فرهیختگان: محمدحسین بنکدارتهرانی، مدیریت گروه پادکستهای «همیشه درمیان» را برعهده دارد. اولین دستاورد این مجموعه پادکست روزها در راه است که از آذر ۱۳۹۹ تا کنون بیش از ۵۴ قسمت منتشر شده است. این گروه از ماه رمضان 1400 پادکست «رادیو هان» را با ایده مرکزی قرائت قرآن به ردیف موسیقی دستگاهی ایران، در بیش از ۲۲۰ قسمت تولید و منتشر کرده است؛ این پادکست تاکنون بیش از 2.5 میلیون دانلود داشته است. «همیشه در میان» به مدیریت بنکدارتهرانی در فروردینماه 1401، انتشار پادکست جدیدی را با نام «رادیو مضمون» با موضوع تاریخ معاصر آغاز کرد. روزنامه «فرهیختگان» نیز بخشی از حمایت مالی این پادکست را به عهده دارد. رادیو مضمون تاکنون بیش از ششصدهزار دانلود موفق داشته است. رادیو مضمون پروندههایی با موضوع فلسطین سپس اسرائیل، امام موسیصدر، بحران حکمرانی در عصر مشروطه، مساله هستهای ایران، محمدرضا پهلوی و روایت سالهای جنگ را تولید کرده. این گروه تاکنون بیش از 14 هزار دقیقه برنامه را ساخته و در مجموع بیش از 3.5 میلیون دانلود داشته است. این گروه از نظر میزان تولید، رتبه نخست را در بازار پادکست فارسی دارد. 14 هزار دقیقه در کمتر از سه سال. پادکست جدید گروه همیشه در میان درباره داستان مدرسه در ایران است که به زودی انتشار آن آغاز خواهد شد. گفتوگوی «فرهیختگان» با مدیر گروه پادکستهای همیشه در میان را در ادامه میخوانید.
به نظر میرسد که هنوز تصویر واضح و دقیقی از برنامههای ویژه پادکست وجود ندارد و حتی کتابهای صوتی را هم در مدل برنامهسازی پادکست تعریف میکنند. یک پادکست موفق باید چه ویژگیهایی داشته باشد تا بتواند ضریب نفوذ بیشتری بین مخاطبان این مدیوم داشته باشد؟
اول از همه باید توجه کنیم که در این زمینه وحی منزل وجود ندارد و نمیتوانیم بگوییم پادکست این است و چیز دیگری نیست. به صورت کلی اگر بخواهیم تعریفی داشته باشیم میتوان گفت پادکست فضایی خصوصیتر و دورهمیتر است. یک فضای غیررسمیتر نسبت به بستههای شنیداری که تاکنون شنیدهایم؛ و خیلی آن حساب و کتاب و مقیدات را ندارد که دست و پای تولیدکننده را ببندد. همه این حرکتها که در سالهای اخیر در حوزه شنیدار و دیدار و حتی نوشتار انجام شده، به هم زدن نظمهای پیشین است. برخی توانستند نظم نویی را پدید بیاورند و جا بگیرند و برخی با ذائقه عامه نمیتوانند ارتباط بگیرند و باعث میشوند بعد از مدتی فعالیتشان منسوخ شود. به نظر میرسد پادکست از آن دسته محصولاتی است که بتوان بدان اعتماد کرد و آن را ماندگار دانست. البته باید این را هم در نظر گرفت که این محصولات جدید، چه ویدئوکستها و چه پادکستها و چه مواردی از این دست معمولا محل استناد واقع نمیشود. بهخاطر همان فضای خودمانی بودن که در آن وجود دارد، بیشتر برای سرگرمی استفاده میشوند؛ یعنی ما این را به عنوان سند نمیتوانیم استناد کنیم و به شکل دیگری میتوان گفت معمولا برای کسانی است که اهل فن نیستند ولی میخواهند خود را اهل فن نشان دهند؛ یعنی حوصله ندارند 300 صفحه کتاب را بخوانند ولی حوصله دارند 30 دقیقه گزارش یک فرد را از خلاصه یک کتاب بشنوند و در جمعهای عمومی خود را آدمهای اهل فضل نشان دهند و بگویند ما این کتاب را خواندهایم و درباره آن اظهارنظر کنند. خواندن کتاب هم حوصله و هم تعمق نیاز دارد، هم سواد فنی نسبت به موضوع نیاز دارد، هم بررسی میخواهد و هم اینکه ممکن است جاهایی از کتاب را متوجه نشوید و چند باره آن را بخوانید و این از حوصله کسی که میخواهد گزارش نیم ساعته از کتاب را بشنود خارج است.
