زهرا رمضانی، خبرنگار گروه دانشگاه: صنعت هستهای از مهمترین صنایع هر کشور است که پیشرفت آن، پیشرفت صنایع دیگر را بههمراه دارد. هرچند فناوری هستهای این روزها بهدلیل تحریمهای کشورهای دارنده، همواره با چالش روبهرو بوده است. بنابراین پژوهش در این حوزه برای برونرفت از چالشها و مشکلات یکی از راهکارهایی است که پیش روی مسئولان کشور قرار دارد. سازمان انرژی اتمی بهعنوان نهاد متولی توسعه و کاربرد این انرژی در سالهای اخیر با تغییر رویکرد خود از تصدیگری دولتی به اقتصاد دانشبنیانی و بازکردن درهای سازمان با رویکرد نوآوری باز، تلاش کرده کاربردهای متعدد این انرژی را وارد جامعه کند. بر همین اساس چندی پیش نشستی با عنوان «زیستبوم نوآوری هستهای فرصتها و چالشها» با حضور حمید راشدی استاد تمام دانشکدگان فنی دانشگاه تهران و رئیس مرکز فناوری و نوآوری رسا، پژمان شیرمردی معاون سازمان انرژی اتمی و مدیرعامل شرکت توسعه کاربرد پرتوهای ایران، بهزاد سلطانی رئیس سابق پژوهشگاه علوم و فناوری هستهای، جواد کریمیثابت معاون سازمان و رئیس مرکز ملی نظام کیفیت و استانداردهای اتمی ایران به دبیری مریم نوذری مدیر تجاریسازی و توسعه بازار شرکت توسعه کاربرد پرتوهای ایران برگزار شد. در آستانه روز ملی فناوری هستهای مشروح این نشست را در «فرهیختگان» میخوانید.
مریم نوذری، مدیر تجاریسازی و توسعه بازار شرکتهای توسعه کاربرد پرتوهای ایران و دبیر پنل: دستاوردهای فناورانهای که سازمان داشته، نتیجه تغییر پارادایم بوده است. البته از گذشته وجود داشته، منتها وسعت آن افزایش یافته و سیاست سازمان انرژی اتمی و به تبع آن پژوهشگاه علوم و فنون هستهای به سمت باز کردن درها با رویکرد نوآوری باز و تجاریسازی دستاوردهای فناورانه هستهای و همچنین استفاده از آن در صنایع دیگر پیش رفته است. زمانی تصمیمگیری شد زیستبوم نوآوری صنعت هستهای شکل بگیرد و مرکز نوآوری و فناوری «رسا» به تبع این سیاستگذاری تاسیس شد تا دستاوردهای پژوهشی پژوهشگاه بعد از اینکه به «TRL» به سطح چهار و پنج میرسد، در درون پژوهشگاه نماند و وارد جامعه شود. خواهشم این است. از دکتر جواد کریمیثابت، معاون سازمان انرژی اتمی و رئیس مرکز ملی نظام کیفیت و استانداردهای اتمی ایران میخواهم درباره چالشها و مسائلی صحبت کند که با آنها در مسیر رسیدن به این سیاست و تصمیمگیری مواجه بود.
تغییرات اقلیمی یکی از دلایل حرکت صنعت هستهای به سمت فناوری بوده است
جواد کریمیثابت، معاون سازمان انرژی اتمی و رئیس مرکز ملی نظام کیفیت و استانداردهای اتمی ایران: صحبتهایم را با حرفهای آقای سلطانی شروع میکنم. ایشان نکته خیلی خوبی را بیان کرد. اصلا «سازمان انرژی اتمی» را در نظر نگیریم، بلکه بگوییم «سازمان ملی ماموریتمحور»؛ چراکه برای خودمان در شروع امر خیلی مهم بود که چگونه در آن مجموعه کار را آغاز کنیم. در حوزه سازمانی مجموعه ما، بهتر از من میدانید که اکنون کاربرد فناوری هستهای در همه زمینهها اعم از حوزه سلامت، کشاورزی و دارویی بسیار گسترش پیدا کرده؛ تا حدی که میتوان گفت بعضی از این موارد کاربرد، دیگر رقیبی ندارد. یعنی میتوان گفت بهترین یا تنها گزینهای است که میتوانیم از آن استفاده کنیم. در حوزههای دیگر از جمله بهداشت و سلامت نیز میبینید فناوری هستهای در مبارزه با سرطان جزء بهترین گزینهها است.
قبل از اینکه وارد بحث شوم و بگویم چگونه به سمت ایجاد مرکز نوآوری رفتیم، باید اشاره کنم شاید کل نوآوری در صنعت هستهای از سال 2000 در دنیا آغاز شد. قبلا بیشتر تمرکز در این فناوری بر انرژی بود. در انرژی هم سرمایهگذاریها و ریسک بالا بوده و زمان بازگشت سرمایهگذاری هم بسیار زیاد بود. «order» (سفارش) سرمایهگذاری یک رآکتور هزار مگاواتی نزدیک به پنج تا هفت میلیارد دلار است. زمان ساخت آن هم به طور متوسط بین پنج تا هفت سال طول میکشد، بنابراین بخش خصوصی تمایل زیادی به این کار نداشت؛ چراکه هم سرمایهگذاری، هم ریسک و هم زمان بالا بود. طول میکشید تا پروژهای به اتمام و بهرهبرداری برسد. طیف وسیعی مخصوصا در کابرد پرتوها گسترش پیدا کرد. اگر دکتر شیرمردی تشریف بیاورد، این موضوع را باز میکند. بازاری که فقط برای کاربرد پرتوها در دنیا دیده شده، بیش از چند صد میلیارد دلار است. در حوزه سلامت، کشاورزی، تصفیه آب، پلیمر و... بالای چند صد میلیارد دلار در نظر گرفته شده که عدد بسیار بزرگی است. کشورهای بزرگی مثل آمریکا و ژاپن، بخش زیادی از بازار را در این حوزه به دست گرفتهاند. این مقدمه را عرض میکنم تا بیشتر تجربهای که در سازمان ملی داشتیم را بیان کنم.
اگر به مقالات رجوع کرده و دو کلمه «نوآوری» و «هستهای» را جستوجو کنیم، میبینیم در سال 2000 حدود 50 مقاله پیدا میشود که این دو کلمه را کنار همدیگر در خود دارند. در سال 2020 تعدادشان به 350 مقاله رسیده است. همچنین تعداد ارجاعات افزایش یافت؛ مثلا در سال 2000 حدود 300 یا 400 و در مجموع کمتر از هزار مورد ارجاع پیدا کرد، اما در سال 2020 بیش از 10 هزار ارجاع به این موضوع صورت گرفت. میخواهم بگویم توجه دنیا به موضوع نوآوری در حوزه هستهای با توجه به کاربردها بیشتر شده است. نکته دیگری که باعث شده همه را به سمت نوآوری در صنعت هستهای هل بدهد، بحث تغییرات اقلیمی است. اکنون میبینیم معضل بزرگ دنیا «Climate change» (تغییرات اقلیمی) شده و فناوری هستهای در اینجا میتواند واقعا نقشی کلیدی داشته باشد؛ چه در مدیریت آب، چه شناسایی منابع، چه پایداری و چه جلوگیری از سرعت دادن به تغییرات اقلیمی. این موضوعات کنار هم چند سال پیش، ما را در مجموعه سازمان بر آن داشت که مسیری را برای نوآوری شکل بدهیم. در نهایت منتج به ایجاد مرکز نوآوری «رسا» در سازمان انرژی اتمی شد. بزرگترین چالشی که خودم در آن موضوع داشتم و فکر میکنم هنوز هم برای من وجود دارد، بحث مالکیت فکری است. دوستان تایید میکنند در حوزه نوآوری مخصوصا در سازمانهای ملی ماموریتمحور، چنین چالشی وجود دارد. همیشه پاشنه آشیل اکوسیستمها، مالکیت فکری است. فکر میکنم این مساله کنار تامین منابع و بحثهای بازار، بزرگترین چالش ما بود. در خصوص تجارب فناورانهای که بتوان به مسیر نوآورانه یا تجاریسازی تبدیل کرد، به نظرم مشکلات ما زیاد نبوده است. میتوانستیم این مشکلات را به راحتی حل کنیم. اما بحث مالکیت فکری در سازمانهای دولتی که قرار است از دلشان یک نوآوری شکل بگیرد، خیلی پیچیده است.
موضوع دیگری که در این سازمانهای ملی بسیار مهم است، بحث نوآوری باز بود. روی واژه «ملی» تاکید دارم، چون میخواهم دیگر نگوییم «انرژی اتمی». خیلی از اینگونه معضلات در جاهای دیگر مانند وزارت «دفاع» هم وجود دارد. سازمانهایی شبیه به ما چنین مشکلاتی دارند. حال سوال این است اصلا چگونه با نوآوری باز برخورد کنیم؟ نوآوری ناشی از ناهمگن بودن دو محیط است. اگر محیط را همگن کنید، هیچوقت نوآور نخواهد بود. باید محیطی ناهمگن در بیرون باشد تا چنین اتفاقی بیفتد. بحثهای زیادی در آن زمان شکل گرفت و تاکید شد همه چیز را در درون خودمان و مجموعهای بسته داشته باشیم، ولی میدانستیم این نوآوری، پایدار نخواهد بود. حرکتی میکند ولی این سیستم دوباره مثل همه سیستمها هضم میشود. در ادامه به یک سیستم کارمندی تبدیل میشود که وجود دارد. یکی از چالشها همین موضوع بود. برای هرکدام از مسائل، دوستان ما راهکارهای خوبی پیدا کردهاند.
