علی مزروعی، خبرنگار گروه نقد روز: پس از برگزاری نمازجمعه هفته گذشته ویدئویی در فضای مجازی بازتاب یافت که نشان میداد تعدادی از افراد حاضر حین خروج از محل برگزاری به محمدجواد ظریف، رئیس شورای انتقالی دولت چهاردهم توهین میکنند. گرچه رفتار انتقادی رادیکال امری مذموم است اما در صحنه سیاسی برای جلوگیری از چنین رفتارهایی میشود اقداماتی را انجام داد و تا حد امکان از تشدید فضا جلوگیری کرد. چنین اقداماتی پس از یک انتخابات دوقطبی برای همه کاندیداها و ستادهای انتخاباتیشان ضروری است و پزشکیان بهعنوان رئیسجمهور منتخب با توجه به مسئولیت اجرایی که برعهده گرفته عملکردش بیش از گذشته زیر ذربین منتقدان قرار میگیرد. لذا او و ستادش نیز باید بیش از همه کاندیداهای انتخابات حواسشان باشد تا در تله تشدید دوقطبی گرفتار نشوند.
ورود به کارزارهای انتخاباتی دقت عمل میخواهد
ظریف در طول هشت سالی که در وزارت خارجه فعالیت اجرایی داشت هیچ وقت آنطور که روز جمعه هدف اظهارات توهینآمیز قرار گرفت مورد عتاب بدنه اجتماعی منتقدانش نبوده است. لذا ادبیاتی که برخی در روز جمعه خطاب به او به کار بردند را صرفا نمیتوان در چهارچوب انتقاد به عملکرد او تعریف کرد. برای درک چرایی به وجود آمدن این تخاطب تند باید کنش انتخاباتی وزیرخارجه دولت دوازدهم را نیز لحاظ کنیم. ورود ظریف به کشمکشهای انتخاباتی طبعا مواجهه منتقدان با او را نیز تشدید میکند؛ چراکه عرصه رقابتهای انتخاباتی به دلیل فعالیتهای هیجانی لیدرها و ستادهای انتخاباتی نزاعهای سیاسی را تحت تاثیر قرار داده و وجه غیرمنطقی آن را قوت میبخشد. این نزاع هرچقدر از حلقههای اصلی پیرامونی فاصله گرفته و بدنه عمومی را بیشتر درگیر کند با شمایل غیرعقلانی بیشتری بروز پیدا میکند. اما اتفاق روز جمعه صرفا حاصل یک نزاع انتخاباتی نیست. محمدجواد ظریف بعد از پایان انتخابات با پذیرفتن ریاست شورای انتقالی دولت چهاردهم همچنان خود را در متن اتفاقات نگه داشته است. همین امر نیز ایجاب میکند تا او با حساسیت بیشتر اقدامات و اظهارات رسانهای خود را مدیریت کند. امری که اگر صورت نگیرد تبعات اجتماعی و رسانهای شدیدی را نیز در پی دارد.
انتقادات به ظریف از کجا شروع شد
محمدجواد ظریف چهارشنبه شب هفته گذشته در جریان گفتوگوی ویژه خبری در بخشی از صحبتهای خود درمورد معیارهای تعیینشده برای اعضای کابینه گفت: «اگر [کاندیدای عضویت در کابینه ]زن باشد 10 امتیاز میگیرد و اگر مرد باشد هیچ امتیازی نمیگیرد. اگر از مذاهب و ادیان رسمی باشد امتیاز میگیرد و اگر مسلمان شیعه باشد امتیازی نمیگیرد.» این اظهارات بلافاصله دستمایه انتقاد کاربران فضای مجازی قرار گرفته و بازتاب داده شد. بسیاری از این جملات اینگونه برداشت کرده بودند که مطابق معیارهای اعلامشده ارزشهای جنسیتی و قومیتی برفضای انتخاب اعضای کابینه حاکم بوده و برخی نیز با شمشیر تیزتری شورای انتقالی را متهم کردند که برای یک زن غیرشیعه امکان راحتتری برای حضور در کابینه به نسبت یک مرد شیعه در نظر گرفته است. ظریف در واکنش به این انتقادات توضیح داد که منظورش از جمله بیانشده اعمال «تبعیض مثبت» بوده و توضیح داد: «تبعیض مثبت یک روش شناختهشده جهانی برای کاستن از نابرابریهاست و به معنی رهاکردن ارزشهای جامعه ایران نیست.» این دفاع هیچ وقت به اندازه جمله اولیه بازتاب پیدا نکرده و اثری بر کاهش التهابات ایجادشده نگذاشت که البته اگر بازتاب نیز پیدا میکرد انتقادات قابلتوجهی به آن وارد بود که آن را تا حد زیادی در مهار واکنشهای اجتماعی ایجادشده عقیم میساخت.»
