زهرا طیبی، خبرنگار گروه نقد روز: استفاده از ابزار ادبیات برای رساندن صدای فلسطین و روایت آنچه در جریان اشغال اتفاق میافتاد، پیش از فراگیر شدن پلتفرمهای اجتماعی نقش موثری در رساندن صدای مردم فلسطین به جهانیان داشت. حالا این روزها نسل جدید فلسطینیها برای رساندن روایت فلسطین به گوش جهان از پلتفرمهای شبکه اجتماعی نیز درکنار آن استفاده میکنند. ابزاری که اگرچه با فشار صهیونیستها برای اعمال محدودیت بیشتر در شبکههای اجتماعی همراه شده اما همچنان نتوانسته تاثیر قابلتوجهی را که فلسطینیها برای استفاده از این ابزار در افکار عمومی دنیا گذاشتهاند، متوقف کند.
قصه شکست صهیونیستها در جنگ افکار عمومی
از روزهای ابتدایی عملیات طوفان الاقصی، به این موضوع اشاره کردهایم که صهیونیستها علیرغم تلاشهایی که برای مظلومنمایی کردهاند در میدان جنگ افکار عمومی، عملا بازی را باختند. روایت دقیق، درست و سریعی که رسانههای وابسته به مقاومت ارائه میدادند، باعث شد افکار عمومی دنیا که شاید پیش از این نسبت به مساله فلسطین و اسرائیل خنثی بودند و آن را در اندازه مشکلی میدانستند که خاورمیانه با آن سروکار دارد، حالا در واکنش به آنچه در نوار غزه اتفاق میافتاد، به چشم نسلکشی و اقدام علیه انسانها نگاه کنند که نتوانند از کنار آن بیواکنش عبور کنند؛ آنچه این روزها بیش از گذشته به چشم میخورد و در تغییر معادله جنگ بهنفع فلسطینیها نقش جدی داشته است. استفاده فلسطینیها از مدیا و شبکههای اجتماعی برای روایت آن چیزی بود که در نوار غزه اتفاق میافتاد. اگر از فعالیت رسانهها و خبرگزاریهای رسمی مثل الجزیره عبور کنیم، کاربران عربزبان و خصوصا خبرنگاران و فلسطینیهای ساکن در نوار غزه، با فعالیت در شبکههای اجتماعی مثل توییتر، اینستاگرام و تیکتاک روایتهای میدانی و دقیقی از آنچه در سرزمینهای اشغالی و نوار غزه اتفاق میافتاد، منتشر میکردند. ادامه همین فعالیتها منجر شد دیگر کاربران شبکههای اجتماعی نیز با این اتفاق همراه شوند و پویشهایی در این رابطه بهراه بیفتد، که پویش اخیر تیکتاک، ازجمله این موارد است. نقش موثر و مثبتی را که بلاگران و خبرنگاران فلسطینی، برای روایت اتفاقات اخیر در ماجرای طوفانالاقصی ایفا کردند، نمیتوان تنها منحصر به این روزها دانست، بلاگرها و خبرنگاران فلسطینی همواره و درطول این سالها، فعالیت در این بستر را بهشکلی جدی دنبال کردهاند و جزئیترین روایتها را درباره آنچه در سرزمینهای اشغالی اتفاق میافتاد، منتشر و بر این مبنا و بهمرور مخاطبان خود را پیدا کردهاند.
