا حداقل یکسوم ما بتوانیم صادرات فرهنگی یا ادبی داشته باشیم. ما در این حوزه بسیار عقب و ضعیف هستیم.»
ناشران دولتیای که فقط پول هدر دادند
شحنهتبار میگوید کارهایی که در این حوزه انجام شده است، تقریبا به دو بخش تقسیم میشود و ادامه میدهد: «بعد از انقلاب برخی ناشران در یک سیستم دولتی تعریف و تاسیس شدند که فقط در همین زمینه فعالیت داشته باشند، اما همگی شکست خوردند و پولهای هنگفتی را در این عرصه از دست دادیم و الان به جایی رسیدهایم که میدانیم با کار دولتی نمیتوانیم راه به جایی ببریم. کارهایی که انجام شد، بسیار نازل و توزیعشان در حد رایزنیهای فرهنگیمان انجام میگرفت. میتوان گفت نقطه پایان این پروسه، همان رایزنیهای فرهنگی بودند؛ یعنی کار ترجمه به اینها که میرسید متوقف میشد و دیگر کاری انجام نمیگرفت و دلیل آن هم انتخاب اشتباه آثار و ترجمههای ضعیف بود و طوری میشد که این کتابها در انبارهای رایزنیها مدفون میشد.»
دور جدید کارهای فرهنگی نشر
شحنهتبار به دور جدید کارهای فرهنگی در زمینه نشر اشاره میکند و میگوید: «حدود 6 یا 7 سال پیش سیستمهای دولتی در بخش فرهنگ تصمیم گرفتند این مسیر را تغییر دهند و تا حدی هم کارهای مثبتی انجام شد و توانستیم شرایطی را پدید بیاوریم که ناشران خصوصی هم پا به عرصه بگذارند و آثاری هم تولید کردند. آن تابویی که ناشران ایرانی فکر میکردند بهخاطر نبود قانون کپیرایت در ایران شدنی نیست، شکسته شد و کارهای خوبی صورت گرفت. کارهای خوبی انجام شد؛ ازجمله حضور ایران بهعنوان میهمان ویژه در نمایشگاههای مسکو و پکن و همچنین حضور ایتالیا بهعنوان میهمان ویژه نمایشگاه کتاب ایران و حضور پیدرپی ایران در نمایشگاه کتاب فرانکفورت. همه و همه اینها باعث شد حضور ایران در این محافل ثابت شود و توانست خیلی از مسائل را روشن کند و یک تجربهای اندوخته شد و ارتباط با بخش جهانی صنعت نشر فراتر رفت.»
ما درجا زدیم، کشورهای عربی بازار را گرفتند
وقتی از مشکلات میپرسم، میگوید: «نبود آرشیو خوب از آثار ترجمهشده ایرانی ضعف بزرگی است و این ضعف به این مساله برمیگردد که ما مترجم خوب نداریم و ترجمهها بسیار نازل هستند، چون مترجم قرابتی با زبانی که ترجمه میکند ندارد و همین مشکلزا میشود و همینطور آماتور بودن برخی آژانسهای ادبی ایرانی باعث شده ما در بخش بینالملل بینهایت ضعیف باشیم. حتی بهنسبت کشورهایی که عمر ادبیات معاصرشان هم به 20 سال نمیرسد، مثل کشورهای عربی عربستان، امارات و قطر که باتوجه به شرایط مالی قویترشان حضور خیلی موفقتر و رنگینتری در عرصه بینالملل، داشتند، ما همچنان درجا زدیم.»
شحنهتبار همچنین به طرح گرنت وزارت ارشاد اشاره میکند و میگوید: «از کارهای خوبی هم که باعث شد کار ترجمه تسریع شود، بحث طرح گرنتی است که دفتر مجامع وزارت ارشاد انجام داد و با اینکه بودجهاش بینهایت کم است، اما باز هم حرکت مثبتی است. همینطور کاری که سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی انجام میدهد، اما مثل بقیه دستگاههای دولتی، دچار ضعف بودجه شده است و ضعیف عمل میکند. همین کارهای دولتی باعث شد کمی کار ترجمه رونق بگیرد. یک نکته دیگر در بخش کتاب کودک است، چون ما در بخش تصویرگری فعالیت خوبی داشتیم و سرآمد هستیم، تا حدی این مساله ضعف بخش ادبیات بزرگسال را جبران کرده است.»
