حدیثه ربیعی، اندیشکده حکمرانی شریف: در عرصه پرتلاطم حکمرانی، سه گروه مدیریتی با نقشهای مختلف، سکان هدایت کشور را در دست میگیرند. مدیران حاکمیتی، فراتر از جریانهای سیاسی روزمره، مسیر کلان و استراتژیک نظام را ترسیم میکنند. مدیران سیاسی، در میدان پرچالش سیاست، همچون بازیگران ماهر صحنه قدرت، به پشتوانه آرای مردمی و به نمایندگی از جریان پیروز سیاسی خود، تصمیمات کلیدی را اتخاذ کرده، افکار عمومی را شکل داده و در برابر رایدهندگان خود مستلزم پاسخگویی هستند. مدیران حرفهای نیز (بروکرات و تکنوکرات)، با تکیه بر تخصص و تجربه، ماشین اجرایی دولت را روان و کارآمد نگه میدارند. این سهلایه مدیریتی، در تعامل پیچیده و گاه پرتنش با یکدیگر، ساختار حکمرانی را شکل داده و سرنوشت ملت را رقم میزنند.
با این حال، با وجود اهمیت بیبدیل مدیران در نظام حکمرانی کشور و هدایت ماشین سیاست و قدر متقن ۳۵۰۰ مدیر سیاسی در هر دولت، تاکنون نه تعریفی جامع و نه شاخصهای مشخصی برای شایستگی مدیران حاکمیتی و سیاسی تدوین نشده است. اکنون، با تشکیل دولت چهاردهم و با توجه به اختیارات رئیسجمهور در انتصاب مدیرانی که براساس ویژگیهای مذکور، میتوان آنان را مدیران سیاسی نامید، تدوین شاخصهای شایستگی برای این مدیران و ارزیابی آنها براساس این شاخصها از اهمیت ویژهای برخوردار است.
صلاحیت و شایستگی مدیران سیاسی، مجموعهای از ویژگیها، توانمندیها، دانش، مهارتها و رفتارهای لازم برای انجام موفقیتآمیز وظایف و مسئولیتهای محوله در عرصه مدیریت سیاسی است. این شایستگیها شامل ابعاد مختلفی از جمله شایستگیهای دانشی و مهارتمحور در حوزههای فردی، مدیریتی، سیاسی و اخلاقی میشود. امروز، ضرورت وجود مدل جامع شایستگی مدیران سیاسی و ارزیابی عملکرد این دسته از مدیران و بررسی میزان موفقیت یا ناکامی آنها در انجام وظایف محوله و تحقق اهداف، از مباحث کلیدی و چالشبرانگیز در حوزه مدیریت و سیاستگذاری عمومی به شمار میآید و نقش بسیار موثری بر کیفیت حکمرانی، اعتماد سیاسی مردم به دولت و عملکرد نهادها دارد.
این امر بهویژه در کشوری مانند جمهوری اسلامی ایران، با ادعای تشکیل حکومت مبتنیبر اصول اسلامی و انقلابی، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. بدون تردید، حکومت اسلامی برای دستیابی به آرمانهای سعادتبخش انقلاب، به کارگزارانی کارآمد، امین و توانمند نیاز دارد تا بتواند طعم شیرین زندگی در سایه نظام حکمرانی مطلوب را به همگان بچشاند و زمینه فراگیری تمدن بزرگ ایرانی-اسلامی را فراهم سازد.
با این حال، فقدان شاخصهای معین و علمی برای ارزیابی شایستگی مدیران سیاسی در کشور، به یک چالش جدی تبدیل شده است. این خلأ سبب شده در موارد متعدد و دولتهای مختلف، روسای جمهور اقدام به انتخاب افرادی برای مناصب کلیدی در کشور نمایند که یا در مرحله اول موفق به کسب رای اعتماد از مجلس شورای اسلامی نشدهاند یا پس از انتصاب به دلایل مختلفی از جمله ناکارآمدی، اتهامات، فسادها و پروندههای مالی، و در کل ناتوانی در تحقق اهداف دولت و نظام، استیضاح شده یا به اشکال مختلف از جایگاه خود برکنار شدهاند.