بایکوت روایت فلسطینیها در شبکههای اجتماعی؟
نکتهای که همواره ناظر به این فعالیتها موردتوجه قرار داشته، محدودیتهایی است که در این بسترها متوجه این کاربران شده است. در شبکه اجتماعی ایکس (X) اگرچه در روزهای ابتدایی ایلان ماسک صاحب این پلتفرم، همراه با جوی که در این پلتفرم اتفاق افتاده بود، مواضعی بهنفع مردم فلسطین گرفت اما در چند روز اخیر محدویتهایی در این شبکه اجتماعی برای فعالیت کاربران اعمال شده، ازجمله اینکه میزان بازدید و پسندهای مرتبط با موضوع فلسطین، کاهش قابلتوجهی داشته تا آنجا که با اعتراض کاربران همراه شده، شبکه اجتماعی ایکس در روزهای اخیر حسابهای مرتبط به نیروهای مقاومت، ازجمله حزبالله لبنان را پاک کرده است. این محدودیتها شامل اینستاگرام هم شده و در چند روز اخیر کاهش بازدید استوریهای مرتبط با موضوع فلسطین، عدمنمایش پستهای مرتبط با این موضوع به کاربران و بستن پیچهای پرطرفدار مقاومت نیز ازجمله محدودیتهای این پلتفرمهای پرکاربر بوده است. اگرچه این محدودیتها انتشار اخبار مرتبط با غزه را با چالش مواجه کرده است، اما میتوان گفت حالا دیگر کاربران و فعالان فلسطینی میدانند چطور در این پلتفرمها فعالیت کنند که هم مشمول محدودیتها نشوند و هم از این پلتفرمها برای روایت آنچه در غزه اتفاق میافتد، استفاده کنند. علاوهبر این در چند روز اخیر و همزمان با آغاز عملیات زمینی نیروهای صهیونیستی، اپل و گوگل اعلام کردند نقشههای ترافیکی آنلاین در سرزمینهای اشغالی و غزه را غیرفعال کردهاند. این امری بود که گفته میشد برمبنای خواست نیروهای رژیمصهیونیستی صورت گرفته است. بلومبرگ به نقل از یکی از منابع خود اعلام کرده بود که «گوگل برای همراهی با درخواست نیروهای دفاعی اسرائیل ترافیک زنده و آنی را در نقشه غیرفعال کرده است و اسرائیل این درخواست را به این دلیل ارائه داده که این ویژگی میتواند، تحرک نیروهایشان را آشکار کند.» اقدامی که اپل نیز آن را انجام داد و ترافیک زنده را از منطقه حذف کرد. نگاهی به این محدودیتها در بستر پلتفرمها و شبکههای اجتماعی که اگرچه خیلی فراگیر نبودهاند، این گزاره را تقویت میکند که صهیونیستها برای جلوگیری از منفیتر شدن فضای افکار عمومی دنیا بهدنبال اعمال فشار بر صاحبان این شرکتها هستند اما در میدان واقعیت اتفاق چشمگیری مطابق با خواست آنها رخ نداده است. در سمت دیگر ماجرا اما همواره این ایده مطرح میشود که با توجه به اینکه این پلتفرمها در اختیار شرکتهای آمریکایی قرار دارد که امکان محدودکردن محتوا را دارند، پس این سکوها بسترهای مناسبی برای فعالیت نیستند. برای بررسی بیشتر این موضوع و میزان محدودیتهای اعمالشده در شبکههای اجتماعی پیرامون اتفاقات غزه با پوریا آسترکی، کارشناس فضای مجازی گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
شبکههای مربوط به شرکت متا بیشترین محدودیت اعمالشده را داشتند
آسترکی در ابتدا به بررسی اجمالی از محدودیتهای شبکه اجتماعی پرداخت و بیشترین محدودیتها را متوجه پلتفرمهای مربوط به شرکت متا دانست و گفت: «اگر بخواهیم سه چهار شبکه اصلی اجتماعی را از منظر میزان کاربر بررسی کنیم، میتوان گفت اتفاقاتی که در شبکههای مربوط به شرکت متا مثل فیسبوک و اینستاگرام دیده شده است، به نسبت بیشترین محدودیت اعمالشده را داشتند و صفحات پربیننده مربوط به مقاومت فلسطین، حذف شده و صفحاتی که اتفاقا مربوط به حماس هم نبوده و رسانهای بوده که ارتباط سازمانی و ایدئولوژیکی با حماس نداشته است، اما چون اخبار فلسطین را پوشش میدهد صفحهاش حذف شده است. برای مثال یکی از محدودیتها این است که هشتگ فلسطین سانسور شده است؛ در چند روز اخیر در اینستاگرام که عبارت فلسطین را سرچ میکردید، نمیتوانستید پیدا کنید. اینها نمونه کارهایی است که در فیسبوک و اینستاگرام انجام میشود. در توییتر به نسبت محدودیتها کمتر بوده است. فکر میکنم اگر چیزی را توییتر مسدود هم کرده باشد، صفحات سازمانی و رسمی حماس یا کاربرهای سازمانیافته حماس باشد که بعضا دچار محدودیت شده باشند، اما در اظهارنظر و حمایت از اسم فلسطین و حماس کمتر یا اصلا محدودیتی ایجاد نشده است. شبکه تیکتاک ظاهرا محدودیت آنچنانی نداشته و کمپین مفصلی در حمایت از فلسطین با استفاده از تم پرچم این کشور و سرود و این موارد به راه افتاد، این شامل فعالیت شبکههای اجتماعی است.»
