علی ملکی، خبرنگار گروه نقد روز: بامداد جمعه (4 آبان) برگ دیگری از جنایتهای صهیونیستها ورق خورد و هتلی که «همه میدانستند» محل اسکان خبرنگاران و اهالی رسانه است، هدف حمله آنها قرار گرفت و سه تن از اهالی رسانه مربوط به المیادین و المنار به شهادت رسیدند تا شمار شهدای رسانهای از آغاز طوفانالاقصی به 180 نفر برسد. مدتهاست خبرنگاران غزه و لبنان اعتمادی به جلیقههای آبیشان ندارند. کسانی که امروز خبرهای داغ فلسطین و لبنان را مینویسند، میدانند دیر یا زود زمانش میرسد که کسی برای خودشان بنویسد. رژیمصهیونیستی از نشر جنایتهایی که رقم زده میترسد و برای همین طوری روی خبرنگاران متمرکز شده که تا پیش از این بیسابقه بود. در جریان اشغال ویتنام توسط آمریکا که نزدیک به ۲۰ سال طول کشید، ۶۳ روزنامهنگار و در جنگ شبهجزیره کره که ۳ طول کشید ۱۷ روزنامهنگار کشته شدند. اما در فلسطین چه؟ در فلسطین و لبنان طی یکسال 180 خبرنگار به شهادت رسیده و این رقم را هیچجوره نمیتوان با اعداد قبلی مقایسه کرد. «با هم نجنگید و اگر هم میجنگید حواستان به اصول جنگی باشد.» این را سازمان عریض و طویل ملل و قراردادها و کنوانسیونهای مختلف میگویند. پایبندی به این اصول هم کار سختی نیست. صرفا دولتهای مهاجم باید سعی کنند به افراد و گروههایی که وظیفه خدمترسانی اعم از خدمات پزشکی و یا اطلاعرسانی دارند آسیبی نرسانند؛ همین. با اینحال در نقطهای از نقشه نه با دولت که با موجودیت منحوسی طرفیم که ظاهرا تمام این قطعنامهها و هشدارها را برعکس میخواند و هرچیزی که خلاف منافعش باشد را به فجیعترین شکل ممکن از سر راهش برمیدارد و کک غربیهایی که به خودشان میگویند «متمدن» نمیگزد حتی وقتی که خودروی کارمندان خودشان در فلسطین هدف موشک رژیمصهیونیستی قرار میگیرد.
المیادین: عقبنشینی نمیکنیم
خبرنگاران زیادی در لبنان حاضرند و سعی میکنند با تمام مشکلات مربوط به شرایط جنگی، اخبار منطقه را پوشش دهند. این مشکلات زمانی صعبالعبور میشوند که یکطرف آتش، صهیونیستها با خشابهای پر و چشم و گوشهای کور و کر، پیر و جوان و زن و مرد و کودک نمیشناسند. حوالی ساعت پنج صبح روز جمعه بود که رسانههای لبنانی اعلام کردند در اثر تجاوز مستقیم رژیمصهیونیستی به گروههای مطبوعاتی در «منطقه حصبیا» در جنوب لبنان تعدادی از خبرنگاران، عکاسان و هنرمندان به شهادت رسیدند. چندساعت بعد هم خبرنگاران حاضر در منطقه جزئیاتی از شهادت همکارانشان اعلام کردند که بر اساس آن غسان نجار، تصویربردار شبکه المیادین، محمد رضا، مهندس پخش شبکه المیادین و وسام قاسم، تصویربردار شبکه المنار در راه روایت حق و حقیقت به شهادت رسیدند.
غسان بن جدو، رئیس هیئتمدیره شبکه المیادین در سوگ از دست دادن همکارانش نوشت که صهیونیستها از کشتار لذت میبرند و در این میان کسانی که آنها را هدف قرار میدهد روزنامهنگارانی هستند که «جنایاتشان را افشا کردهاند» و بنابراین صهیونیستها نسبت به آنها «سادیسم» هستند و از کشتنشان لذت میبرند. جدو در ادامه با صراحت تاکید کرد: «المیادین ادامه میدهد و عقبنشینی نخواهد کرد.» دیگر خبرنگار المیادین از محلی که خبرنگاران در حاصیبا هدف قرار گرفتند، گفت اشغالگران مستقیما «بیش از یک تیم روزنامهنگاری» را هدف قرار دادند؛ و «2 موشک» از یک هواپیمای جنگی مستقیماً به محل اسکان تیمهای خبرنگاران برخورد کرد. این جنایت در حالی با واکنشهای محکومیتآمیز بینالمللی روبهرو شد که رژیمصهیونیستی پیش از این هم به طور مستقیم خبرنگاران و راویان جنایتهایش را به شهادت رسانده بود.