بر این اساس مروری بر عملکرد و ارزیابی مدیران سیاسی دولتهای مختلف نمایانگر آن است که این مدیران بعضا در دوگانه توجه به ابعاد سیاسی یا توجه به ابعاد مدیریتی و بروکراتیک، صرفا به یک طرف متمایل شده و نظام حکمرانی و اداره کشور را یا در دام سیاستبازیهای کوتهبینانه و جناحی یا در دام محافظهکاری بروکراتیک گرفتار ساختهاند. حتی در میان مدیران سیاسی توانمند، افرادی وجود داشتهاند که از مهارتهای ارتباطی و رسانهای ضروری برای تعامل سازنده با مردم و رسانهها بیبهره بودهاند. همچنین شاهد حضور مدیرانی بودهایم که فاقد نگاهها و تجربیات بینالمللی بوده و فرصت حضور عزتمندانه و تعامل در سطح جهانی را بیاثر شمردهاند. اموری که البته حامل پیامدهای بسیار برای نظام حکمرانی کشور، دولتها و مردم بوده است.
در آستانه تشکیل دولت جدید، فرصتی تاریخی پیشروی دولت چهاردهم قرار دارد تا الگویی نوین از شایستگی مدیران سیاسی را مبنا قرار دهد. الگویی که میتواند به انتخاب و تربیت مدیرانی منجر گردد که نهتنها دارای دید و مهارتهای سیاسی بوده، بلکه با چشماندازی جامع و توانمندیهای لازم، قادر به هدایت و به سرانجام رساندن امور محوله در فرازونشیبهای عرصه حکمرانی باشند. بر این مبنا، بهکارگیری مدل شایستگی مدیران سیاسی میتواند منافع زیر را برای مردم و دولت شما به همراه داشته باشد.
منافع اقتصادی: به سبب سهم گسترده و دسترسی بالای مدیران سیاسی به بودجه عمومی دولت و شرکتهای دولتی، در صورت مدیریت ناکارآمد و فاسد، ضربه سنگینی به اقتصاد کشور وارد شده و این سوءمدیریت در سطوح بالا، موجب هدررفت حجم عظیمی از تولید ناخالص داخلی کشور میگردد. بهکارگیری مدل شایستگی میتواند از اختصاص جایگاههای سیاسی به افراد فاقد شایستگی در این بخش جلوگیری کرده و در قدم بعدی با ارزیابی عملکرد افراد به صورت دورهای، مانع از ایجاد فسادهای کلان در کشور شود.
منافع سیاسی: انتخاب مدیران ناشایست میتواند بهشدت به اعتبار دولت نزد مردم آسیب زده و انتصابات نامناسب، یکی از عوامل اصلی کاهش اعتماد مردم به دولت است. بهبود این وضعیت میتواند اعتماد سیاسی را به میزان قابل توجهی افزایش داده و از مخدوش شدن چهره دولت در نزد مردم جلوگیری کند.
منافع اجتماعی: انتصاب مدیران ناشایست نقش مستقیمی در ناامیدی، بیتفاوتی و حتی اعتراضات اجتماعی دارد. بهکارگیری مدل شایستگی، به مردم نشان خواهد داد که دولت چهاردهم، دولتی حرفهای است و نظرات مردم درخصوص کیفیت و عملکرد مدیران سیاسی به واقع برای شما اهمیت دارد.