آن گزارش از کتاب ممکن است لزوما درست نباشد. یکی از موارد پادکست فارسی که امروزه بسیار مشهور است و جزء سرآمدان شروع پادکست در ایران بوده، فعالیتش همین است. معمول گزارش کتابهایش را نگاه کنید، به سلیقه خودش حرفهایی میزند که در کتاب نیست ولی عوام این را میپسندند و اگر بگویید که این برداشت سیاسی فرد است که میخواهد به وضع سیاسی امروز ایران انطباق دهد و در آن کتاب این حرفها زده نشده، عموم مخاطبانش قبول نمیکنند. مثلا کتاب «چین» کسینجر که فرهنگ معاصر منتشر کرده است اصلا اینطور نیست که روایت میکند اما دیگران از شما نمیپذیرند؛ چون که هم اهلیت ندارند و برای اولین بار گزارشی از این کتاب را در پادکست شنیدهاند و بعضیها هم هستند که قبول نمیکنند با شنیدن یک گزارش سی دقیقهای از کتاب، متخصص چین نمیشوند؛ در حالی که با شنیدن این پادکست، حتی شناخت سطحی نسبت به کتاب چین کسینجر هم پیدا نمیکنید.
پس یک بخشی از مخاطبان پادکست این جنس افراد هستند و یک بخش کسانی هستند که وقتهای مرده خود را میخواهند زنده کنند. یک زمانهایی در گرفتاریهای شهری معمولا آدم نمیتواند خیلی کارها را انجام دهد، در مترو است، در اتوبوس است، رانندگی میکند یا در تاکسی نشسته است و گرفتار ترافیک است یا مسیرهای طولانی بین شهرها را بهخاطر موقعیت شغلی خود طی میکند. اینجا موقعیت خوبی است که از پادکستها استفاده کنند. البته این صفت که عنوان کردم عمومی است، درباره همه پادکستها مصداق ندارد و برخی از پادکستها، چه فارسی و چه غیرفارسی، بسیار تخصصی هستند و مخاطبان اندکی دارند و حرفهای عمیق و علمی هم در آنها مطرح شده است. معمولا یک محصول هر چقدر فنیتر و علمیتر و جدیتر باشد مخاطبان کمتری خواهد داشت و یک نسبت مستقیمی بین بالا بودن تعداد مخاطبان این پادکست با عوامانه بودن مطالب وجود دارد و همینطور نسبت مستقیمی با مخاطبان پادکستهای فنی و تخصصی با پایین بودن تعداد مخاطبان است. مثلا درباره دوران باستان واپسین یک پادکستی در میان پادکستهای فارسی هست که از سوی پژوهشگران دانشگاه تهران تامین محتوا شده است. مخاطبان اینها کم است. دلیل این نیست که کیفیت کار آنها خوب نبوده بلکه کیفیت کار خوب بوده است. یا درباره موسیقی ایرانی دو پادکست خیلی خوب در میان پادکستهای فارسی وجود دارد که مخاطبان زیادی ندارند، اما این بحثهایی که درباره موفقیت به اصطلاح روانشناسی انجام میشود، مخاطب دارد و شاید چیزهایی که درباره طالعبینی و حرفهای عوامانه است مخاطبان زیادی دارد و شنوندگانشان بعد از شنیدن آنها بیاندازه نزد هم اظهار فضل میکنند. مثل پفک است که وقتی در دهان میگذارید حجم زیادی از دهان را اشغال میکند ولی موقعی که در دهان آب میشود اندازه عدس هم محتوا نداشته است. بیشتر جنبه سرگرمی دارد برای کسانی که دوست دارند وقت خود را با این موارد بگذرانند. همچنین همه حوزههای پادکست تخصصی در دایره مخاطبان خود محدودترند و کمتر شنیده میشوند که به معنای اثرگذاری کم آنها نیست چون معمولا هم گروه مخاطبان پادکست محدود هستند و هم خود را جامعه نخبگانی میدانند و هم احساس میکنند بقیه نباید بیایند.
