سیدمهدی طالبی، خبرنگار گروه جهانشهر: مقامات رژیمصهیونیستی و بهویژه وزیر جنگ این رژیم، پس از ناکامی در غزه و عدمدستیابی به اهداف اعلامشده، برای رهایی از فشار افکار عمومی و پنهانسازی شکست تحقیربارشان، برای لبنان خطونشان میکشند. اینکه چگونه ارتش رژیمی که در جنگ با منطقه تحت محاصره زمینی، هوایی، دریایی و حتی زیرزمینی غزه، دستاوردی نداشته و حالا برای یک گروه قدرتمند که فاقد تمام محدودیتهای مقاومت در غزه است، چنگ و دندان نشان میدهد، تنها در انحصار صهیونیستهاست. هم فرماندهان جنگ غزه که مقامات آمریکایی هستند و هم مقامات صهیونیستی بهخوبی آگاهند که چرخش از جنوب بهسمت شمال، چه تبعاتی برای رژیم به همراه خواهد داشت. اگر در جنگ غزه، جبهه مقاومت با تدبیر و هوشمندانه به جنایات رژیم پاسخ میداد و از گسترش دامنه جنگ پرهیز میکرد، با ماجراجویی صهیونیستها، دیگر پرهیز از گسترش دامنه جنگ در روی زمین معنایی نخواهد داشت. این یعنی بهجز جبهه شمالی و جنوبی، حداقل مقاومت عراق و ارتش یمن نیز وارد جنگ با رژیم خواهند شد. این جدا از ضرباتی است که حزبالله به رژیم وارد خواهد کرد. اینبار مقاومت برای یک درس بزرگ به صهیونیستها آماده شده است. بیش از یکدهه پیش سیدحسن نصرالله دبیرکل حزبالله در گفتوگو با المیادین گفته بود اگر اسرائیل به ما حمله کند، ما «به دفاع بسنده نخواهیم کرد.» روزی به رزمندگان گفتم که آماده باشید «شاید روزی بیاید که ما وارد الجلیل شویم.» این مساله هنوز هم به قوت خود باقی است و جزئی از گزینههای ماست. جنگ با حزبالله، گزینه بسیار دردناکی برای صهیونیستها خواهد بود و حتی این امکان وجود دارد که شعلههای آن به داخل سرزمینهای اشغالی نیز کشیده شود. اکنون صهیونیستها توانستهاند بخشی از آوارگان را در نقاطی دور از جبهه جنگ اسکان دهند، ولی با آغاز جنگ در شمال، تا غلاف غزه هیچ منطقهای نیست که صهیونیستها در امان باشند. آن وقت شاید آنها مجاب شوند به زادگاه اصلی خودشان بازگردند.
چرا صهیونیستها لبنان را به جنگ تهدید میکنند؟
حملات مقاومت به اهداف رژیم در شمال فلسطین اشغالی به پایگاههای نظامی محدود میشود، پس از آنکه صهیونیستها در چند مورد دست به اقدام علیه غیرنظامیان لبنانی زدند، مقاومت تهدید کرد غیرنظامیان را دربرابر غیرنظامیان هدف قرار خواهد داد. این موضوع نشان میدهد مقاومت تاکنون درگیریها را بهسمت مناطق مسکونی نکشانده و اگر در مواردی این اتفاق رخ داده، مقطعی و در مقابله به مثل با هدفگیری غیرنظامیان بوده است.
با وجود این، شهرکنشینان صهیونیست شمال را بیشتر به خواست خود و نه درخواست دولت ترک کردهاند. هرچند دولت در برههای بهتدریج ساکنان شهرکهای صهیونیستنشین را در نوارههایی به عرض سه و سپس هشت کیلومتر از شهرکها خارج کرد اما این پدیده موقتی بود.
