ابراهیم صدر، کارشناس فرهنگی: یادم است سال ۹۴ که فیلمهای سینمایی ایستاده در غبار و بادیگارد در مرحله پس تولید بودند داوطلب شدم تا به قول بچههای اوج که از ادبیات جنگی در امور فرهنگی استفاده میکنند، فرماندگی میدانی عملیات سیوچهارمین جشنواره فیلم فجر را برعهده بگیرم و باز براساس همان ادبیات در این مسیر و خاک ناشناخته پس از شناسایی بهعنوان اولین نیرو قدم بردارم.
از آنجا که از ابتدای تأسیس اوج تا آن زمان به قول احسان محمدحسنی بنا بود کارها چراغخاموش باشد حضور پرقدرت در جشنواره با چراغ خاموشی در تضاد بود و به همین علت بود که تا آن زمان این سازمان که عنوان هنری رسانهای را هم یدک میکشید سایت نداشت! و هیچگاه نیز بنا نبود محل حمایتها و وابستگی خود را بیان کند، پس از متقاعد شدن همکاران مؤثر پس از چهار سال از تأسیس اوج وبسایت رسمی آن شروع به کار کرد و پس از آن بنا شد تا برای ابتدای فیلمهای سینمایی آرم استیشنی طراحی شود که در مسیر معرفی این سازمان باشد.
جلسات متعددی با افراد و هنرمندان مختلف برگزار شد تا شخصیت برند اوج قابل تعریف شود و براساس آن آرم استیشن ساخته شود. آنچه خروجی آن جلسات شد این جمله ابراهیم حاتمیکیا بود که این طراحی میبایست براساس ویژگیهای شخصیت خود احسان محمدحسنی باشد و او اوج را چنین میبیند؛ شخصیت ارزشی با لحنی گرم آرام دلنشین، پذیرای سلایق مختلف (نقل به مضمون). با این تفاسیر سرو نماد شجره طیبه و شهدا معنای ارزشی را پوشش میدادند و کبوتران برخاسته از آن که با پروازی هماهنگ تصویر لوگوی اوج را با رنگی گرم ترسیم میکردند بهعنوان سربازان دلنشین و نرم خوی جبهه رسانهای توسط خانه طراحان، طراحی و اجرا شد. پس از موفقیت چشمگیر فیلمهای اوج در سال ۹۴ انگیزه جمعی این سازمان برای ادامه فعالیتها مختلفش که توسط مراکز وابسته و خانههای تخصصی وابستهاش که البته هماکنون از سرنوشت و مالکیت آن خانهها بی خبرم، بیشتر شد و خب صدالبته با این موفقیتهای چشمگیر بودجههای بیشتری دریافت شد. بعدترها در نشست خبری احسان محمدحسنی اعلام کرد که ما با افتخار از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حمایت میگیریم.
این اولین بار بود که به طور رسمی حامی اوج رسانهای میشد و البته شروع باز شدن درهای بیشتر برای تسهیل کارهای بیشتر و سختتر با این اقدام صورت پذیرفت؛ با این تفاصیل پس از این اقدامات اوج حساسیت بیشتری از جناحهای موافق و مخالف پیدا کرد تا جایی که در بین جبهه فرهنگی انقلاب موافقان و مخالفان جدی و جدیدی پیدا کرد و شاید فشارهای زیاد از سمت جبههای که در ظاهر خودی بودند و این بار با ادبیات اینکه اوج نهتنها وابسته به سپاه بلکه متعلق به سپاه است سهم خواهیهای بسیاری انجام میگرفت و موجبات محافظهکاری هرچه بیشتر این سازمان جسور را رقم زدند.
نگارنده که سالهای زیادی از عمر حرفهای خود را در سازمان اوج به سر برده و آمال و آرزویش برای این برند رسیدن به یک سازمان رسانهای جسور و ملی بوده تا مقطعی تلاش کرد و به دلایل مختلفی که در این مقال نمیگنجد آن را ترک گفت، آرزو دارد سکاندار این سازمان فردی باشد که به آرمانهای روز اول تأسیس وفادار باشد و الان که سازمانها و تشکیلات مختلفی در کشور وابسته به نهادهای مختلف سالها بودجههای کلانتری را صرف تولیدات بیاثری کردهاند حتی باعث دیده شدن نامشان هم نشده است. با توجه به اینکه گمانهزنیها برای حضور سیدمحمد هاشمی که دو سال به عنوان معاون آموزش و استانهای اوج در مسیر عدالتخواهانه تلاش شبانهروزی کرد پررنگ شده و حضور او تنها امید جدی هنرمندان مختلف در زمان قائم مقامی وزارت ارشاد بوده این نوید وجود دارد که اوج بناست به روزهای آرمانی خود برگردد و این بار با عدالت بیشتری همه هنرمندان سرسپرده به وطن را در آغوش بگیرد.
شماره ۴۲۸۳ |
صفحه ۱۲ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه
اوج در غبار