ایده پیشنهادی
مدل شایستگی مدیران سیاسی، حاصل انجام دو سال پژوهش متمرکز در اندیشکده حکمرانی شریف است که با مطالعه و بررسی دقیق روی الگوهای موجود شایستگی در نظامهای سیاسی مختلف، منابع مختص نظام جمهوری اسلامی ایران، جلسات متعدد و متمرکز و مصاحبه عمیق با فعالان سیاسی کشور و کارشناسان این حوزه، در قالب هفت شاخص کلیدی ۱. الزامات اخلاقی-فردی، ۲. الزامات ارزشی، حقوقی، مالی و امنیتی، ۳. مهارتهای ارتباطی، ۴. تجربه و وجهه بینالمللی، ۵. دانش و مهارتهای سیاسی، ۶. دانش و توان مدیریت عمومی و ۷. مهارتهای تخصصی (حوزهای) طراحی و ایجاد گردیده است. هر یک از این شاخصها شامل زیرمولفههای مختلف قابل سنجش و ارائه بوده که در قالب گزارش کارشناسی تهیه گردیده است. با این حال توضیحات مقدماتی درخصوص این شاخصها به قرار زیر است.
1- الزامات اخلاقی-فردی: ویژگیهای شخصیتی و اخلاقی یک مدیر سیاسی، از جمله سلامت جسمی و روانی، هوش و خلاقیت، صداقت و مسئولیتپذیری، تفکر انتقادی و قدرت تصمیمگیری، جسارت و پیشبینی، نقدپذیری و شخصیتی متعادل و منعطف، از اولین عوامل تعیینکننده شایستگیهای یک حکمران سیاسی هستند.
۲- الزامات ارزشی، حقوقی، مالی و امنیتی: مدیریت سیاسی مستلزم حفظ اصول قانون اساسی، احترام به حاکمیت قانون و حمایت از حقوق و آزادیهای مدنی بوده و التزام عملی به ارزشهای اخلاقی، مذهبی، فرهنگی و تاریخی جامعه، عدم وابستگی به گروههای غیرقانونی، فقدان سوءپیشینه امنیتی و آشنایی با الزامات امنیتی نوین، پایبندی به ساختار حقوقی و قانونی کشور و الزامات مالی ازجمله فقدان پرونده فساد مالی، شفافیت مالی و مالیاتی، تعادل مالی و عدم تعارض منافع از شاخصهای شایستگی مدیران سیاسی به شمار میرود.
۳- مهارتهای ارتباطی: مهارتهای کلیدی یک مدیر و رهبر سیاسی و تیم رسانهای وی در زمینه برقراری ارتباط موثر و چندسویه با مخاطبان گوناگون، استفاده از ابزارهای ارتباطی مدرن و مدیریت رسانهای نیز در عصر حاضر و با توجه به پیشرفت تکنولوژیهای ارتباطی، از عوامل اصلی موفقیت و تاثیرگذاری مدیران سیاسی محسوب میشود.
۴- تجربه و وجهه بینالمللی: آگاهی، درک و تجارب یک مدیر سیاسی در عرصه بینالمللی و امور جهانی در دنیای امروز از اهمیت ویژهای برخوردار است. وجهه و اعتبار بینالمللی میتواند در اثرگذاری و کارآمدی یک مقام سیاسی در سطح ملی نیز نقش مهمی داشته باشد.
۵- دانش و مهارتهای سیاسی: داشتن شخصیت و انگیزه سیاسی، تعهد به خدمت عمومی، آشنایی با مبانی نظری و عملی سیاستورزی، تعلق به جریانهای سیاسی و احزاب، آشنایی و پایبندی به تفکر سیاسی دولت مطبوع، توانایی تحلیل سیاسی، لابیگری مثبت، مذاکره، شبکهسازی و حل تعارضات سیاسی، ارتباطات اجتماعی گسترده و ظرفیت بسیج مردمی، از ویژگیهای حیاتی یک مدیر سیاسی شایسته به شمار میرود.
۶- دانش و توان مدیریت عمومی: مدیریت و حکمرانی موثر نیازمند درک جامعه از حوزههای سیاستگذاری و مدیریت عمومی شامل مدیریت اقتصادی، علمی و فنی است.