رژیم در ابتدا نگران بود مقاومت قصد دارد از شمال نیز آنچه را در 7 اکتبر رخ داد، تکرار کند. به همین دلیل تصمیم گرفت ساکنان نگران شمال را به مناطق داخلیتر تخلیه کند. بااینحال بهمرور دریافت چنین اقدامی را از روی اضطراب انجام داده و حملهای درکار نیست؛ علاوهبر آنکه هزینههای اسکان این شهرکنشینان با بودجه دولتی نیز سر به فلک گذاشتهاند. حالا اما شهرکنشینان میگویند به شمال باز نمیگردند. آنچه آنها را نگران ساخته، وقوع عملیاتی مشابه 7 اکتبر است؛ چه اینکه حملات مقاومت به شمال فلسطین اشغالی نیز تنها یک روز بعد از روز 8 اکتبر آغاز شده و این همزمانی به هراس افزونتر شهرکنشینان شمال منجر شده است. آنها میگویند در شرایطی که مقاومت لبنان روزانه به مواضع نظامی شمال حمله میکند نمیتوانند به توانایی ارتش برای بازدارندگی دربرابر مقاومت اعتماد کنند. شرط شهرکنشینان برای بازگشت، عقبنشینی مقاومت به شمال رودخانه لیطانی است.
محدوده مورد منازعه کجاست؟
رودخانه لیطانی دارای دو نیمه است؛ در نیمه اول از شمال به سمت جنوب جاری است و در نیمه دوم که در جنوب لبنان قرار میگیرد، از شرق به غرب جریان مییابد. رژیم اصرار دارد مقاومت به پشت این رودخانه عقبنشینی کند و در سمت جنوبی آن حضور نداشته باشد. طول رودخانه 140 کیلومتر است که بخشی از آن در جنوب قرار دارد. فاصله این رودخانه تا مرزهای فلسطین اشغالی در نقاط مختلف از پنج تا 30 کیلومتر است.
نوع فشار نظامی چگونه خواهد بود؟
با تهدیدهای مقامهای نظامی رژیم ازجمله یوآف گالانت به مجازات مقاومت لبنان، به کارگیری قوای نظامی برای به عقب راندن مقاومت در این منطقه همچنان محدود خواهد بود.
صهیونیستها بههمراه آمریکا و تعدادی از کشورهای عربی منطقه، تا پیش از عملیات 7 اکتبر بهدنبال طراحی سرکوب مرحلهای مقاومت در منطقه بودند که از مقاومت در غزه و سپس کرانه باختری شروع شده و به لبنان یا سوریه نیز کشیده میشد. بااینحال پس از گرفتاری و فرسایش ارتش رژیم در غزه هرچند این نقشه رها نشده، اما به نظر نمیرسد ظرفیتی برای پیگیری این سیاست در کوتاهمدت وجود داشته باشد. به همین دلیل تاکنون تهدیدهایی برای توسعه جنگ، در همان محدوده لیطانی بوده است نه جنگی مانند سال 2006 که سراسری بود. با عقبنشینی پنج تیپ ارتش رژیم از غزه طی هفتههای اخیر، برخی معتقد بودند این تیپها برای جنگ به شمال انتقال مییابند اما اگر جنگی نیز صورت گیرد، این جنگ شامل ورود زمینی مانند آنچه در غزه رخ داد نمیشود. در طرح حمله احتمالی به شمال ورود زمینی وجود ندارد، بلکه منطقه جنوب رود لیطانی با انجام حملات هوایی از طریق جنگندهها و پهپادها و گلولهباران شدید توپخانه مواجه میشود.
نقش قطعنامه 1701
شورای امنیت سازمان ملل در سال 2006 برای پایان دادن به جنگ، قطعنامه 1701 را تصویب کرد که از سوی دولت لبنان، دولت رژیم مورد پذیرش قرار گرفت. مقاومت لبنان نیز بهطور ضمنی آن را تایید کرد اما بخشهایی از قطعنامه را غیرمنصفانه توصیف کرد. براساس این قطعنامه نیروهای مقاومت باید به شمال خط ساحلی رودخانه لیطانی بروند و در نیمه جنوبی ارتش لبنان بههمراه نیروهای یونیفل مستقر شوند. همچنین نیروهای یونیفل باید مجهزتر شوند و تعدادشان به 15 هزار نفر برسد. مقاومت این مفاد را غیرقابلپذیرش میداند و البته رژیم نیز به تمام تعهدات و درخواستهای موجود در قطعنامه عمل نکرده است. غرب و صهیونیستها امیدوارند با استفاده از بستر این قطعنامه شورای امنیت و جامعه جهانی را برای وادار ساختن مقاومت به عقبنشینی به پشت رودخانه لیطانی به حرکت درآورند و در صورت نیاز با مشروعیت بینالمللی دست به اسلحه ببرند.