موضوع سوم این بود که چه موضوعاتی را در مجموعه روی سیستم بیاوریم؛ این نکته اهمیت زیادی داشت. یعنی هسته اکوسیستم و یا به اصطلاح عامیانه نطفه این هسته را با چه فناوریای بگذاریم. آیا در حوزه انرژی ورود کنیم یا به حوزه کاربرد پرتوها یا حوزه دارو برویم؟ همه اینها برای ما جای سوال داشت و بسیار هم برایمان اهمیت داشت. دقیقا بذری بود که باید میگذاشتیم تا این نهال رشد کند. خودش تجربههای زیادی برای ما داشت و مواردی از آن آموختیم. اگر دوستان دیگر هم به ما ملحق شوند، جمعبندی ما کاربرد پرتوها بود؛ هم از نظر بازار بسیار مطلوب، هم از لحاظ میزان سرمایهگذاری و دیگر عاملهایی که خودتان بهتر از من میدانید.
مریم نوذری، دبیر پنل: ممنونم دکتر کریمیثابت. من افتخار داشتم در ابتدای این تصمیمگیری در مرکز نوآوری «رسا» فعالیت داشته باشم و حقیقتا از تصمیمات هوشمندانه دکتر کریمیثابت در راهاندازی و راهبری مرکز نوآوری «رسا» استفاده کردم. مرکز هم به خوبی کار خود را شروع کرده و در حال ادامه دادن است. اکنون نیز همان مسیر را پیگیری میکند. در ادامه در خدمت دکتر پژمان شیرمردی، معاون سازمان و مدیرعامل شرکت توسعه کاربرد پرتوهای ایران هستیم. از او میخواهم توضیحی برای دوستان از کاربرد پرتوها ارائه کنند. به صورت مبسوط درباره تصمیمی که سازمان گرفته مبنیبر اینکه درها را باز کند، توضیح دهید. قرار است چه چیزی وارد جامعه شود و چه ثمراتی برای چه بخشهایی خواهد داشت؟
توانستیم سند آمایش سرزمینی احداث سامانههای پرتودهی در کشور را تدوین کنیم
پژمان شیرمردی، معاون سازمان و مدیرعامل شرکت توسعه کاربرد پرتوهای ایران: درابتدا سوالم را اینطور مطرح میکنم که اصلا فلسفه تاکید بر روی کاربرد پرتوها در دوره جدید در سازمان انرژی اتمی چیست؟ یکی از سیاستهایی که در دوره جدید، در سازمان انرژی اتمی دنبال میکنیم توسعه متوازن فعالیتهای هستهای است. همه عزیزان مستحضر هستند ما در حوزههای چرخه سوخت هستهای بحث رادیوداروها و مسائل مربوط به آن را داریم و سعی کردهایم در چند دهه گذشته و سالهای بعد از انقلاب، فعالیتهایی را به صورت جدی در این زمینه دنبال کنیم. در بحث چرخه سوخت که البته دکتر کریمیثابت همیشه در این حوزه زحمت میکشد و بیشتر توضیح میدهد، باید بگویم که امروز از ابتدای اکتشاف معادن اورانیوم تا نهایتا تولید پروسه سوخت در سازمان به عنوان یکی از چرخههای ارزشمند نهادینه شده است. امروز میتوانیم هرکدام از این حلقههای زنجیره چرخه سوخت و تولید سوخت هستهای را داشته باشیم. امروز عملا دانش آن را در اختیار داریم. در بخش نیروگاه هستهای نیز اولین رآکتور هستهای قدرت خود را در بوشهر با ظرفیت حدود هزار مگاوات و کمک روسها راهاندازی کردیم. با توجه به اینکه 10 سال از زمان راهاندازی آن گذشته، اکنون توانستهایم با حضور این نیروگاه در حدود 100 میلیون بشکه نفت صرفهجویی کنیم. یکی از مزایایی که امروز روی آن در استفاده از نیروگاههای اتمی خیلی تاکید میکنیم، بحث برق پایدار است و خوشبختانه امروز حداقل ما در باشگاه دارندگان برق پایدار مبتنیبر نیروگاههای اتمی دنیا هستیم. این حوزه مزایای دیگری هم دارد.
شاید شنیدهاید و میدانیم که عدهای تاکید دارند به سمت انرژیهای نو برویم. در عین حال خیلیها تصور میکنند نیروگاههای اتمی از لحاظ اقتصادی بهصرفه نیستند؛ بهویژه در دانشگاهها شنیدهام خیلی از استادان در این زمینه صحبت میکنند و کلیپ آنها هم در فضای مجازی پخش میشود. در اصل این استاد میگوید: «روی این حوزه نباید خیلی سرمایهگذاری کرد، چون صرفه اقتصادی چندانی ندارد» در حالی که اینگونه نیست. همین امروز که با شما صحبت میکنیم، بیش از 100 میلیون بشکه نفت صرفهجویی شده، تقریبا 10 سال برق پایدار هم به شبکه کشور متصل بوده و تزریق شده است. در بحث کاهش آلایندهها معادل 56 میلیون تن کاهش در آلایندههای محیطی داشتهایم. اینها مزایایی است که در بحث نیرگاههای اتمی و تاکید بر آن، گاهی تکرار میکنیم و این مطالب در جامعه بیان میشود. موضوع سوم که امروز میخواهیم بیشتر درباره آن صحبت کنیم بحث کاربرد پرتوها است. شاید یکی از دلایلی که سازمان، عنوان توسعه متوازن را بر سیاست امروز خود در نظر گرفته، در اصل تاکید بر رشد این بخش است. به جرات میتوان عنوان کرد اقتصادیترین و اجتماعیترین بعد صنعت هستهای، حوزه کاربرد پرتوها بوده، چون از بحث غذا و سلامت شروع میشود. مسائلی تحت عنوان «هرم مازلو» میشناسیم و اگر صنعت هستهای بخواهد اثرگذار باشد، بخش مهمی از آن با این هرم تطبیق دارد.
چهار چالش در دنیا داریم که حوزه فناوری هستهای در بخش کاربرد پرتوها برای آنها راهکار دارد. چالش اول، بحث امنیت غذایی و تامین مواد غذایی است. شاید بیش از 2.5 میلیارد نفر در دنیا درگیر ناامنی غذایی هستند. طبق آمار «فائو» (سازمان غذا و کشاورزی ملل متحد) میدانیم حدود 25 تا 35 درصد تلفات و ضایعات کشاورزی داریم. مهمتر از همه این است که یک درصد جمعیت دنیا در ایران زندگی میکنند، اما متاسفانه در بحث ضایعات کشاورزی حدود 2 (در خوشبینانهترین حالت) و 3 (در بدبینانهترین حالت) درصد متعلق به ماست. این اتفاق بسیار بد بوده؛ صنعت هستهای میتواند چه کاری انجام دهد؟ ما چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟ وقتی صحبت از امنیت غذایی میشود، خیلیها به این سمت حرکت میکنند که باید تولید بیشتری اتفاق بیفتد. امنیت غذایی، موضوعی است که در دنیا به آن توجه زیادی میشود و در اصل درباره تهیه یک غذای سالم دردسترس و کافی است. اما آیا فقط بخش تولید مهم است؟ خیر. متاسفانه گاهی دیدهایم از سوی مسئولان هم این صحبتها بیان میشود و بیشتر روی موضوع تولید مرتبط با امنیت غذایی حرف میزنند، در حالی که متاسفانه از نگهداشت محصولات کشاورزی و مواد غذایی غافل هستیم؛ همینجاست که صنعت هستهای و کاربرد پرتوها ورود پیدا میکند. امروز یکی از مهمترین ابزارها برای نگهداشت مواد غذایی، افزایش انبارمانی و سالم نگه داشتن آن، استفاده از پرتوها است؛ چه پرتوهای یونساز و چه پرتوهای غیریونساز. سوال این است که ما در سازمان انرژی اتمی طی دو سال گذشته در این بخش چه کار کردیم؟ در پاسخ به آن باید بگویم که ما سندی را تحت سند آمایش سرزمینی احداث سامانههای پرتودهی در کشور با تاکید بر بخش کشاورزی تهیه کردیم. بر اساس آن 12 نقطه کشور را شناسایی کردیم که از بعد میزان تولید محصولات کشاورزی و محصولات استراتژیک برجسته بودند. همچنین از بعد لجستیک جزء نقاط مهم کشور محسوب میشدند. به عنوان مثال خوزستان اولین نقطهای بود که در این سند بیرون آمد و شایستگی داشتن سامانه پرتودهی در گام اول را داشت، چون تولید محصول کشاورزی خوزستان حدود 18 میلیون تن است. از طرف دیگر طبق اسناد وزارت راه و شهرسازی، شهر لجستیکی به نام بندر ماهشهر دارد که اهمیت زیادی دارد. وقتی امروز از بندر ماهشهر یا بندر امام خمینی صحبت میکنیم، یعنی حدود 2.5 میلیون تن تخلیه و بارگیری کالاهای اساسی کشور در این بنادر انجام میشود. وقتی از کالاهای استراتژیک یا خاص حرف میزنیم، یعنی خرما. تقریبا 200 هزار تن خرمای کشور در استان خوزستان تولید میشود. از سوی دیگر متوجه شدیم حدود 30 تا 40 درصد نیز در حال تبدیل به تلفات است. حساب کنید 40 درصد 200 هزار تن، یعنی 50 تا 60 هزار تن در یک استان تلف میشود. قیمت خرما را هم قطعا بهتر از من میدانید و ببینید چه مبلغی خواهد شد. تازه درباره یک قلم کشاورزی صحبت میکنیم. خیلی از واردات هم تحت عنوان کالاهای اساسی مانند ذرت برای نهادههای دامی انجام میشود؛ اینها موضوعاتی که در این سند آمایشی در نظر گرفتهایم. خوزستان در رتبه اول قرار گرفت. مناطق با توجه به امتیازات ردهبندی شده و برای آنها برنامهریزی شد تا بتوانیم این کار را انجام دهیم.
