زهرا رمضانی، خبرنگار گروه دانشگاه: دنیای امروز، دنیای اقتصاد بر پایه علم و فناوری است. شرکتهایی که از دل دانشگاهها شکل میگیرند، حالا حرف اول را هم در حوزه تکنولوژی و تولید محصولات بهروز میزنند هم گردش مالی قابلتوجهی به نسبت عمرشان دارند. در این میان شکلگیری و حمایت از این شرکتها هم طی سالهای اخیر در کشور ما با توجه به نقش پررنگ آنها در تبدیل علم و فناوری به محصول، مورد توجه جدی قرار گرفته و برنامههای ملی مانند معافیت از مالیات آنها از سوی مسئولان تصویب و اجرایی شده است؛ مسیری که البته نمیتوان صرفا به تصویب برخی قوانین نسبت به آن اکتفا کرد و نیاز به پویایی در این زمینه است. در همین راستا یکصد و چهلوهشتمین نشست علمی-تخصصی مرکز پژوهشهای توسعه و آیندهنگری با عنوان «نقش دانشبنیانها در رشد تولید و توسعه اقتصادی کشور» چندی پیش برگزار شد و در آن مجید صاحبینژاد؛ معاون ستاد ویژه توسعه فناوری نانو معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری در کنار ترسیم مسیر طیشده کشور در حوزه نانو، به چالشهای این حوزه پرداخت که در ادامه مشروح این نشست را میخوانید.
گزارشی از 20 سال اخیر یعنی از 1380 کشور در حوزه نانو ارائه میدهم تا از برنامهها و حمایتهایی که برای توسعه شرکتهای دانشبنیان انجام شده تا وضعیت فعلی بحث بازار و کمکی که به اقتصاد کشور در زنجیره تولید کشور از این طریق صورت میگیرد، گزارشهایی داشته باشم؛ به همین دلیل عملا سرفصلهای ارائه به سه بخش تقسیم میشوند. اول یک مرور کوتاه روی سیاستگذاری نانو خواهم داشت، بعد از آن درباره برنامههای حمایتی که از حوزه تجاریسازی و توسعه صنعت نانو در کشور پیگیری شده، صحبت میکنم. در نهایت هم به وضعیت صنعت و بازار محصولات نانو و مباحث اقتصادی این حوزه اشاراتی خواهم داشت.
بحث نانو همانطور که مستحضرید از سال 1380 در دفتر همکاریهای فناوری ریاستجمهوری شروع شد و اولین مطالعات و برنامهریزیها در این حوزه شکل گرفت. دو سال مطالعات و برنامهریزیها و ترویج در سطح مسئولان دانشگاهها در این حوزه دنبال شد و در نهایت کشور به یک اجماعی رسید تا در این حوزه به یک شکل جدی و در بالاترین سطح اجرایی وارد شود. در سال 1382 ستاد ویژه توسعه فناوری نانو در نهاد ریاستجمهوری تشکیل شد و رئیس این ستاد هم معاون اول رئیسجمهور قرار گرفت؛ البته رئیسجمهور وقت حتی در چندین جلسه ابتدایی این ستاد شخصا حضور پیدا کرده بود. نگاه این بود که اگر ما بخواهیم در فضای فناوری نوظهوری مثل نانو که هم عام و جدید بوده و هم حوزه کاربردش به یک رشته یا یک صنعت خاص محدود نمیشود و عملا حوزههای متعدد را تحتتاثیر قرار میدهد، وارد شده و فعالیت داشته باشیم، باید هماهنگیها در سطح ریاستجمهوری پیگیری شوند.