اما ضریب تاثیر پادکستهای تخصصی لزوما کم نیست و مخاطبان جدی و حرفهای دارد. برخی متخصصان ممکن است پادکستی داشته باشند که 100-50 نفر آنها را دنبال کنند ولی دنبالکننده جدی، اهل دانش و فن هستند و از این فرصت برای آشنایی با آن علوم استفاده میکنند. اگر اهل فن در حوزههای تخصصی پادکستها ورود کرده و از کلیگویی پرهیز کنند، متخصصان هر حوزه نهتنها به آن پادکستهای جدید اعتنا میکنند، بلکه اعتماد به این رسانه جدید جلب میشود. درواقع تعداد مخاطبان پادکست تخصصی را نباید با پادکستهایی که موضوعات عام و نزدیک به سلیقه و خواست همگانی دارند، مقایسه کنیم بلکه باید روی ضریب اثرگذاری آنها دقیق شویم. من مثالی میتوانم بیان کنم که در میان پادکستهای فرهنگی، یکی از اساتید بنام و جهانی فلسفه، مجموعهای را آماده کرده و خودش در آن درس میدهد و این کار هم مخاطبان خود را دارد. این را نباید با مخاطبان طالعبینی، حرفهای سیاسی یا خلاصه کتاب یا آموزش جنسی مقایسه کنیم. آنها اتوبوسی میآیند و میروند ولی کسانی که مطالب تخصصی را دنبال میکنند جدیتر هستند و ضریب تاثیر این مطالب هم در آنها بیشتر است. یکسری پادگیرها یا اصطلاحا پلتفرمها و زیرساختهایی هستند که این امکان را برای ما فراهم میکنند تا ما پادکستها را بشنویم. اگر به ترتیب اهمیت بخواهیم بیان کنیم، در دنیا اسپاتیفای یک پلتفرمی است مخصوص شنیدن موسیقی که پادکستها نیز در آن ارائه میشوند. در ایران هم بهواسطه اینکه ما را تحریم کردهاند و هم اینکه فیلترینگ وجود دارد، مخاطبان کمتر متوجه این نوع محصولات هستند. البته پولی است، سهم فراهمآوردگان را اسپاتیفای میپردازد و آنقدر بزرگ است که اسپانسر باشگاه بارسلونا در سال گذشته بود. یا مثلا میشود اشاره کرد به گوگل پادکست و اپل پادکست که سهم مهم بازار دست اینهاست. ولی در ایران نرمافزار کستباکس بیشترین فراگیری را دارد و دو پادگیر فارسی شنوتو و نامگیر هم هستند که اینها از این حیث که محصولات ایرانی هستند قبل توجه هستند هرچند از اقبال کمی برخوردارند و امکان سرویسدهی خوبی هم ندارند. البته زحمت زیادی کشیدند. یکی را دو سه نفر با هم انجام دادند ولی نتوانستند پا بگیرند و در بازار عقب هستند. ما روی آنها سرمایهگذاری کردیم به این معنا که کار خود را روی آنها قرار دادیم. البته یکسری نرمافزارها که بستههای شنیداری هستند، مثل تهرانپادکست، نوار، فیدیبو و امثال آنها هم این امکان را دارند که پادکست پخش بکنند. اما همه این حرفها را برای این گفتم که بگویم پادگیرها یک امکان خیلی خوبی را برای ما فراهم می کنند تا آمار بدهند چند درصد از شنوندگان شما آقا هستند و چند درصد خانم هستند، چند درصد در بازه سنی ۱۸ تا ۲۰ سال هستند و چند درصد ۲۵ تا ۳۴ سالهاند و... . این تفکیک شنوندگان اتفاق مهمی است که پادگیرها نصب کردند. خیلی مواقع در گذشته مرحوم مطهری در حسینیه ارشاد سخنرانی میکردند و برای ایشان معلوم نبوده که چند درصد از مخاطبان دفعه اول است که پای صحبت ایشان آمدند، چند نفر دیشب بحث ایشان را شنیدند و چند نفر فردا شب هم خواهند آمد اما پادگیرها این امکان را فراهم میکنند که آمار یونیکیوزرها یا کسانی که اولین مرتبه این کار را میشنوند را به ما میدهند. بعد از اینکه ۵۰ درصد پادکست را شنیدند آمار آنها ثبت میشود.
