علی زرافشان، معاون سابق وزیر آموزشوپرورش: درمورد آموزشوپرورش و نقش آن در توسعه در دهههای اخیر مطالب و اقدامات زیادی را شاهد بودهایم؛ از رجوع سازمان توسعه و همکاری اقتصادی (OECD) بهعنوان یک نهاد اقتصادی به آموزشوپرورش و اقدام به ارزیابی «پیزا» برای ارزیابی کیفیت آموزشوپرورش کشورهای عضو و اجرای ارزیابی «تالیس» برای سنجش توانایی معلمان و ارائه توصیههای سیاستی به کشورهای عضو جهت ارتقای کیفیت آموزشوپرورش تا ورود بانک جهانی به اندازهگیری نابرابری آموزشی و فقر یادگیری کشورهای جهان یا شنیدن گزارههایی مثل: «آموزشوپرورش محور توسعه»؛ «آموزشوپرورش زیرساخت توسعه»؛ «نقش آموزشوپرورش در توسعه اقتصادی»؛ «نقش آموزشوپرورش در توسعه اجتماعی» و... . اما سوال این است که کدام آموزشوپرورش میتواند چنین باشد؟! حتما آموزش و پرورشی میتواند چنین نقشی را ایفا کند که خود توسعهیافته باشد. «ذات نایافته از هستیبخش/ کی تواند که شود هستیبخش.» آموزش و پرورش امروز ما که از تامین حداقلهای لازم برای ارائه خدمات آموزشی و تربیتی ناتوان است، چگونه میتواند نقش خود را در توسعه کشور ایفا کند؟ برای اول مهرماه ۱۴۰۳ بنا بر گزارشهای رسمی، دچار کمبود ۱۷۶ هزار معلم بهعنوان کلیدیترین مولفه در دستیابی به آموزشوپرورش باکیفیت هستیم. این تعداد معلم اگر با روشهای معمول، یعنی جذب سالانه ۳۰ تا ۳۵ هزار دانشجومعلم، برای دورههای چهارساله انجام شود نیاز به ۱۱ سال زمان دارد. مگر آنکه در این شرایط بحرانی با استفاده از ظرفیت ماده ۲۸ قانون تاسیس دانشگاه فرهنگیان و استفاده از ظرفیت سایر دانشگاهها با اجرای «دوره یکساله معلمی» بتوانیم این زمان را به ۴ یا ۵ سال کاهش دهیم. اگر چنین اتفاقی بیفتد و معلم کافی برای مدارس تامین شود تازه گام اول برای ارائه آموزشوپرورش به دانشآموزان کشور برداشته شده است.
نکته دوم قصه پرغصه کسری بودجه آموزشوپرورش است که در سالهای گذشته وجود داشته است، اما در سال ۱۴۰۳ وضعیت بحرانیتر شده است. منابع مالی کافی شرط لازم برای اداره باکیفیت آموزشوپرورش است. به همین دلیل هدفگذاری کشورها دستیابی به سهم بیشتری از تولید ناخالص ملی و بودجه کشور است. این در حالی است که در سالجاری با کسری بودجه ۷۳ همت در آموزشوپرورش مواجه هستیم. نکته تاسفبار اینکه این کسری معمولا در اسفندماه و با گذشت 6 ماه طلایی از شروع سال تحصیلی تامین میشود که فرصت ارائه خدمات آموزشی باکیفیت را از آموزشوپرورش سلب میکند. نکته سوم تامین فضای آموزشی مناسب و ایمن برای تحصیل دانشآموزان است. در این زمینه یک مشکل مبنایی در ساختوساز مدارس وجود دارد؛ ساخت مدارس کوچک با کمتر از ۵۰ نفر دانشآموز که امکان ارائه آموزشوپرورش چندساحتی و تامین فضاهای آموزشی و تربیتی مناسب را در این مدارس غیرممکن میکند.