اولویت را در این قسمت به حضور بخش خصوصی و شرکتهای دانشبنیان دادیم. حقیقتا هدف این بود که اگر دولت، شعار واگذاری به بخش خصوصی و حمایت را میدهد، در عمل هم باید معتقد باشد. فراخوانی منتشر کردیم و طی آن اداره چهار منطقه از 12 منطقهای که اولویت برخورداری از سامانههای پرتودهی داشتند را بخش خصوصی به عهده گرفت. قرارداد بستند و اکنون فعالیت ساختمانی آنها برای راهاندازی سامانههای پرتودهی در چهار نقطه انجام میشود. این یکی از بزرگترین دستاوردهای سازمان است که الحمدلله طی سال گذشته به آن رسیدیم. یکی از مهمترین فعالیتهای دیگر ما در این بخش، بومیسازی بسیاری از تجهیزاتی است که نیاز صنعت بوده و احتیاج به کاربرد پرتوها داشته است. در برخی از این تجهیزات، از ظرفیت شرکتهای دانشبنیان استفاده کردیم و به صورت مشترک دست به ساخت زدیم؛ مانند سامانههای خودحفاظ گاما، سامانههای پرتودهی مبتنی بر مایکروویو، سامانه لینک صنعتی با کاربری «NDT» در فاز اول، دستگاه اسانسگیر و دستگاههای دیگر. به طور مثال دستگاه رینگ مایکروویو برای کنترل آفتی در درختان نخل جنوب است. آفتی به نام «سوسک سرخرطومی حنایی» یکی از آفتهای مهم درخت نخل است که به درخت نفوذ میکند و باعث میشود شیره درخت نخل خارج شود. این حشره تخمریزی میکند و درخت نخل به سمت خشکی رفته و از بین میرود. متوجه شدیم برای این معضل روش شیمیایی جواب نمیدهد و طبق جلساتی که با وزارت جهاد کشاورزی داشتیم، دستگاهی را طراحی و ساختیم که میتواند با اعمال امواج مایکروویو، تخم و لارو حشراتی که در بدنه درخت هستند را از بین ببرد و اجازه ندهد نخل از بین برود. این اتفاقات هم با حضور بخش خصوصی و شرکتهای دانشبنیان و هم اراده موجود در سازمان انرژی اتمی و شرکت توسعه کاربرد پرتوها برای حل مشکلات کشور رخ داده است. در این حوزه نیز بومیسازی را مد نظر قرار دادهایم و با مشارکت بخش خصوصی جلو میرویم. سازمان در این دوره بهویژه در حوزه کاربرد پرتوها از ورود شرکتهای دانشبنیان و بخش خصوصی استقبال میکند تا بتوانند برای پیشبرد اهداف کشور در این موضوع مهم و راهبردی مشارکت کنند. این چالش اول در حوزه امنیت غذایی بود.
امروز در حوزه استریلسازی کالاهای یکبار مصرف پزشکی از دنیا عقب هستیم
در بخش دوم، موضوع سلامت مطرح است. در بخش سلامت، رادیوداروها را داریم که امروز در کشور اثراتش را میبینیم. بیش از 200 مرکز پزشکی هستهای را پشتیبانی میکنیم. حرکت خیلیخوبی از مبدأ پژوهشگاه علوم و فنون هستهای در دهه 1380 شکل و شدت گرفت. امروز میتوانیم برای بیش از 200 مرکز رادیوداروی هم تشخیصی، هم درمانی و هم تسکینی تامین کنیم. خروجی این دانش به شرکت «پارس ایزوتوپ» واگذار شده و این شرکت، آن را ادامه خواهد داد. سوالی که مطرح میشود این است که سازمان انرژی اتمی و صنعت هستهای کشور میخواستند فقط روی رادیوداروها در بخش سلامت و بهداشت متمرکز شوند؟ خیر. ما سه، چهار فعالیت مهم را انجام دادیم که به یکی، دو مورد آن اشاره میکنم.
امروز در حوزه استریلسازی کالاهای یکبار مصرف پزشکی از کشورهای پیشرفته دنیا عقب هستیم و با کسی هم در این زمینه تعارف نداریم و نمیخواهیم از خودمان خیلی تعریف کنیم. امروز ژاپن بیش از 80 درصد کالاهای یکبار مصرف پزشکی را استریلشده میفرستد. در آمریکا هم حدود 50 درصد است. زمانی که در دولت جدید شروع به کار کردیم، تقریبا زیر 0.1 (یکدهم) درصد از کالاهای یکبار مصرف پزشکی ما پرتودهی میشد. این موضوع واقعا خاص است. این را هم بگویم که کالاهای یکبار مصرف استریلشده با پرتو، امروز در دنیا هم لوکس و هم کیفی محسوب میشوند. از این بعد لوکس هستند که خیلیها از روش سنتی استفاده میکنند. این روش دربسته و بدون هیچگونه آسیبی است. کالا پرتودهی و استریل میشود و بیرون میآید. از این بعد هم باکیفیت و تمیز است، چون استفاده از روشهای شیمیایی مانند گازهای اتیلن و اکساید کاملا ضدعفونی نمیکنند یا اگر هم این کار را انجام میدهند، باقیمانده ماده ضدعفونیکننده مثل اتیلن و اکساید باعث ایجاد التهاب در بدن بیمار میشود. روزی خدمت یکی از دوستان در وزارت بهداشت این مساله را مثال زدم، هرچند او قبول نداشت اما من برای او مستندات فرستادم. حدود 50 درصد مرگومیر بعد از جراحی ناشی از عفونت متعلق به همین تجهیزات یکبار مصرف است. معنای این مساله چیست؟ یعنی لوازمی مانند سوزن جراحی، نخ بخیه، باند و گاز مرتبط با این حوزه است و نباید هم بترسیم و از واقعیت فرار کنیم. اینجا ظرفیت مهمی بود که دولت روی آن تاکید زیادی داشت تا حتما افزایش پیدا کند و سهم استریلسازی کالاهای یکبار مصرف از یکدهم درصد بیشتر شود. در اینجا فضایی بود تا شرکتهای خصوصی ورود کنند و سازمان هم از آنها حمایت کند تا بتوانند در راهاندازی تاسیسات پرتودهی مشارکت داشته باشند. خوشبختانه این حوزه بازگشت سرمایه خیلیخوبی هم دارد و در فهرستی که تهیه کردیم و زمان بازگشت سرمایه از سه سال و 10 ماه تا شش سال و اندی بود که بسیار ارزشمند است. کالاهای پزشکی هم رنج قیمتی و تعرفه متفاوتی برای پرتودهی دارند؛ از نخ بخیه تا ایمپلنتهای گرانقیمت چندمیلیون تومانی، بنابراین نگاه ما این بود که سهم زیر یکدهم درصدی را افزایش دهیم. امروزه حدود 10 برابر این سهم را افزایش دادهایم و بعد از دوسال توانستهایم یکدهم درصد را افزایش بدهیم و به 10 برابر بیشتر برسانیم. این اتفاق باعث شد شرکت توسعه کاربرد پرتوها در بهرهوری، رتبه اول صنعت هستهای کشور را کسب کند. موفقیت خوبی برای کشور در حوزه کاربرد پرتوها بود. در این بخش مصمم هستیم با مشارکت بخش خصوصی، عدد را تغییر دهیم. ما توانستیم حدود 1.2 (یک و دودهم) میلیون چشمه رادیواکتیو وارد کشور کنیم؛ در این شرایط خاص جنگ منطقه و مشکلاتی که روسیه با آن درگیر است، کار بزرگی بود که الحمدلله انجام شد.
در بخش سلامت، برخی مواد پرتوفرآوریشده را تولید کردیم، چون شتابدهنده الکترونی اختصاصی در یزد داشتیم؛ مانند دانش فنی تولید سوپر جاذبهای بهداشتی، پودر بندآورنده خون و خیلی از محصولات دیگر مثل هیدروژلهای پوششدهنده زخم. اینها دستاوردهایی هستند که در یکی از حلقههای زنجیره تامینی پرتودهی با الکترون حضور دارند و در سازمان تولید شدهاند. بهدنبال آن هستیم که بعد از اخذ مجوزها هرچه سریعتر آنها تجاری شوند. در بحث پزشکی بازهم دوستان ما کاربردهای مختلفی را پوشش میدهند، مثل برخی دستگاههای غیرتهاجمی برای اندازهگیری بعضی از فاکتورهای خونی مانند قند خون که فعلا از آن عبور میکنم. چالش سوم، چالش زیستمحیطی است. در دنیا برای این مساله هم راهکار وجود دارد. حقیقتا در دنیا حرکت خیلیخوبی انجام شده و با استفاده از شتابدهندهها که امروز بازار خوبی در جهان دارند روی پرتودهی پسابها و پرتودهی گازهای خروجی از کارخانهها کارهایی میشود و ما هم وارد شدهایم و روی این حوزه کار میکنیم. انشاءالله بتوانیم با استفاده از شتابدهندهها روی این دو مساله مهم در آینده کار جدی انجام دهیم.