سانسور اطلاعات در ابزارهای هوش مصنوعی مشهود است
آسترکی علاوهبراین به محدودیتهایی که پیرامون مساله فلسطین در هوش مصنوعی دیده شده اشاره کرد و آن را خطرناک دانست و گفت: «در دسترسی به دادههای وب تا الان ابزار اصلی جستوجو، گوگل بوده است و شما با دسترسی به گوگل میتوانستید به هر ابزاری دسترسی پیدا کنید، معمول آن این بود که گوگل بهجز در مواردی که مساله کپیرایت یا چند موضوع خیلی خاص مثل جرایم سازمانیافته خیلی جدی، جرم و جنایتها، آدمربایی، سوءاستفاده از کودکان و اینطور موارد مطرح باشد، سانسوری در جستوجو اعمال نمیکرد. برای همین ما در وب2 که همان موتورهای جستوجو هستند، ابزاری داریم که میتوانیم با آن دسترسی قابل قبولی به اخبار و اطلاعات داشته باشیم. در فاز جدیدتر وب ابزارهای هوش مصنوعی، مثل bard google ، chat GPT، یک ابزار مهم برای دسترسی به اطلاعات هستند، این ماجرا را خیلی خطرناک میکند. ببینید در شبکههای اجتماعی، در وب و وبلاگها کاربران و مردم دنیا میتوانند آزادانه مطالب مورد نظر خود را منتشر کنند و این مطالب در موتورها و سیستمهای جستوجوی داخل شبکهها، دستهبندی میشود و در دسترس کاربران قرار میگیرد. بنابراین یک چرخش آزاد اطلاعات به معنای نسبی کلمه در وب2 وجود داشته است. با شیوع هوش مصنوعی اگر بخواهیم بدانیم داستان یک روایتی چیست، هوش مصنوعی ما را به جوابهای متعدد نمیرساند و یک جواب در اختیار ما میگذارد. ماست سفید است یا سیاه؟ ماست سفید است. گردش اطلاعاتی که هوش مصنوعی فراهم میکند، خیلی صفر و یکیتر است. این چند وقت که من با هر دو ابزار هوش مصنوعی کار کردم و سوالاتی درباره فلسطین یا مقاومت و اسرائیل و اشغال پرسیدم، در اکثر موارد هوش مصنوعی از ارائه پاسخ طفره میرفت و درواقع پاسخی ارائه نمیدهد و میگوید من یک مدل زبانی هستم که در این مورد اطلاعاتی ندارم. بهطور خیلی واضح سانسور اطلاعات در ابزارهای هوش مصنوعی مشهود است و این اتفاقا آینده را از نظر دسترسی به اطلاعات ترسناک میکند، چون سامانه مرکزی هوشمندی وجود دارد که این تصمیم را میگیرد که کاربر به چه اطلاعاتی دسترسی پیدا کند. الگوریتم موتور جستوجوی گوگل هم در دسترسی به اطلاعات تاثیرگذار است، اما به نسبت تاثیر بسیار کمتری برای محدودیت دسترسی کاربر به اطلاعات دارد و بالاخره کاربر به اطلاعاتی دسترسی پیدا خواهد کرد.»
