هومن جعفری، مترجم: توکنسازی، یک فرایند جهانی است که بهتدریج در صنایع و شرکتهای مختلف در ایران هم در حال پذیرش و رخدادن است. بشخصه با یکی از دوستانم در این زمینه مشورت کردهام تا دیدگاه بهتری نسبت به این موضوع پیدا کنم و بعد به ترجمه مشغول شوم. یکی از دوستان خوبم در شرکتی کار میکند که بخشی از خدماتشان به شرکتهای مختلف، توکنسازی آن شرکت و املاک و تجارتشان است. کلاً شاخهای به نام (RWA مخفف Real World Assets) نیز راه افتاده که مفهومش منابع دنیای واقعی است. بهعبارتدیگر شما در ارزهای دیجیتالی سرمایهگذاری میکنید که به شرکتهایی تعلق دارند که واقعاً در دنیای واقعی حضور دارند و صرفاً یک شرکت دیجیتالی نیستند. فرض کنید شما سهام اپل را بخرید یا بهجای آن، رمزارزی را بخرید که متعلق به محصولات توکنایز شده همین شرکت باشد. منظورم توکن هواداری اپل نیست. منظورم توکنی است که از توکنسازی محصولات و داراییهای این شرکت بهدستآمده باشد.
همیشه فرایند توکنسازی برای جلب سرمایهگذار خارجی یا فروش صورت نمیگیرد. بسیاری از شرکتها میتوانند با توکنسازی داراییهای خود و ثبت در بلاکچین، نظارت راحتتر و دقیقتری روی محصولات و داراییهای شرکت خود داشته باشند. اتفاقاً خدماتی که شرکت دوست من ارائه میدهد، دقیقاً به همین شرکتهاست. ایران هنوز تا رسیدن به توکنهای بومی RWA فاصله زیادی دارد. بااینهمه شما میتوانید شرکت خود را وارد دنیای بلاکچین کنید. درست عین پلیس لسآنجلس که برای کنترل دقیقتر اتومبیلهای موجود در شهر خود، پلاک همه را وارد بلاکچین کرد و از نتایج آن شگفتزده شد.
اما آنچه در زیر میخوانید دو مقاله مفصل از الکسی کوناشویچ، نویسنده وبگاه کریپتو نیوز است که بهصورت جامع به این امر پرداخته و حالا نسخه تقریباً کامل هر دو مطلب در یک گزارش تقدیم شما شده است. او در مطلب دیگری به ثبت املاک هم پرداخته بود که شاید بعداً به آن بپردازیم.
همانطور که در صنعت کریپتو موردتوجه قرار گرفت، توکنسازی املاک و مستغلات در اکثر حوزههای قضایی با مقررات مالی توسعهیافته، مانند ایالات متحده، اتحادیه اروپا، بریتانیا، استرالیا و سایرین بهعنوان یک امنیت قابلقبول طبقهبندی میشود. در این مقاله، من محدودیتهای «توکنسازی - اوراق بهادار» را بررسی میکنم و همینطور اینکه چرا مفهوم نمادسازی باید بهجای آن، دیجیتالی کردن حقوق مالکیت را هدف قرار دهد و در قلب ثبتهای زمین نفوذ کند. اجازه دهید وعده اوراق بهادار را بررسی کنیم تا نشان دهیم چرا بدون طراحی مجدد سامانه، اقتصاد دیجیتال پیشرفت نخواهد کرد.
به طور سنتی، املاک و مستغلات بهعنوان یکطبقه دارایی باارزش در نظر گرفته میشد، اما به دلیل ماهیت غیرنقدشونده و نیازهای اولیه سرمایهگذاری قابلتوجه، چالشهایی را برای سرمایهگذاران کوچکتر به وجود آورده است. معمولاً اعتقاد بر این است که فناوری بلاکچین راهحل امیدوارکنندهای را از طریق توکنسازی املاک و مستغلات ارائه میدهد. این تفسیر گسترده شامل تبدیل داراییهای دنیای واقعی به توکنهای دیجیتال قابلمبادله در یک بلاکچین است و در نتیجه دارایی را به واحدهای کوچکتر و قابلمدیریتتر تقسیم میکند. ظاهراً این رویکرد سرمایهگذاری را دردسترستر میکند و نقدینگی املاک را افزایش میدهد، زیرا این توکنها بهراحتی در بازارهای ثانویه قابلمعاملهاند.