درخصوص مساله آب، دو و سه مدل محصول سوپر جاذب کشاورزی برای مدیریت منابع آبی در کشاورزی را ساختیم که هرکدام دارای مزیت خاصی است. یکی از آنها با کودهای شیمیایی بارگذاری شده که میزان مصرف کود شیمیایی را تا حدود 90 درصد کاهش میدهد و خیلی مهم است. متاسفانه امروز یکی از مشکلات ما در مواد غذایی، وجود نیترات بالا آن هم بهدلیل حجم بالای کودهاست. با این کار که امروز درحال ارزیابی در وزارت جهاد کشاورزی است، انشاءالله وقتی نتایج نهایی بهدست ما برسد و خوب باشد، میتوانیم آن را هم تجاریسازی کنیم.
در مساله صنعت که موضوع آخر است؛ مسائل را احصا کردیم و دیدیم سرریز دانش هستهای و حوزه کاربرد پرتوها میتواند به برخی صنایع برود و کارهای مهمی را انجام دهد؛ مثل بحث کراکینگ نفت سنگین و افزایش «API» نفت، یعنی وقتی نفت سنگین را به نفت سبک تبدیل میکنید. این مبحث در آنجا کاربرد دارد. یکی دیگر از مشکلات اساسی، وجود ترکیبات گوگردی مانند تیوفنها و مرکاپتانها در میعانات گازی و نفت بود که این مشکلات از طریق دوستانی که در بدنه وزارت نفت و شرکتهای نفتی هستند، به گوش ما میرسید. در این حوزه هم کار کردیم و نتایج خوبی گرفتیم و آن را وارد یک قرارداد کردیم. با یکی، دو پتروشیمی کشور- بهویژه عسلویه- این کار را از ماه آینده بهصورت اجرایی در فاز صنعتی پیش خواهیم برد. در صنایع پاییندستی حوزه نفت هم فعالیتهای خوبی شروع شد. در حوزه پلیمر، بحث کراسلینک پلیمرها برای لاستیک ماشینها و همچنین پوشش کابلها توانستیم در قزوین، سامانه پرتودهی را نصب کنیم. مذاکرات برای این سامانه از دوره قبلی در پژوهشگاه انجام شد. دکتر کریمی ثابت هم حضور دارد. زحمت دوستان بود که پایه کار را گذاشتند. ما هم در زمان خیلی کوتاهی توانستیم آن را نصب کنیم. امروز به بهرهبرداری رسیده و قادر است هم به بخش آموزشی و پژوهشی کشور و هم به شرکتهای دانشبنیان و بخش خصوصی، خدمات بدهد.
مریم نوذری، دبیر پنل: دکتر شیرمردی علاوهبر اینکه از دانش بسیاری در حوزه کاربرد پرتوها برخوردار است، نگاه نوآورانه و نوآوری باز دارد. من با آدمهای مختلفی در ارتباط بودهام و او یکی از ذخایر و سرمایههای سازمان محسوب میشود؛ چراکه نگاه دانشبنیانی و مبتنیبر اقتصاد دانشبنیاندارد؛ نگاهی که تلاش میکند به کشور سود برساند، نه اینکه فقط بخش خود را ببیند. او نگاهی فراملی دارد که ستودنی است. اتفاق خوبی که میتواند در سازمان بیفتد، همکاری بین شرکت کاربرد پرتوها و مرکز نوآوری «رسا» بهعنوان بازوی تجاریسازی پژوهشگاه است. چنانکه میدانید «R & D» (تحقیق و توسعه)ای که در یک پژوهشگاه بهعنوان هسته پژوهشی انجام میشود، متفاوت با R & D شرکتی است. پروژههای بنیادیتر و طرحهای پژوهشی بنیادین در پژوهشگاه شکل میگیرد. دستاوردهای پژوهشی بنیادین میتواند از طریق یک شرکت که سابقه طولانی در این حوزه دارد و مرکز نوآوری رسا بهعنوان محلی که شرکتهای دانشبنیان داخلی و بیرونی در آن مستقر هستند، بروز پیدا کند. همافزایی بین شرکتها میتواند ثمرات خیلی گستردهتری برای سازمان انرژی اتمی داشته باشد. در این بخش از برنامه از دکتر حمید راشدی، استاد تمام دانشکدگان فنی دانشگاه تهران و رئیس مرکز فناوری و نوآوری رسا دعوت میکنم در این خصوص صحبت کند که اکنون در رسا چه اتفاقاتی درحال وقوع است و چه چالشهایی وجود دارد؟
به اشتباه فکر میکنیم یک استاد باید از تولید محصول تا بازاریابی را بهتنهایی انجام دهد
حمید راشدی، استاد تمام دانشکدگان فنی دانشگاه تهران و رئیس مرکز فناوری و نوآوری رسا: دوستانی که در جلسه حضور دارند، مستحضرند بحثی که دکتر کریمیثابت و دکتر سلطانی مطرح کردند، این بود که ما در دستگاههای اجرایی یا سازمانهایی مثل سازمان انرژی اتمی- که یک سازمان دولتی است- چگونه میتوانیم مراکز فناوری و نوآوری را به آنها مرتبط کنیم؟ دکتر کریمیثابت به تعدادی از چالشها اشاره کرد. اولین بحث، مالکیت فکری در این دستگاههاست. مستحضرید در ذیل سازمانی مانند سازمان انرژی اتمی، سازمان استاندارد، وزارت نفت و وزارت نیرو، پژوهشگاههایی با این هدف شکل گرفتهاند که دستاوردها یا نیازمندیهایی را که در داخل آن سازمان وجود دارند از سوی پژوهشگرانی که در درون این سازمانها یا پژوهشگاهها حضور دارند، ارائه و برطرف کنند. سازمان انرژی اتمی هم بهعنوان یکی از سازمانهای اینچنینی فعالیت میکند. من برای بازدید از رآکتور تهران رفتم و برایم جالب بود وقتی دیدم نوشته شده بود: «مرکز تحقیقات هستهای دانشگاه تهران» یعنی جایی ذیل دانشگاه تهران بوده است. وقتی سازمان انرژی اتمی در سال 1353 شکل میگیرد، در ابتدا یک مرکز تحقیقاتی وابسته به دانشگاه تهران بوده اما بعدا جدا شده و بهعنوان سازمان و مجموعه مستقل فعالیت کرده و اکنون سازمان و پژوهشگاه بزرگی محسوب میشود که دارای کارهای ارزندهای است. دکتر کریمیثابت، بحث مالکیت فکری و بهدنبال آن بحث نوآوری باز را مطرح کرد. نکته سوم هم اینکه چه موضوعاتی باید در سیستم آورده شوند که بهعنوان نطفه کار درنظر گرفته شوند. همچنین دکتر شیرمردی نطفهها را مطرح کرد و خیلیخوب به تبیین آنها پرداخت.
اگر اجازه بدهید با رویکرد مالکیت فکری به مرکز رسا نگاه کنم. این مرکز بهعنوان مرکز فناوری و نوآوری فعالیت میکند. همه ما با مراکز فناوری و نوآوری آشنا هستیم و میدانیم ماهیت، ماموریت و تعریف آنها چیست و برای چه ایجاد میشوند. این مرکز ذیل پژوهشگاه علوم و فنون هستهای ایجاد میشود تا بتواند دستاوردهای پژوهشی را که در داخل پژوهشگاه وجود داشته و همچنین استادانی را که این پژوهشها را انجام دادهاند و به مرحلهای رساندهاند- که قابلیت تجاریسازی و ارائه به بازار را دارد- غربال کنند. نکتهای که همیشه در کشور ما از آن غافل بودهایم، این است که فکر میکنیم اگر یک استاد دانشگاه آمد و محصولی را تولید کرد، خود همان آدم باید بازاریابی، بازارسازی و تجاریسازی کند. محصولش را به بازار ببرد و خودش تولید کند و بفروشد. درواقع همه کارها برعهده خودش باشد؛ این یک آفت است. من سابقه و سوءپیشینهای دارم؛ شش سالی رئیس پارک علم و فناوری دانشگاه تهران بودهام. در دانشگاه تهران هم این داستان را داشتیم. نگاهمان این بود؛ من راشدی که عضو هیاتعلمی دانشگاه تهران هستم، روی موضوعی کار کردهام. اکنون باید خودم بروم بازاریابی و بازارسازی کنم و محصولم را بفروشم. پولش را بگیرم، بهدنبال «develope» (توسعه) محصولم بروم و محصول جدیدی را ارائه دهم. با توجه به این شرایط اولین کاری که سعی کردیم فضای آن را در مرکز رسا ایجاد کنیم، این بود که اعضای هیاتعلمی پژوهشگاه علوم و فنون هستهای باید با موضوعات فناوری آشنا شوند؛ چراکه جنس کارهایی که دوستان ما در پژوهشگاه انجام دادهاند عمدتا پژوهشمحور و پژوهشپایه بوده است. در همین راستا ماموریتهایی را تعریف کردهایم که اولین آن، آشنایی دوستان با فضای حوزه فناوری کشور بود. اصلا در حوزه فناوری کشور چه اتفاقاتی درحال وقوع است؟
سوال این است که وقتی من راشدی پروژهای را انجام دادم، آیا سازمان انرژی اتمی به من اجازه میدهد خودم تجاریسازی کنم؟ با وجود بسترهایی که در مرکز «رسا» ایجاد شده، در تولید محصول و رساندن به بازار به او کمک میکنیم؛ این اجازه را به او نمیدهیم. سازمان انرژی اتمی اولین علامت سوالی که بالای پروژه میگذارد این است که میگوید: «مالکیت پروژه با من است. شما بهعنوان عضو هیاتعلمی حق ندارید از این پروژه استفاده کنید.» حتی آییننامهای در دولت مصوب شده مبنیبر اینکه اعضای هیاتعلمی میتوانند شرکتهایی داشته باشند، اما در دستگاهها این اجازه را ندارد. نه فقط در سازمان انرژی اتمی بلکه در پژوهشگاه نفت، پژوهشگاه نیرو، پژوهشگاه استاندارد و پژوهشگاههایی که متعلق به دستگاههای اجرایی است، این ممنوعیت وجود دارد چون تعارض منافع پیش میآید. فرد با امکانات، تجهیزات و اعتبار دولتی پروژه پژوهشی انجام داده و آن را به محصول تبدیل کرده حالا نباید هم از این طرف حقوق بگیرد و هم از سوی دیگر درآمدزایی کند. به همین دلیل باید مدلی طراحی میکردیم تا بتوانیم دستاوردهای پژوهشی پژوهشگران را به دل این کار بیاوریم و از آن استفاده کنیم؛ خودش یکی از بحثهای جدی ما است. در ادامه عرض میکنم چه راهکاری برای آن پیشبینی کردهایم.