نگاه به داخل در عرصه ادبیات
این ناشر دلیل موفق نبودنمان در عرصه بینالمللی را به سنتی بودن نشرمان مرتبط میداند و میگوید: «ما نگاه به داخل داریم؛ مثل صنعت خودروسازیمان. در بحث نشر هم، همین مساله را داریم. اصولا نویسندههای ما برای داخل کشور مینویسند و نگاهی به خارج از کشور ندارند و خود همین مساله باعث میشود ما خیلی رویکرد جهانی به این کار نداشته باشیم و تا حدی هم بحث ممیزی باعث میشود آثار برای غیرایرانیها قابلهضم نباشد و کارها دارای چارچوب خاصی میشود و هرطور حساب میکنید، همه اینها باعث میشود در بیرون از کشور کتابها چندان دیده نشوند. البته فضای تاریکی هم که دشمنانمان در خارج از کشور درست کردهاند در این مساله تاثیرگذار است و مانع بزرگی برای معرفی بخش قدرتمند ادبیاتمان در خارج از کشور محسوب میشود که ناخواسته زیر سایه این موضوع قرار میگیرد.»
توزیع در کشور خارجی با مشکلات زیاد
او مساله توزیع کتاب در یک کشور دیگر را بسیار مهم میداند و میگوید: «مساله دیگر که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که برای مثال وقتی یک اثری با کیفیت خوب تولید میشود اما باز هم در توزیع به خاطر شرایط سیاسی ایران محدود میشود. برای مثال برای اینکه یک اثری را بخواهیم معرفی کنیم باید شش ماه تا یک سال درگیر گرفتن یک ویزا برای مترجم و نویسنده باشیم. هزینههای بی نهایت سنگینی برای برگزاری یک تور کتاب در خارج از ایران وجود دارد که اصولا این هزینهها برای یک ناشر منطقی نیست چون مشخص نیست که چقدر بازدهی و برگشت پول داشته باشد. معمولا ناشران داخلی با اکراه به سمت این کار میروند و بعد با پشیمانی برمیگردند.»
هزینه 250 میلیونی چاپ کتاب در خارج از کشور
وقتی از هزینههای این کار میپرسم، دل پردردی دارد و میگوید: «الان تولید یک اثر یعنی همه هزینههای ممکن برای چاپ، ویراستاری و بقیه کارهایی که باید انجام بگیرد برای یک کتاب 150 تا 200 صفحهای میتواند بین 200 تا 250 میلیون هزینه داشته باشد. برای همین چنین کاری بهصرفه نیست و بهمثابه شیرجه زدن در یک استخر خالی است. البته با ارتباط گرفتن ناشران ایرانی و خارجی ازطریق آژانسهای ادبی و همکاری با مترجمان حرفهای میتوان خیلی از این مسائل را حل کرد.»
نبودن مترجم حرفهای
او مشکل دیگر ضعف آثار ترجمه ایرانی در کشورهای دیگر را نداشتن مترجم حرفهای میداند و میگوید: «در بحث ترجمه مشکل اساسی دیگر این است که مترجم حرفهای برای خیلی از کشورها کم داریم، پس بهتر است ناشران ازطریق ارتباط با آژانسهای ادبی مترجم همان کشور را پیدا کنند.»
