در طول دو سال گذشته بارها اخبار رسیدن به توافق بین ایران و کشورهای غربی مطرح شده است. در هفتهها و بهخصوص روزهای گذشته نیز مجددا شاهد اخباری از این دست بودیم. گرچه ایران و آمریکا هر دو «نزدیک شدن» به توافق را رد کردند اما تمام شواهد مبنیبر این است که فرآیند مذاکرات در جریان است. شواهد دیگری از جمله صحبت از توافق موقت و شایعاتی مبنیبر دیدارهای متعدد امیرسعید ایروانی، نماینده دائم ایران در سازمان ملل، با رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران این احتمال را تقویت میکنند. این موارد یادآور تعاملهای مشابهی در دو دهه گذشته بین ایران آمریکا هستند. ایده توافق موقت اولین بار قبل از برجام به کار گرفته شد و منجر به امضای توافقنامه ششماهه و قابل تمدید ژنو در آذر ۹۲ شد. جواد ظریف هم در زمانی که عهدهدار مسئولیت فعلی ایروانی بود نقشآفرینیهای مشابهی در جریان مذاکرات عراق داشت. بررسی شرایط فعلی مذاکرات احیای برجام و مرور اخبار و شایعههایی که در مورد دستیابی به یک توافق موقت مطرح میشود سناریوهای مختلفی را در پیشروی مسیر مذاکرات ایران با غربیها قرار میدهد. اتمام مذاکرات احیای برجام بدون توافق، احیای برجام، توافق موقت و توافق محدود 4 سناریویی است که میتوان برای آینده روابط ایران و کشورهای غربی متصور بود. در ادامه به بررسی این 4 سناریو و عواید و معایب حاصل از آنها برای ایران پرداختهایم.
پایان تمام مذاکرات؛ نامحتملترین گزینه موجود
یکی از سناریوهای محتمل در مذاکرات بین ایران و آمریکا عدم دستیابی به توافق و کنار گذاشته شدن پرونده برجام از دستور کار طرفین است. دولت سیزدهم از روز اول اعلام کرد که راه مذاکره را مسدود نمیکند اما شرایط کشور را به توافق مجدد با غرب گره نمیزند و نمیخواهد همه توان دیپلماتیک خود را صرف این مساله کند. به همین دلیل از همان تابستان ۱۴۰۰ پیگیری توافقات منطقهای و نگاه متوازن به شرق و غرب در دستور کار دولت قرار داشت. تبدیل شدن ایران به عضو اصلی سازمان شانگهای، نزدیک شدن ایران به گروه اقتصادی بریکس، توافق بازگشت روابط به سطح عادی با عربستان از جمله دستاوردهای این رویکرد دولت بودند. در طی این مدت افزایش فعالیتهای مرتبط با غنیسازی و همچنین توسعه توانمندیهای تسلیحاتی و موشکی کشور نیز با همه توان پیگیری شد. این اقدامات علاوهبر اینکه پاسخ مناسبی برای خروج آمریکا از برجام و عدم پایبندی اروپاییها به تعهدات خود به حساب میآیند، میتوانند به اهرمهای کارآمدی برای ایران در جریان مذاکرات احتمالی با غرب تبدیل شوند. پس در مجموع میتوان گفت گرچه ایران همچنان از تحریمهای غرب متضرر میشود اما با توجه به تجربه برجام، عدم توافق درصورت زیادهخواهی غربیها و ادامه روند فعلی راه غیرقابلقبولی به حساب نمیآید. اما شرایط در طرف مقابل کمی متفاوت است. گرچه بایدن معاون اول دولتی بود که برجام را امضا کرد اما در هر صورت بازگشت به برجام را یک شکست دیپلماتیک برای آمریکا تلقی میکرد و تمایل چندانی به آن نشان نداد. این رویکرد آمریکا طبیعتا دستیابی مجدد به توافق را دشوار میکرد و میتوانست باعث تنش هرچه بیشتر بین ایران و آمریکا شود. آمریکا در التهابات پاییز سال گذشته با حمایت کامل از التهاباتی که در ایران رخ داد تقابل حداکثری با ایران را امکانسنجی کرد اما درنهایت بیثمر بودن اینگونه اقدامات بیش از همیشه برای آمریکا و کشورهای غربی واضح شد. با توجه به این مساله و البته دستاوردهای اخیر ایران در حوزههای هستهای و موشکی به نظر نمیرسد که عدم توافق گزینه معقول و مطلوبی برای طرف غربی باشد.