نکته بعدی این بود که وقتی دیگر ورودی ما به دل «رسا» از پژوهشگاه نیست، باید چه کار کنیم؟ اصلا دیگر مرکز نوآوری چه معنی میدهد؟ در پاسخ گفتیم: «ما در داخل سازمان مجموعهها، شرکتها و موسسات مختلفی داریم» که اینها نیازمندیهایی هم دارند که برای هرکدام متفاوت است. بهعنوان مرکز «رسا» میتوانیم محلی برای تعاملات بین سازمان و فضای بیرونی باشیم. این فضای بیرونی میتواند شرکتهای دانشبنیان، دانشجویان، استادان و هر موقعیت و تیپی باشد. در اینجا در تقاطعگیری یا تعامل دوسویه بین سازمان و فضای بیرونی قرار گرفتیم؛ چراکه این فضای بیرونی میتوانست موقعیتهای مختلفی باشد. نیازمندیها و توانمندیهای سازمان را احصا کردیم و متناظر با آن، جلساتی با بیرون برگزار کردیم. بهطور مثال در صنعت لاستیکهایی که در داخل کشور تولید میشود بهخاطر اینکه اتصالات ارزی خوبی در حین پلیمریزاسیون برقرار نمیشود بعد از گذشت مدتی لاستیک ترک میخورد. اما با فناوری هستهای و سیستم پرتودهی، این قابلیت برای شما وجود دارد که چنین اتفاقی نیفتد و زمان ماندگاری بالاتر برود. در واقع از آن تایر بتوان برای مدت زمان طولانیتری استفاده کرد. دوستان را از مجموعههای متناظر دعوت کردیم. از سوی دیگر تعداد زیادی از عزیزان فعال در صنعت لاستیک دعوت شدند. با همدیگر ارتباط برقرار کرده و پروژه مشترکی را تعریف کردیم. این پروژه بین دانشجویان و هستههای فناور، خرد شده است. در داخل مرکز «رسا» کلونیها شکل گرفتند تا بتوانند به نیازی که مورد نظر عزیزان ما دست پیدا کنند. بحث دیگری که در مرکز «رسا» داشتهایم، این بوده که تعداد زیادی از درخواستهای خود را از شرکتهای ریز دانشبنیان خریداری میکنیم. آمار سال گذشته را دیدم که سازمان انرژی اتمی با 300 شرکت دانشبنیان از رقمهای کوچک تا بزرگ قرارداد داشته است. ما یکییکی با این شرکتهای دانشبنیان ارتباط گرفتیم. گفتیم: «شما طرف حساب ما هستید. میتوانیم فضایی برایتان مهیا کرده و توسعه بازار بدهیم. بیایید از فضای مرکز رسا استفاده کنید.» ما فضای توسعه بازار را برای این شرکتها دیدهایم. در اینجا شرکتهای مختلفی هم از بحثهای اکتشاف، معدنی و کارپرتوها تا دارویی، نفت و پلیمر داشتیم که با دانهدانه آنها متناظر با شرایطی که برای آنها وجود دارد، ارتباط برقرار کردهایم. اکنون پروژههایی را تعریف میکنند و کارهایی را پیش میبرند. خود مرکز «رسا» بهعنوان فضایی که کنار سازمان انرژی اتمی قرار گرفته و بهعنوان یکی از مجموعههای وابسته به سازمان، این قابلیت را دارد که بهراحتی از امکانات سازمان استفاده کند. سازمان انرژی اتمی امکانات عجیب و غریبی دارد؛ تجهیزات کارگاهی خیلی خوب و تجهیزات آزمایشگاهی بسیار عالی. واقعا میتوانم بگویم شاید در کشور منحصربهفرد باشد. از فضای مرکز «رسا» استفاده میکنیم تا بتوانیم این تعامل را برقرار کنیم.
اجازه بدهید به بحث اولم برگردم و نمیخواهم اطاله کلام داشته باشم. بحث مالکیت فکری بهعنوان یکی از چالشهای بزرگ ما بود. میتوانستیم دو کار انجام دهیم؛ یکی اینکه سندی به نام سند مالکیت فکری یا سند مالکیت معنوی برای هر پروژه تدوین کنیم. بعد این سند را متناظر با پیشرفت کار ارزیابی کنیم. از لحظهای که پروژه پژوهشی تعریف شده، جلو آمده، تبدیل به مقاله یا «patent» (ثبت اختراع) شده و به محصول رسیده است. سازمان انرژی اتمی میتواند بهرهبرداری از آن را برای مدت مشخصی در ازای دریافت منافع مشخصی طور مثال به فردی به نام راشدی واگذار کند. مدل دیگر این است که اصلا واگذار نکنیم بلکه شرکتی مثل شرکت دانشگاهی یا پژوهشگاهی را به ثبت برسانیم و متناظر با پروژههایی که تعریف میکنیم در داخل آن برای افراد پروژههای مختلفی را تعریف کنیم. افراد بیایند و سهامدار این مجموعه شوند. در اینجا افرادی که پروژههای آنها به داخل این مجموعه میآید، به دنبال تجاریسازی پروژههایشان هستند. اما این راهکار کمی سخت میشود. متناظر با اینکه چه کسی چه پروژهای آورده باید درصد سهامش را با او کم و زیاد کنید.
مریم نوذری، دبیر پنل: در ادامه در خدمت دکتر بهزاد سلطانی، عضو هیاتعلمی دانشگاه کاشان و رئیس سابق پژوهشگاه علوم و فناوری هستهای هستیم. او هم تجربه حضور در سازمان و هم تجربه بسیار زیادی از حضور در اکوسیستم نوآوری کشور از جمله صندوق نوآوری و شکوفایی دارد. امروز هم آقای دکتر سلطانی جزء کارآفرینان برتر اکوسیستم شناخته شدهاند. خواهشم این است که آقای دکتر زحمت بکشد و فرصتهایی که پیشروی سازمان انرژی اتمی و سایر سازمانها برای همکاری در اکوسیستم و حضورشان وجود دارد را بیان کند.