آیا با جنگ مشکل صهیونیستها حل میشود؟
اگر رژیم هدفش از مبادرت به فشار و جنگ، بازگرداندن شهرکنشینان به شهرکهای شمال است، تشدید شعلههای آتش راهکار آن نیست. مانند رژیم، مقاومت لبنان نیز روشهای خود را برای مقابله دارد. درصورت وقوع درگیری هرچند محدود به جنوب رودخانه لیطانی، مقاومت نیز با رعایت قواعد جنگ، پرحجمتر مواضع صهیونیستها را در عمقی متناظر در شمال فلسیطین اشغالی درهم خواهد کوبید تا با هراس ناشی از آن، شهرکنشینان بیشتری از خانههای خود فرار کنند. در این درگیریها همچنین احتمال دارد مناطق مسکونی شمال فلسطین تخریب شوند و امکان بازگشت شهرکنشینان در کوتاهمدت از بین برود. در میان راههای مقابلهای مقاومت، گزینه ورود زمینی به شمال فلسطین اشغالی نیز وجود دارد.
دلایل حساسیت مقاومت بر لیطانی
عقبنشینی مقاومت به پشت رودخانه غیرممکن است، زیرا این گروه یک ارتش نیست. مقاومت لبنان گروهی شبهنظامی است که در مردم درهم تنیده شده است. از این رو عقب راندن مقاومت با بیرون راندن شیعیان از جنوب میتواند یکسان باشد. آنچه بر حساسیتها میافزاید چشمداشت صهیونیستها به ساحل جنوبی لیطانی است. پیش از تاسیس رژیم، در متون و توصیههای سران صهیونیسم مانند تئودور هرتزل تاکید شده بود جنوب لبنان باید بخشی از سرزمین یهود باشد تا منابع آبی و موقعیت نظامی تامین شود. صهیونیستها پس از تاسیس همواره در جنوب لبنان حضور داشتهاند و در دهه 1980 تا جایی پیش رفتند که سراسر جنوب را اشغال کردند و به بیروت پایتخت در مرکز کشور رسیدند.
صهیونیستها از مدتها قبل و اواخر دهه 1970 میلادی با کمک به تاسیس «دولت آزاد لبنان» و سپس «ارتش جنوب لبنان» به کمک مزدوران لبنانی خود موفق شدند بر محدودهای 800 کیلومتر مربعی در جنوب ساحل لیطانی مسلط شوند. این تسلط در سال 2000 میلادی و با فرار رژیم از جنوب لبنان به اتمام رسید، زیرا ارتش جنوب لبنان نیز بلافاصله فروپاشید و سران عالیرتبه و نیروهای آن به فلسطین اشغالی گریختند.
در جریان تهاجم سال 2006 نیز یک هدف اشغال ساحل جنوبی لیطانی و خارج کردن کامل شیعیان از این منطقه بهطور کامل بود. در این نبرد هدف این نبود که شیعیان تنها از این منطقه خارج شوند، زیرا احتمال داشت آنها همانند دهههای قبل به مناطق مرکزی و شمالی لبنان رفته و به کمک متحدان و با فشار نظامی مجددا به جنوب بازگردند. از این رو قرار بر این شد که شیعیان این منطقه بهطور کلی از لبنان اخراج شوند.
دیگر اهداف رژیم از اصرار بر لیطانی
هدف اصلی رژیم از اصرار بر عقبنشینی مقاومت به شمال رودخانه لیطانی ایجاد اطمینان در شهرکنشینیان شمال برای بازگشت به خانههای خود عنوان شده است. با این حال اهداف دیگری نیز از این اصرار قابل تصور است.
1- با توجه به فاصله 5 تا 30 کیلومتری لیطانی تا مرزها با فلسطین اشغالی، صهیونیستها امیدوارند با عقبنشینی مقاومت، هرچند موقت، عملیاتهای موثر علیه پایگاههای رژیم متوقف شود.