بااینحال، درحالیکه چنین نشانهسازی توجهی را به خود جلب کرده است، بررسی انتقادی محدودیتهای آن ضروری است. بررسی دقیق زیر نارساییهای این مدل را آشکار کرده و تأکید میکند که چرا طراحی مجدد کامل سامانه مدیریت خریدوفروش و ثبت مالکیت زمین برای اطمینان از پیشرفت معنادار ضروری است.
اساساً، چنین توکنسازی نشاندهنده اوراق بهادار است. یک طرح معمولی مجاز توسط یک تنظیمکننده مالی شامل ایجاد یک وسیله باهدف خاص، بهعنوانمثال، یک شرکت یا یک تراست است که در آن توکنها به ترتیب نشاندهنده سهام یا واحدها هستند. بهندرت، زمانی که توکنها هیچ یک از اینها را نشان نمیدهند، چنین امنیتی میتواند تحت دسته بزرگتری از «محصول سرمایهگذاری» یا «طرح سرمایهگذاری مدیریتشده» قرار گیرد.
از نظر اقتصادی، چنین اوراق بهاداری بهطورکلی بهعنوان وعده شخصی در ازای دریافت پول نقد برای انجام برخی سرمایهگذاریهای اقتصادی که ممکن است منجر به سود شود، تلقی میشود؛ بنابراین، این معامله دو طرف دارد: کسی که چیزی را وعده میدهد و کسی که پولی را سرمایهگذاری میکند. برای تکمیل این تصویر، میتواند بازار ثانویهای وجود داشته باشد که در آن چنین اوراق بهاداری بین کسانی که آنها را در اختیار دارند و کسانی که میخواهند آنها را خریداری کنند، معامله میشود.
هنگامی که صحبت از اقتصاد پیرامون املاک و مستغلات میشود، دارایی سنتی اوراق بهادار شده بخش کوچکی از کل بازار املاک را نشان میدهد. بهعنوانمثال، تا سال 2023، ارزش بازار سهام تراستهای سرمایهگذاری املاک و مستغلات (REIT) که بهصورت عمومی معامله میشوند، تقریباً 1. 4 تریلیون دلار بود که 1. 3٪ از کل ارزش املاک و مستغلات ایالات متحده است که 113 تریلیون دلار تخمین زده میشود.
این نابرابری نشان میدهد که املاک و مستغلات اوراق بهادار شده تنها بخش کوچکی از بازار گستردهتر املاک را تشکیل میدهند. محدودیت از ماهیت حقوقی چنین روابطی ناشی میشود. امنیت یک منفعت اقتصادی در دارایی کسی است (وعدهای که با سند قانونی تضمین میشود). کسی که وثیقه دارد مالک ملک نیست. دارنده اوراق بهادار از کل حقوق قانونی برخوردار نیست. ازاینرو، کاربرد اقتصادی آن نیز محدود است.
قیمتهای املاک و مستغلات مانند بازارهای سهام شرکتها نیست، جایی که گسترش کسبوکار و نوآوری میتواند باعث افزایش سرسامآور سهام شرکتها شود. معمولاً، املاک و مستغلات به طور چشمگیری نوسان نمیکند. علاوه بر این، بعید است که قیمت یک ساختمان بهسرعت افزایش یابد درحالیکه بقیه در اطراف آن ثابت بمانند. به طور معمول، بازار املاک و مستغلات همه در یک روند حرکت میکند، با برخی اختلافات جزئی از منطقهای به منطقه دیگر.
REIT و نشانههای اموال واقعی
منطقی است که تراستهای سرمایهگذاری املاک و مستغلات فهرست شده عمومی (REIT) را درونیابی کنید. تراستهای سرمایهگذاری با کاهش موانع، سرمایهگذاری در املاک و مستغلات را دموکراتیک میکنند، زیرا این سهام شرکتهاییاند که دارای اموال غیرمنقولند که در بورس معامله میشوند.
بدیهی است که حجم روزانه دلار در بازارهای REIT بسیار کمتر از بورسهای اصلی است. میانگین حجم معاملات روزانه (ADTV) در بازار سهام ایالات متحده در سال 2023 از 500 میلیارد دلار فراتر رفت، درحالیکه REITهای تجاری عمومی اغلب حجمی در محدوده 10 میلیارد دلار مشاهده میکنند.
