محمدصادق ترابزادهجهرمی، پژوهشگر هسته عدالت اجتماعی مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع): در دعوای مدارس دولتی-غیردولتی، برخی به دنبال حذف یا کاهش مدارس غیردولتی هستند و برخی نیز به دلیل دشواری چنین کاری، راه میانه درپیش گرفته و ایده «تقویت مدارس دولتی عادی» را دنبال میکنند. اما آیا واقعا چنین ایدهای قابلیت تحقق دارد؟
چرا در گذشته، مدارس دولتی عادی تقویت نشد؟
برای پاسخ به این سوال، ابتدا باید پرسید چرا مدارس دولتی خاص و مدارس غیردولتی ظهور کردند؟ مگر نمیشد مدارس دولتی عادی را تقویت کرد و اقدام به تاسیس مدارس دیگر نکرد؟ ممکن است برخی پاسخ دهند دولت به جهت کمبود منابع، مایل بود از جیب دیگران و با مسئولیت دیگران، اقدام به توسعه آموزش کند و از این رو، مدارس غیردولتی را مجاز اعلام کرد. بر این مبنا، تنها مانع تقویت مدارس دولتی، مدیران و سیاستگذارانی بودند که نمیخواستند منابعی به مدارس دولتی عادی تزریق کنند.
اشاره به مشکلات مالی دولت در اداره آموزش، ممکن است بخشی از پاسخ باشد اما همه پاسخ نیست. اشکال را با مثالی فرضی توضیح میدهیم. شما برای مواد غذایی به مغازهای وارد میشوید. فروشنده اعلام میکند خرید رایگان است. آیا شما از این امر ناراحت شده و به مغازه دیگری خواهید رفت تا بابت خرید، پولی پرداخت کنید؟ قطعا خیر. هیچ دلیلی ندارد خرید رایگان را بر خرید پولی ترجیح ندهید؛ مگر اینکه جنس «مورد نظر» یا کیفیت «مورد نظر» خود را در مغازه اول پیدا نکنید. به تناسب تنوع خریدار هم ممکن است جنس و کیفیت، متفاوت تعریف شود زیرا نظام ترجیحات افراد با یکدیگر متفاوت است.
براساس مثال فوق مشاهده میشود وقتی مدرسه دولتی رایگان موجود است، چرا خانوادهها باید حاضر باشند با تحمل هزینه، به مدارس غیردولتی دسترسی داشته باشند؟ حتما پاسخ شما آن است که چون آموزش، فضا و کیفیت لازم براساس انتظار آنها، درون مدارس دولتی عادی یافت نشده است. آیا اگر پول بیشتری به مدارس دولتی عادی تزریق شود، این انتظارات تامین میشود؟ احتمالا در برخی موارد بله. اما مواردی هم هست که با پول بیشتر نمیتوان آن را تامین کرد: خانوادههایی که میخواهند جمعیت دانشآموزی خاص یا متفاوتی به لحاظ هوشی، وضعیت اجتماعی-اقتصادی، مذهبی و فرهنگی، سیاسی، زبانی، قومی یا وضعیت والدین تجربه کنند. خانوادههایی که میخواهند به لحاظ برنامه درسی، فوق برنامه، نحوه اداره مدرسه، کیفیت و رفتار کادر مدرسه، فضای آموزشی، امکان تعامل با مدرسه و... مدرسه متفاوتی را تجربه کنند. خانوادههایی که میخواهند بنا به دلایل مختلف ازجمله محل کار والدین، امکان انتخاب مدرسه خارج از محدوده تعریفشده جغرافیایی داشته باشند و به دلایلی از این قبیل، نمیتوانند با تزریق بیشتر پول توسط دولت به مدارس دولتی عادی، انتظاراتشان را تامین کنند.
پس مدارس دولتی عادی فعلی، ظرفیت پاسخگویی به تنوع نیازها و ترجیحات آموزشی و غیرآموزشی والدین را ندارند و با تزریق صرفا پول بیشتر، نمیتوان این انتظارات را تامین کرد. پس تا زمانی که والدین مایل به خروج از مدارس دولتی عادی نباشند، امکان حیات برای مدارس غیردولتی وجود ندارد. ریشه را در این نقطه باید جستوجو کرد. به بیانی دقیقتر، مدارس دولتی خاص و مدارس غیردولتی، زاییده اشکالات درونی مدارس دولتی هستند. تداوم مدرسه دولتی عادی، یعنی تداوم مدارس دیگر.
دلایل جزئی خروج از مدارس دولتی عادی فعلی را میتوان چنین برشمرد: نارضایتی از ترکیب جمعیت دانشآموزی و والدین آنان1، نارضایتی از فضای آموزشی-تربیتی مدرسه، فقدان تنوع در برنامه درسی رسمی و آشکار، نارضایتی از فضای اداره و تعامل مدرسه با والدین، عدم امکان انتخاب مدرسه خارج از محدوده جغرافیایی تعیینشده، ضعف تجهیزات و منابع مدرسه، نارضایتی از کیفیت معلم و... . اما چرا امکان اصلاح این موارد درون مدرسه دولتی عادی فراهم نیست؟
پاسخ آن است که ساختار و قاعده مدرسه دولتی عادی در شرایط فعلی، بر استانداردسازی، عدم تنوع آموزشی، اداره متمرکز و بروکراتیک، تعیین مدرسه برای دانشآموز براساس موقعیت جغرافیایی و... بنا شده است که عموم این نارضایتیها را پاسخگو نخواهد بود. جالب توجه اینجاست که تامین عمده این انتظارات، یعنی تغییر ساختاری جدی مدرسه دولتی عادی. در این صورت، دیگر مدرسه دولتی عادی به شکل فعلی نخواهیم داشت و با شکل دیگری از مدرسه مواجهیم.
