کیانا تصدیقمقدم، خبرنگار گروه فرهنگ: نادره رضایی به عنوان اولین معاون هنری زن روز شنبه(۱۲ آبان) از سوی سیدعباس صالحی، وزیر ارشاد منصوب شد؛ انتصابی که بیانگر تغییرات شگرف در معاونت هنری وزارت ارشاد است. او پیش از انتخاب برای این سمت، در زمینههای مختلف ازجمله فرهنگی فعالیت داشته که مهمترین آن فعالیت به عنوان مدیرعامل در انتشارات علمی و فرهنگی است. معاون هنری چند وظیفه اصلی در این مسیر دارد؛ نظارت و ارتقای سطح کیفی و کمی حوزه موسیقی، تئاتر و هنرهای تجسمی. در گزارش پیشرو بررسی کردیم که او در چه شرایطی معاونت هنری را تحویل میگیرد و در این حوزهها با چه چالشهایی روبهرو است. باتوجه به مواردی که در ادامه به آن اشاره شده، موسیقی شرایط قابل قبولی دارد، تئاتر نیازمند نظارت جدی و بهموقع و دیده شدن است. در این میان اما هنرهای تجسمی وضعیت بهتری نسبت به تئاتر دارد و میانه دو حوزه نامبرده دیگر قرار میگیرد.
جاده هموار موسیقی
معاون هنری دولت قبل زمانی روی کار آمد که به دلیل شیوع ویروس کرونا بسیاری از فعالیتهای فرهنگی و هنری مختل شده بود. اما توجه بهموقع به موسیقی باعث شد این هنر از برزخ خارج شود و در دوره سهساله دولت سیزدهم اتفاقات خوبی برای این عرصه رقم بخورد. تدوین سند ملی موسیقی یکی از مهمترین این اتفاقات بود که از سال ۱۳۹۴ پیشنویس شده اما به سرانجام نرسیده بود. یک اصل در این سند درباره مرجعیت وزارت ارشاد وجود دارد که میگوید هیچ دستگاهی حق لغو کنسرتهای موسیقی که از وزارت ارشاد مجوز گرفتند را ندارد. در این سالها مخصوصا در دهه ۹۰ با پدیده لغو کنسرت در برخی شهرها با وجود داشتن مجوز از وزارت ارشاد مواجه بودیم و تقریبا هیچ دولتی سعی نمیکرد چارهای برایش پیدا کند اما در دولت سیزدهم برای اولین بار وزارت ارشاد پای مجوز صادرشدهاش ماند و توانست کنسرت علیرضا قربانی را با وجود حواشی در اصفهان برگزار کند و جلوی برخورد سلیقهای و خودسرانه را بگیرد. البته برخورد سلیقهای در شهرهای مختلف موضوعی نیست که بهراحتی جلوی آن گرفته شود و یک اراده قوی از سوی وزارت ارشاد میخواهد. برای مثال روز شنبه 12 آبان محسن ابراهیمزاده با انتشار ویدئویی از لغو کنسرتش در دو شهر یاسوج و گچساران به دلیل عدم تفکیک جنسیتی خبر داد. گویا ممانعت از واگذاری سالن برای برگزاری کنسرت از سوی برخی افراد در این دو شهر و تأکید دادستانی بر روشن بودن چراغها در طول کنسرت، دلیل لغو این کنسرت بوده است. البته روز گذشته مدیرکل فرهنگ و ارشاد کهگیلویه و بویراحمد اعلام کرد کنسرتهای لغو شده هفته آینده برگزار میشوند.
نکته دیگری که در حوزه موسیقی دولت سیزدهم اتفاق افتاد، افزایش اجرای کنسرت در مکانهای تاریخی بود. نمونهاش اجرای علیرضا قربانی در تختجمشید که برای اولین بار اتفاق افتاد. جدا از این، مجوزهای دیگری هم برای اجرا در مکانهای تاریخی مانند کاخ نیاوران، کاخ عالیقاپو و کاخ سعدآباد داده شد که استقبال قابل توجهی را هم از سوی مخاطبان به همراه داشت.