دوماه اول جنگ؛ هرروز یک شهید خبرنگار
تنها دو ماه از آغاز طوفانالاقصی گذشته بود که کمیته حفاظت از خبرنگاران اعلام کرد 56 خبرنگار فلسطینی و 3 خبرنگار لبنانی به شهادت رسیدهاند. شهادت این تعداد از خبرنگاران معادل کل مرگومیرهای خبرنگاران در سال 2022 بود. انتشار این آمار مثل همیشه هشدارهای «پوشالی» سازمانها و نهادهای بینالمللی را به دنبال داشت که درصدی از سرکشی نظامیان رژیم در به شهادت رساندن خبرنگاران کم نکرد. یکی از اولین اقدامات رژیم علیه خبرنگاران پس از طوفانالاقصی، روز ۱۳ اکتبر و با هدفقرار دادن عصام عبدالله، خبرنگار رویترز و گروهی از خبرنگاران در جنوب لبنان بود که به دلیل وابستگی عبدالله به رویترز، به صورت گسترده مورد توجه رسانهها قرار گرفت. پس از آن هم رژیمصهیونیستی در حملاتی هدفمند و کاملا آگاهانه بسیاری از خبرنگارانی که در حالت روایت وضعیت نوار غزه بودند را به شهادت رساند. صهیونیستها همچنین دفاتر رسانهای زیادی را از جمله آژانس خبری فرانسه هم در بمبارانهای اسرائیل تخریب کردند. الن مروان، از «کنفدراسیون دموکراتیک فرانسوی کار خبرنگاران» میگوید: «غزه به سیاهچالهای خبری تبدیل شده است» و آنچه در غزه میگذرد نمیتواند از چشم جهانیان پنهان بماند. «مساله بر سر حقیقت و تاریخ» است و آنچه که اتفاق میافتد باید ثبت شود. این دقیقا همان دلیلی است که باعث شده رژیمصهیونیستی چنین حساسیتی را در قبال خبرنگاران داشته باشد و روزها برای شناسایی هدفهای اصلیاش زمان گذاشته و در نبردی نابرابر موشکهایش را بر سر آنها فرود آورد. شمار شهدای خبرنگار غزه به حدی بالا میرفت که ناصر ابوبکر، رئیس سندیکای روزنامهنگاران فلسطینی، وضعیت همکاران خبرنگارش در غزه را چنین توصیف میکند که تا پیش از ۷ اکتبر، ۲۰۰ خبرنگار در غزه داشتیم. امروز «تقریبا هیچ خبرنگاری» باقی نمانده است. همکاران ما «هر روز» هدف حملههای ارتش اسرائیل هستند. خیلی از آنها اعضای خانوادهشان را از دست دادهاند. دفترها و تجهیزات خبری همه خراب شدهاند. اسرائیل دارد مرتکب «جنایت علیه اطلاعات» میشود. معتز عزایزه، یکی از خبرنگارانی است که هنوز در غزه فعال است و روزانه در صفحه اینستاگرامش از وضعیت زندگی فلسطینیها در شرایط جنگی غزه گزارش میدهد. ناصر ابوبکر درباره او میگوید مرتبا «تهدید به مرگ» میشود و روی واتساپ پیامها و تماسهایی از سوی افراد ناشناس یا نظامی دریافت میکند. خبرنگاران فلسطینی که هنوز در کرانه باختری کار میکنند هم توسط نیروهای نظامی اسرائیلی به مرگ تهدید میشوند. رئیس سندیکای روزنامهنگاران میگوید من هر روز قبل از شروع کار با همکارانم در غزه احوالپرسی میکنم و تمام آنها فقط یک جواب میدهند؛ «هنوز زندهایم.» آنها هر لحظه منتظر مرگند و مدام از خود میپرسند که آیا نفر بعدی آنها خواهند بود یا نه؛ با اینحال به کارشان ادامه میدهند. اگر آنها دست از کار بکشند، چه کسی این جنایات را ثبت خواهد کرد؟ اسرائیل میخواهد خبرنگارانی که جنایتهایش را ثبت میکنند به قتل برساند.
زمانی خبرنگاران نقطه امن نظامیان بودند
رژیمصهیونیستی در حالی هیچ تفاوتی بین خبرنگار و نظامی قائل نیست که گزارشهای موجود از نبردهای مختلف تاریخ حاکی از استفاده از خبرنگاران به عنوان سپر انسانی بوده است. مثلا در جریان حمله آمریکا به عراق در سال 2003، نیروهای آمریکایی از خبرنگاران «همراه» برای مستندسازی عملیات و کاهش حساسیتها استفاده کردند که برخی گزارشها حاکی از آن است که این همراهی نهفقط برای مستندسازی و خبررسانی که برای پوشش نظامی و جلوگیری از حمله به نظامیان بوده است. در جنگ افغانستان هم نیروهای مختلف گاهی برای محافظت در برابر حملات هوایی از «مناطق غیرنظامی» استفاده میکردند و در مواردی نیز خبرنگاران در مناطقی که احتمال حمله هوایی وجود داشت مستقر میشدند. این کار اگرچه همیشه از سوی نظامیان انجام نمیشد، اما حضور خبرنگاران در چنین مناطقی آنها را در موقعیتی قرار میداد که عملاً بهعنوان سپر انسانی برای کاهش حملات هوایی استفاده شوند. امروز اما رژیمصیهونیستی نهتنها مناطق غیرنظامی، که حساسترین نقاط مربوط به خدمترسانی مثل مدرسه و بیمارستان را هدف مستقیم موشکهای چندتنی قرار میدهد. طی همه این موارد نظامیان سعی میکردند در شرایط بحرانی در کنار خبرنگاران قرار گیرند تا آسیب کمتری از دشمن متحمل شوند. در جنگ غزه اما نهتنها چنین فرصتی برای مقاومت فلسطین فراهم نیست که حتی خود خبرنگاران و اهالی رسانه هم از شلیکهای مستقیم رژیم در امان نیستند. تا مدتی قبل رژیمصهیونیستی پس از به شهادت رساندن خبرنگاران ادعا میکرد که آنها هدف مستقیمش نبودهاند و هزینههای جانبی حملاتش هستند. امروز اما آنها بهصورت کاملا مستقیم حتی مراکز رسمی مربوط خبرنگاران را هم بمباران میکنند. یکی از اهداف تأسیس دفترهای رسانهای در نوار غزه این بود که نمایندگان رسانهها بتوانند با خیال راحت در این دفترها مشغول به کار شوند و دیگر رژیم نتواند ادعای هزینه جانبی را تکرار کند اما در طول یک سال گذشته شاهد بودیم که حتی این دفترهای رسانهای هم به دست نظامیان رژیم تخریب شدند.