علاوه بر این، بازارهای REIT در مقایسه با بازار سهام گستردهتر، نوسانات کمتری را نشان میدهند. این ثبات ناشی از ماهیت داراییهای اساسی آنها - املاک و مستغلات - است که معمولاً نوسانات قیمت کوتاهمدت چشمگیری را تجربه نمیکنند. مهمتر از همه، REIT عمومی با روند عمومی در بازار املاک همراه است. عملکرد REIT اغلب منعکسکننده روندهای گستردهتر در بازار املاک و مستغلات است؛ زیرا هر دو تحتتأثیر عوامل اقتصادی مشابهی مانند نرخ بهره، رشد اقتصادی و ارزش ملکند.
بنابراین، هیجان کلی در مورد نمادسازی املاک غیرمنطقیتر به نظر میرسد. غیرمنطقی است که انتظار داشته باشیم اموال توکن شده سود قابلتوجهی داشته باشد، درحالیکه، برای مثال، بقیه بازار املاک و مستغلات در حال رکود است. بااینوجود، با دیجیتالیشدن امور مالی، انتظار کاهش هزینههای تراکنش منطقی است. وب 3 و سایر فناوریهای دیجیتال میتوانند بازارهای امنیتی را شفافتر و پاسخگوتر کنند و برخی از رویههای بوروکراتیک را زائد و منسوخ کنند؛ بنابراین، ظهور نوآوریها میتواند بازار REIT را کارآمدتر کند، به شرطی که دولت برای آزادکردن پتانسیل فناوریهای دیجیتال، تشریفات اداری را کاهش دهد.
یک مقایسه قابلتوجه
در نهایت، اجازه دهید برخی از شواهد تجربی را که این بحث را پشتیبانی میکند، بررسی کنیم. STM (Stomarket. com) یک منبع محبوب در جهان داراییهای دنیای واقعی توکن شده (RWA) است. مشابه Coinmarketcap. com، توکنها، ارزش سرمایه، حجم و سایر دادههای ضروری بازار را ادغام میکند.
بررسی دقیقتر نشان میدهد که بازار توکن شده RWA در مقایسه با بازار ارزهای دیجیتال چقدر کوچکتر است. ارزش سرمایه STM از 465 توکن «املاک واقعی» 226 میلیون دلار است که تنها 1. 7 میلیون دلار حجم تجارت در روز دارد. برای مقایسه، سرمایه فهرست ارزهای فهرست شده در کوین کپ مارکت داتکام 2. 3 تریلیون دلار است، با 72. 6 میلیارد دلار حجم تجارت در روز با بیش از 8000 کوین و توکن فهرست شده. متوجه تفاوت فاحش شدید؟
به طور خلاصه، توکنسازی اوراق بهادار و حتی املاک انقلابی و نظم بر هم بزن نیست و هیجانات سوداگرانه در مورد نمادسازی بازارهای املاک و مستغلات دورازذهن است. بلاکچین و سایر فناوریهای وب 3 میتوانند اوراق بهادار کردن املاک و مستغلات را در صورتی کارآمدتر کنند که با مقررات مترقیتر معرفی شوند. بااینحال، دارایی اوراق بهادار تنها بخش کوچکی از کل بازار املاک و مستغلات را تشکیل میدهد، بنابراین ایجاد کارایی در این بخش کوچک تفاوت چندانی ایجاد نمیکند.
تمام حقوق مالکیت، عناوین و منافع قانونی، در واقع، در دفاتر ثبت دولتی قفل شده است؛ مانند دفاتر ثبتاسناد زمین قدیمی با معاملات کاغذی و خدمات ثبتی و مالکیت بوروکراتیک. با فناوریهای وب 3، روابط اقتصادی میتواند فرامرزی، آنلاین، فوری و همتا به همتا شود. روابط قابل برنامه ریزی نیاز به واسطهها، یعنی نمایندگان، وکلا، دفاتر اسناد رسمی، حمل و نقل و سایر ثبت کنندگان را کاهش میدهد.