این کارشناس فضای مجازی در ادامه به محدودیتی که در هوش مصنوعی ضمن تحقیقی درباره فلسطین برخورد کرده اشاره میکند و توضیح میدهد: «در همین مدت من تحقیقی درمورد مسائل فلسطین انجام میدادم و اطلاعات مفصل و کاملی از طریق گوگل در اختیار من قرار گرفت ولی اگر میخواستم همان اطلاعات را از طریق هوشمصنوعی به دست بیاورم، هوش مصنوعی اطلاعات موردنیاز را به من برنمیگرداند با وجود اینکه اصلا سوالم این نبود که حماس تروریست است یا نه و نمیخواستم موضوعی در حمایت یا مخالفت از حماس مطرح کنم. اصلا وارد این مصادیق اختلافی بین غرب نشدم و سوالاتم از فلسطین درباره هوش مصنوعی بوده است اما یا جوابهایی بیربط یا سانسورشده میداد یا اصلا جوابی نمیداد.»
نسبت به محدودیتهای هوش مصنوعی حساسیت کمتری وجود دارد
وی علت اینکه این محدودیتها چندان مورد توجه قرار نگرفته را فراگیرنشدن آن دانسته و توضیح میدهد: «بایکوت در هوش مصنوعی خیلی بیشتر و ترسناکتر بوده است و علت اینکه محدودیتها خیلی دیده نشده است این بوده که هنوز کاربران کمی با هوش مصنوعی کار میکنند و خب در همین ایران ما 40 میلیون کاربر در اینستاگرام فعالیت میکنند و اگر اتفاقی در اینستاگرام بیفتد همه ما خیلی سریع واکنش نشان میدهیم و حساسیت بیشتری به آن داریم. اما در هوش مصنوعی چون هنوز ابزارهای پرسش و پاسخ آن خیلی فراگیر نشده است شاید کمتر به آن توجه شده است. ولی من میخواهم بگویم که مصادیق مختلفی وجود دارد که نشان میدهد ابزارهای هوش مصنوعی چقدر کنترلشده به ما اطلاعات میدهند و این برای دسترسی ما به اطلاعات، معرفت و آگاهی در آینده ترسناک خواهد بود. چون سیستمهای متمرکز و هدایتشدهای هستند و فقط مساله فلسطین نیست، یعنی وقتی معرفت شما با سیستم متمرکز هدایت میشود در موارد دیگر هم این اتفاق میافتد. درمورد قضایای سلیقهایتر هم این اتفاق میافتد، مثلا نگاه من به محیطزیست ممکن است با نگاه فرد دیگری تفاوت کند، کافی است که هوشمصنوعی تصمیم بگیرد یک نگاه تندروانه محیطزیستی داشته باشد، شرایط متفاوت میشود، بشر به سمت دیگری حرکت خواهد کرد. همین نکتهای که ایلان ماسک دو سه روز پیش مطرح کرد در همین راستا بود که اگر افرادی که نگاه تندروانه در حفاظت از محیطزیست و مساله محیطزیستی دارند کنترل هوش مصنوعی را به دست بگیرند بشر ممکن است به سمت انقراض حرکت کند چون تصمیماتی که در هوش مصنوعی ساخته میشود، تصمیماتی است که میتواند با توسعه جامعه انسانی و میزان زاد و ولد الگوی جامعه انسانی در تضاد و خلاف تکامل بشریت باشد؛ این نکته مهمی است. چون نسبت به فضایی که هوش مصنوعی نسبت به دسترسی مردم به اطلاعات ایجاد میکند، از یکسو یک ابزار بسیار راهگشا، مفید، کاربردی و پرسرعت است و از سوی دیگر میتواند بهسادگی هدایتپذیر و متمرکز باشد. از منظر بحث فلسفی و نسل جدید هم وب اتفاقی که درحال وقوع است، از یک طرف هوش مصنوعی را داریم که یک ابزار متمرکز است و از طرف دیگر بلاکچین را داریم که یک ابزار غیرمتمرکز است. من فکر میکنم، جدالهایی بین افرادی که فناوری و دانش را جلو میبرند رخ دهد.»
