زینب مرزوقی، خبرنگار گروه نقدروز: شاید برای خیلی از ما نام مازندران تداعیکننده جنگل و دریا باشد. البته تصویر اشتباهی هم نیست اما این تصویر بیانگر تمام واقعیت و وضعیت مازندران هم نیست. از زخمهای کهنه مازندران که بیشتر بهعنوان کلاف سردرگم هم بهحساب میآید، وضعیت رهاسازی پسماند و ایجاد شیرابه از پسماند رهاشده در دل جنگلهای هیرکانی مازندران است. بیش از سهدهه است که در مناطقی مانند سوادکوه شمالی، پسماند شهر شیرگاه، مرکز شهرستان سوادکوه و 30 روستای اطراف آن در جنگلهای هیرکانی رهاسازی میشد. این رهاسازی پسماند شهر شیرگاه و روستاهای اطراف آن، حدود چهارهزار متر در دل جنگلهای هیرکانی را اشغال کرده بود. درپی رهاسازی پسماند در دل جنگلهای هیرکانی، هنگامی که آب از میان زبالههای دفعشده عبور میکند، مواد مختلف آلی و معدنی موجود در زباله را در خود حل یا با خود حمل میکند و این عمل منجر به تولید شیرابه میشود. شیرابه مایع قهوهای تیرهای با بوی نامطبوع است که حجم بالایی از فلزات سنگین، مواد آلی، هیدورکربنها و فسفر را شامل میکند. همچنین ورود شیرابه به سفرههای آب زیرزمینی موجب میشود نیترات و فلزات سنگین در آب افزایش یابد. این اتفاق بهشدت بر سلامت محیطزیست و انسان اثر نامطلوب دارد. علاوهبر این، شیرابهها به لایههای خاک نفوذ میکنند و به همین دلیل منجر به تغییر درخصوصیات شیمیایی و فیزیکی خاک میشوند و نهتنها حاصلخیزی آنها را با چالش مواجه میکنند، بلکه در گسترش بیماریهای مختلف موثر خواهند بود.
دو روز گذشته خبر رسید که مشکل رهاسازی پسماند در سوادکوه شمالی بالاخره پس از سالها حل شد. زبالهها جمعآوری، شیرابه هدایت و محل دفن زباله نیز مشخص شد.
رئیسکل دادگستری استان مازندران گفته بود: «دپوی زباله در جنگل علاوهبر چهره ناخوشایند، خطر آلودگی خاک و آبهای زیرزمینی و آسیب به حیات جانوران را درپی دارد، همچنین روستاها و مناطق مسکونی حاشیه جنگلها بیشترین آسیب را از دپوی زباله در محیطزیست میبینند. حدود ۱۵ سال دفن زبالههای شهر شیرگاه و روستاهای اطراف در جنگلها، موجب خشک شدن درختان جنگلهای هیرکانی و آلودگی شدید محیطزیست شده و بارها بهعنوان مشکل جدی و لاینحل در رسانههای مختلف مطرح شده است. تدارک عرصه لازم جهت دفن بهداشتی و اصولی زباله، هدایت شیرابه، نظارت بر ورود و خروج خودروهای حمل زباله و محصور کردن مکان پیشبینیشده با سیم خاردار بهمنظور جلوگیری از ورود احشام، ازجمله اقداماتی بوده که با بازدیدهای مکرر و پیگیری و نظارت دستگاه قضائی استان به سرانجام رسیده است. ماشینآلات و تجهیزات مکانیکی شهرداری بهصورت شبانهروزی درحال فعالیت و انجام ماموریتهای محول هستند و نتیجه آنکه طبق نظر اداره محیطزیست، موضوع زباله و پسماند مربوط به منطقه شیرگاه از حالت بحران خارج شده است.»