اظهاراتی که به ضد خود تبدیل شد
دفاعیه توییتری محمدجواد ظریف اکنون در برابر این پرسش انتقادی قرار گرفته که برای جبران یک تبعیض احتمالی چرا یک ابزار تبعیضآمیز دیگر فعال شده است. برخی معتقدند اگر واقعا مطابق ادعای ظریف تبعیضی در استفاده از ظرفیت بانوان و قومیتها وجود دارد راه صحیح آن شناخت کامل ظرفیتهای مدیریتی بانوان و جوامع قومی و ممانعت از نادیده گرفتن شدن این ظرفیتهاست نه اینکه صرفا زن بودن یا از یک اقلیت دینی بودن مزیت حساب شده و اهرمی برای کنار گذاشته شدن افراد متخصص شود. بهویژه اینکه میزان توانایی اعضای کابینه معیشت روزمره تمام مردم ایران را تحت تاثیر قرار داده و نباید در انتخاب آنها به جای ویژگیهای تخصصی نسبتهای قومیتی لحاظ شود. این امر در دولتی که رئیس آن شعار انتخاباتی خود را تخصصگرایی انتخاب کرده و بدنه عمومی را ذیل این شعار با خود همراه کرده بیشتر از گذشته باید مورد توجه قرار گیرد. عدم توجه به این مساله باعث شد تا محمدجواد ظریف روز چهارشنبه جملهای را به زبان بیاورد که به لحاظ فرم و محتوا جایی برای دفاع باقی نمیگذارد. اینکه رئیسجمهور در شرایطی برابر بخواهد بانوان یا چهرههای منتسب به اقلیتهای دینی را در کابینه به کار گرفته و شمولیت ملی خود را نمایان سازد امری پذیرفته شده است که اتفاقا میتواند در کاهش شکافهای قومیتی و پاسخ به مطالبات جنسیتی موثر واقع شود اما اگر این معیار نسبت به معیار تخصص کاندیداهای عضویت در کابینه در اولویت قرار گیرد اتفاقا به ضد خود تبدیل شده و نسبت به تفاوتهای قومیتی و جنسیتی افراد انتخابشده حساسیت ایجاد میکند.
یک سر طناب همدلی در دست پزشکیان و ستادش است
دولت برای افزایش بازدهی سیاستهای اجرایی خود باید تمام تلاش خود را به کار گرفته تا میان بدنه حکمرانی و مردم انسجام ایجاد کرده و یک همسویی در مسیر اهداف خود به وجود بیاورد. در غیر این صورت بخش زیادی از زمان و امکانات خود را در میان نزاعهای سیاسی و اجتماعی هدر میدهد. مسعود پزشکیان نیز با توجه به همین دلیل همدلی را یکی از شعارهای اصلی کمپین انتخاباتی خود قرار داد و اکنون نیز تلاش دارد تا در صحنه سیاسی و اجتماعی همین امر را مطالبه کند. اما این نکته نیز باید مورد توجه قرار گیرد که هر دو قطبی دو طرف دارد و اگر رئیسجمهور منتخب به دنبال ایجاد همدلی است باید خود و ستادش را نیز به همین سمت حرکت دهد. اگر چه یک طرف دعوا منتقدان هستند اما طرف دیگر آن را باید رئیسجمهور و ستاد تبلیغاتی و اجراییاش مدیریت کنند. تلاش برای ایجاد همدلی زمانی نمره قبولی میگیرد که منادیان آن در بزنگاههای بحرانزا محک خورده و در دام تقابلهای مخرب گرفتار نشوند.
یک سوزن هم به اعضای شورای انتقال بزنید
درحالیکه بخشی از بدنه حامیان پزشکیان پس از اتفاق روز جمعه بدنه منتقدان را آماج حملات خود قرار داده و روایتی مظلومانه از رفتار اعضای ستاد پزشکیان ارائه میدهند باید آنها را به این امر نیز متوجه کرد که پاسخی برای اظهارات شکافزای بدنه خود فراهم آورند. آنها قبل از اینکه همچون ترامپ دست به دامن پانسمان و روایتهای حماسی شوند باید اظهاراتی از خودشان را نیز به خاطر بیاورند که رفتار هواداران ترامپ در اشغال کنگره آمریکا را بازنمایی میکند. در اینباره علاوهبر اظهارات روز چهارشنبه ظریف مصادیق دیگری نیز وجود دارد که اثر آنها بر تقویت شکافهای اجتماعی قابل بررسی است. در بین این مصادیق توییت آذریجهرمی مبنیبر طالبان خطاب کردن رقیب انتخاباتی و هواداران او تا مدتها در فضای اجتماعی مرور شده و بعید است قابلیت پاک شدن از حافظه تاریخ سیاسی معاصر را داشته باشد. علاوهبر آذریجهرمی شخصیتهای دیگری نیز در ستاد انتخاباتی پزشکیان حضور دارند که اظهاراتشان هم دعوت به ایجاد شکاف میکند و هم به منتقدان برای اقدام متقابل انگیزه میدهد. محسن رنانی از جمله این افراد است. این اقتصاددان که نظرات سیاسی و اجتماعیاش در فضای نخبگانی بازتاب زیادی پیدا میکند در متنی که پیش از انتخابات منتشر کرده از صحنه انتخابات 1403 تلویحا میدانی برای تمرین آشوب ساخته و مینویسد: «رئیسجمهور که اکنون قدرت دوم یا حتی سوم کشور محسوب میشود، در لحظه جانشینی یعنی وقتی هنوز رهبر ناشناخته و بیکاریزمای جدید مستقر و اقتدار پیدا نکرده است، بهطور بالفعل بالاترین اقتدار را خواهد داشت. از آنجا که تمام ابزارهای اجرایی و مالی و بروکراتیک دست رئیسجمهور است و رهبر جدید هنوز بر اوضاع مسلط نیست در عمل رئیسجمهور قدرت اول را خواهد داشت. بنابراین در لحظه جانشینی و در غیاب کاریزما این رئیسجمهور است که عملا تعیین میکند رفتار نیروهای امنیتی و انتظامی در برابر حضور احتمالی مردم در خیابانها چه باشد و آیا نیروهای نظامی هم در اوضاع مداخله کنند یا نه.» استفاده از ادبیات اینچنینی که موجودیت نظام اسلامی را نشانه رفته طبیعتا بخش زیادی از بدنه نخبگان اثرگذار در عرصه حکمرانی را درمورد غایت دولت پزشکیان و اهداف آن دچار تردید کرده و انتقادات آنها را برمیانگیزد. درچنین فضایی از رئیسجمهور که خود را داعیهدار همدلی میداند این توقع میرود که مدیریت بهتری بر ترکیب اعضای ستاد و هدایت رفتارهای سیاسی آنها به خرج دهد.»
