فرزاد بادپا را که حتما به خاطر میآورید؟ همان پهلوان بادپایی که در حرم شاهچراغ جلوی یک فاجعه را گرفت. مردم او را خوب به خاطر میآورند اما مسئولان و وعدههایشان کاری با او کردهاند که بادپا آرزو دارد کاش کسی نمیشناختش. دو ماه از آن روز تلخ میگذرد و خبرنگاری به سراغ بادپا رفته تا جویای احوال خودش و پیگیر تحقق وعدههایی باشد که مسئولان در گرماگرم اتفاق به او داده بودند. فرزاد بادپا در گفتوگویش با این خبرنگار حرفهای تلخی میزند: «پس از این اتفاق آرزو کردم کاش از روز اول رسانهها و خبرنگاران تصویرم را پخش نمیکردند و گمنام میماندم. من اینکار را برای خدا انجام دادم اما رسانهها با پخش مصاحبه و تصویرم، بنده را بزرگ نشان دادند درحالیکه اگر در گمنامی به سر میبردم روال زندگی عادی خود را سپری میکردم.»
میتوان مصادیق متعددی از برخورد ناشایست با قهرمانان را فهرست کرد. ورزشکاران غیرفوتبالی بعد از آنکه خلف وعده مسئولان ورزشی در پرداخت پاداشهای قهرمانیشان آنها را کلافه میکند، تازه باید به استانداری و فرمانداری شهرشان بروند و پک کیف و کفش دریافت کنند. چیز بیربطی که نهتنها نشانه تجلیل نیست که چهبسا باعث تحقیر هم باشد. این عادت بد که دیگر به بیماری واگیر در بین مسئولان تبدیل شده گویا از ورزش به سایر سطوح تسری پیدا کرده و دامن قهرمانان حیاتبخش کشورمان را نیز گرفته است. قهرمانانی که مدال افتخارشان نجات جان افراد است. بادپا که معتقد است باید با قهرمانان واقعا قهرمانانه رفتار کرد نه در حد زبانی، گلایهاش از خلف وعده مسئولان را اینگونه مطرح کرد: «بسیاری تصورشان این است که پس از این حادثه، به بنده خانه و زمین و... داده شده درحالیکه ۲۰ مهر امسال طی مراسمی در باغ عفیفآباد شیراز با حضور وزیر راه و شهرسازی و معاون رئیسجمهور در امور بانوان یک قطعه زمین به بنده اهدا شد. ستاد اجرایی فرمان امام(ره) و دانشگاه علوم پزشکی شیراز قول هزینه درمان بیماری مادرم که دیالیز میشود را به ما دادند، اما پس از گذشت زمان، ماجرا به فراموشی سپرده شد.» در میانوعدههای کیلویی، برخی نیز پا را فراتر گذاشته و از کیسه خلیفه بذل و بخشش میکنند تا کم نیاورده و سقف را زده باشند. یکی از این مصادیق، دادن وعده دیدار با رهبر انقلاب است که یکی از مسئولان به بادپا داده است. وعدهای که طبعا تحقق و عدم تحققش هیچ ربطی نمیتوانسته به مسئول مربوطه داشته باشد و باید به فرزاد بادپا حق داد تا نسبت به این بذل و بخششهای بیپایه اینگونه گلایه کند: «من از کسی انتظار پیشنهادی نداشتم و بیشتر دنبال آرامش هستم، اما قولی درخصوص دیدار با رهبرمعظم انقلاب به بنده داده شد که هنوز محقق نشده است.» وقتی مسئولان برای عقب نماندن از قافله تجلیلگران از سر و کول هم بالا میرفتند و با رفتارهای افراطی، یک روز او را عضو افتخاری مرکز وکلا میکردند و یک روز هم خنجر منقش به نشان تکاوری به او میدادند، میشد پیشبینی کرد که با فروکش کردن موج رسانهای، آن افراطها به تفریط بدل شود و از وعدههای مسئولان چیز جز عکس یادگاری عاید بادپا نشود. البته عایدیاش هم برای مسئولانی بود که آلبوم گزارش کارشان را با آن تزئین کردند، نه کارگر خدماتی حرم شاه چراغ که حالا برای تامین هزینههای دیالیز مادرش باید با همان پای آسیبدیدهاش که دنبال تروریست شاه چراغ دویده بود، دنبال روسای دستگاهها و اربابهای وعدهها بدود. البته که دستگیری تروریست آموزشدیده بسیار آسانتر از دستیابی به مسئول آموزشدیده است. شاید بادپا برای مسئولان هم لقب مناسبی باشد. آنقدر سریع میدان را ترک کردهاند که چیز جز گرد وعدههایشان روی سن مراسم تجلیل باقی نمانده است. برخی از مسئولان در مواجهه با قهرمان به جای آنکه شأن او را بالا برده و ظرفیت اجتماعیاش را ارتقا بخشند، یاد گرفتهاند که ظرفیت او را به نفع خود مصرف کنند. در این مصرف هم آنقدر افراط میکنند که این ظن به وجود میآید نکند دارند با پرچم قهرمانی ایرادهای دور خود را پنهان و تمیز میکنند. یا هر چیز دیگری که باشد بههرحال چیزی جز سلب آسایش برای قهرمان ملیمان نداشته است. حالا بادپا مانده است و دستانی خالی، خالیتر از زمانی که تروریست مسلح را خلعسلاح کرده بود.
دسترسی سریع
ارسال نظر
اخبار این صفحه
نوبت تحقق وعدهایتان شده، پس کجا رفتید؟
![](https://farhikhtegandaily.com/static/themes/images/users.png)