حاتم ابتسام- کارشناس حوزه نشر: حوزه نشر اعم از تولید و توزیع کتاب تا کتابخوانی از حوزههای عملیاتی و سیاستگذاری وزیر ارشاد و فرهنگ اسلامی است. این حوزه بهقدری مهم و تعیینکننده است که معاون امور فرهنگی وزیر فرهنگ، درواقع معاون کتاب اوست. این معاونت شامل ستاد معاونت، موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران، دفتر توسعه کتاب و کتابخوانی، ادارهکل مجامع، تشکلها و فعالیتهای فرهنگی، دفتر چاپونشر و دفتر مطالعاتوبرنامهریزی فرهنگی است و عنوان همین ادارات کل نشان میدهد چه تنوعی از عمل و سیاست در حوزه نشر ذیل صلاحیت و اختیارات وزیر تعریف میشود.
حال در آستانه تشکیل دولت چهاردهم نگرانیها و گمانهزنیهای بسیاری پیرامون انتخاب شخص وزیر و بهتبع آن سیاستهای او در حوزه کتاب شکل گرفته است. اینکه وزیر فرهنگ تازه کیست و معاونش که خواهد بود، نشانهای از حساسیت حوزه عمل اوست. فقط در معاونت فرهنگی ۴۱ وظیفه تعریف شده که هدف آنها مواردی همچون توسعه برنامههای کتابخوانی، حمایت از پدیدآورندگان و ناشران، ایجاد کتابخانهها و مراکز فرهنگی، تنوعبخشی به بازار کتاب، توسعه زیرساختهای فناورانه، ترویج ادبیات ملی و مواردی از این قبیل است. از این موارد که بگذریم مورد خاصی که سالهاست محل نقد و اشکال شده، برگزاری رویدادهای ادبی و جشنوارهها و جایزههای حوزه کتاب است. با اینکه این رویدادها ظرفیتی راهبردی در حوزه کتاب دارند، آنگونه که باید به آنها توجهی نمیشود و رگی از کسی نمیجنبانند. عملا این جوایز در مواردی جنبه سیاسی، محفلی و حتی تزئینی پیدا کردهاند. جوایز و جشنوارههای ادبی ملی با اینکه بستری برای هدایت و حمایت نویسندگان است به محلی برای خودنماییهای شکلی و پرکردن بیلان کاری تبدیل شده است.
در ظاهر وزارت فرهنگ با برگزاری جشنوارهها و جوایز ادبی به ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی کمک میکند اما در عمل بوی حمایت و ترویج از این جشنوارهها به مشام نمیرسد. یک نشانه همینکه کسب عنوان در این جشنوارهها ازجمله جایزه جلال آلاحمد که لقب گرانترین جایزه ادبی کشور را به خود گرفته، تاثیری روی جامعه کتابخوان ندارد و کتابهای برگزیده این جشنواره نهتنها شهرتی نمییابند که فروش خاصی را هم تجربه نمیکنند. به نظر میرسد ایراد کار را باید در آییننامه اجرایی و مرامنامه این جایزهها جست و درپی آن گفت برای بهبود وضعیت این رویدادها و افزایش تاثیر آنها باید در زمینه آییننامه اجرایی و مرامنامهها تغییر و تحولی ایجاد شود. مطالبهای که میتواند راهبردی مشخص به وزیر فرهنگ و بهتبع آن معاونت فرهنگی وزارت ارشاد بدهد.
در نگاه آسیبشناسانه و بیرون از گود آنچه خودش را نشان میدهد، بیمحلی شدید کتابخوانها و البته همزمان ذوق کور اهالی کتاب است. یعنی هر چقدر آدمهای کتابخوان ترهای برای این جوایز خرد نمیکنند، اهالی کتاب آن را الکی جدی میگیرند. البته این هم عمومیت ندارد و نمیشود گفت همه نویسندگان و ناشران ذوق حضور و برگزیدهشدن در این جوایز را دارند. این اختگی و بیاثری جوایز ادبی را میشود در عناوین نهایی آنها هم دید که سالهاست گریبان مثلا جایزه جلال را گرفته و دیگر عادت کردهایم به جای برگزیده باید منتظر اعلام نام شایسته تقدیر باشیم. این یعنی یا سطح آثار آنقدری پایین است که نمیشود از لابهلایش کتابی را برگزید که بدا به حال وضع نویسندگی! یا داوران حاضر نیستند پای انتخابهایشان بایستند و خیلی محکم بگویند این اثر خوب است و به این دلایل هم خوب است که در این حالت هم وای بر داورانی که پا در میدان قضاوت گذاشتهاند، اما حاضر نیستند زیر حکم خودشان را محکم امضا کنند. موارد زیادی هم بوده که نتیجه اعلامی موجب دلزدگی نهفقط بازندگان که دیگر پیگیران شده و توی ذوق مخاطبان جدی این جشنوارهها زده و عملا روزبهروز اعتبار جوایز ادبی همچون قلم زرین و جایزه جلال را کمفروغتر کرده است. اتفاقی که عملا این جوایز را به جوایزی محفلی تبدیل کرده است و گاهی دودش چشم داوران و برگزیدگان را هم میسوزاند.
کوتاه سخن اینکه میشود طی فرآیندی شفاف در نحوه برگزاری این جوایز تأملی داشت و تغییری در آنها ایجاد کرد. احیای ظرفیت جوایز ادبی که نهفقط جنبه داخلی بلکه اثراتی بینالمللی دارد، از مطالبات جدی اهالی نشر است. شفافیت در فرآیند انتخاب برگزیدگان، گسترش دامنه موضوعی و فرمی جوایز، تشویق به مشارکت عمومی از راه نظرسنجی، تدوین مرامنامههای کاربردی و تبیین و ترویج آن در سطح جامعه و گسترش همکاریهای بینالمللی از راههای مهم تغییر وضعیت جوایز ادبی است. جوایزی که میتوانند به رشد ذائقه ادبی جامعه کمک کنند، باعث ترویج آثار شاخص شوند و تصویری بهتر از ادبیات ایرانی را در جهان نمایندگی کنند.
شماره ۴۱۹۳ |
صفحه ۱۴ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه
حال جایزههای ادبی خوب نیست
مروری بر وضعیت غمانگیز جایزههای ادبی ملی و بیمحلی کتابخوانها به آن