سیدجواد نقوی، خبرنگار گروه ایده حکمرانی: در فضای مجازی چرخی بزنید متوجه میشوید بحثی را هواداران پزشکیان در حال ترویج آن هستند که بهشدت عجیب است. آنها معتقدند رای به پزشکیان قطعا ایران را کرهجنوبی نمیکند اما حتما مانع از کرهشمالی شدن ایران میشود. این بحث در نوع خود عجیبترین بحثی است که هواداران یک رئیسجمهور میتوانند آن را نشر دهند. بهنوعی میتوان بیان کرد یک طرحواره تمامتوهمی و خیالی بالای سر این بحث قرار دارد که به مراتب از هر ایده بنیادگرایانهای خطرناکتر است، اما چرا؟
مطرحکنندگان این بحث تمام تلاش خود را انجام میدهند پزشکیان در دور دوم بتواند رای بدنه اجتماعی که از دست داده است را جمع کند و هیچ راهی بهجز طرح چنین بحثهایی که درونمایه آن ترس و اضطراب از رقیب و آینده است، وجود ندارد. اما این بحث را نباید ساده قلمداد کرد، تصوری که در این متن در حال ترویج نهفته است بهشدت ترسناکتر از کاندیدای رقیب است. تصور متن این است که کشور کرهجنوبی مکانی است که زندگی توسعهیافته در جریان است و در مقابل کرهشمالی یک کشور دیکتاتوری است، اما درواقع آمارهای کشوری مثل کرهجنوبی در این سالها بهوضوح نشان میدهد بحران بیکاری و مهاجرت و نابرابری چه مقدار رو به افزایش بوده و کرهجنوبی در بین کشورهای افسرده جهان و با آمار بالای خودکشی قرار دارد. فیلم مهم انگل که اثری از زندگی روزمره در کرهجنوبی بود را برای شناخت بهتر جامعه این کشور میتوان مشاهده کرد. در این کشور بیش از آنکه رفاه عمومی در جریان باشد نابرابری بهشدت وسیع در جریان است. کرهجنوبی همچنین در بین کشورهای با آمار بالای عمل زیبایی هم قرار دارد که پژوهشگران حوزه اجتماعی آن را بهنوعی فرار از واقعیت در سطح اجتماعی بیان میکنند. این امر نشاندهنده عدم رضایت زندگی در شرایط اجتماعی در این کشور است. به هر ترتیب این واقعیت کرهجنوبی است. در تصوری که حامیان پزشکیان دارند آنجا محلی شبیه به بهشت است که ایران آینده نمیتواند شبیه آنجا شود. اما آنچه به نظر مهمترین پیام این متن است نه این سادهانگاری توهمی، بلکه پیامی است که نشان از وضعیت بیدولتی میدهد. هواداران پزشکیان بهصورت آشکار با این پیام میگویند در آینده دولت هیچ توانی نخواهد داشت و اصلا انتظار کاری از او هم نباید داشته باشیم، بلکه این دولت فقط مانع از بدتر شدن است و باید بدی را تحمل کرد. دولت اصلا ارتباطی با بد بودن شرایط در آینده نخواهد داشت و مطالبه خوب بودن دیگر معنی ندارد. جالب است بدانیم که در سال 92 ماجرا کاملا برعکس بود. قرار بود در مدت 100 روز اقتصاد درست شود و آنچنان گشایش ایجاد شود که با کلید همه درها باز شود، این دوره به بلندی فریاد زده میشود ما هیچ کاری نخواهیم کرد، فقط نخواهیم گذاشت ایران کرهشمالی شود؛ معنی تحتاللفظی این جمله این است که ما هیچ اقدامی نخواهیم کرد.