ادبیات دغدغه اصلی مدیران نیست
شحنهتبار در پایان حرفهایش به موضوعات مهمی اشاره میکند و میگوید: «برای معرفی ادبیاتمان در خارج از مرزهای ایران، فقط نباید چشم به یک ناشر داشته باشیم و یا همه توقعمان از وزارت ارشاد باشد. یکی از صادرات مهم فرهنگی یک کشور صادرات ادبیات آن است. ما در این مساله بینهایت ضعیف هستیم و تقریبا در دنیا، ما و ادبیات معاصر ایران را نمیشناسند. مگر با آثاری که خلاف کار ما است و میخواهد یک نقطه تیره از ما را نشان دهد. تا همین لحظه و عمر 25 ساله کارم، بحث صادرات ادبیات ایرانی هیچ وقت دغدغه اصلی مدیران فرهنگی ما نبوده است. بهانههایی که میآورند، بیشتر برمیگردد به اینکه بودجه نیست یا خیلی کارها را در اولویت نمیگذارند. البته من ادعای آنها را قبول ندارم، چون بهنظرم بودجه کافی هست، اما در جای صحیح خرج نمیشود. اگر بخواهیم همین چند قدمی را که برداشتیم حفظ کنیم، باید نگاه ویژه به این موضوع داشته باشیم و این کار هم عزم جدی و ملی میخواهد.»
بررسی نقش ایران در گستره ارتباط فرهنگی
بنابر اظهارات کارشناسان حوزه نشر، یکی از جاهایی که میتواند به ترجمه آثار ایرانی در خارج از مرزها کمک کند، آژانسهای ادبی هستند. این آژانسها میتوانند نقش کاتالیزور را ایفا کنند، مجید جعفریاقدم، مدیرعامل آژانس ادبی و ترجمه پل است. او با تاکید بر اینکه همچنان کتابها نقش و کارکرد اولیه خود را حفظ کرده و پابهپای سایر بسترهای ارتباطی در مراودات بینالمللی حضور دارند، صحبتهایش را با طرح سوالاتی مطرح کرد و گفت: «در گستره ارتباط فرهنگی، نقش ایران و انقلاب اسلامی بهعنوان کشوری بهرهمند از پیشینه تمدنی و فرهنگی کجاست؟ و برنامهها و اقدامات دولتی و موسسات و اشخاص حقیقی و حقوقی کدامها هستند؟ البته برای پاسخ به این سوالات باید چهار محور را در نظر داشت؛ اول اینکه وضعیت ترجمه آثار ایرانی به زبانهای غیرفارسی چگونه است؟ دوم اینکه حضور کتابهای ایرانی در رویدادهای بینالمللی را بررسی کنیم و سوم اینکه چاپ و انتشار کتابهای ایرانی در خارج به چه صورتی است و آخر اینکه نقش دولت در توسعه نشر بینالملل ایران چگونه است؟»
۲ مسیر برای ترجمه آثار ایرانی
جعفریاقدم درخصوص ترجمه آثار ایرانی به زبانهای دیگر، گفت: «ترجمه آثار ایرانی به زبانهای خارجی در دو بخش ترجمه در داخل کشور و ترجمه در کشورهای دیگر قابل بررسی است. ترجمه در داخل کشور که عمدتا شامل کتابهایی با موضوع مطالعات ایرانی و مطالعات اسلامی است توسط نهادهای فرهنگی دولتی یا تحت حمایت دولت انجام میگیرد. موسسات غیردولتی انگشتشماری هستند که برنامه محوری فعالیتشان پرداختن به این مهم باشد. همت بعضی موسسات و انتشارات خصوصی در ترجمه کتابهای دینی و ارسال آنها به خارج از کشور ستودنی است. اما عمده ترجمه و انتشار آثار ایرانی و مذهبی در سازمانهای دولتی مثل انتشارات الهدی (وابسته به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی)، مجمع جهانی اهل بیت(ع) و موسسه جهانی اسلام و… انجام میگیرند. ضمنا سازمانهای دولتی دیگری همچون کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در ترجمه کتابهای کودک و نوجوان ایرانی اقدامات مفیدی را انجام میدهند. اقدامات دیگر در ترجمه آثار ایرانی به زبانهای غیرفارسی اقدامات منسجم و سازماندهیشدهای نیستند و بیشتر در گرو همت و ابتکار بعضی موسسات دولتی و خصوصی، ناشران و نویسندگان است. تاکنون نهاد و موسسه خاصی که بتواند امور مربوط به ترجمه آثار ایرانی به زبانهای خارجی را ساماندهی و مدیریت کند در کشور وجود نداشته است، ظاهرا مرکزی تحتعنوان «مرکز ساماندهی ترجمه و نشر معارف اسلامی و علوم انسانی» قرار است که این مهم را عهدهدار باشد ولی عملا چنین اتفاقی نمیافتد.»