یکی از موضوعاتی که معاون هنری جدید میتواند به آن توجه کند، بلاتکلیفی موسیقی رپ است. در دولت سیزدهم خبر همکاری خوانندگان پاپ و رپ این شائبه را به وجود آورده بود که این سبک از موسیقی بالاخره مجوز میگیرد اما محمود سالاری، معاون امور هنری سابق گفته بود: «صدور مجوز برای سه خواننده رپ واقعیت ندارد و هنوز مجوزی برای موسیقی رپ صادر نشده است. مجوز برای اثری صادر شده که پاپ بوده و آن خوانندهای که مشهور به رپخوانی است در آن اثر به اجرای این سبک نپرداخته و ژانرش پاپ است. درحقیقت ما به موسیقی پاپ او مجوز دادیم. دو اسم دیگری هم که مطرح شده بود را بررسی کردم، آن دو خواننده هم قرار بر این بود اگر در گونه پاپ بخوانند، مجوز بگیرند.» درواقع وضعیت خوانندگان رپ با وجود به پایان رسیدن دولت سیزدهم همچنان بلاتکلیف است و باید دید در دولت جدید برای این سبک موسیقی چارهای اندیشیده میشود یا خیر.
اگر بخواهیم موسیقی را به یک جاده تشبیه کنیم، معاون هنری جدید این حوزه را در شرایطی تحویل میگیرد که راه هموار و بدون پیچ است. او در این شرایط باید همان مسیر قبل را طی کند و رونق این عرصه را حفظ کند. البته توجه به چند نکته لازم است. اولین موضوع اینکه پشت مجوزهایی که صادر میشود باشد و از برخورد سلیقهای جلوگیری کند. دوم اینکه اجرای کنسرت را به شهرها و شهرستانهای مختلف ببرد و انحصار تنها برای شهرهای پرجمعیت نباشد و سوم اینکه برای صدور مجوز کنسرت و تکآهنگ به تنوع سبکهای موسیقی توجه داشته باشد.
تئاتر را دریابید
«استقبال از تئاتر قابل توجه است و مخاطبان بلیتهای میلیونی خریداری میکنند تا نمایش ببینند.» خبری که خواندید درست است اما اشتباه برداشت نشود، هیچکدام از نمایشهایی که اینروزها بر سر زبان افتاده و مخاطب دارد دولتی نیستند و این روزها تئاتر در انحصار بخش خصوصی است. اوایل دهه ۹۰ بود که سایه حمایت دولت از این عرصه هنری به دلایل مختلف برداشته شد و این موضوع با واکنشهای زیادی از سمت هنرمندان روبهرو شد. سال ۹۷ بود که فعالان این عرصه درباره آینده هنرهای نمایشی و سپردن آن به بخش خصوصی اظهار نگرانی کرده بودند. آنها در بیانیهای نوشتند: «دولت سهم و رابطه خود با تئاتر خصوصی را به فراموشی سپرده است و فقط در حد ناظر و اجراکننده قوانین بالادستی ظاهر میشود و به همین دلیل است که نمیتواند درباره ساختوسازهای بخش خصوصی، قیمتگذاری، کف و سقف درآمدهای حاصل از فروش گیشه و... اظهار نظر کند. نمیشود تئاترهای خصوصی را در همه حال و ازجمله تأمین بودجههای مورد نیازش به حال خود رها کرد، اما از آنها توقع داشت مطابق قوانین (که هنوز وجود ندارند!) رفتار نمایند. تئاتر خصوصی به شدت نیازمند حمایت دولت است و ضروری است تا دولت، سهم خود را در قبال این تئاترها به لحاظ مادی مشخص نماید که در غیر این صورت، این گونه تئاتری و بالطبع جریان حاکم بر تئاتر کشور با بحرانهای متعددی مواجه خواهند شد.»