اگر کسی یکبار در روز گوش دهد فقط یکبار آمار آن ثبت میشود. این آمار از دقت و روایی بالایی برخوردار است که از بقیه شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام یا تلگرام یا غیره، آمار دقیقتری است چون آنها فقط بازدید را ثبت میکنند. یعنی کسی موس را اسکرول کرده و صفحه را با انگشت خود از پایین به بالا کشیده و این محتوا از مقابل نظر او گذشته، حالا جزء مشاهدهکنندههای آن پست قرار میگیرد؛ درصورتیکه در پادگیرها باید کسی حداقل ۵۰ درصد کار را بشنود تا آمار او را ثبت کنند. نکته بعدی این است که به شما آمار میدهند هر یک از شنوندگان کار در کدام نقطه دنیا این کار را شنیدند و درصد میدهند. یعنی مثلا ۸۰ درصد از مخاطبان شما در ایران هستند و ده درصد در قاره آمریکا صدای شما را شنیدند، یک درصد در آلمان و ... این آمار خوبی است. ما پادکستی مذهبی داشتیم به اسم پادکست هان. این آمار برای ما خیلی مهم و جالب توجه بود. کسانی که در این حوزه فعال بودند را دعوت میکردیم. استاد جامعهشناسی دانشگاه شهید بهشتی، دکتر شکرچی را دعوت کردیم که درباره جوامع قبیلهای با توجه به شرایط صدر اسلام صحبت کنند و سنتهای قبیلهای را در مسائل اسلامی نشان دهند. با این دلیل ایشان را توجیه کردیم که این میزان مخاطب داریم و شبی چند ده هزار نفر کار را میشنوند و دنبال میکنند، این درصد در آمریکا و این درصد در اروپا و آسیا و این درصد در ایران هستند. اینها بهرههای ارزشمندی است. معمولا گزارشها نشان میدهد بازه سنی ۱۸ تا ۲۵ سال، بالای ۵۰ درصد شنوندگان پادکست هستند و تقریبا ۳۵ درصد دیگر بازه سنی ۲۵ تا ۴۵ سال هستند و مابقی در گروههای سنی دیگر متمرکز هستند.