جلوهگری کتاب ایرانی در رویدادهای بینالمللی
وی به حضور ایران در نمایشگاههای بینالمللی اشاره کرد و گفت: «نمایشگاههای بینالمللی کتاب مهمترین عرصه حضور کتابها و عوامل نشر در جهان هستند. در بیش از ۲۰ کشور همهساله نمایشگاههای بینالمللی کتاب برگزار میشود و بعضی از آنها بهجهت وسعت و میزان بالای شرکتکنندگان از اهمیت بالایی برخوردار هستند. بهطور نمونه در نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت که هرسال در ماه اکتبر برگزار میشود، تقریبا همه کشورهای دارای صنعت نشر شرکت میکنند. در این تجمع عظیم برای عوامل نشر برنامههای مختلف فرهنگی انجام میگیرد که در بالا بردن سطح آگاهی ناشران، نویسندگان و دوستداران کتاب از جزئیات و اخبار نشر بینالمللی نقش مهمی ایفا میکنند. حضور جدی کتابهای ایرانی در نمایشگاههای بینالمللی کتاب به بیش از دودهه میرسد؛ از زمانی که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تمهیداتی را برای شرکت ناشران ایرانی در نمایشگاه کتاب فرانکفورت اندیشید. پیش از آن کتابهای ایرانی بیشتر توسط رایزنیهای فرهنگی ایرانی در نمایشگاهها یا مراسمی که توسط خود آنها برگزار میشد بهنمایش در میآمدند و بیشتر حالت نمایشی و تبلیغی داشتند.»
مدیرعامل آژانس ادبی و ترجمه پل درمورد چگونگی حضور آثار ایرانی در رویدادهای بینالمللی گفت: «حضور ایران در نمایشگاههای بینالمللی کتاب معمولا ازطریق موسسات دولتی یا وابسته به دولت و از طریق شرکت مستقل ناشران خصوصی انجام میگیرد. ناشران دولتی و خصوصی معدودی به قواعد حضور در بازارهای بینالمللی نشر آشنا هستند. تهیه بروشورها و کاتالوگهای مخصوص معرفی آثار، تنظیم قرار ملاقاتها، انجام گفتوگوها و مذاکرات به زبان حرفهای بازارهای بینالمللی نشر، آشنایی با قراردادها و مستندات همکاریهای فیمابین، آشنایی با بازارهای نشر کشورهای مختلف و داشتن رابطه با آژانسهای ادبی و ناشران بینالمللی کشورهای مختلف ازجمله قواعد بازی حضور در نشر بینالملل هستند.»
جعفریاقدم همچنین به اهمیت تخصص حاضران در بازارهای بینالمللی تاکید کرد و گفت: «هنوز برای ناشران دولتی و غیردولتی ما این موضوع جا نیفتاده است که کار حضور در بازارهای بینالمللی نشر امری تخصصی است و آنها باید در سیستم نشر خود کارشناس حرفهای آشنا به قواعد و قوانین این بازارها را داشته باشند. صرف آشنایی مختصر به زبان انگلیسی، شرط کافی برای حضور درعرصه بینالمللی نیست. تنها تهیه و چاپ بروشوری دو زبانه از کتابها که عمدتا دارای اشتباهات فاحشی هستند دلیل رفتن و حضور در بازارهای بینالمللی نیست. با این همه ناشران خصوصی درمقایسه با ناشران دولتی علیرغم برخورداری حداقلی از امکانات و توان مالی، توفیق بیشتری داشتهاند و بنابر اظهار خودشان قراردادهایی برای واگذاری کپیرایت آثارشان با آژانسهای ادبی یا ناشران خارجی منعقد کردهاند. در چندسال اخیر معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ازطریق موسسه نمایشگاههای فرهنگی، کتابهای ناشران ایرانی را در نمایشگاه فرانکفورت و در بعضی نمایشگاههای بینالمللی کشورهای دیگر در غرفههای مستقل و نسبتا برنامهریزیشده بهنمایش میگذارد. اما باید اذعان داشت نتایج قابلتوجهی از این اقدامات تاکنون گزارش نشده و تاکنون اسم کتابی ایرانی که درنتیجه این فعالیتها توسط ناشر خارجی چاپ و منتشر شود، اعلام نشده است.»