اصلاحطلبها که روزگاری با گفتمان توسعهطلبی همیشه از عقبماندگی ایران بحث میکردند و نسخههای امثال سریعالقلم را نسخه شفابخش میدانستند بعد از شکست ایدههای به ظاهر توسعهطلبانه در دوره روحانی و تغییرات وسیع اجتماعی در ایران، ظاهرا ترسیدهاند و تنها دلیل تصرف قدرت را نه تحول در حکمرانی بلکه دستیابی به خود قدرت برای ماندگاری جناح سیاسیشان میدانند. این پیامها و اینکه در آینده کارشناسان نظر دهند و ما فقط جلوی کرهشمالی شدن و قدرت گرفتن طالبان را میگیریم، یک پیام واضح دارد اصلاحطلبها و پزشکیان حتی دولت حداقلی هم نیستند و اصلا شاید بتوان گفت دولت نیستند، اینکه چهار سال وقت جامعه گرفته شود که ما برای عدم کرهشمالی شدن آمدیم و همین که مانع از جهنمی که امثال جلیلی میخواستند درست کنند شدیم؛ درواقع خیانت به ایده وطندوستی و ایراندوستی است، مگر میشود چهار سال وقت اینکشور را گرفت برای آنکه به شما بگوییم کرهشمالی نشدید!
تاریخ ملتها را اگر مطالعه کنیم از چین تا آلمان تا کرهجنوبی هیچ ملتی به توسعه و پیشرفت با ایدههای حداقلی نرسیده است، در بدترین دوران استفاده از کوچکترین فرصتها اولویتی بوده است که آنها را رشد داده است. هیچ ملتی نمیتواند بگوید ما از ترس فلان مساله چهار سال هیچ نکردیم و همین که اینجا کرهشمالی نشد یعنی اوضاع خوب است. این بدترین اتفاقی است که برای یک ملت میتوان رقم زده شود؛ ایدهای که ما قصد هیچ کاری نداریم و صرفا آمدیم که از جهنم دوری کنیم از اساس خودش استقرار جهنم است هم در کوتاهمدت هم در بلندمدت. و چقدر زود زمان به پایان میرسد.
عجیبتر اینکه در هنگامی که تمام دنیا از ورود به نظم جدید و کنشگران نظم جدید در جهان چندقطبی صحبت میکنند؛ در ایران روشنفکری و آکادمیسین و اصلاحطلبها که خود را همیشه متصل به امر جهانی میدانستند با ایده بیدولتی و حداقلی قصد دارند به قدرت برسند و تمام منش و رفتارشان بر پیشفرضهای حداقلی و بیمعنی بنا شده است. این مسیر قطعا از طالبانی شدن ایران هم بدتر است؛ چراکه اساسا دیگر دولت در مقام پاسخگویی نیست و صرفا برای آن بنا شده است که از لحظه شروع کار برای بدتر نشدن وضعیت شکل گرفته فعالیت کند و نه بهبود آن. باید متوجه شد اصلا پزشکیان و تیم او قصد ندارند دولتداری کنند؛ دولتداری که مرکز اصلی و پیشران طرح توسعه و پیشرفت در هر کشوری است. چهار سال زمان مطلوبی برای تحولات ساختاری است. ولی ظاهرا ایدهای که در حال ترویج است بیدولتی تمام و حتی تشکر از وضعیت بیدولتی است؛ چراکه شرایط بیدولتی در این گفتار بهتر از حضور دولت یا هرنوع دولتی است. در تصرف دولت با ایده بیدولتی پزشکیان یک خطر بزرگ بالای سر کشور است؛ چراکه پیشفرض ایده دولتداری پزشکیان فقط عدم رای گفتمان روبهرو است و اصلا برایشان آینده ایران و پروژه توسعه در ایران اهمیتی ندارد. صرفا در چهار سال باید از فرمی تشکر کرد که اصلا بنا ندارد کاری کند و صرف حضورش ایرانیان باید از آن استقبال کنند. خلاصه گفتار فعلی هواداران و تیم رسانهای پزشکیان این خواهد بود: ما اصلا دولت نیستیم حتی حداقلی آن.
دسترسی سریع
ارسال نظر
اخبار این صفحه
ما دولت حداقلی هم نیستیم!
![](https://farhikhtegandaily.com/static/themes/images/users.png)