40 سال رهاسازی زباله در دل جنگلهای مازندران
رهاسازی زباله در استانهای شمالی، خصوصا مازندران معضلی قدیمی است و حالا خبر رسیده یکی از کلافهای سردرگم بازیافت پسماند در استان مازندران، حل شده است. عطاالله کاویان، مدیرکل حفاظت محیطزیست استان مازندران در گفتوگو با «فرهیختگان» درباره جزئیات خبر منتشرشده میگوید: «محل دپوی زباله در سوادکوه شمالی، یعنی شیرگاه؛ یک سابقه حدودا 40 ساله دارد. 40 سال است که در این محل زباله شهرستان سوادکوه شمالی دپو میشود. در تمام این سالها، آن منطقه مجوز موقت از محیطزیست داشت و رفتهرفته به محل دپوی زباله شهرستان سوادکوه شمالی تبدیل شده است. محیطزیست در تمام این سالها اخطاریههای مختلفی ارسال و الزامات محیطزیستی را تذکر داده است، حتی در چندین مرحله علیه شهرداران شهر سوادکوه شمالی طرح شکایت کرده است. آخرین شکایتی که ما از شهردار شیرگاه داشتیم در کمتر از یکسال گذشته است. ما از شهردار شیرگاه به مراجع قضایی بهدلیل تهدید علیه بهداشت عمومی و کمکاری و سهلانگاری نسبت به آن شکایت کردهایم. متاسفانه با وجود پیگیریهای قضایی اما دستگاه قضا رای مناسبی نداده و بهنوعی شهردار را از پیگیری قضایی ما تبرئه کرده است.» کاویان توضیح میدهد که اداره کل محیطزیست مازندران، مجددا پس از تغییر شهردار اخطاریههای متعددی نسبت به این محل دفن ارسال کرد تا اینکه شکایتهای مردمی منجر به ورود دستگاه قضا شد. البته مدیرکل حفاظت محیطزیست استان مازندران معتقد است که دستگاه قضا رای مناسبی برای شهردار در این مساله صادر نکرد. او میگوید: «آخرین وضعیت محل دفن زباله سوادکوه شمالی پیگیری کردم و متوجه شدم که بخشی از اقدامات برای بهبود وضعیت منطقه صورت گرفته است، ازجمله اینکه زبالههای اطراف منطقه که در دل جنگل بود، بهطور کامل جمعآوری و به محل دپوی زباله منتقل شده است. مکانی شبیه به حوضچهای از شیرابههای جمعآوریشده در این منطقه در تمام این سالها بهوجود آمده بود. این محل بسیار خطرناک بود و خطر نفوذ به آبهای زیرزمینی وجود داشت. همچنین خطر ورود انسان و دام هم وجود داشت. این محل با خاکریزی خشک شد. برای جمعآوری شیرابههای محل جمعآوری نیز یک لاگون حفر شده اما این کار به سرانجام نرسید و هنوز درحال انجام است. این لاگون با استفاده از ژئوتکستایلها یا بتن، ضدآب و غیرقابلنفوذ شود تا شیرابههای محل را جذب کند و نگه دارد. این مرحله از کار درحال انجام است و بهطور کامل هنوز انجام نشده است.»
پروژه بهطور کامل اجرا نشده است
مدیرکل حفاظت محیطزیست تاکید دارد که زبالههای این منطقه به محل جدیدی منتقل نشده و تنها وضعیت دپوی زباله ساماندهی شده است. همچنین او عنوان میکند که کار در بخش آخر- که ایجاد یک لاگون برای عدم نفوذ شیرابه است، متوقف شده و بهگفته مدیرکل محیطزیست استان مازندران، بهنظر میرسد که دلیل توقف در این مرحله از کار، احتمالا کمبود بودجه است.» کاویان همچنین در گفتوگو با «فرهیختگان» میگوید: «کندن و گودبرداری لاگون انجامشده اما بتنریزی هنوز نشده و کار در این مرحله کار متوقف شده است.» وی در ادامه تاکید میکند که مجوز محل دفن زبالههای سوادکوه شمالی از چهاردهه قبل گرفته شده است و برای این نقاط مجوز جدیدی داده نمیشود، بلکه اخطارها نسبت به ساماندهی وضعیت آن مکانهاست. «کل شهرستان سوادکوه، سوادکوه شمالی، قائمشهر، جویبار و سیمرغ در یک پهنه طرح جامع پسماند استان مازندران قرار گرفتهاند که مجموعه کمپوست 500 تنی در شهرستان قائمشهر آن را پیش خواهد برد. این پروژه اگر افتتاح شود؛ تمام مراکز پسماند در پل سفید، زیرآب، شیرگاه، جویبار و سیمرغ تعطیل میشوند و همه به مکان جدیدی در قائمشهر منتقل خواهند شد. سولههای این طرح درنظر گرفته شده، بخشی از دستگاهها خریداری شده، بخشی نصب و بخش دیگری هم درحال نصب است. اگر این پروژه افتتاح شود، تمام مراکز دفن غیراصولی جمعآوری خواهد شد.»