چاپ و انتشار کتابهای ایرانی در خارج
وی به تعداد محدود آثار ایرانی در خارج از کشور اشاره کرد و گفت: «همهساله تعداد محدودی از آثار ایرانی توسط ناشران خارجی در دنیا چاپ و منتشر میشود. نویسندگان بعضی از این کتابها مقیم خارج از کشورند و عمدتا در موضوع رمان و سیاسی کتاب مینویسند و اغلب رویکردی مخالف با مبانی جمهوری اسلامی ایران دارند. این نوع کتابها معمولا در انتشارات معتبر خارجی چاپ میشوند و مورد حمایت شبکه توزیع کتاب در جهان قرار دارند و در حد وسیعی با تبلیغات جانبی در بازار نشر بینالملل ارائه میشوند. ضمنا بعضی از این نوع کتابها نیز توسط ناشران ایرانی مقیم خارج از کشور چاپ و منتشر میشوند که البته از توفیق چندانی برخوردار نیستند. مجموعه دیگری از کتابهای ایرانی با همکاری و حمایت مالی رایزنیهای فرهنگی ایران در کشورهای خارجی و بعضی از موسسات خارجی طرفدار جمهوری اسلامی ایران توسط ناشران خارجی ترجمه و چاپ میشوند. ناشران این نوع کتابها ناشران معروفی نیستند، لذا بعد از انتشار بهجهت عدم برخورداری از تبلیغ و توزیع مناسب، زیاد در متن اخبار نشر جهان قرار نمیگیرند و اطلاعرسانی خوبی درمورد آنها انجام نمیپذیرد. علاوه بر دو مورد ذکرشده در بالا یکسری کتابهای ایرانی نیز با ابتکار ناشران و نویسندگان داخلی در برقراری ارتباط با آژانسهای ادبی و ناشران خارجی به زبانهای خارجی ترجمه و توسط ناشران خارجی چاپ و منتشر میشوند. حمایت بعضی از نویسندگان و اندیشمندان ایرانی مقیم خارج در برقراری ارتباط نویسندگان ایرانی با ناشران خارجی در چاپ و انتشار این نوع کتابها موثر است.»
نبود منبع صحیح آماری درخصوص میزان آثار ترجمه ایرانی یکی از مصائب این حوزه است، مثلا بهطور دقیق نمیتوان گفت که در 40 سال گذشته چه تعداد کتاب و با چه کیفیتی ترجمه شده است. البته یکسری از ترجمهها مربوط به قبل از انقلاب و آثار کلاسیکی است که منتشر شدهاند یا اینکه آثار شاعران قدیمی همچون حافظ، مولانا، سعدی و شاهنامه فردوسی که به زبانهای دیگر هستند. اما درمورد کموکیف ترجمه آثار معاصر ایرانی منبع دقیقی وجود ندارد. گفته میشود که طی هفت سال گذشته روند ترجمه منظمتر شده و تعداد ترجمه کتاب به سالی 20 عنوان رسیده است که البته آمار ضعیفی برای حوزه ادبیات ایران است. جدولی که در زیر میبینید اطلاعاتی است که ازطریق آژانس ادبی و ناشرانی که درحوزه بینالملل کار میکنند در اختیار «فرهیختگان» قرار گرفته است.