چرا مدارس دولتی خاص و مدارس غیردولتی مساله شدهاند؟
از زاویه دیگری هم میتوان به افسانه بودن ایده تقویت مدارس دولتی عادی فعلی پرداخت. چرا مدارس دولتی خاص و مدارس غیردولتی برای مدرسه دولتی عادی مساله هستند؟ اساسا اجازه دهید مدارس دیگر به فعالیت خویش ادامه دهند و شما نیز به تقویت مدارس دولتی عادی بپردازید. فرض نویسنده آن نیست که مدارس دولتی، عمدتا ضعیف هستند یا مدارس غیردولتی عمدتا خوب هستند یا مشکل همه مدارس دولتی، مدارس غیردولتی است (مثل مدارس عشایری و روستایی تکمدرسهای و...). در بخش قبل گفتیم که مدارس دولتی فعلی، یک مجموعه نقص درونی دارند که شامل مدارس خوب دولتی ما هم میشود. در این بخش، ضعف ایده تقویت مدارس دولتی عادی را در بستر تنوع مدارس بیان میکنیم.
مدافعان تنوع مدارس، در بیان خود فرض میکنند هیچ ارتباطی بین انواع مدارس وجود ندارد و میتوان هر نوع مدرسه را مستقل از مدارس دیگر تقویت کرد یا تغییر داد؟ در نگاه خرد آنان، روابط بینامدرسهای (مدرسه با مدرسه) و روابط بین انواع مدرسه تعریف نشده است. این درحالی است که با فرض مدارس دولتی عادی فعلی و بدون حل تنوع مدارس، نمیتوان کیفیت مدارس دولتی عادی را چندان ارتقا داد، چون عوامل کیفیتساز به مدارس دولتی خاص و غیردولتی منتقل میشوند یا در آنها جایابی میشوند: معلم، ترکیب جمعیت دانشآموزی و ظرفیت والدینشان، برنامه درسی غیررسمی، کمی رسمی و عموما پنهان این مدارس، انعطاف در اداره و... . به عبارت دیگر آنچه کیفیت مدرسه را میسازد در ظرف ساختاری مدرسه جایابی میشود. وقتی ترجیحات والدین در مدارس دولتی عادی تامین نشود، قاعدتا به مدارس دیگر مهاجرت میکنند. این مهاجرت ترکیب جمعیت دانشآموزی و وضعیت اجتماعی-اقتصادی دانشآموزان یک مدرسه را تغییر میدهد. تغییر بافت جمعیتی، بهشدت بر نوع تعامل والدین و مدرسه، اثر جانبداری اولیا از دانشآموز خود، تغییر فضای آموزشی و تربیتی مدرسه و نوع روابط جدید دانشآموزان با یکدیگر موثر است که در ادامه بر نتایج یادگیری دانشآموزان اثر مستقیم میگذارد. از سوی دیگر ظرفیتها و مشوقهایی که در مدارس دیگر تعریف میشوند امکان جذب مدیر، معلم و سایر فعالان آموزشی-تربیتی را در آن مدارس فراهم میکند. منظور این نیست که حتما معلم مدرسه دولتی به مدرسه غیردولتی میرود (البته به مدارس دولتی خاص میرود)، بلکه منظور آن است ظرفیت فعالان برای نقشآفرینی در مدرسه، به مدارس دولتی عادی اختصاص نمییابد. درواقع، نظام اداره مدرسه در مدارس دیگر، ظرفیتها و مشوقهایی را ایجاد کرده که در مدرسه دولتی عادی چنین نیست.
برای تقویت مدارس دولتی عادی، باید آن را بازطراحی کرد
چنانکه بیان شد، اگر مدارس دولتی عادی همچنان به شیوه فعلی عمل کنند، امکان تقویت جدی ندارند. این نتیجهگیری، هم تابع نقایص درونی مدارس دولتی عادی است و هم تابع ضربههایی که مدارس دولتی عادی از مدارس دولتی خاص و مدارس غیردولتی دریافت میکنند. پس در کنار مساله تنوع مدارس مخرب و تفکیکی، ریشههای نقص درونی مدارس دولتی نیز که اشاره شد، باید پاسخ داده شود. سطح پاسخ در این مرحله، صرفا ابتکارات و اقدامات خرد نیست بلکه نیازمند «مدرسه دولتی از نوعی دیگر» هستیم.
پینوشت
1. ذکر این مولفه به معنای درست بودن آن نیست. اینکه خانوادهها میل به تفکیک اجتماعی دارند درون مدرسه دولتی عادی تأمین نمیشود و موجب خروج آنان میشود. در عین حال، قرار هم نیست به چنین انتظاری مشروعیت داده شود. پس باید مسیر دیگری برای پاسخ به این انتظار تعریف کرد.