آرزویم مدیریت پسماند در کشور است
بدیهی است تا آخرین روزی که انسان روی زمین زندگی میکند، لاجرم در جریان زیست خود هم زباله تولید میکند، حتی اگر زبالهها هیچ مواد غیرقابلبازیافتی هم نداشته باشد، بالاخره مواد غذایی قابلبازیافت درمیان مصرف روزمرهاش وجود دارد. مساله بازیافت پسماند و تولید آن، تنها مرتبط با کشور ما نیست. اما راهحل چیست و با این طلای کثیف چه باید کرد؟ بهترین روش بازیافت پسماند با توجه به نقاط مختلف کشورمان چیست؟ هر کشوری نسبت به نیازهای مردمش هر کالایی را تولید یا وارد میکند. کشور ما نیز از این قائله مستثنی نیست اما کارشناسان محیطزیست معتقدند که هیچ کشوری نمیتواند محیطزیست مناسب کشورش را وارد کند. هیچ کشوری نمیتواند از کشور همسایه، مثلا آب یا هوا وارد کند. از این رو، مسئولیت انسان در مقابل محیطزیست چندین برابر بیشتر میشود. از طرف دیگر وضعیت محیطزیست هر منطقهای متناسب با خردجمعی آن منطقه است.
هایده شیرزادی زنی است که توانسته زباله را به طلا تبدیل کند و با جلوگیری از عدم دفن زباله کرمانشاه، این شهرستان را بهعنوان یک الگو در بازیافت اصولی زباله معرفی کند. وی در ابتدای گفتوگو با «فرهیختگان» از دغدغهاش نسبت به محیطزیست و تعریف واژه اکولوژیست میگوید. خودش را کسی میداند که قرار است میان محیطزیست طبیعی و محیطزیست انسانی تناسب ایجاد کند. او بزرگترین آرزویش را مدیریت پسماند در ایران میداند و میگوید: «آرزویم این است روزی را ببینم که پسماند در ایران مدیریت شود، یعنی کاری که در کشورهای دیگر درحال انجام است. روزی که من از خارج کشور به ایران برگشتم، ابتدا برای اجرای طرح مدیریت پسماند به شهرهای شمال کشور رفتم؛ چراکه در آنجا آبهای روان و سفرههای زیرزمینی وجود دارد. تا همین سهدهه گذشته در شهرهای شمالی ایران، اغلب تنها بومیهای آن شهرها زندگی میکردند. تعدادی از افراد غیربومی هم در این بین چند ویلا داشتند. در چند دهه اخیر بهدلیل بحرانهای اقلیمی بسیاری از مردم کشورمان به شمال ایران هجوم بردند. برای همین به نظر من شمال کشور سرمایه تمام ایرانیهاست.»
بازیافت و پردازش سالانه 650 تن زباله در سال
شیرزادی میگوید در ابتدا طرح مدیریت پسماندش را به استانهای شمالی پیشنهاد داده است. اما حمایت نشد. «به زادگاهم یعنی شهر و استان کرمانشاه بازگشتم. به مسئولان شهر گفتم که راهکاری برای مدیریت پسماند شهر دارم و این راهکار با توجه به اقلیم هر شهر در کشورمان و کمی تغییرات، تجربه آن قابل اجرا و انتقال است. در شهر کرمانشاه 25 سال است که شرکت بازیافت مواد و کود آلی داریم. این شرکت با مشارکت شهرداری کرمانشاه و من تاسیس شد. از آن تاریخ برنامهریزی کردیم تا پسماند کل شهر کرمانشاه را مدیریت کنیم و سپس این تجربه را به شهرهای دیگر منتقل کنیم. کرمانشاه تنها شهر ایران است که کاملترین پروژه پردازش و بازیافت زباله را دارد و 100 درصد زباله کرمانشاه و 40 کیلومتر از حومه آن به شرکت ما منتقل میشود. میانگین زباله دریافتی به شرکت 650 تن است. چند وقتی است که زباله بهدلیل نامناسب بودن وضعیت اقتصادی و بیشتر شدن زبالهگردها، کمتر شده است. زمانی 750 تن سالانه زباله داشتیم. این پسماند به روشهای اصولی پردازش شده و حدود 20 درصد خالصسازی میشود که این 20 درصد هم اگر شرایط کارخانه سیمان فراهم میشد، در کارخانه سیمان بهعنوان سوخت میتوان از آن استفاده کرد. البته تا پیش از کرونا میزان خالصسازی ما 13 درصد بود ولی در چند سال اخیر بهدلیل بیشتر شدن استفاده از ظروف یکبار مصرف، به 20 درصد تبدیل شد. اگر کارخانههای سیمان بهجای سوخت مورد استفادهشان این زباله خالصسازی شده را استفاده میکرد، شهر کرمانشاه شهر بدون زباله میشد.» شیرزادی میگوید که از 650 تن، 70 درصد پسماند غذایی و تجزیهپذیر است و تنها 3 درصد از آن چوب و سرشاخه است. در کرمانشاه این مواد تبدیل به کمپوست میشود. همچنین نکته مورد تایید او این است که شیرابه پسماند از 70 درصد پسماند غذایی بهوجود میآید. شیرزادی ادامه میدهد: «با این کار تلاش کردهایم که سفرههای آبهای زیرزمینی کرمانشاه را حفظ کنیم. همچنین از تولید گاز گلخانهای جلوگیری میکنیم. مواد ارزشمند از آن 650 تن جدا میشود و درنهایت تمام مواد پلاستیکی مانند جلد شیرینی، روکش موادی که خریداری میکنیم، سلفون، پفک، چیپس و... قابلیت بازیافت ندارد و قابلیت تبدیل به سوخت دارد که برای سوخت سیمان، بسیار مناسب است.»