این آمار درحالی است که تعداد عنوان کتابهای منتشرشده از سال 59 تا شهریور 99 با احتساب آمار خانه کتاب و ادبیات ایران، حدود دومیلیون و 600 هزار عنوان کتاب است. بهعبارتی میتوان گفت که حجم کتابهای ترجمه ایرانی حدود 0.3 درصد از کل عنوان کتابهای انتشاریافته در 40 سال گذشته است.
نقش دولت در توسعه نشر بینالملل ایران
جعفریاقدم به نقش دولت در نشر بینالملل تاکید کرد و در این باره گفت: «در بیشتر کشورهایی که صنعت نشر آنها از مرز کشورهایشان فراتر رفته و درسطح بینالمللی بیشتر بازارهای نشر را در اختیار گرفتهاند یا مشارکت فعال دارند، معمولا از حمایتهای دولتی برخوردارند. این نوع کشورها بعد از هدفگذاری در سیاست توسعه نشر خود، برنامهها و راهبردهای مشخصی را تنظیم و سازمانهای مشخصی را برای پیشبرد این برنامهها تاسیس کردهاند. حمایت از ترجمه آثار به زبانهای خارجی و چاپ آثار توسط ناشران خارجی، حمایت از حضور ناشران خصوصی و نویسندگان و مترجمان در نمایشگاههای بینالمللی کتاب و سایر رویدادهای بینالمللی نشر و برگزاری نمایشگاههای تخصصی کتاب ایران در سایر کشورها ازجمله اقدامات اولیهای هستند که نیازمند توجه جدی دولت و متولیان فرهنگی کشور هستند. در کشور ما سازمان یا تشکیلات مستقلی که این نوع حمایتها را سازماندهی یا بهعبارتی حمایت و نظارت کند، وجود ندارد. این به آن معنی نیست که دولت هیچحمایتی از توسعه نشر ایران در جهان انجام نمیدهد ولی این حمایتها بهقدری بدون برنامهریزی و پراکنده است که معمولا منجر به نتیجه مطلوب و مورد انتظار نمیشود. بیشتر کتابهای ایرانی که با حمایت دولت ترجمه و چاپ میشوند معمولا فاقد کیفیت خوب ترجمه به زبان مقصد و توزیع و پخش در کشورهای هدف هستند. اقداماتی که درزمینه حضور نشر ایران در نمایشگاههای کتاب انجام میپذیرد، اغلب درقالب کار اداری موسسات دولتی است و بیشتر نقش معرفی آثار ایرانی در کشورهای خارجی را دارد و نه تلاش برای واگذاری و فروش حقالتالیف و ترجمه کتابها به ناشران خارجی. کتابهایی که در ایران توسط موسسات دولتی ترجمه و چاپ میشوند معمولا اجازه ورود به شبکه توزیع و پخش کشورهای خارجی پیدا نمیکنند و بیشتر در کتابخانههای رایزنیهای فرهنگی خارج از کشور انبار میشوند یا به بعضی موسسات دولتی یا کرسیهای ایرانشناسی و کتابخانههای دولتی اهدا میشوند.»