لیدرهای انتخاباتی برای پساانتخابات هم برنامه داشته باشند
اگرچه نگاه دلسوزانه ایجاب میکند که در فضای انتخاباتی کاندیداها و ستادهای تبلیغاتیشان از دامن زدن به شکافهای اجتماعی پرهیز کرده و بر تبلیغ مزیتهای رقابتی خود تمرکز کنند اما اگر بروز برخی رفتارهای دوقطبیساز را اجتنابناپذیر تلقی کنیم باید برای درمان آن برنامه داشته باشیم. کاندیداهای انتخاباتی که خواسته یا ناخواسته در بهوجودآمدن شکافهای سیاسی و اجتماعی در جامعه اثر گذاشتهاند نباید فعالیتهای سیاسیشان را به دو هفته پیش از انتخابات محدود کرده و پس از روز انتخابات جامعهها را با انبوهی از نزاعها رها کنند. در ایام پساانتخابات پیشبرد بهتر امور کشور نیاز به جلب پشتوانه مردمی و ایجاد همبستگی دارد لذا توقع میرود هریک از کاندیداها هدایت بدنه حامیان خود را در دست گرفته و مانع از تبدیل رقابتهای انتخاباتی به بحرانهای اجتماعی شوند.
رادیکالها رهبری را هم قبول ندارند؟
رفتارهای تند علیه شخصیتهای نظام بارها توسط رهبر انقلاب نهی شده است. خرداد ماه سال 1401 نیز در سالگرد رحلت امامخمینی(ره) رهبر انقلاب به شعارهایی که برخی حین سخنرانی سیدحسن خمینی علیه او سردادند واکنش نشان داده و بیان داشتند: «شنیدم، به من خبر دادند که امروز در اثنای سخنرانی جناب آقای حاجحسن آقای خمینی کسانی سروصدا کردند. بنده با این کار مخالفم، با این نوع تخریب کردنها و سروصدا کردنها بنده موافق نیستم، من مخالفم؛ این را همه بدانند. امیدواریم انشاءالله خدای متعال همه ما را به راه راست هدایت کند.»
برهمزدن سخنرانی شخصیتهای مختلف با هدف بیان اعتراض به مواضع سیاسی آن شخصیت هیچگاه مورد تایید رهبر انقلاب نبوده است و همین مساله تذکر چندباره رهبری را نیز بهدنبال داشته. برای نمونه ایشان در واکنش به یکی از بیاخلاقیها گفتهاند: «بنده میبینم گاهی افرادی، جوانهای احتمالا صالح و مومنی، با یک کسی یا جلسهای مخالفند؛ بنا میکنند هیاهو کردن، جنجال کردن و شعار دادن. من با این کارها موافق نیستم؛ هیچ فایدهای ندارد؛ فایده در تبیین و کار درست و هوشمندانه است.»
علیرغم تذکرهای متعدد رهبر انقلاب اما بازهم شاهد بروز این رفتارهای مخرب و غیرسازنده هستیم. تکرار این مساله در نمازجمعه اثرات نامطلوب بیشتری درپی دارد که ازجمله آن میتوان به مرجعیتزدایی از این نهاد سیاسی و معنوی اشاره کرد. نمازجمعه که نماد وحدت مسلمین بوده و تذکرات اخلاقی جزء لاینفک آن محسوب میشود نباید دستاویز اقدامات غیراخلاقی وحدتشکن قرار گیرد. لذا این توقع میرود که جامعه مومنان در مقابله با چنین اتفاقاتی هشیارانه عمل کرده و مانع از بروز رفتارهای نابخرادنه و احیانا عامدانهای شود که عایدی جز ذبح آگاهی و منافع ملی درپی ندارد.