در حوزه کاربرد پرتوها غفلت کردهایم و باید جبران شود
بهزاد سلطانی، عضو هیاتعلمی دانشگاه کاشان و رئیس سابق پژوهشگاه علوم و فناوری هستهای:سابقه من در سازمان کم نیست. شش سال است بهصورت دقیق با همه ابعاد ریز بخش خصوصی، خصولتی و دولتی آشنایی دارم. موضوع صحبت «زیستبوم نوآوری صنعت هستهای؛ چالشها و فرصتها» است. کمی روی موضوع تمرکز کنیم. روی خود هستهای هم بحث زیاد است؛ خیلی وارد آن نمیشوم، چون در جای خود بحث میطلبد. جلسه هم برای نقد و سوال، باز است. خودم هم دو دوره عضو شورای انجمن مدیریت تکنولوژی بودم. چنین پنلهایی برای این نیست که یکطرفه از سوی سازمانی صحبت شود بلکه دوطرفه است. دوستان میتوانند در نوبت پرسش و پاسخ، سوالات و نکات خودشان را مطرح کنند. شبیه آن را زمانی که رئیس صندوق نوآوری و شکوفایی بودم با یکی از مسئولان وزارت دفاع طی یکی، دو جلسه صحبت کردم. حرف او این بود که 450 فناوری داریم که 200 مورد سبز است؛ یعنی مشکل امنیتی ندارد. میتوان آنها را تجاری کرد. گفتم: «عالی است.» او انتظار داشت که صندوق نوآوری و شکوفایی سرمایهگذاری کند. من گفتم: «شرکت باید دانشبنیان و بخش خصوصی باشد. شما شرکتهای خصوصی ولو با حضور بازنشستههای خودتان تشکیل دهید. این شرکتهای خصوصی بیایند، در این صورت صندوق نوآوری حاضر است سرمایهگذاری کند تا محصولات تجاری شوند.» البته این اتفاق نیفتاد و هنوز هم رخ نداده است. یکی از مشکلات کشور این است؛ در دفاع هزاران هزار میلیارد تومان و در هستهای نه به اندازه دفاع ولی کمتر سرمایهگذاری شده است. وقتی در سازمان بودم یکبار آن را محاسبه کردم متوجه شدم که رقم سرمایهگذاری ما آنقدر بزرگ نیست. ببینید کشور از ابتدا تاکنون در هستهای چقدر سرمایهگذاری کرده است. یک رقمی را درآوردم اما به اندازهای که در اذهان وجود دارد سرمایهگذاری نشده، ولی به هر حال پول قابل ملاحظهای بوده است. جاهای دیگر دولتی را هم میبینید. بالاخره پول مردم است و موظف هستیم حداکثر استفاده و بهرهوری را داشته باشیم. اگر به فناوری در طول 10 سال با کلی هزینه دست پیدا کردیم، غیر از استفاده تخصصی خاص خودمان در دفاع یا هستهای موظف هستیم آن را تجاری کنیم و موارد دیگری از دل آن بیرون بیاوریم. اولش هم بهخاطر اقتصاد کشور است. این موضوع در کشور مقداری ضعف داشته است. باید تشکر کرد که سازمان انرژی اتمی این مسیر را آغاز کرد. من به کشورهای مختلف هستهای رفتهام و صحبت کردهام. روسیهای که اینقدر دولتی و دارای نظام سوسیالیستی است یک شرکت «روس اتم» دارد. همه کارهای هستهای؛ از ساخت سانتریفیوژ تا هر کاری که فکر کنید در این شرکت انجام میشود. درست است «روس اتم» خصولتی و در انتها متعلق به دولت است، اما 70 درصد کار را واقعا به بخش خصوصی میسپارد و آنها کار میکنند. اصلا فرآیند اتمی در دنیا خصوصی است. ما به دلیل اینکه یکسری ملاحظات ایمنی و امنیتی داریم، بخشهایی از آن قطعا شدنی نیست، ولی قسمت اعظم کار میتواند دولتی نباشد. ما میدانیم بهرهوری در بخش خصوصی بیشتر است، پس باید به این سمت حرکت کنیم؛ حرکتی که سازمان چند سال است به دنبال آن بوده و فکر میکنم اقدام مثبتی است.
نکته دوم؛ وقتی میگوییم: «زیستبوم نوآوری» منظورمان برای صنعت هستهای است، اما شما برای صنعت y و z در نظر بگیرید. میخواهد «آیتی» یا دفاعی یا هر صنعت دیگری باشد. باید بگوییم: «نهادهای این زیستبوم چیست؟ درباره آنچه خاص هستهای است، این نهادها چه وضعی دارند؟ کدامیک باید ایجاد شوند؟ کدامیک وجود دارند؟ تکلیفشان و نقطه قوت و ضعفشان چیست؟» زیستبوم، نهادهای خاص به خودش را دارد. زیستبوم نوآوری بهطور خاص باید شتابدهنده و... را داشته باشد. اینکه کارکردهای زیستبوم در زیستبوم نوآوری هستهای یا هر چیز دیگری اتفاق میافتد بستگی به این دارد که آنها را چک کنیم. ورودیهای زیستبوم ما چیست؟ یعنی چه موضوعاتی را میتوان بهعنوان ورودی این شرکتهای خصوصی در نظر گرفت؟ همچنین خروجی ما در تجاریسازی چه وضعی دارد؟ وقتی راجعبه زیستبوم حرف میزنیم باید درباره این مسائل صحبت کنیم. میخواهم جمعبندی کنم و نتیجه بگیرم؛ خوب است ایجاد زیستبوم، روشمند و با مطالعه عمیقتر اتفاق بیفتد. نمیگویم: «تا حالا اینگونه نبوده»؛ چنین ادعایی نمیکنم و خوشبختانه آقایان تحصیلکرده و حداقل در سطح دکتری هستند. بعضی از دوستان سابقه این کار را دارند و رئیس پارک بودهاند. اما تاکیدم این است که باید مطالعه عمیقتر و همه کارها تعریفشده باشد. شرکتی که وارد مرکز نوآوری میشود باید مسیر آیندهاش، شرایط «آیپی» آن و نحوه سرمایهگذاری آن مشخص شود. طبیعتا فقط نهادها و کارکردها مد نظر نیست. این کار نیاز به طراحی دارد تا اتفاقات مورد نظر بیفتد.
نکته پنجم این است که اصلا چه موضوعات فناوریهایی را به آنجا ببریم. دوستان اشاره کردند طی سالهای اخیر در سازمان، فعلا در بحث نوآوری، کاربرد پرتوها در اولویت قرار گرفته است. کاربرد پرتوها یکی از اولویتهای اصلی در کل سازمان است؛ وقتی 15 سال پیش خودم در سازمان بودم همین نظر را داشتم و کمک کردم کاربرد پرتوها به یک معاونت مستقل تبدیل شود. همچنان معتقدم دریای بسیاری وسیعی در کاربرد پرتوها وجود دارد. ما کمی غفلت کردهایم و باید جبران کنیم. این حوزه جای خود را در تکنولوژی دارد. خلاف برخی نظرها معتقدم نیروگاه هستهای بوشهر یا انرژیزا چندان در اولویت ما نیست؛ نظر شخصی من است. زمانی هم شورای عالی امنیت ملی نظر را خواست و صریح گفتم. علتش هم اقتصادی نبودن آن است. بحث اقتدار و اقتصادی بودن با همدیگر در آن نیروگاهها مطرح است؛ اعتقادم این است سه نیروگاه بوشهر برای ما در دسترس داشتن فناوری را تامین میکند. ما فناوری نیروگاه بوشهر را نداریم. سطحی که ما اکنون در آن قرار داریم صرفا بهرهبرداری و تامین تعدادی از قطعات یدکی است. البته تا همین اندازه هم خیلی خوب و باارزش است. با توجه به اینکه ترکیه، امارات و عربستان هم آن را دارند ما تا حدی لازم و ضرورت داریم. با این حال میخواهم بگویم که این مساله را به همراه آقای دکتر علیآبادی گفتم که قبلا رئیس مپنا بوده و اکنون رئیس صمت است. بهطور مشترک به شورای عالی امنیت ملی اعلام کرده و گفتیم: «از نظر ما این نیروگاه اقتصادی نیست. میتوان با همین نیروگاه سیکل ترکیبی و کیلووات ساعتی، پنج سنت درآورد و بومیسازی کرد.»
فاصله خروجی تحقیق تا ورودی بازار در صنعت هسته بسیار زیاد است
به بحث اصلی برمیگردم. نکته بعدیام این است که وقتی میگوییم «زیستبوم نوآوری» باید به «چه موضوعاتی» توجه داشته باشیم؛ چراکه نمیخواهیم در مرکز نوآوری، تحقیقات کنیم. دوستان هم به این نکته اشاره کردند. ما میخواهیم در زیست بوم نوآوری از یک مرحله جلوتر رفته و تجاریسازی کنیم. حال این حرف یعنی چه؟ یعنی باید حداقل سطح انویپی را در اینجا داشته باشید. از آنجایی که صنعت هستهای است، تبدیل انویپی به محصول نهایی آماده ورود در بازار، تنها در قسمت فنی تحقیقات به شدت هزینهبر است. از زمانی که انویپی را دارید تا وقتی محصول نهایی را وارد بازار میکنید، یکسری فعالیتها باید انجام دهید که یکی از آنها تکمیل محصول است. به دلیل اینکه تکمیل محصول هستهای و فنی است، انجام آن محصول هزینهبر خواهد بود. در این بخش باید فکر شود. البته این هزینه را پژوهشگاه نمیتواند بپردازد، چون کارش پژوهش است. در اینجا ممکن است پژوهشگاه یک «گرنت» و صندوق تعریف کند که میتواند یک راهکار باشد. «گرنت» باید برای این مرحله تعریف شود.
نکته دیگری که دوستان اشاره کردند، بحث استفاده از امکانات سازمان بود که در این مرحله به شدت نیاز است و استفاده از آن بسیار هم خوب خواهد بود. دکتر راشدی این مساله را بیان کرد. البته فقط این موضوع نیست؛ بلکه در این مرحله باید در گام اول، محصول نهایی را دربیاوریم و دوم، بحثهای بازاریابی آن را انجام دهیم. مرحله سوم؛ استانداردسازی و صنعتیسازی کردن محصول و مرحله چهارم؛ جذب سرمایه برای آن است. باید ببینیم چه کسی دیگر حاضر است در این زمینه وارد شود. قطعا سازمان نمیتواند همه پول را بپردازد. در طرف مقابل فردی که کارآفرین و بنیانگذار شرکت است هم سرمایه ندارد، پس باید فضایی ایجاد شود تا بتوانید سرمایهگذار جذب کرد. این اتفاق نیازمند آن است که فضا را به شدت غیرامنیتی کنید، تا از این طریق آنهایی که در کشور سرمایهگذار هستند، احساس کنند این حوزه هم مثل ساختمانسازی است. نباید فراموش کرد که سرمایهگذار ترسو بوده و اگر از 100 کیلومتری آخ بگویید، فرار میکند و جلو نمیآید. راهش این است؛ فضا را به نحوی پیش ببرید که احساس کند فعالیت در این حوزه هم مثل ساختمانسازی است و ریسکهای آن چندان تفاوتی با ساختمانسازی ندارد. بنابراین فاصله خروجی تحقیق تا ورودی به بازار، فاصله بزرگی است.