حمایتها در عرصه چاپ کتاب
وی علاوهبر تاکید بر نقش حمایتهای دولتی بر ترجمه و چاپ آثار ایرانی در خارج از کشور، همچنین گفت: «بهنظر میرسد اگر سازوکاری اندیشیده شود تا از ترجمههایی حمایت شود که قرار است ناشر خارجی متقبل انتشار آن شود و این بهعنوان یک فاکتور مثبت در مذاکرات ناشران و نویسندگان ایرانی با طرفهای خارجی برای چاپ آثارشان مطرح شود، تاثیر مثبتی در رغبت و تمایل ناشران خارجی برای چاپ آثار ایرانی خواهند داشت. خوشبختانه در چندسال اخیر طرح تاپ در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و طرح گرنت در معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نسبت به این کار همت کردهاند. درحوزه حمایت از حضور کتابهای ایرانی در نمایشگاههای بینالمللی کتاب آنچه در وضع موجود دولت انجام میدهد معرفی و نمایش آثار ایرانی توسط موسسات دولتی است، موسسه نمایشگاههای فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کتابهایی را جمعآوری، گزینش و توسط کارشناسان خود در نمایشگاههای کتاب معرفی میکند. این کار بیش از ۲۰سال است که همهساله در چندین نمایشگاه بینالمللی کتاب انجام میگیرد، بهانه عضو نبودن ایران در کنوانسیون کپیرایت برن یا سایر کنوانسیونها دلیل خوبی برای عدم موفقیت در واگذاری یا فروش حقالتالیف کتابهای ایرانی نیست. چراکه بعضی ناشران و آژانسهای ادبی ایرانی که حضور هدفمند و با برنامه در نمایشگاهها را دارند توانستهاند کپیرایت بعضی از آثارشان را بهفروش برسانند. بهنظر میرسد اگر دولت بتواند بخشی از هزینههای شرکت ناشران ایرانی در نمایشگاههای بینالمللی، مثل هزینه غرفه آنها را متقبل شود و اجازه دهد ناشران و صاحبان آثار خودشان فعالیتهای مربوط به حضور در بازارهای بینالمللی نشر را انجام دهند، خیلی مفیدفایده خواهد بود.
اقدام دیگری که شایسته است با حمایت دولت انجام گیرد حمایت از حضور ناشران، نویسندگان، شاعران و مترجمان ایرانی در رویدادهای فرهنگی و ادبی جهان ازطریق نهادها و انجمنهای غیردولتی است. کمک به آشنایی اهالی خلق و تولید کتابهای ایرانی با فضاهای بینالملل نشر و برقراری ارتباطهای حرفهای با همتایان خارجی، تاثیر خوبی در ایجاد انگیزه و علاقه برای اندیشیدن راهکارهای فعالیت در حوزه نشر بینالمللی خواهد داشت.»
شروع کار آژانس ادبی پل
جعفریاقدم در بخش پایانی صحبتهایش به نقش و کارکرد آژانس ادبی و ترجمه پل اشاره کرد و گفت: «فعالیت حرفهای و مستمر خودمان را از سال ۱۳۸۵ با مجوز رسمی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و اداره ثبت شرکتها در ایران و از سال ۱۹۹۸ با مجوز رسمی از اداره ثبت شرکتها در ترکیه (استانبول) آغاز کردهایم. رسالت سازمانی این موسسه کمک به ورود دانش و فرهنگ مکتوب آثار ایرانی و اسلامی در بازارهای نشر جهانی و بسترسازی برای حضور حرفهای عوامل نشر ایرانی، اعم از نویسندگان، تصویرگران، مترجمان و ناشران در اقتصاد نشر بینالمللی با بهرهمندی از فرصتها و امکانات رایج و موجود در بازارهای نشر در کشورهای مختلف است. برای دستیابی به این مهم تکالیف و برنامههای محوری به شرح ذیل در دستورکار این موسسه تعریف شده است. این موسسه با بهرهمندی از ارتباطات حرفهای خود با ناشران و آژانسهای ادبی بینالمللی، قابلیتهای نشر ایران را در جهان، با کمک به معرفی نویسندگان و اصحاب قلم کشور و آثار ارزنده آنها درسطح جهانی، درمعرض اطلاع و توجه بازارهای نشر در کشورهای مختلف قرار میدهد تا از این طریق بسترهای لازم برای ترجمه و نشر این آثار در کشورهای مختلف و به زبانهای زنده دنیا را فراهم آورد. موسسه پل در قالب چهار دپارتمان: آژانس ادبی، ترجمه، انتشارات و نشریات فعالیت میکند. یکی از مهمترین محورهای فعالیتهای ما معرفی آثار برتر ایرانی در بازارهای نشر بینالملل و تبلیغ و بازاریابی جهت فروش حق تالیف و ترجمه آنها برای چاپ و انتشار به زبانهای خارجی در کشورهای دیگر جهان است.»