10ساله سوم به دنبال مرجعیت علمی و فناوری هستیم
با نگاه برنامهریزی بلندمدت سال 1384 اولین سند راهبردی فناوری نانو در هیات وزیران تصویب شد. سال 1385 سیاستها و راهبردها در شورای عالی انقلاب فرهنگی با تاکید بر سند 10ساله که در هیات وزیران مصوب شده بود، به تصویب رسید. اتفاق مهم این حوزه آن بود که با توجه به تجربه چند ساله در حوزه نانو به عنوان یک فناوری که اولین بار بود اقدامات مرتبط با آن در سطح ریاست جمهوری و ملی بررسی شده و تجربه موفقی هم بود، در همان سال 1385 معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری شکل گرفت که البته ایجاد این معاونت، بر اساس همان تجربه ستادی بود که در حوزه نانو داشتیم. شکلگیری معاونت علمی و فناوری منجر به این شد که مباحث مربوط به علم و فناوری که پایهای برای اقتصاد دانشبنیان محسوب میشود، در این سطح از نظام حکمرانی کشور مورد توجه قرار گیرد و از سوی زیرمجموعه شخص اول اجرایی کشور به آن پرداخته شود.
سال 1396 سند دوم در هیات وزیران و سال گذشته سند 10ساله سوم در افق 1412 در شورای عالی انقلاب فرهنگی مرتبط با همین حوزه تصویب شد. همانطور که عرض کردم سه سند ملی داشتیم و در هر برههای بنا بر مقتضیاتی که فناوری و کشور داشت، سیاستها و رویکردهای متفاوتی اتخاذ شد. در سند 10ساله نگاه این بود که روی بحث آگاهیبخشی و توسعه منابع انسانی و ایجاد زیرساختهایی مانند شبکه آزمایشگاهی و بحثهای مالکیت فکری تاکید شود. در 10ساله دوم نگاه این بود که کشور وارد فضای تجاریسازی شود که ماحصل آن ایجاد یکسری شرکتهای فناور و دانشمحوری است. در این 10 سال اخیر ما شاهد این بودیم که در کشور هم بحث دانشبنیانها شکل گرفت و در نهایت در 10ساله سوم در افق 1412 ما به دنبال یک مرجعیت علمی و فناوری با ارتقای یکسری فناوریهای عمیق هستیم که ما را به نوآوریهای جهانی در محصولات برساند. باید به این مساله هم اشاره کرد که در کشور بحث رویکرد مسالهمحوری مطرح بود، تا از این طریق فناوری بتواند راهحلهایی برای مسائل مهم کشور به همراه داشته باشد. اگرچه میدانیم که مسائل و راهحلهای چندبعدی و چندراهحلی را داریم و همه راهحلها در حوزه فناوری نیست؛ اما بالاخره باید جامعه فناوری و نوآوری کشور بتواند راهحلهای فناوری را برای مسائل مهم کشور داشته باشد و قرارگرفتن در این زنجیره تولید چه در داخل و چه قرارگرفتن شرکتهای ما در زنجیره جهانی و بحث صادرات، موضوعی است که در 10 ساله سوم پیگیری میشود.
نیاز به بازنگری جدی در مدل برنامهریزیها داریم
امسال اولین سالی است که وارد 10ساله سوم توسعه در کشور شدیم. من از ویژگیهای خاصی که بحث سیاستگذاری نانو داشته، میگذرم تا به مباحث مربوط به دانشبنیانها برسم اما در این بین یک نکتهای وجود دارد و آن هم بحث تجربه سیاستگذاری و برنامهریزی است. ما در کشور تجربیات زیادی در حوزه برنامهریزی، سندنویسی و سیاستگذاری در حوزه توسعه علم و فناوری داشتیم؛ اما نکته مهم اینکه خیلیوقتها ما از این تجربیات به نیکی یاد نمیکنیم و به همین دلیل نیاز دارد تا مروری بر تجربیات گذشتهمان داشته باشیم. تجربه برنامهریزی و سندنویسی نانو در کشور تجربهای ارزشمند است، چون نگاه این بود که باید توسعه فناوری به صورت بلندمدت شکل گیرد اما این نگاه بلندمدت نباید ما را از فعالیتهای مشخص در روز غافل کند، یعنی چهارچوبها باید بلندمدت باشند. یعنی اگر امروز بخواهیم یک اقدامی را در سال و یا برای یک ماه انجام دهیم، مجبور هستیم تا یک شکستی هم داشته باشیم.