وقتی کنار صنعت هستهای یا سازمانی دولتی هستید، باید این فضا را پوشش بدهیم. موضوع این است که چنین موضوعات و فناوریهایی چگونه انتخاب شوند؟ زمانی میبینیم پژوهشگاه یکسری پژوهش انجام میدهد و خروجیها را به اینجا میآوریم، اما شدنی نیست. ممکن است خیلی از آنها برای بخش خصوصی، اقتصادی نباشد. امکان دارد ضرورت ملی باشد، دولت پول بدهد و در پژوهشگاه پژوهش شود، اما توجیه اقتصادی نداشته باشد.
بنده 10 سال پیش در سازمان بودم و در سال 1392 روی این مباحث، سمیناری در کنفرانس هستهای ارائه کردم. هرچند موضوع نیز همین بحث بود، ولی هنوز هیچ چیزی در سازمان در این زمینه مطرح نبود و ما تنها حرفش را میزدیم و خیلی اتفاقی نمیافتاد. مساله اصلی این است که وقتی فرآیند مدیریت فناوری را روی فناوریهایی پیاده کنید که در صنعت هستهای معنیدار هستند، میتوانید از آن اولویتهای فناوریها یا محصول و خدماتی که میشود تجاریسازی کرد را به صورت روشمند با این روش تا حدی دربیاورید. در حقیقت باید شناسایی فناوری در سازمان داشته باشید. در اینجا باید این نکته را هم بگویم که اگر کاربرد پرتوها محدود شده بحث دیگری است. البته من پیشنهاد نمیکنم محدود شود، بلکه خوب است کار متمرکز شود. یعنی در بوشهر هم خیلی از قطعات یدکی را در داخل تولید میکنیم، با این حال چه اشکالی دارد این کار را بخش خصوصی انجام دهد؟ طبیعتا این کار توجیه اقتصادی نیز دارد؛ چراکه محصول را بوشهر خریدار بوده و یک شرکت خصوصی هم قطعه را تولید میکند. البته درباره این نیروگاه روسیه هم کار تایید محصولات تولیدی را انجام میدهد، چون تایید فنی نیروگاه با روسها است. آنها هم میپذیرند، در داخل تولید میشود و دیگر از روسیه نمیآید.
انتخاب فناوریها یا ریزفناوریهایی که مناسب است داشته باشیم یا در محیط بیرون تجاریسازی کنیم، چگونه خواهد بود؟ اکتساب فناوری به چه شکل است؟ این را هم در اینجا بگویم که درآن زمان 16 فناوری سازمان را احصا کردیم و ریزفناوریهایش را درآوردیم. مشخص کردیم هر یک در کدام مرحله قرار داشته و چه ویژگیهایی دارد. در اینجا بد نیست به این مساله اشاره کنم که در ساخت ماشین سانتریفیوژ، فناوریهای گوناگونی دیده میشود؛ از جداره و داخل تا لولهها و طراحی کلان. تولید کیک زرد، استخراج و استحصال اورانیوم، فناوریهای مختلفی دارد که الحمدلله خیلی از آنها بومی شده است. این اتفاق رخ داده و فناوریهای لازم را داریم. تولید آب سنگین، فناوریهای دیگری دارد. با حجم متنوع و زیادی از فناوریهایی روبهرو هستیم. هیچ کشوری در دنیا نیست که همه این فناوریها را بومی کرده باشد. اصلا چنین کاری اقتصادی نیست که بتوان همه فناوریها را بومی کرد، پس باید انتخاب کنیم کدام یک برای کشور منفعت بیشتری دارد. بحث گداخت هم مطرح بوده که یکی از کاندیداهای تکنولوژی آینده انرژی جهان است. گفته میشود که میتواند به دلایلی نسبت به انرژی خورشیدی خیلی برتر باشد. البته نمیخواهم در اینجا وارد این بحث شوم. در نهایت این زنجیره به نیروگاه معمولی آب سبک هستهای مانند بوشهر هم ختم میشود یا رآکتوری مثل اراک، کارش از جنس پرتودهی و رادیودارو است. امکان دارد مثل رآکتور تهران هم باشد که قابلیتهای خود را دارد.
در صنعت هستهای بازهم فناوریهای دیگری هست؛ نیروگاههای پرتودهی، رآکتور، رادیودارو و لیزر که همگی جزئیات ریزی دارند. یک نیروگاه هستهای بخشهای مختلف فناوریاش تقسیمبندی شده و مشخص میشود که ما چه ریزفناوریهایی در ارتباط با یک نیروگاه داریم. آن هم تازه در لایه اول فناوری گفته شده است. در لایه پایینتر، صدها ریزفناوری یا محصول یا دانش فنی وجود دارد. به طور مثال سیستمهای ایمنی رآکتور دهها دانش فنی دارد. در آن سال مشخص کردیم که هرکدام از این 16 کلانفناوری سازمان در کدام مرحله عمر هستند. 10 سال پیش با معیارهایی این موضوعات را احصا کردیم؛ مرحله طفولیت، مرحله رشد و... مثلا اکتشاف و رآکتور تحقیقاتی ما در مرحله رشد قرار دارد. در مرحله بلوغ هم فرآوری، غنیسازی، تولید رادیوداروها و تولید آب سنگین هست. در آن کنفرانس مشخص کردیم که مثلا در گداخت، در ابتدای کار قرار داریم. در استخراج و استحصال خیلی جلو هستیم. از نظر نیروگاهی در توان بهکارگیری فناوری در محصول نهایی، در حد قابلقبولی هستیم. میتوانیم تعمیر و نگهداری کرده و بخشی از قطعات را تولید کنیم. هنوز نمیتوانیم به تولید تجهیزات اصلی بپردازیم. طراحی کلان نیروگاه بوشهر را نیز نمیتوانیم انجام دهیم. شاید معنیدار هم نباشد، چون نسل جدیدی نیست. اگر از من بپرسند، میگویم امروز همین پکیجهای کوچک، نسل جدید انرژی در دنیا هستند و ما میتوانیم به سرعت دانش فنی آن را کسب کنیم، چون مثل نسل نیروگاه بوشهر هم نیست. اول اینکه نسل آن هم قدیمی شده و هم نمیتوانیم به هیچ وجه آن را کسب کنیم؛ چراکه نه روسیه این تکنولوژی را به ما میدهد و نه به این آسانی میتوان آن را فهمید. نگاه کنید کره جنوبی 16 سال وقت گذاشت و با صرف سرمایه عظیمی توانست به آن برسد. حالا که تکنولوژی نیروگاه بوشهر اصلا به درد نمیخورد. اگر زمان را از دست ندهیم، میتوانیم با چین توافق کنیم و تکنولوژی نسل جدید را به دست بیاوریم. به نظرم این کار برتری زیادی به لحاظ انرژی هستهای نسبت به بوشهر دارد. بعد ببینیم جذابیت فناوری و توانمندی ما چقدر است؛ در نهایت انتخاب کنیم. باید این را مشخص کنیم که چه فناوریهایی با معیارهای مرسوم برای ما اولویت دارد؟ در بحث نوآوری همه دوستان میدانند که کجا و به چه صورت میخواهیم از فضای ملی استفاده کنیم؛ همان رویکردی که سازمان در حال حاضر به دنبال آن است. نگاشت نهادی این نظام نوآوری هستهای نیز مهم است. کدام دستگاهها را در این زمینه داریم؟ در پاسخ به آن باید عنوان کرد که سازمان انرژی اتمی، دانشگاهها، پژوهشگاه سازمان، دولت و شرکتهای تولیدکننده قطعات و صنعتی را در این بخش خواهیم داشت. البته در این میان برخی از ارگانها هم ممکن است به شکل خصوصی کار کنند یا کلا جزء شرکتهای خصوصی باشند. این کار تازه، نگاه جامع فنی را به به تصویر میکشد و تصویری از اقتصادی بودن کار ارائه نمیدهد. در اینجا باید نگاه اقتصادی بر روی تک به تک اقدامات لحاظ شود تا از این طریق بتوان فهمید کدام پروژه را باید به مرکز نوآوری برد.