جنس مخاطبان پادکست چه ویژگیهایی دارند؟
عملا کسانی که به زنده کردن زمانهای مرده توجه دارند بخش قابلتوجهی از شنوندگان پادکستها هستند. با توجه به مقتضیات زندگی شهری کسانی که مجبور هستند بینشهرها تردد کنند یا کسانی که فعالیت آنها در خانه یا صنعت بهنحوی است که تمرکز در استفاده از بدن و ذهن آزاد است، مخاطب این پادکستها هستند. کسانی هستند که اهل مطالعه مکتوبات هستند ولی میخواهند با شنیدن پادکستها از شنیدن دانش و روایت دیگران علاوهبر کتاب خواندن خود بهره ببرند. کسانی هم اهل شنیدن هستند، چه رادیو، چه موسیقی و چه پادکست باشد، برای سرگرمی گوش میکنند تا وقت خود را پرکنند. بخشی هم از این حیث به پادکستها خوشبین هستند چون آنجا را منطقهالفراغ و منطقه آزاد میدانند یعنی فکر میکنند فضای آزادی است که از نظارتهای حاکمیتی دور است، بنابراین حرفهایی آنجا شنیده میشود که در خارج از پادکست لزوما بهراحتی نمیتوانند دنبال کنند. این مساله سانسور در ایران مسالهای فرهنگی است و لزوما به حاکمیت ربط ندارد. در سال گذشته میتوانستیم برخوردهایی با کسانی که کار پادکست میکردند را از جانب همین مخاطبان که علاقهمند به حرفهای آزاد بودند بشنویم و مشاهده کنیم که پادکسترها را مجبور میکردند به این هیاهوها بپیوندید و برنامه منتشر نکنند. اخیرا با یک گروه جدی از پادکسترهای مشهور که در حوزه تاریخ معاصر فعال هستند دیدار کردیم. میگفتند همین مخاطبان علاقهمند به فضای آزاد خیلی ما را در فشار قرار دادند! باید پذیرفت پادکست یک فضای فرهنگی است و دوره ناصری، پهلوی و جمهوری اسلامی این مساله دست به گریبان جامعه ما بوده است. اینطور نیست که فقط حکومتها و سیاست از این اجتناب کنند، بلکه این اجتناب یک حالت فرهنگی در ما است که داخل خانوادههاست. نه اینکه لزوما به مسائل مذهبی مربوط باشد بلکه ما جامعه رواداری نیستیم و تمایل نداریم حرفی غیر از حرف خود را بشنویم. کسانی هم هستند که مصرفکننده صنعت تبلیغات هستند. امروز که پادکست هم رایج و هم مد شده و بدلشده به سند روز، بهخاطر این معرفیهای دهانبهدهانی است که در پادکست اتفاق میافتد. گروهی از سرمایهگذاران هستند که دوست دارند در این حوزه سرمایهگذاری کنند. اینها هم گروه دیگری از مخاطبان بهحساب میآیند. یک دسته وسیعی از مخاطبان پادکستها کسانی هستند که کتاب نمیخوانند اما نمیخواهند این واقعیت را بپذیرند و دوست ندارند محیط اطراف آنها را بهعنوان کتابنخوان بشناسند. به همین دلیل سری به پادکستها میزنند تا بعد برای اطرافیان خود تعریف کنند. این هم یک جلوه دیگر از سانسور واقعیت است که برخی دوست دارند خود را جور دیگری جلوه دهند. جوری که نیستند، که تعداد آنها بین مخاطبان پادکست کم نیست.
چه موضوعات و چه شیوه روایتی مناسب پادکست است؟
هر موضوعی مخاطب خاص خود را دارد اما برخی موضوعات هستند که مخاطبان گستردهتری دارند. واضح است که هرچه موضوعات عمومی باشند، مثل مسائلی که مربوط به سرگرمی یا مسائل وهمی و غیرعلمی یا حرفهایی که پسند عوام و مخاطب بازار است که برخی بدان زرد میگویند (این تلقی را قبول ندارم و سلیقه عمومی است)، مخاطبان بیشتری خواهد داشت. اما درمورد پادکستهایی با موضوعات حسابشده و دقیق باید بگویم که یک کاری ممکن است باعث افزایش مخاطب و شنیده شدنشان شود و آن هم مساله شیوه روایت و سواد روایت است. دوستان که کار پادکست میکنند بهتر است درباره سواد روایت مطالعه کنند. روایتپژوهی را مطالعه کنند و کتابهای خوبی در این زمینه از ناشران و نویسندگان ایرانی و خارجی هست. من توصیه میکنم اول از همه با جنبههای مختلف روایی آشنا شوند و اساسا با مفهوم روایت انس بگیرند.