به صورت کلی درباره ساختار و سلسلهمراتبی که در کشور برای برنامهریزی در خصوص نانو وجود داشته، باید بگویم اگرچه ما چشمانداز و اهداف کلان را در سطح 10ساله داریم اما تحقق این مساله در قالب اقدامات ملی و برنامههای اجرایی و فعالیتهای سالانه شکسته و دنبال میشود. در حقیقت این فعالیتهای سالانه است که اجرا میشوند و نتایج و دستاوردها حاصل این فعالیتها هستند که اهداف را محقق میکنند؛ با این حال همه این برنامهها در چهارچوب نگاه بلندمدت است که میتواند ما را به اهدافی که تصور کردیم، برساند. اگر ما فعالیتها را بدون توجه به آن چهارچوب انجام دهیم، دچار روزمرگی میشویم و اگر در سطح چشمانداز و اهداف کلان بمانیم، سندها و برنامهها قطعا مستنداتی برای کتابخانهها میشوند. با این حال مباحث زیادی در اینجا مطرح میشود؛ این مدل برنامهریزی که در کشور ما در حوزههای مختلف شاهد آن هستیم، نیاز به یک بازنگری جدی دارد.
نکته دیگر روی بحث ارزیابی سیاستهاست. همانطور که در ساختار سلسلهمراتبی بازههای زمانی و شکستها را داریم، در اهداف و شاخصها باید این موضوع را پیگیری کنیم. ما هر جایی که برنامهای میریزیم و هدفی داریم، باید شاخصی برای اندازهگیری داشته باشیم؛ چراکه در غیر این صورت به آن برنامهها و اهداف نمیتوانیم پایبند باشیم. در سند نانو از سطح چشمانداز تا برنامههای اجرایی ما شاهد اهداف و شاخصهایی برای اهداف هستیم. علاوه بر اینکه چراییها و چیستیها در سیاستگذاریها و برنامهریزی مهم هستند، اما مهمتر از آن، چگونگیهاست، یعنی نکاتی که در بحث اجراییسازی برنامهها و اقدامات مهم است. در رویکردها و ابزارهایی که ستاد نانو به کار گرفته، تلاش شده تا شاهد نوآوریهایی هم باشیم. این رویکردها شامل برونسپاری، نهادسازی، تمرکز بر دستاوردها و نتایج به جای صرف فرآیندها، حمایتهای بیواسطه از این زیستبوم، شبکهسازی، دادهمحوری، ایجاد رقابت با رتبهبندی و اعتبارسنجی است و روی هر کدام از اینها میتوان مفصل بحث کرد.
نکته بعدی درباره سند 10ساله سوم است که هفت راهبرد ملی دارد. از این هفت راهبرد، سه راهبرد شامل راهبرد 3، 4 و 5 متناسب با توسعه فناوری و تجاریسازی و ایجاد شرکتهای دانشبنیان است. یک نگاه در سیاستگذاری نانو این بود که در این موضوع باید جامعنگری وجود داشته باشد. ما در ستاد نانو برنامههای مختلفی از ترویج دانشآموزی تا بحث همکاریهای بینالمللی داریم؛ با این حال امروز روی این سه راهبرد برای ایجاد و توسعه شرکتهای دانشبنیان در این حوزه تمرکز کردهام. اگر بخواهیم برنامههایی که در مورد نانو و در حوزه توسعه فناوری و ایجاد شرکتهای نوپا و دانشمحور و قرارگرفتن آنها در زنجیره تولید شرکتهای بزرگ درکشور داریم را مرور کنیم، تلاشمان آن است که بتوانیم نقشهای از آنها را ارائه دهیم.