همه آنچه هنرمندان بیان کردند را میتوان در وضعیت امروز هنرهای نمایشی که در بخش خصوصی فعالیت میکنند، تماشا کرد. بلیتها با مبلغهای نجومی قیمتگذاری میشوند و اتفاقا به فروش هم میرسند! چرا؟ دلیلش این است که توجه تهیهکنندگان صرفاً روی هنر نیست، آنها به تنها چیزی که فکر میکنند گیشه است و این موضوع را میتوان ثابت کرد. نمونه اخیرش حضور خواننده پاپ و بازی ضعیفش روی صحنه. امیر مقاره در بین نوجوانان محبوب است اما در بازیگری مهارت چندانی ندارد. درواقع تخصصش هنر خوانندگی است. وقتی از تهیهکننده این نمایش دلیل انتخاب این خواننده را میپرسند، میگوید: «اگر هزار بیلبورد در سطح شهر برپا میشد و تمام شبکههای اجتماعی و تلویزیونی تبلیغ میکردند، ما نمیتوانستیم حتی ۲۰ درصد از مخاطبانی که به دلیل حضور امیر مقاره به سالن آمدند را جذب کنیم.» یا در نمایشی دیگر یک بلاگر که تعداد فالوورهای قابل توجهی دارد روی صحنه میآید. حضور این بلاگر در نمایش، به دلیل داشتن هنر جذب مخاطب از طریق اینستاگرام بود. به نظر میرسد اگر بخش دولتی تصمیمی برای ورود و نظارت نداشته باشد، ماهیت اصلی این هنر برای همیشه به فراموشی سپرده میشود.
تئاتر همان خانه اولیه هنرمندانی است که امروز نامشان به عنوان بازیگران مطرح سینما و تلویزیون شنیده میشود. این حوزه هنرمند تربیت میکند و به آنها بالوپر میدهد تا در حوزههای دیگر فعالیت کنند. اما گویا مسئولان این موضوع را فراموش و تئاتر را رها کردهاند. به نظر میرسد یکی از اصلیترین وظایف معاون هنری جدید توجه به این حوزه و برگرداندن تئاتر به همان دهههای ۷۰ و ۸۰ باشد.
هنرهای تجسمی و نیاز به شفافسازی
نقاشی، مجسمهسازی، عکاسی، صنایع دستی و... که همگی زیرمجموعه هنرهای تجسمیاند، از مهمترین عرصههایی به شمار میروند که در دنیا به آنها توجه میشود و شاید یکی از دلایل آن تأثیر بر فرهنگ و سبک زندگی است. با اینحال به نظر میرسد باوجود اهمیت بسزای این حوزه، توجه کافی به آن نمیشود.
۲۲ مردادماه بود که سند ملی هنرهای تجسمی بعد از ۳ سال تصویب شد و گفته میشود، پرحجمترین سند ملی هنر، به هنرهای تجسمی تعلق دارد که این امر به دلیل تعدد رشتههای آن است و در حدود ۱۰ صفحه آن مرتبط با بازار و حراج است. البته تدوین این سند با اعتراض عدهای از هنرمندان مواجه شد. آنها در بیانیهای نوشتند: «سندی که در متن خود مدعی نگرانی از فقدان تشکلهای صنفی و نظام منسجم حمایت از هنرمندان است، چگونه بدون مشورت انجمنهای موجود و مستقر تنظیم شده است؟ مشفقانه از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت چهاردهم میخواهیم کار را به مسیر وفاق ملی و خرد جمعی اهل هنر بازگرداند.»
باید به این موضوع توجه کرد که در حوزه هنرهای تجسمی، بیشترین تعداد هنرمند مستقل نسبت به سایر حوزهها وجود دارد و یکی از لازمههای همکاری دولت با این افراد این است که در جریان مشکلات آنها قرار بگیرد. یکی دیگر از موضوعاتی که در دولت چهاردهم باید به آن توجه شود مسئله حراج تهران است. معاونت هنری یکی از برگزارکنندگان این رویداد پرحاشیه و البته خصوصی است. در این حراجی، آثار با قیمتهای سرسامآور به فروش میرسند و در اکثر مواقع حتی از بودجه معاونت هنری هم بیشتر میشود. سال ۱۴۰۲ با محمود سالاری، معاون هنری سابق گفتوگویی درباره این قیمتها داشتیم. او میگوید نظارت این معاونت تنها روی اصالت آثار است و نظارتی بر قیمتگذاری ندارند. او همچنین گفته حساب و کتاب این حراجی باید واضح و روشن باشد تا برداشت پولشویی نشود. این صحبتها درحالی است که شائبه پولشویی در این حراجی همواره مطرح بوده و هست. به نظر میرسد یکی از مهمترین اقداماتی که معاون هنری باید در حوزه هنرهای تجسمی انجام دهد، نظارت بر حراجی تهران و شفافسازی آن است.