بیشتر عملیاتهای موثر مقاومت علیه پایگاههای مرزی رژیم با استفاده از موشکهای هدایتشونده کورنت انجام میشود که برد نمونههای مختلف آن بین 4 تا 5 کیلومتر است. تیمهای مقاومت با حضور در نوار مرزی مواضع و نقل و انتقالات ارتش رژیم را رصد کرده و به وسیله موشکهای هدایتشونده هدف قرار میدهند. با عقبنشینی نه امکان مراقبت و نه امکان استفاده از موشکهای دقیق، هیچکدام وجود نخواهند داشت. در این صورت مقاومت تنها میتواند دست به پرتاب پهپاد یا راکتهای غیرهدایتشونده بزند.
2- یک هدف رژیم از تهدید به جنگ، نه عقبنشینی مقاومت و بازگشت شهرکنشینان، بلکه واداشتن مقاومت به کاهش شدت حملات است. این حملات روزانه از صهیونیستها تلفات انسانی گرفته و منجر به زیانهای تجهیزاتی و مالی میشود.
صهیونیستها همچنین به دنبال کنترل شدت حملات در شمال هستند تا حداقل با طولانی شدن زمان محاصره غزه، حملات در شمال تشدید نیابند.
نتیجه پافشاری بر عقبنشینی
عقبنشینی مقاومت با فشار رخ نمیدهد. پس اگر رژیم همچنان به دنبال عقبنشینی مقاومت از مناطق مرزی جنوب باشد، راهی جز نظامی ندارد. در این صورت، زد و خوردهای فعلی به درگیریهای داغتری تبدیل میشوند.
امکانات مقاومت لبنان
ابعاد مقاومت لبنان و خطوط تدارکاتی آن با گروههای مقاومت حاضر در غزه، تفاوتهای زیادی دارد. اگر وقوع جنگ در غزه طی سه ماه بخشی از ظرفیتهای رژیم را تخلیه کرده است، حمله به لبنان میتواند این روند را به نقطههای حساس بکشد.
1- صهیونیستها میگویند تعداد واقعی نیروهای مقاومت در غزه باید عددی بین 25 تا 30 هزار نفر باشد. این درحالی است که تعداد نظامیان مقاومت لبنان به 40 هزار نفر رسیده و میتواند به 100 هزار نفر نیز افزایش یابد.
2- میزان تجهیزات انفرادی نیروهای لبنانی و میزان آموزشهای آنها به دلیل آزادی بیشتر نسبت به مقاومت غزه، بالاتر است.
3- حجم تسلیحات و مهمات در اختیار مقاومت لبنان با غزه قابل مقایسه نیست. مقاومت لبنان در یکی از آمارهای خود طی جنگ اعلام کرد 209 عملیات را به موشکهای هدایتشونده انجام داده که برای زد و خوردهای مرزی عدد بزرگی به حساب میآید.
4- امکان تدارکاترسانی به مقاومت در حین جنگ وجود دارد و همانند غزه این مسیر مسدود نمیشود.
5- در صورت گلولهبارانها، مقاومت پایگاههای مهم و ارزشمند رژیم در عمق را درهممیکوبد.
6- عملیات فراسرزمینی علیه رژیم که هماکنون از جبهههای مختلف مانند سوریه، عراق لبنان جریان دارد، بهشدت افزایش مییابد. مقاومت عراق اخیرا با موشکهای کروز خود مواضعی در بلندیهای جولان و شهر بندری حیفا را هدف قرار داده است که با وقوع درگیریهای شدیدتر در لبنان، افزایش قابل توجهی مییابد.
7- جنگ در جبهه لبنان طولانی خواهد بود تا ساختار رژیم با فرسایش قابل توجهی روبهرو گردد.
8- رژیم باید قید امنیت دریایی در مدیترانه را بزند. مقاومت به کشاندن درگیری به بنادر رژیم و همچنین تهدید کشتیرانی صهیونیستها، تنگنای اقتصادی تلآویو را تشدید میکند.