گپ تجهیزاتی شرکتهای فناور و صنعتی
یکی از برنامههایی که در زمینه توسعه فناوری نانو داریم، پژوهشهای محصولمحور و ماموریتگرا برای اساتید دانشگاهی است؛ از اساتیدی که تلاش دارند متمرکز بر حل یک مساله و محصول خاص باشند، حمایت شود. همچنین امروز یکسری شتابدهندهها را داریم که حمایت از آنها به این دلیل که تیمهای فناوری که از دل دانشگاه شکل میگیرند، مهم است و باید این تیمها توانمند شده و بتوانند بازار هدف خودشان را شناسایی کرده و محصول اولیهشان را توسعه دهند. به عبارت دیگر آنها باید بتوانند دستاوردهایی که از دل دانشگاه و حاصل پژوهشهاست را در قالب یک محصول آماده عرضه کنند. در نقشه این حوزه یکسری برنامهها برای زیرساختهای تولید نیمهصنعتی هم وجود دارد. در فضای گپی که بین شرکتهای توسعه فناوری و شرکتهای صنعتی وجود دارد، عملا نیازمند یکسری تجهیزات تولید نیمهصنعتی و اجرای پایلوتها هستیم که متاسفانه این حوزه در کشور مغفول مانده است. جلوتر که میرویم، وارد شرکتهای صنعتی میشویم. شرکتهای صنعتی موجود ما اگر بخواهند بر مبنای فناوری نوآور باشند، نیازمند آرانددی از جنس نوآوریهای درونی هستند که مدلهای قدیمی آرانددی به شمار میروند، یعنی این مدل از دل شرکت با واحدهای آرانددی شکل میگیرد. همچنین شرکتهای موجود میتوانند نوآوری از جنس نوآوری باز با جذب فناوری از اکوسیستم داشته باشند. برای هر دو مدل ستاد نانو برنامه دارد. یک برنامه درونشرکتی است، یعنی شرکتهایی که توانستهاند در بازار کشور حضور یابند و کانالهای توزیع و داراییهای مکمل خوبی دارند. اینها اگر پروژهای در واحد آرانددیشان داشته باشند که بتواند نیاز آن شرکت را برآورده کند؛ حالا یا محصولشان را رقابتپذیر کند یا مثلا فرآیند تولیدشان را بهبود ببخشد، ستاد در این بخش از شکلگیری آن پروژهها در دل شرکتهای تولیدی و صنعتی با مدلهای مختلف مبتنی بر تسهیلاتی شامل ارائه تکنولوژی و کمک به پایش فناوری حمایت میکند که در این برنامه توسعه درونشرکتی مدنظر قرار گرفته است. محور دیگر نوآوری باز است که در حقیقت قرارگرفتن شرکتهای فناور و دانشمحوری که از دل دانشگاه درآمدهاند، در زنجیره تولید شرکتهای بزرگ را شامل میشود. اینجا برنامه شبکه تبادل فناوری نانو که به دنبال اتصال این شرکتهای دانشبنیان به شرکتهای موجود صنعتی مدنظر است قرار میگیرد. اگر ما عرضهکننده فناوری مناسبی برای نیازهای صنعت داشته باشیم، شبکه تبادل سعی میکند این بههمرسانی را انجام دهد اما اگر عرضهکننده مناسبی در شرکتهای موجود نداشته باشیم، برنامه چالش به دنبال معرفی آن تقاضاها به دانشگاهی است که فناوری آن را داشته باشد و این کار هم به صورت مسابقه برگزار میشود. یعنی فراخوانهایی داده میشود که تقاضاها بتوانند تیمهای جدیدی را شکل دهند یا شرکتهای قبلی بتوانند روی این حوزه فعال شوند. مکمل بحث حمایت از شرکتها، حمایتهای حوزه بازار است. قرارگرفتن در زنجیره جهانی با ایجاد دفاتری است که در ستاد نانو راه افتاده و الان در معاونت یکی از برنامههای جدی، دفاتر صادراتی هستند که در کشورهای مختلف وجود دارد. همینطور کریدور صادرات به دنبال حمایت و ایجاد زیرساختهایی برای شرکتهای دانشبنیان است که وارد بحث جهانی و صادرات شوند و درنهایت خدمات تجاریسازی است که باید دنبال شود.