رجیستری قدیمی یک گلوگاه برای آینده اقتصاد دیجیتال است؛ زیرا تمام این کارایی بالقوه در برابر نظام سست قدیمی قرار میگیرد. اینرسی دولت برای بهبود سامانه، یعنی خودکارسازی و دیجیتالی کردن، تکامل بیشتر اقتصاد را خفه میکند. در واقع، ظهور اموال غیرمنقول که به طور سنتی به اوراق بهادار و نشانهگذاری شدهاند، نوعی پاسخ به آن ناکارآمدی است. اگرچه، همانطور که نشان داده شد، یک اثر حاشیهای دارد که کل تصویر را تغییر نمیدهد.
بخش دوم/ توکنسازی و راه چهارم
با شروع از اولین موج توکنسازی در سالهای 2017-2016 - که بهعنوان رونق اولیه عرضه سکه/کوین نیز شناخته میشود - هیجان غیرمنطقی در مورد توکنسازی املاک و مستغلات وجود داشت که با هیاهویی همسو شد که به طور کلی در صنعت کریپتو وجود دارد. توکنسازی با پتانسیل سود بالا همراه است که در حبابهای بازار ایجاد میشود.
توکنیزاسیون املاک و مستغلات بهعنوان راهی برای افزایش نقدینگی اموال غیرمنقول مورد حمایت قرار میگیرد. معمولاً توضیح داده میشود که فناوری دیجیتال همراه با جزئیسازی، موانع را کاهش میدهد.
در مقاله قبلی خود در مورد نمادسازی املاک و مستغلات، بررسی کردم که چگونه این نوآوری امیدوارکننده باوجود هیجان اولیه پیرامون پتانسیل آن متوقف شده است. حقیقت این است که توکنسازی بدون هدف اقتصادی مشخص محکوم به باقیماندن یک مفهوم خاص است. ما هنوز پذیرش گستردهای را که پیشبینی میکردیم نمیبینیم، زیرا منطق اقتصادی وجود ندارد.
برای سالها، من از ثبت املاک بلاکچین دفاع کردهام که توکنهای عنوانی را معرفی میکند که مستقیماً حقوق مالکیت را نشان میدهند، نه فقط اوراق بهادار یا ادعاهای سرمایهگذاری. درحالیکه دولتها در پذیرش این ایده کُند بودهاند، من به بررسی این موضوع ادامه دادهام که چگونه توکنسازی میتواند یک هدف واقعی و عملی در املاک و مستغلات داشته باشد.
و سپس یک نکته مرا شگفتزده کرد: رویکردی نوآورانه که توکنسازی را با سازمان مالی غیرمتمرکز ادغام میکند تا راه چهارمی برای بهدستآوردن دارایی ایجاد کند. چیزی کاملاً متفاوت - چیزی که من IVVIA نامیدهام. IVVIA برگرفته از کلمه لاتین «IV via» به معنای راه چهارم، مسیر جدیدی را برای کسب ملک ارائه میدهد.
معرفی راه چهارم
همه ما راههای سنتی برای دستیابی به املاک را میشناسیم: پول نقد، رهن یا اجاره. هر کدام از اینها معایبی دارند. خرید نقدی برای بسیاری دستنیافتنی است، وام مسکن با تعهدات بلندمدت و کارمزدهای بالا همراه است، و خرید از طریق اجاره راهی برای بازگشت مالکیت یا سرمایهگذاری ندارد؛ بنابراین، اگر راه چهارمی وجود داشت که مزایای مالکیت و سرمایهگذاری را با انعطافپذیری توکنسازی ترکیب میکرد، چه؟
ایده راه چهارم نسبتاً ساده است - به یک خریدار ملک اجازه میدهد تا او را «راه چهارمی» بنامیم، بهتدریج خانه خود را با بهدستآوردن توکنهایی خریداری کند که نشاندهنده کسری از داراییاند. این شبیه به وام مسکن است که خریداران میتوانند ماهانه پرداخت کنند، اما بدون سختی وام بانکی. در عوض، آنها با سرمایهگذاران املاک و مستغلات - به نام «چهارمین راه» - که توکنها را نگه میدارند شریک میشوند. راه چهارمیها این توکنها را در طول زمان به ارزش بازار میخرند، مانند پرداخت وام مسکن، اما با انعطاف بسیار بیشتر و کارمزد کمتر.