آخرین جملهام مربوط به بحث «آیپی» است. تجربهای در دنیا هست که در دانشگاهها نیز شروع شده مبنیبر اینکه استاد دانشگاه با دانشجویی خود کار تحقیقاتی میکند و به نتیجهای میرسد که میتواند بازده اقتصادی خیلی زیادی داشته باشد. تجربه دنیا این را میگوید؛ ما هم در ایران آن را پذیرفتهایم و کار شروع شده است. اولین کاری که باید در این زمینه انجام شود اینکه در وهله اول باید روی کاری که میخواهیم انجام دهیم، ثبت اختراع صورت بگیرد. در سازمان انرژی اتمی تقریبا چیز خیلی محرمانه و سری نداریم. ممکن است به لحاظ اینکه نخواهیم دانش را از دست بدهیم، محافظت کنیم، اما در سازمان چندان بحثی به این شکل نداریم. در واقع سازمان برای تجاریسازی، این کار را انجام دهد یا با مشارکت استادان پژوهشگاه و فردی که تحقیق را انجام داده، نیرو از بیرون بیاوریم و شرکت تاسیس کنیم. در ادامه هم باید با حمایتهای مشخصی که تعریف شده، استارتاپ در مراحل رشد خودش جلو برود. باید «آیپی» را از ابتدا مشخص کرد. در اروپا و آمریکا چنین کاری صورت میگیرد. با اینکه دانشجو، مدرک و استاد، حقوق گرفته، اما میگویند: «نه، 10 سال روی این موضوع مطالعه شده است.» اول در آمریکا به این شکل نبود و میگفتند: «متعلق به دانشگاه است.» در اروپا به غیر از دانشگاه، به استاد و دانشجو سهام میدادند. بعد آمریکاییها تحقیق کردند و دیدند از نوآوری و تجاریسازی نوآوری دانشگاهی عقب افتاده است. آنها نیز رویه خود را عوض کردند. این کار بهشدت تاثیرگذار است؛ محققی که قبلش بوده را بیاورید و به او سهام رایگان بدهید. بخشی هم متعلق به خود سازمان است. مصوبه اخیری هم داریم و چند روز پیش اعلام شد دستگاههای دولتی میتوانند بخشی از «آیپی» خود را واگذار کنند، بنابراین این کار قابل انجام است. عذرخواهی میکنم صحبتم طولانی شد.
مریم نوذری، دبیر پنل: از دکتر سلطانی تشکر میکنم. از صحبتهای شما استفاده کردیم. خواهشم این است برای جمعبندی موضوع، چند دقیقهای در خدمت دکتر کریمیثابت باشیم. او قبلا ریاست پژوهشگاه را برعهده داشته و حالا رئیس مرکز استاندارد است. چنانکه میدانید یکی از حوزههای مهم در ارتباط با نوآوری، بحث استاندارد است. ما در انجمن مدیریت فناوری و نوآوری ایران هم نماینده سازمان استاندارد در حوزه استانداردهای نوآوری را داریم. به غیر از بحث مالکیت فکری که او بهدرستی مطرح کرده، یکی از چالشهای موجود بحث استانداردهاست. وقتی یک نوآوری خلق میشود باید استانداردهای لازم را هم پاس کند. خود این موضوع، یکی از بحثهای چالشی حوزه نوآوری است. آقای دکتر کریمیثابت! چند دقیقهای درخصوص بحث استاندارد و کاری که اکنون در مرکز استاندارد برای سازمان انجام میشود، صحبت کنید.
امروز با توجه به افزایش طول عمر رآکتورهای هستهای، فعالیت این حوزه مقرونبهصرفه است
جواد کریمیثابت: از آقای دکتر سلطانی تشکر میکنم، چون میخواهیم بحث کنیم به موضوع برمیگردم. آقای دکتر سلطانی نکات خیلی خوبی را مطرح کرد اما من با بخشی از آنها موافق نیستم چون خیلی پیچیده است. اولین موضوع بحث اقتصادی بودن انرژی هستهای است. کاملا مخالف هستم؛ چراکه خودم نماینده سازمان در شورای انرژی بودهام. خیلی مختصر میگویم که بحثش بسیار پیچیده است. با توجه به قوانین بینالمللی یکی از آنها بحث مالیات بر تولید کربن بوده که در حال تبدیل به مساله وحشتناکی است؛ مجبور کردن کشورها به کاهش میزان کربن. از طرف دیگر افزایش طول عمر رآکتورهای هستهای مطرح است که از 50 سال به 70 سال رسیده و کاملا مقرونبهصرفه است. البته چنانکه گفتم محاسبات خیلی پیچیدهای دارد و باید در جلسه دیگری دربارهاش صحبت کرد.
میزان برق هستهای هم پیچیدگیهای زیادی دارد. هر کشوری براساس شرایط خیلی پیچیدهای سبد انرژی خودش را تنظیم میکند. این سبد شامل همه انرژیها برای تولید الکتریسیته بوده و بخش هستهای معمولا عددی را به خود اختصاص میدهد. مثلا بر حسب شرایط کشور فرانسه 70 درصد است. بنده هم محاسبه کردم و این میزان در کشور ما حول و حوش 10 تا 20 درصد است که عدد منطقی در سبد انرژی است. البته بحثی طولانی دارد و قاعدتا در این جلسه نمیتوان دربارهاش صحبت کرد. نظر خودم را عرض میکنم؛ محاسبات سبد انرژی با توجه به امنیتی که انرژی هستهای دارد، جای خود را دارا است.
چند نکته دیگر را عرض کنم. از صحبتهای آقای دکتر سلطانی خیلی استفاده کردیم، ولی چند موضوع برای من مطرح شد؛ جذب سرمایه را یک نکته در نظر بگیریم که بحث خودش را در بخشهای مربوط به خود دارد. بحث دیگری در سازمانهای ملی مطرح است. مدام برمیگردم، چون زمانی که در سازمان شروع به کار کردم، همهاش دغدغهام این بود. سازمان انرژی اتمی یا سازمانهای ملی، مأموریت تجاریسازی دارند؟ این سوال خیلی کلیدی بود. هرکجا میرفتم، میگفتند: «نه. اصلا حاکمیت نیاز به تجاریسازی ندارد، بلکه مأموریت دارد.» کجا باید برویم؟ در اینجا بحث سرریزهای فناوری مطرح بود. ما باید به جایی برویم که سرریزهای فناوری هست و آنها را به بیرون بدهیم. بازهم تاکید میکنم این بحثها خیلی طولانی است. به نظر من، یک مجموعه دولتی نباید وارد نظام تجاریسازی شود بلکه باید در بخش تسهیلگری و تنظیمگری ورود کند و سرریزهای دانش کسبشده را به آن بستر ببرد.
مالکیت فکری خیلی پیچیده است. با آن درگیر بودهام و میدانم. علتش این است؛ در سازمانهای ملی مخصوصا سازمان انرژی اتمی برای اینکه بتوانید یک محصول را ارائه کنید نیاز به زیرساختهایی دارید که بازهم ملی است. مثلا وقتی به حوزه کاربرد پرتوها یا رادیوداروها ورود میکنید که بازار خوبی دارد نیاز به یک رآکتور دارید. هیچ مجموعهای از بخش خصوصی نمیتواند رآکتور داشته باشد، بنابراین باید از آن مجموعه، خدمات بگیرند. این خدمات در چه فرمولی قرار میگیرد؟ چنانکه گفتم خیلی پیچیده بود. اعداد و ارقامی را درآوردیم؛ بیشتر برای اینکه سرریزهای تکنولوژی را به بیرون ببریم و بازار کار را گسترش بدهیم.
موضوعات را خیلی تیتروار میگویم تا بحث ادامه پیدا کند. میخواهم به نکتهای اشاره کنم؛ در سازمانهای ملی مثل انرژی اتمی، «patent» اصلا موضوعیت ندارد. تمام حق مادی هر فناوری به آن سازمان تعلق دارد. در هیچ شرکتی «patent» دارای معنی نیست. فقط حق معنوی آن فناوری به پژوهشگر میرسد؛ این نکته خیلی کلیدی است. در شرکتهای خصوصی آمریکا هم میبینید حق مادی «patent» و آن موضوع با کمپانی است. در سازمان ملی نیز به همین شکل است. ما وارد یک چالش شدهایم. اکنون خودم مسئول ثبت اختراع در سازمان انرژی اتمی شدهام. در حال بردن آن به سمت ثبت نوآوری هستم، چون ثبت اختراع معنی ندارد. ما ثبت نوآوری داریم. هرکدام از این موارد قصه، بحث و مطالعه زیادی دارد. فقط در قالب یک تصمیم و نتیجه خدمت شما عرض میکنم، بنابراین «patent» هم یک موضوع بود. در اینجا میخواهم صحبتهایم را جمعبندی کنم. اگر بتوانیم در یک سیستم دولتی، نظام جامع نوآوری را «customize» (شخصیسازی) کنیم کار خیلی بزرگی است. باید بتوانیم نظام نوآوری را برای یک سیستم دولتی مثل انرژی اتمی و دفاع، شخصیسازی کنیم. وقتی با همه آنها صحبت میکنم، همگی در حال کار کردن روی این موضوع هستند. فقط باید شخصیسازی صورت بگیرد. نظامهای نوآوری در غرب متفاوت است. همه چیز در غرب فرق میکند؛ از اقتصاد تا موارد دیگر. ما نظام مالکیت فکری قوی نداشته و نظام حکمرانی قدرتمند از نظر بانکینگ و سرمایه نداریم. به همین دلیل کار در این زمینه خیلی پیچیده است. البته به معنای آن نیست که شدنی نیست. فقط باید آن را خیلی شخصیسازی کرده و به خواست خودمان پیاده کرد.
مریم نوذری، دبیر پنل: خیلی ممنونم از همه استادان بزرگوار که حضور پیدا کردند.
بهزاد سلطانی: کاش زمانی وسیعتر مهیا بود که صحبتها دوطرفه شود. چون واقعا نگاه دولتی به دولت ما را به اینجا کشانده است. در کشور این مشکل بهصورت اساسی وجود دارد. ما بیشتر از روسیه، دولتی عمل میکنیم. نمیگویم روسیه خوب است، اما میتوان خیلی از کارها را به دست مردم داد و اقتصادیتر از ما در دولت، دربیاورند.