شرکتهای دانش بنیان به کانالهای توزیع و بازار دسترسی ندارند
همانطور که میدانیم شرکتهای دانشبنیان که غالبا از دل دانشگاهها بیرون آمدهاند، یکسری نقاط قوت و نقاط ضعف دارند. قوت این شرکتها توانمندی بالایشان در نوآوری است. چابک و انعطافپذیر هستند و چون از دل دانشگاه بیرون آمدهاند، به دانش روز مسلطند و سهولت ارتباط با جامعه علمی را دارند، اما این قوتها در کنار ضعفها قرار دارد. معمولا اینها زیرساختهای مناسبی برای تولید و سرمایه کافی ندارند و به کانالهای توزیع و بازار هم دسترسی ندارند. این شرکتها در مهارتهای کسبوکاری ضعیف هستند. در کنار این شرکتهای دانشبنیان، ما شرکتهای صنعتی را در کشور داریم که غالبا متکی بر روشهای قدیمی هستند که تحت لیسانس کار میکنند یا تجهیزات وارد کشور کردهاند. یکسری کارخانههایی هستند که قوتها و ضعفهایی دارند. عملا اینها دسترسی به زیرساختهای تولید، قدرت سرمایهگذاری بالا و شناخت بازار را دارند اما نیازمند فناوری هستند. طبیعتا آنها میتوانند مکمل خوبی برای شرکتهای نوپا و دانشبنیان باشند. خوشبختانه براساس این نیاز که مبتنی بر مدلهای برونزا در توسعه فناوری و اکتساب فناوری بوده و همچنین بر حسب نمونههای جهانی که وجود داشت، برنامه شبکه تبادل فناوری نانو طراحی شده است. این برنامه از سال 1393 شکل گرفت و از سال 1399 بهعنوان یکی از برنامههای جدی معاونت علمی به سایر حوزهها هم خدمات ارائه میکند. درحقیقت این برنامه یکسری راهکار برای قرارگرفتن شرکتهای دانشبنیان فناوریمحور در زنجیره ارزش شرکتهای بزرگ داخلی و بینالمللی ارائه میکند. این شبکه در حوزههای مختلفی کار میکند و 59 کارگزار دارد تا از طریق آنها بتوان در سراسر کشور تبادل فناوری انجام داد و وظیفه آنها هم این است که اینبههمرسانیها را راهبری کنند. تابهحال 355 پروژه موفق از بیش از 4 هزار تقاضایی که صنایع داشتند از طریق این شبکه محقق شده است.
اولویتهای نانویی با همکاری دستگاههای اجرایی دنبال شود
یک مساله مهم در 10 ساله سوم، بحث مسالهمحوری است. این برنامهها که عرض کردم، یکسری برنامههای کارکردی هستند اما ما یکسری رویکردهای موضوعی هم نیاز داریم که با تمرکز و اولویتگذاری به توسعه این حوزه بپردازیم. براساس مطالعات و شناخت کشور و قابلیتهایی که فناوری نانو دارد، حوزههایی انتخاب شد. حال اینکه چرا این حوزهها انتخاب شده، جای بحث دارد که مجال آن اینجا نیست. به صورت کلی حوزههای آب، محیطزیست، کشاورزی، ساختوساز، سلامت و بهداشت جزء اولویتهای صنعتی نانو در کشور بودند و در هر کدام از این اولویتها، برخی ماموریتها شناسایی شد. نگاه این است که این ماموریتها با همکاری همه دستگاههای اجرایی که عملا متولی این بحثها هستند، انجام شود. در بحث آب وزارت نیرو را داریم. در بحث کشاورزی، وزارت جهاد کشاورزی و در بحث ساختوساز، وزارت راه و شهرسازی هست. بههرحال شرکتهای دانشبنیان با همکاری اینها میخواهند نیازهای کشور در این حوزهها را حل کنند.