اگر بخواهیم در یک جمله بیان کنیم بیان داستانگونه و بیانی که باعث سرگرمی مخاطب شود، نقش مهمی در شنیده شدن پادکست دارد. اینکه میگویند برخی دهان گرمی دارند یا میتوانند مجلسگردانی کنند و جمعی را شیفته خودشان کنند، بخشی به همین بیان داستانگونه برمیگردد. حتی ممکن است داستان علمی باشد، نه اینکه قصه بگوید، بلکه سیر مساله را داستانگونه بیان کند. مثلا یک معلم ریاضی میتواند بحث حد و پیوستگی، مشتق و انتگرال و... را برای بچهها درس دهد اما بیان داستانگونه داشته باشد و بگوید که در دنیای فیزیک چه نیازی است که ریاضیدانها انتگرال را بهوجود بیاورند. این سیری که در بیان داستانگونه پادکست اتفاق میافتد، شنوندهها را در مسیری قرار میدهد که اصطلاحا به آن ایجاد موقعیت یادگیری میگویند. اینکه یک پادکست بتواند موقعیت یادگیری را شکل دهد و تلههایی را در ذهن شنونده ایجاد کند تا همه تمرکز مخاطب را به خودش جلب کند، از جمله فنونی است که هم در کار پادکست و هم آموزش وجود دارد. اصولا کار پادکست نوعی از آموزش است و رسانهها کار آموزشی انجام میدهند. حالا ممکن است برخی از اینها بتوانند از مفاهیم ضربه در داستان و مفاهیم رعایت سلسله علل در روایت در داستان استفاده و مخاطب خود را سرگرم کنند. البته این سرگرمی به معنای هیاهوی بیهوده نیست، بلکه به این معناست که همه حواس شنونده را متوجه خود کند. برخی این قابلیت را بهصورت ذاتی دارند و آنهایی هم که ندارند با مطالعه میتوانند کسب و مخاطب را با خود همراه کنند.
بهنظر میرسد موج جدیدی از تولید پادکست درحال شکل گیری است که با دوپینگ شهرت سلبریتیها، مخاطبانی را بافضای پادکست آشنا میکند. نظرتان درمورد این مدل برنامهسازی چیست؟
هر اتفاقی که منجر شود شنوندههای بیشتری با این بازار آشنا شوند و اقبال به این بازار بیشتر شود، اتفاق مثبت و خوشیمنی است. هرچند تجربه نشان داده حضور سلبریتیها و صداهای خیلی خاص و ویژه، اگر نگوییم صددرصد بیاثر است، اما اثری اندک و ناچیزی دارد، چون خصلت این فضا همانطور که گفتم فضای خودمانی است و چهارچوبهای سنتی را برنمیتابد و اساسا ایجاب نمیکند که چهرههای مشهور و تلویزیونی یا چهرههایی که در بین مردم مشهورند، حتی اگر صدای ویژهای هم داشته باشند، مورد استقبال قرار گیرند. اینجا بازاری است که همان مختصاتی که بیان شد و نوع روایت و جنس مطلبی که بیان میشود از آن استقبال میشود. اینجا دیگر آن نعمتهای خدادادی چارهگر نیستند، بلکه باید افراد به روشهایی مسلح شوند که کارشان مورد توجه قرار گیرد.
اما فکر میکنم مشکل اساسی امروز آشنایی با پادکستهاست و اینکه مردم ما هنوز با پادگیرها آشنا نیستند و هر بهانهای که کمک کند مردم آشنا شوند، اتفاق مثبتی است. هرچند ترجیح اهالی پادکست این است که حالت کلونیوار و دورهمی بههم نخورد و فضا عمومی نشود. مشکلی در به کار بردن تعبیر پادکست برای برخی محتوای صوتی وجود دارد، مثلا کتابهای صوتی یا پخش سخنرانی در پادگیرها را جزء پادکست قرار میدهند یا مثلا فایل صوتی یک برنامه تلویزیونی یا سلسله سخنرانی اساتید دانشگاه در پادگیر را بارگذاری میکنند، درحالیکه اینها پادکست حساب نمیشوند. حضور چهرههای مشهور هم مثل همین است یا حتی پخش آلبومهای موسیقی یا کتاب صوتی به فراگیر شدن پادکستها و پادگیرها کمک کند و به نظرم اتفاق مثبتی است. بااینحال این جنس برنامهسازی مشکلی ندارد اما قرین موفقیت نخواهد بود.