مهمترین و تنها ابزار برای روایت ماجرای فلسطین همین شبکههای اجتماعی است
آسترکی در ادامه با توجه اینکه در مواقعی که محدودیتهای این پلتفرمها تشدید میشود، ادعاهای مبنیبر عدم حضور در این پلتفرمها مطرح میشود نیز گفت: «یک دیدگاه و گروه خاص در ایران وجود دارد که نهتنها درک درستی از رسانه و ابزارهای آن ندارد که اتفاقا دشمن رسانه است و دشمن دسترسی به اطلاعات است. اگر بخواهیم عملگرایانه به ماجرا نگاه کنیم، میتوانیم این سوال را مطرح کرد که چه رسانهای بالاتر از اینستاگرام، توییتر و تیکتاک، برای واکنش نشان دادن نسبت به اتفاقات فلسطین وجود دارد؟ مهمترین و تنها ابزار ما این شبکههای اجتماعی است. مجموع فعالیتهای تمام شبکههای تلویزیونی، سایتهای خبری و روزنامهها، در شوراندن و تهییج مردم دنیا به حمایت از فلسطین، روی هم به اندازه توییتر کارایی نداشته است و این یک واقعیت است. بنابراین وقتی ما از این صحبت میکنیم که در شبکههای اجتماعی فلان اکانت بسته شد، درست است اما چیزی که الان وجود دارد، خیرالموجودین است و تنها ابزار موجود است. بنابراین اگر اینجا این موضوع مطرح شود که اصلا در توییتر فعالیت نکنیم و در فلان پیامرسان بومی فعالیت کنیم، مثل این میماند که بگوییم در خیابان و میدان آزادی برای حمایت از فلسطین تجمع نکنیم و برویم در حیاط خانهمان فعالیت کنیم و تفاوت این دو این است. فعالیت در این شبکههای اجتماعی با وجود محدودیتهایی که دارند که هرچند به نسبت حجم فعالیتهایی که در حمایت از فلسطین صورت گرفته کم بوده است ولی بهترین ابزار است و شما در عرصه گفتوگوی جهانی میتوانید فعالیت کنید و من میبینم آن فرد در ترکیه، در آرژانتین چه میگوید، در برزیل چه میگوید، در ژاپن چه کار کرده است و اصلا ابزار دیگری وجود دارد که بتواند چنین پوششی برای ما فراهم کند و چنین ابزاری در اختیار ما قرار بدهد؟»
این کارشناس فضای مجازی در ادامه به این موضوع نیز اشاره کرد که کاربران فلسطینی با روشهای دورزدن این محدودیتها آشنا هستند و ادامه داد: «ما شاهد زنده قضیه هستیم؛ این پویشها و حمایتها و خبررسانیها و همدردیها دارد صورت میگیرد. یکی از فعالهای آمریکایی که در همین دور از فعالیتها، فعالیتهای زیادی در حمایت از فلسطین انجام داده و نقدهای شدید و توهین و انتقادهای زیادی به مقامات آمریکایی در توییتر وارد کرده است، از طریق پلتفرم توییتر ابزار حمایت مالی معرفی کرده که شما میتوانید هرماه مبلغ کمی کمک مالی به آنها بکنید به این خاطر که بتواند فعالیت بهتری داشته باشد. درواقع خود توییتر هم این اشتراک را برای او دریافت و پرداخت میکند. یعنی از کاربرانی مثل من دریافت و به او پرداخت میکند. یعنی حتی تامین مالی فعالان در توییتر اتفاق میافتد.»