حمایتهای دولتی به شرکتهای نوپا در زنجیره ارزش تولیدی کمک کند
نکته مهم دیگر بحث حمایتهای دولتی است که باید این حمایتها کمک کنند تا شرکتهای نوپا و دانشبنیان شکل گرفته و در زنجیره ارزش شرکتهای تولیدی و صنعتی کشور قرار گیرند. اگر این سرمایهگذاری انجام شود، ما میتوانیم با مدلهای مختلف و در محورهای گوناگون، جامعه را از حضور این شرکتها منتفع کنیم. مساله اصلی که باید مدنظر قرار گیرد این است که با ایجاد شرکتهای جدید و تولیدات تازه، بخشی از سرمایهگذاری دولت با مالیاتی که این شرکتها میدهند، برمیگردد و از طرفی بخشی از بازار داخلی حفظ میشود و از اینکه بازارهای خارجی آنها را تحت اختیار بگیرند، مصون میماند. درست است که با کمک این شرکتهای دانشبنیان میتوانیم وارد صادرات شویم، ولی اثر بلندتر و بزرگتر محصولات این شرکت روی اقتصاد و کیفیت زندگی مردم است. مسالهای هم در بحثها و ارزیابیهای ما نباید از نظر دور بماند که آن را با مثالی عرض میکنم. شرکتی بود که در حوزه فیلترهای نیروگاهی کار میکرد. ستاد نانو از یک فناوری الکتروریسی حمایت کرد. از دل دانشگاه تهران یک شرکت یا مجموعه دانشجوهایی از همان مرحله پایاننامه حمایتهایی را شروع کردند و بعدا اینها دستگاههای آزمایشگاهی الکتروریسی ساختند و در تولید نانوالیاف به روش الکتروریسی دستگاه نیمهصنعتی و صنعتی از همین طریق ساخته شد که اثرگذاری زیاد داشت، به طوری که در ساخت ماسکهایی مانند ال95 که نیاز به فیلتر ذرات ریز دارند، از فناوری دستگاههای این شرکت استفاده شد و در مقابل از آن برای رفع نیاز نیروگاههای ما که فیلترهای باکیفیت بالا لازم داشتند که تحریم بودند هم بهره گرفتیم، تا جایی که این شرکت دانشبنیان در زنجیره تولید شرکتهای صنعتی مثل بهرانفیلتر قرار گرفت. خط تولید این شرکت توسط دستگاههای صنعتی ارتقا یافت و توانست فیلترهایی باکیفیت بالا برای نیروگاهها تولید کند و چالش این حوزه رفع شد. امروز این شرکت قرارداد فروش 10 دستگاه صنعتی را با چین منعقد کرده و 6 دستگاه را ارسال کرده است.
در همین مثال اثرات اقتصادی و کیفیت زندگی مشخص است. اگر این دستگاه نبود و این ماسک نبود، به این سرعت نمیتوانست در اختیار جامعه در دوران کرونا قرار گیرد. در صنعت و صادرات ما هم به همین ترتیب اثر دارد. ما نباید فقط ارزیابی خودمان از بازار اولیهای که این محصولات دانشبنیان ایجاد میکنند را در نظر بگیریم. اثرات اقتصادی اینها دهها و گاهی صدها برابر بیش از بازار اولیهای است که ایجاد میکنند. در این شرایط باید انگیزه بخش خصوصی برای مشارکت در این نوع سرمایهگذاریها را افزایش داد.