منادیان بازگشت به برجام چه میگویند؟
چند ساعت بعد از اینکه ترامپ در اردیبهشت ۹۷ اعلام کرد که آمریکا از برجام خارج خواهد شد حسن روحانی در نطق تلویزیونی خود خطاب مردم ایران گفت که «خوشحالم که شر یک موجود مزاحم از برجام کم شده است» و «اگر اهداف ایران را سایر طرفها تامین کنند، برجام برجا خواهد ماند.» اما با گذشت زمان ثابت شد که پنج کشور دیگر بدون همراهی «مزاحم برجام» توانایی تامین همان منافع حداقلی برجام هم نداشتند. به همین دلیل از اواخر سال ۹۹ و پایان دولت ترامپ نظر برخی کارشناسان این بود که ایران باید همه تلاش خود را برای احیای برجام انجام دهد. علیرغم اینکه به نظر میرسید دولت دوازدهم هم تمایل به انجام این کار داشت اما درنهایت در ماههای پایانی دولت روحانی اتفاق خاصی رخ نداد. با گذشت دو سال از روی کار آمدن دولت سیزدهم هنوز هم به نظر برخی بازگشت به برجام بهترین گزینه ممکن برای ایران است اما نظر کارشناسان درباره مزایا و معایب این اتفاق چیست؟ موافقان این ایده معتقدند که توافق محدود یا موقت در هیچ صورتی نمیتوانند مانند برجام منافع ایران را تضمین کنند. دلیل دیگر این عده نیز استناد به «بندهای غروب» برجام است. براساس این بندها سازمان ملل، آمریکا و اتحادیه اروپا موظفند که در پاییز امسال تعدادی دیگر از تحریمهای خود علیه برنامه هستهای ایران را بردارند. برخی از این موارد عبارتند از تحریمهای سازمان ملل در زمینه تحقیق و توسعه و تولید موشکهای بالستیک ایران و تحریمهای باقیمانده اتحادیه اروپا علیه برنامه هستهای ایران. وجود چنین مواردی باعث میشود تا درصورتیکه بازگشت «واقعی» همه طرفهای برجام به این توافقنامه محقق شود، ایران بتواند مزایای جدیدی به دست بیاورد اما دلیل کارشناسانی که مخالف این ایده هستند وجود مکانیسم ماشه در ساختار برجام است. این مکانیسم باعث میشود که ایران مجبور شود سریعا به تمام تعهدات خود را اجرا کند اما به علت ساختار آن، ایران نمیتواند فشار متقابل و متوازنی به طرف مقابل وارد سازد و حتی ممکن است که همین مکانیسم بهگونهای مورد استفاده آمریکا قرار گیرد که عهدشکنیهایش را بهصورت کاملا قانونی ادامه دهد. برخی مخالفان با این استدلال که برجام به خودی خود الزامی برای رفع تحریم ایجاد نکرده و آمریکا نیز نشان داده بدون اینکه جریمهای متحمل شود امکان مانعتراشی در مسیر اجرای آن را دارد این پیشنهاد را مطرح میکنند که ایران به دنبال مسیرهای دیگری غیر از برجام برای تعامل با غربیها باشد.
توافق موقت
ایران و آمریکا تجربه رسیدن به یک توافق محدود را پیش از این در سال 92 در ژنو داشتهاند. توافقی که با این هدف در دستورکار طرفین قرار گرفت که طرفین اقدامات یکدیگر را اعتبارسنجی کرده و درصورت پایبندی به آن بهسمت یک توافق جامعتر حرکت کنند که بعدها به برجام منتهی شد. اساسا توافق موقت یک توافق دارای زمانبندی است که در شرایط فعلی محتوای آن میتواند بخشی از محتوای برجام بوده و یا خود دارای محتوایی مجزا از برجام باشد. تجربه توافق موقت ژنو این گزاره را به اذهان متبادر میکند که طرف آمریکایی از اصرار بر رسیدن به یک توافق موقت بهدنبال این است که زمینه را برای رسیدن به یک توافق جامعتر فراهم کند. رسیدن به چنین توافقی عملا برجام را از دستورکار خارج کرده و بهنظر میرسد طرف آمریکایی نیز با همین هدف توافق موقت را در دستورکار قرار داده تا در ادامه مذاکرات را بهسمت امضای یک توافق غیربرجامی هدایت کند.
توافق محدود
توافق محدود را میتوان شیوه دیگری از توافق موقت توصیف کرد که در آن قید زمانی وجود ندارد و دوطرف نیز فارغ از معاهدات جامع بینالمللی صرفا متعهد میشوند یکسری تعهدات محدود را اجرایی کنند. این توافق بدون داشتن هیچ قید زمانی صرفا تا زمانی تداوم خواهد داشت که طرفین توافق به اجرای همان تعهدات محدود پایبند بمانند. مطابق آنچه درمورد محتوای توافق موقت بین ایران و آمریکا در رسانهها مطرح شده است: «ایران متعهد میشود که فعالیتهای غنیسازی اورانیوم ۶۰ درصد و بالاتر خود را متوقف کند و به همکاری با سازمان بینالمللی انرژی اتمی برای نظارت و تایید برنامه هستهای خود ادامه دهد. در برابر، به تهران اجازه داده میشود که روزانه تا یک میلیون بشکه نفت صادر کند و به درآمد آن و نیز دیگر منابع مسدود شدهاش در خارج از کشور دسترسی داشته باشد، مشروط بر آنکه این منابع انحصارا برای خرید مجموعهای از کالاهای اساسی شامل غذا و دارو هزینه شوند.» چنین توافقی اگر بدون قید زمانی مطرح شده باشد در چهارچوب توافق محدود ارزیابی میشود که عواید و معایبی نیز در پی خواهد داشت. مهمترین عایدی این توافق این است که قابلیت نقدپذیری بهتری به نسبت برجام برای ایران دارد؛ چراکه در برجام ایران تعهدات خود را انجام داده و بعد از آنکه ابزارهای خود را از دست داد با بدعهدی آمریکا و اروپاییها مواجه شد، اما در توافق محدود ایران چون تعهدات کمی را پذیرفته میتواند ابزارهای خود را حفظ کند و در قبال بدعهدی احتمالی نیز بازدارندگی بیشتری ایجاد کند. نکته منفی توافق محدود اما این است که بهدلیل قید محدودیت در متن آن هیچگاه نمیتوان صحبت از رفع تمام تحریمها کرد اما لزوما این امر را نمیتوان نکته منفی توصیف کرد؛ چراکه طرفهای غربی اثبات کردهاند صرف گنجاندن عبارت رفع تحریم در متن توافق را نیز نمیتوان تضمین بهحساب آورد؛ چراکه هر آن ممکن است از آن خارج شده و همچون ترامپ آن را پاره کنند، مگر اینکه تضمینهای کافی از آنها گرفته شود که بهنظر میرسد توافق محدود چنین تضمینی را بهتر از سایر گزینهها تامین میکند.