شیرزادی میگوید که در این دو دهه اخیر که کرمانشاه این فرآیند پردازش و بازیافت را اجرا کرده، شهرهای شمالی ایران نیز برای اجرای ایده اقدام کردهاند و شیرزادی نیز راهکار ارائه کرده است. «زمانی برای کل گیلان نیاز به 300 میلیارد بودجه لازم بود و در هفت و هشت پروژه قابل اجرا میشد. در هر دوره شهرداری و استانداری رشت برای اجرای این طرح پیش من آمدند. راهکارهای بسیار خوبی ارائه دادیم اما در عمل قصد و تمایل اجرا وجود نداشت. تفاوتی که در کرمانشاه و شمال کشور وجود دارد این است که پسماندهای غذایی را در فضای روباز خشک میکنیم اما در شمال کشور بهدلیل بارندگی، این اقدام باید در زیر سقف و سوله صورت بگیرد. این تنها تفاوت اجرای طرح و ایده بازیافت کرمانشاه با شمال است.»
لزوم فرهنگسازی برای تفکیک از مبدأ
این کارآفرین میگوید در دولت قبل بارها برای اجرای طرح بازیافت و پردازش اصولی و متناسب با محیطزیست با مسئولان استان مازندران جلسه برگزار کرده و در این دولت نیز جلساتی تدارک دیده شده است. شیرزادی هزینه پردازش و بازیافت پسماند در مازندران را هزار و 300 میلیارد برآورد کرده است. «این هزینه برای هفت الی هشت واحد است و دفن زباله بهطور کل تعطیل میشد. همچنین یکی از کارخانههای سوخت نیز از زباله خالصسازی شده استفاده میکرد.»
شیرزادی در انتها تاکید میکند که بودجه لازم برای پردازش و بازیافت پسماند باید از هر ایرانی دریافت شود. تمام بودجه لازم برای جمعآوری زباله هر شهروند ایرانی در سال رقمی حدود 250 هزار تومان میشود. این رقم مانند هزینه آب، برق و گاز باید از شهروندان دریافت شود تا در مساله مدیریت پسماند از سوزاندن و دفن آن عبور کنیم. اگر در کشور نتوانیم بودجه لازم برای بازیافت اصولی پسماند را دریافت کنیم، باید در درازمدت بودجهای از سوی دولتها تعریف شود. همچنین از طرف دیگر باید مساله تفکیکسازی پسماند را جدی بگیریم و به یک فرهنگ تبدیل کنیم. شیرزادی معتقد است که دستگاههای مرتبط با موضوع تفکیک پسماند اگر لازم باشد، باید تشویقی یا قهری با شهروندان برای تفکیک پسماند از مبدأ ورود کنند تا مشکل مدیریت پسماند در کشور حل شود؛ هر چند مدیرکل حفاظت محیطزیست استان مازندران به پروژههای درحال تکمیل مرتبط با مدیریت پسماند اشاره کرد، اما وضعیت امروز جنگلهای هیرکانی و شکل مدیریت پسماند در شمال ایران، تلنگری است برای مدیریت پسماند در کل کشور. چه در جنگلهای شمال ایران و چه در رودخانههای جنوب کشور، ضربهای که در این چند دهه از طریق رهاسازی پسماند به محیطزیست وارد کردهایم، در درازمدت زخم آن نمایان خواهد شد و باید به آیندگان پاسخگوی وضعیت اسفناک محیطزیست باشیم.