۷- مهارتهای تخصصی (حوزهای): درکنار شایستگیهای عمومی، یک مدیر سیاسی باید از مهارتها و دانش تخصصی در حوزه مسئولیت خود مانند مدیریت پروژه، فناوریهای نوین، مقررات فنی و حقوقی و ارتباط با مشاوران سیاستی آن حوزه برخوردار باشد.
سخن آخر و پیشنهادهای سیاستی
استقرار شاخصهای شایستگی مدیران سیاسی، فراتر از یک ابتکار عمل، یک ضرورت حیاتی برای بازگرداندن اعتماد و امید به جامعه ایران است. با قرار دادن این مهم در راس اقدامات و برنامههای نظام حکمرانی و دولتها، نهتنها الگویی از حکمرانی حرفهای ارائه میشود، بلکه مسیر برای دورانی جدید از شایستهسالاری، کارآمدی و عقلانیت در نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران هموار خواهد شد. در این راستا با توجه به عدم استقرار و نهادینگی احزاب سیاسی در نظام کشور، پیشنهاد میشود با بهرهگیری از شاخصهای دقیق شایستگی مدیران سیاسی، یک نظام شاخصمحور و رتبهبندی برای دولتهای آینده ایجاد شود، همچنین پیشنهاد میشود دولتها با هدف ارتقای کیفیت و عملکرد مدیران سیاسی، یک نظام آموزشی ویژه برای تربیت و آمادهسازی مدیران سیاسی ایجاد کنند. این نظام آموزشی که میتواند ساختاری مشابه با برنامههای درونحزبی تربیت نیروی انسانی داشته باشد، با هدف بهرهگیری از خروجیهای آن برای تغییرات اثربخش در کابینه طی بازههای زمانی منظم، برای مثال پس از دوسال از استقرار دولت، طراحی شود. علاوهبر این پیشنهاد میشود این سازمان تربیتی نهفقط برای جریان سیاسی مطبوع دولت مستقر، بلکه برای سایر جریانهای سیاسی موثر و مهم کشور نیز ایجاد شود تا بهصورت نظاممند و کارآمد، به تربیت نیروهای سیاسی بپردازند. با این اقدام، دولتها میتوانند نهتنها به ارتقای سطح مدیریتی کابینه خود دست یابند، بلکه گامی بلند در جهت همبستگی ملی و تقویت نظام حکمرانی و حرفهای شدن امر سیاست در کشور بردارند.
آکادمی حکمرانان سیاسی
همچنین پیشنهاد میشود دولت چهاردهم با هدف ارتقای کیفیت و عملکرد مدیران سیاسی، یک نظام آموزشی ویژه برای تربیت و آمادهسازی مدیران سیاسی ایجاد کند. این نظام آموزشی که میتواند ساختاری مشابه با برنامههای درونحزبی تربیت نیروی انسانی داشته باشد، با هدف بهرهگیری از خروجیهای آن برای تغییرات اثربخش در کابینه طی بازههای زمانی منظم، برای مثال پس از دوسال از استقرار دولت طراحی شود.
میراث ماندگار
علاوهبر این پیشنهاد میشود این سازمان تربیتی نهفقط برای جریان سیاسی مطبوع دولت چهاردهم، بلکه برای سایر جریانهای سیاسی موثر و مهم کشور نیز ایجاد شود تا بهصورت نظاممند و کارآمد، به تربیت نیروهای سیاسی بپردازند. با این اقدام، دولت چهاردهم میتواند نهتنها به ارتقای سطح مدیریتی کابینه خود دست یابد، بلکه گامی بلند در جهت همبستگی ملی و تقویت نظام حکمرانی و حرفهای شدن امر سیاست در کشور بردارد. این ابتکار میتواند بهعنوان الگویی موفق برای آینده کشور به یادگار بماند و نام دولت چهاردهم را با ایجاد تحولی اساسی در تربیت مدیران سیاسی به نیکی ثبت کند.