مشکلی که در فضای پادکست فارسی وجود دارد این است که سراغ فضای پادکست عربیزبان، انگلیسیزبان یا دیگر موارد نمیروند. درحالیکه این جنس پادکستها بستر خوبی هستند و میتوان به فارسی برگردان کرد و از آنها استفاده برد. ما در فصل اول پادکست رادیومضمون این کار را کردهایم. این فصل با عنوان «گجستگان» درباره مساله شکلگیری اسرائیل بود که برگردان فارسی شد و بخشهایی نیز به آن اضافه و وقتی بارگذاری شد با استقبال همراه بود و در مناسبتهای مختلفی محل رجوع مخاطبان شد.
کدام پادکست ایرانی را به مخاطبان معرفی میکنید (نام ببرید) و چرا این پادکستها را مناسب میدانید؟
هر کسی به فراخور سلیقه و علاقهمندیهای خودش میتواند از پادکستها استفاده کند. از آنجا که بخشی از گروه «همیشه در میان» هستم که پادکست تولید میکنیم، اول از همه سه پادکست خودمان را معرفی میکنم. پادکست اول ما یعنی «روزها در راه است» که یادداشتهای روزانه شاهرخ مسکوب است. مسکوب نویسنده، اسطورهشناس، شاهنامهشناس و حقوقدان ایرانی است و این پادکست یادداشتهای او از روزهای منتهی به انقلاب است، یعنی در فاصله آذرماه 1357 تا سال 1376 و به نوعی تاریخنامه مردم ایران است و از زاویه نگاه او بهخصوص برای کسانی است که از کشور خارج شدند. آنجا به آنها میگویم راندگان دلنهاده به وطن، ماندگان غربت طاقتشکن! این پادکست همچنان ادامه دارد و از ابتدا تا امروز هرچه پیش رفته پاکیزهتر، قویتر و شستهرفتهتر شده است. در 33 قسمت اول یک تقدیرنامه داشتیم که هر نمره را به یکی از شخصیتهای فرهنگی معاصر که بر نسل ما موثر بودند، تقدیم کردیم و پیرامون آنها توضیحاتی دادیم که آنها بهعنوان بخش سوم پادکست بهصورت جداگانه منتشر شده و دوستان میتوانند در پادگیرها واژه «روزها در راه» را جستوجو کنند و آنجا این پادکست را بشنوند و قسمت 54 آن روز پنجشنبه شش مهر 1402 منتشر شد.
پادکست دیگر «هان» است که تقویم معرفتی تشیع است. ایده مرکزی فصل اول آن، روایت قرآن براساس ردیف دستگاهی موسیقی ایرانی بوده است و در ایام ماه مبارک طی دو سال تکرار شد. فصل بعدی روایت خود از اسلام را طی مناسبتهای مختلف گفتیم. ما معتقدیم سال برای شیعه، چند قله دارد که یکی از قلههای ابتدایی شبهای مبارک قدر است و بعد از آن اربعین موسویه و 40 روز خاص است و بعد ده روزی که به روز عرفه منتهی میشود و عید قربان و بعد از آن سال جدید شیعی شروع میشود و دوباره شیعه یک سال دیگر فرصت دارد تا تلاش کند یک گام بالاتر بیاید و یک مرحله خود را به سمت آسمانبالاتر بکشاند و قلهای جدید و سلسلهای از قلل جدید را طی کند که قله آغازین آن شروع ماه رجب و ماه شعبان و ماه مبارک رمضان و یومالجوایز یا عید فطر است که تا آن روز باید تلاش کرد و در شیب تند سه قله را پیش رفت و بعد از آن هم همان سیری که در ابتدا گفتم که منتهی به 40 روز و ده روز پایانی میشود که اوج تاریخ معرفتی اسلام و تشیع است. آن کار هم بسیار شنیدنی است، تجربهها شنیدنی و خاص است. اتفاقات خاصی در آن کار اتفاق افتاده است و کار نویی است. همه کسانی که دلبستگی به دین اسلام و تشیع دارند میتوانند از این پادکست استفاده کنند.