و نکته بعد مدارس ناایمن که نیاز به بازسازی دارند. بنا بر گزارش مسئولان ۱۳ درصد از ۱۰۵ هزار مدرسه کشور نیاز به بازسازی دارند. موارد فوق حداقلهای لازم برای ارائه آموزشوپرورش «عادلانه» و «باکیفیت» است. و در فقدان این عوامل است که بنا بر گزارش سال ۲۰۲۲ فقر یادگیری، ۴۴ درصد دانشآموزان پایه چهارم ابتدایی ایران مهارت لازم برای خواندن یک متن ساده را کسب نمیکنند و اگرچه در مدرسه حضور داشتهاند اما از یک آموزشوپرورش باکیفیت برخوردار نیستند. نتایج تیمز و پرلز در مورد عملکرد نظام آموزشی ایران و مقایسه آن با کشورهای همسایه نیز گویای کیفیت پایین آموزش در کشور است. گزارش سهم مدارس مختلف از رتبههای زیر ۳ هزار کنکور و نتایج امتحانات نهایی استانها نیز گویای بازتولید طبقات اجتماعی در کشور هستند. وقتی تنها ۱۵ درصد رتبههای زیر ۳ هزار متعلق به مدارس عادی دولتی است یا وقتی سهم سه دهک اول کمبرخوردار (دهک ۱، ۲ و ۳) فقط ۲ درصد و سهم سه دهک بالا (۸، ۹ و ۱۰) ۸۰ درصد است، سخن از نقش آموزشوپرورش در دستیابی به عدالت و تغییر طبقات اجتماعی، رویایی بیش نیست. عدالت و کیفیت دغدغه امروز همه کشورها از جمله ایران در آموزشوپرورش است. اما دستیابی به آن نیاز به تامین زیرساختهای ذکرشده در بخش اول این نوشته دارد. بر این مسائل شرایط جدید علم و فناوری در دنیا، انقلاب صنعتی پنجم و نسل جدید دانشآموزان و ضرورت پاسخگویی به این تحولات را باید اضافه کرد که مسئولیتی سنگین را پیشروی آموزشوپرورش ما قرار داده است و فضای حکمرانی آموزشوپرورش را بسیار پیچیده کرده است. فناوریهای جدید، ایجاد و گسترش مدارس خانگی و مدارس از راه دور و مجازی، قدرت انتخاب دانشآموزان و اولیا را برای انتخاب مدرسه به وسعت جهان افزایش داده است. در ایام کرونا همه ما پیامکهای ثبتنام دانشآموزان در کشورهای دیگر را دریافت میکردیم! در چنین فضای رقابتی اگر آموزشوپرورش ما نتواند آموزش مطلوبی را ارائه کند، قطعا از جذب دانشآموزان خود عقب خواهد ماند.
نکته بعد تحول در حوزه فناوری و نوآوریهای این حوزه در تسهیل و ارتقای کیفیت یادگیری است. ورود هوش مصنوعی و متاورس به فرآیند تعلیم و تربیت و ابزارهای جدید مثل واقعیت مجازی (VR)، واقعیت افزوده (AR) و ترکیب این دو واقعیت (MR) یا واقعیت گسترده (XR) آموزشوپرورش جدیدی را ساختهاند و فرآیند یاددهی و یادگیری را دچار تحول کردهاند. نکته قابل تامل اینکه با توجه به سالهای طولانی از ورود این واقعیتها در عرصه زندگی و آموزش مردم دنیا، سهم ما و آموزشوپرورش ما از آنها چیست؟ و چه تدبیری برای دستیابی به آنها داریم؟
و نکته پایانی تحول نسلی است که در مخاطبان ما اتفاق افتاده است. در دهه 70 و اوایل دهه 80 موجی در افکار اندیشمندان در مورد شکاف یا گسست نسلی ایجاد شد که منجر به تالیف مقالات و کتابها و نشستهایی شد و پیمایش ملی «ارزشها و نگرشهای جوانان» نیز این شکاف و گسست را فریاد میزد. خیلی زود این موج فراموش شد اما تغییر نسلی با شتاب ادامه یافت تا اکنون نسل z را هم پشتسر گذاشتهایم و با نسل آلفا مواجهیم. در برنامه درسی مدارس یکی از منابع تولید برنامه توجه به «نیازهای مخاطبان یا دانشآموزان» است. عدم توجه به نیازهای این نسل و عدم پاسخگویی به این نیازها فاصله ما را با مخاطب روزبهروز افزایش خواهد داد و به آنجا میرسیم فرد مسئولی که با این نسل گفتوگو کرده بود، گفت: «من اصلا حرف آنها را نمیفهمیدم.» برای عبور از مسائل فوق و دستیابی به آموزشوپرورش مطلوب باید آموزشوپرورش در رأس امور کشور از نظر توجه، منابع و امکانات و حمایت قرار گیرد؛ در غیر این صورت انتظار نقشآفرینی از آموزشوپرورش در توسعه کشور سرابی بیش نیست.
شماره ۴۱۹۳ |
صفحه ۱۵ |
نقد روز
دانلود این صفحه
در جستوجوی آموزشوپرورش عادلانه و باکیفیت