بر خلاف وام مسکن که در آن شما در یک قرارداد مالی ۲۰ساله قفل شدهاید، راه چهارم به شما امکان میدهد توکنها را با سرعت خود خریداری کنید. اگر ساکن فعلی خانه، مثلاً، نیاز به نقلمکان به شهر دیگری داشته باشد، میتواند توکنهای جمعآوری شده خود را به ارزش بازار بفروشد و از آنجا خارج شود. از سوی دیگر سرمایهگذاران از نقدینگی لذت میبرند. آنها میتوانند توکنهای خود را در هر زمانی به یک راه چهارمی دیگر یا به هر شخصی در بازار آزاد بفروشند.
این روابط توسط یک قرارداد هوشمند اداره میشود که بسیاری از تراکنشهای معمولی، از فروش توکن گرفته تا پرداخت اجاره ماهانه را خودکار میکند. زیبایی این مدل در انعطافپذیری و شفافیت آن نهفته است که همگی توسط بلاکچین تأمین میشود.
اقتصاد راه چهارم: یک سناریوی واقعی
برای آزمایش امکانپذیری این مفهوم، به دو دهه دادههای بازار تاریخی از اداره آمار استرالیا، از جمله اطلاعات در مورد قیمت ملک، نرخ وام مسکن، اجاره و نرخ سپرده بانکی مراجعه کردم. من نتایج بالقوه را برای هر دو وام مسکن سنتی و سامانه راه چهارم مدلسازی کردم و نتایج قابلتوجه بود.
بیایید مورد آلیس را در نظر بگیریم که در سال 2004، یک خانه دو خوابه در آبرن، حومه حلقه میانی سیدنی، به قیمت 520000 دلار خرید. او با 20 درصد پیش پرداخت 104000 دلاری، یک وام مسکن 20 ساله با نرخ بهره متوسط
6. 44 درصد گرفت. این به معنای بازپرداخت ماهانه 3175 دلار بود. در طول 20 سال، کل هزینههای او، یعنی بهره وام و قیمت خانه، بالغ بر 866000 دلار است. بهسرعت به سال 2024 بروید و ارزش ملک اکنون 1400000 دلار است. اگر آلیس تصمیم به فروش داشته باشد، سود خالص او 533000 دلار خواهد بود (1. 4 میلیون دلار منهای 866 هزار دلار در کل هزینهها).
حال، بیایید این را با چگونگی اتفاقات در سیستم راه چهارم مقایسه کنیم. بهجای گرفتن وام مسکن، آلیس با چهار سرمایهگذار - باب، چاک، دیو و ایو - شریک میشود که هر کدام 104000 دلار (برابر با 20٪ پیشپرداخت آلیس) مشارکت میکنند. آنها همچنین سرمایهگذاران معمولی املاک و مستغلاتند که در غیر این صورت به بانک مراجعه میکنند. در عوض با هم یک واحد تراست تشکیل میدهند، خانه را میخرند و آن را توکن میکنند و هر یک از اعضا سهمی معادل توکن دریافت میکند.
در این سناریو، آلیس همچنان به پرداخت 3175 دلار در ماه ادامه میدهد، همان مبلغی که تحت وام مسکن که ما از آن بهعنوان سقف هزینهاش یاد میکنیم، پرداخت میکند. بااینحال، آلیس بهجای بازپرداخت وام بانکی، سقف هزینه ماهانه خود را بین اجاره و خرید توکنهای سرمایهگذاران خانه خود اختصاص میدهد.
این کار به این صورت است: در ابتدا، آلیس به سرمایهگذاران شریک خود بر اساس مالکیت آنها بر دارایی اجاره میداد. ازآنجاییکه آلیس 20 درصد از توکنها را در اختیار داشت، 80 درصد از اجاره بها را به سرمایهگذاران دیگر پرداخت میکرد. با فرض اجاره اولیه 1216 دلار در ماه، سهم آلیس از اجاره 973 دلار (80٪ از کل) خواهد بود. 2202 دلار باقیمانده از سقف هزینههای ماهانه او برای خرید توکنها از سرمایهگذاران مشترکش، با قیمتی که ارزش بازار فعلی ملک را منعکس میکند، استفاده میشود.
در ماه اول، آلیس میتوانست 1. 30 توکن به ارزش جدید 521000 دلار بخرد و کل مالکیت او را به 20. 44 درصد برساند. با گذشت زمان، با افزایش سهم مالکیت آلیس، اجاره بهای او کاهش مییابد. پس از ده سال، او تقریباً 79٪ از ملک را در اختیار گرفت و پرداخت اجاره خود را به تنها 21٪ از اجاره بازار کاهش داد - 368 دلار در ماه. در این مرحله، ارزش خانه به 745000 دلار افزایش مییابد و آلیس ماهانه حدود 1. 1 توکن میخرد.