خرج شدن بودجه در جای درست
جعفریاقدم با تاکید دوباره به مشکلات ترجمه آثار ایرانی در خارج از کشور، گفت: «برای اینکه کتابها در کتابخانه رایزنیهای فرهنگی انبار نشوند، خیلی مهم است که کار درستی انجام بدهیم؛ از ترجمه اثر خوب تا بقیه کارهایی که برای توزیع و نشر یک کتاب در کشور خارجی مهم است. باید حمایت جدی از این مساله انجام بگیرد و این حمایت میتواند از طرف دولت باشد و بودجه در جای درست خرج شود.»
کتابهایی که خمیر میشوند
فارغ از حل تمام مسائل زیرساختی درحوزه ترجمه این نکته هم ضروری است که ترجمه آثار با کیفیت خوبی صورت بگیرد. آبتین گلکار، مترجم آثار ایرانی به زبان روسی در گفتوگویی که با ایسنا انجام داد به این مساله اشاره کرد و گفت: «من بیشتر درباره زبان روسی و کشورهای روسزبان میتوانم اظهارنظر کنم. آثار کلاسیک معروف اکثرا به زبان روسی ترجمه شدهاند، گرچه هنوز هم گاهی ترجمههای جدیدی از آنها به بازار میآید، اما درباره آثار ادبیات معاصر، متاسفانه بهعلت کمبود مترجم خوب، خیلی کم به زبانهای دیگر ترجمه میشوند. یکی از اشتباهاتی که ما در ایران بسیار مرتکب شدهایم این بوده که انتظار داشتهایم مترجمان ایرانی آثار فارسی را به زبان روسی ترجمه کنند، روند ترجمه آثار فارسی به زبانهای دیگر توسط مترجمان ایرانی بهنظر من نادرست و نشدنی است. عملا همه تلاشهایی که در این روند انجام شده به شکست انجامیده و وقت، انرژی و پول زیادی صرف آن شده است.
ترجمه آثار ادبی باید توسط مترجمی انجام شود که زبان مقصد زبان مادریاش باشد، ما در ایران هیچ مترجم روسی را نمیشناسیم که آثار روسی را به فارسی ترجمه کرده باشد. درواقع اصولا هیچ مترجم خارجیای از زبان مادریاش به زبان دیگر ترجمه نمیکند، من چنین مترجمی نمیشناسم و اگر هم باشد نمونههای استثنایی انگشتشمار است. یک ایرانی هم نمیتواند یک اثر ادبی را به زبان خارجی ازجمله روسی ترجمه کند. بههمین دلیل اگر دولت و نهادهای ذیربط میخواهند حمایت کنند باید بگردند و مترجمان حرفهای کشورهای دیگر را شناسایی و از آنها حمایت کنند و آنها را بهسمت ترجمه آثار روز ادبیات فارسی سوق دهند. البته در سالهای اخیر که متوجه شدهاند با نیروی ایرانی نمیشود این کار را انجام داد، مدتی است روند ترجمه توسط مترجمان خارجی درحال انجام است، اما باز هم مشکل بزرگترمان این است که حمایتهای انجامشده برای یکسری آثار خاص است و این آثار عموما آثار بیارزش و نازلی هستند که بیشتر بار تبلیغی دارند و ارزش ادبی زیادی ندارند. بهجز چند نمونه نادر، بقیه کارهایی که در سالهای اخیر ترجمه شده، آثار خوبی نیستند و خوب انتخاب نشدهاند و بههمین علت اتفاقی نو در بازار کتاب روسیه و کشورهای روسزبان ایجاد نکردهاند. خیلی از این آثار ترجمهشده مدت زیادی در انبار میمانند و پس از مدتی خیلی از آنها خمیر میشوند و عملا خوانندگان روس با این آثار آشنا نمیشوند.»
* نویسنده: عاطفه جعفری، روزنامهنگار