پادکست سومی که معرفی میکنم رادیو مضمون است که روایت ما از تاریخ معاصر و شخصیتهای تاریخی و روایتهای تاریخی است که الان درگیر پرونده روایت جنگ هستیم. قسمت دوازدهم که مربوط به عملیات الیبیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر در هفته جاری منتشر میشود. عملا ده قسمت به مسائل سال 60 اختصاص داشته است و طی آن حرفهای نویی را از خلال اسناد بیرون کشیدیم و مطرح کردیم و یک نوع جریان سیال ذهن برای شنوندهها بود که میتوانستند در وقایع سالهای ابتدایی انقلاب غوطه بخورند و بسیار خوب به مسائل پرداخته شده است. این روایت صدای متنوع، تکنیکهای خیلی خوب در تدوین، کارگردانی بسیار حسابشده و متنهای پاکیزه به لحاظ زبان فارسی دارد.
فصل دیگری از رادیو مضمون، «محمدرضا پهلوی آنطور که فکر میکرد و آن گونه که حکومت میکرد» است. که کتاب پرونده آن هم منتشر شده است و یک بررسی همهجانبهای نسبت به تاریخ تولد پهلوی دوم تا لحظه مرگ اوست و مطالب شنیدنی در آن است و از نقاط قوت آن پرونده این است که صدای موثرین و رجال عصر پهلوی را بهعنوان شاهد مثال در پایان هر قسمت آوردیم و تلاش کردیم مطالبی که در طی داستان گفتهشده مستنداتش هم ارائه شود و خیلی شنیدنی است. یکی دیگر از فصلهای مهم رادیو مضمون هم در موضوع مساله هستهای ایران است که از زمان ابتدای موضوع هستهای در دوره پهلوی دوم تا پایان دولت روحانی پرداخته شد و یک روایت شستهورفته و حسابشده و غرورآمیز از مسائل تاریخ ایران است که در آن به اختلافات داخلی نپرداختیم و تلاش کردیم عوامل اصلی این مساله که مردم ایران را دچار بحران کردند، نشان دهیم. آن پرونده جامع است و حاوی مطالب نویی است حتی از خلال مطالب منتشرنشده مسائلی بیان شده است. یکی دیگر از فصول رادیو مضمون، پروندهای درباره آقای هاشمیرفسنجانی است که آن هم پرونده بسیار شنیدنی است. پیش از آن پروندهای درباره امام موسی صدر بود تا پیش از ربودن امام، بخش اولش آماده شده و در شش قسمت است؛ آن هم پرونده خیلی خوبی شده است و مورد تقدیر موسسه و خاندان امام موسی صدر قرار گرفت. یک پرونده بحران حکمرانی پیش از مشروطه داریم که به بهانه رساله سیاحتنامه ابراهیم بیگ که به مسائل اصولی و سیستماتیک تاریخ ایران پرداختیم؛ نکاتی که هنوز تازگی دارد و به درد دیروز، امروز و فردا میخورد. پروندههای دیگری بود که مثل تاریخ سینما به مناسبت برگزاری جشنواره فجر امسال یا رویای آمریکایی و مساله دیزنی یا زندگی استاد محمود فرشچیان در رادیو مضمون تولید شده است. فصل اول رادیو مضمون هم با عنوان گجستگان است که درباره مساله شکلگیری اسرائیل بود که در سوالات قبل درموردش توضیح دادم. اینجا غیر از کارهای خودمان چهار پادکست به سلیقه خودم معرفی کنم. یک پادکست تاریخی گوسان است که به مسائل تاریخی ایران در دوران گذشته میپردازد. سه پادکست موسیقی خیلی خوب را معرفی میکنم که پادکست فاخته و رادیو راه است که هر دو به مسائل موسیقی ایرانی میپردازند و همینطور رادیو ردیف که در موضوع موسیقی ایرانی است و در برخی فصول به موسیقی غیرایرانی و مسائل موسیقیایی میپردازد. اگر کسانی به این زمینهها علاقهمند هستند، این پادکستها را بشنوند.