پس از 15. 5 سال، آلیس به طور کامل مالک این ملک شد و در مجموع 700000 دلار خرج کرد که شامل پیش پرداخت اولیه، اجاره و خریدهای توکن شده بود. این نشاندهنده صرفه جویی قابلتوجهی در حدود 166000 دلار در مقایسه با مسیر سنتی وام مسکن است.
دیدگاه سرمایهگذار
سرمایهگذاران چطور؟ سناریوی اصلی برای آنها منعکسکننده وام مسکن آلیس است. در راه چهارم، سرمایهگذاران از ماه آینده پس از خرید خانه، بر اساس سهم خود، از اجاره و تفاوت بین قیمت توکن اولیه و قیمت فروش سود کسب میکنند. یک محاسبه ساده نشان میدهد که سرمایهگذاری 104000 دلاری میتواند بازدهی کل 44000 دلار را به همراه داشته باشد.
بااینحال، برای اینکه این مورد را با وام مسکن مقایسه کنیم، باید شرایطی را اضافه کنیم. درحالیکه راه چهارم به سرمایهگذاران اجازه میدهد تا جریان نقدی ماهانه دریافت کنند، از سوی دیگر، وام مسکن مستلزم آن است که برخی از درآمدهای خانوار در بازپرداخت ماهانه به مدت 20 سال بسته شود و به طور مؤثر ثروت را در ارزش ملک قفل کند؛ بنابراین، برای اینکه مقایسه منصفانه باشد، فرض میکنیم که باب، بهعنوان یکی از سرمایهگذاران، سود اجاره یا درآمد فروش نمادین خود را خرج نمیکند، بلکه آن را بهعنوانمثال، در یک سپرده بانکی، مشابه نحوه جمعآوری حقوق صاحبان خانه، به حساب میآورد.
پس از 20 سال، این اقلام تعهدی میتواند در مجموع به 1200000 دلار منجر شود که 140 درصد بیشتر از 533000 دلاری است که او در سناریوی سنتی وام مسکن به دست میآورد.
درحالیکه راه چهارم یک راهحل واقعی برای چالشهای توکنسازی املاک و مستغلات است، موانعی وجود دارد که باید در نظر گرفت. سرمایهگذاریهای بلندمدت، مانند سرمایهگذاری در املاک و مستغلات، میتواند با عوارض قانونی مانند اختلافات، ورشکستگی، یا حتی مرگ افراد مشمول مواجه شود. یک قرارداد هوشمند ساده این مسائل را بهراحتی حل نمیکند.
برای افزایش مقیاس راه چهارم احتمالاً به مدیران قراردادهای هوشمند حرفهای نیاز خواهیم داشت که بتوانند سیستم را بیطرفانه مدیریت کنند، پیچیدگیهای قانونی را مدیریت کنند و از انطباق با چارچوبهای نظارتی در حال تحول اطمینان حاصل کنند. علیرغم چالشها، مزایای خودکارسازی و تمرکززدایی همچنان این سامانه را بسیار کارآمدتر از تأمین مالی سنتی املاک و مستغلات میسازد.
نتیجهگیری
ایده توکن کردن املاک و مستغلات جدید نیست، اما آنچه راه چهارم به روی میز آورده است یک راهحل اقتصادی واقعی است. راه چهارم با ادغام انعطافپذیری توکنسازی باثبات املاک و مستغلات، مشکلی را حل میکند که مانع از تبدیلشدن توکن املاک به جریان اصلی شده است. این فقط یکی دیگر از موارد استفاده از بلاکچین نیست. این یک تغییر واقعی در نحوه تفکر ما در مورد مالکیت و سرمایهگذاری است.
این مدل به این دلیل کار میکند که انگیزههای خریداران و سرمایهگذاران را همسو میکند و دارایی را به دارایی پویا و قابلمعامله تبدیل میکند و درعینحال مسیری انعطافپذیر برای مالکیت خانه به افراد ارائه میدهد. با استفاده از قراردادهای هوشمند، غیرمتمرکز و مالکیت جزئی، راه چهارم میتواند آینده املاک و مستغلات را بهخوبی نشان دهد، راهی که ممکن است به هنجار جدید تبدیل شود.