سیدمهدی طالبی، خبرنگار گروه جهانشهر: در فقدان دسترسی به دستاوردهای قاطع و قابل توجه توسط دو طرف جنگ، برداشت از طرف پیروز تا حد زیادی در «ذهن»ها و نه در «میدان» صورت میگیرد. به لحاظ جغرافیایی ارتش رژیمصهیونیستی وارد نوار غزه شده، زیرساختها مانند تاسیسات درمانی، برق، مدارس و تصفیهخانههای آب را نابود و سهچهارم خانهها را نیز ویران یا غیرقابل سکونت کرده اما این همه نابودی، پیروزی از دل جنگ بیرون نیاورده است. نتانیاهو همچنان دست و پا میزند تا به دستاوردی برسد که در آن، هم جامعه صهیونیستها و هم دولتهای دیگر با مشاهده آن در دستان وی به پیروزی رژیم اذعان کنند. اگر حملات هوایی در هفتههای نخست جنگ در انتقام از حمله 7 اکتبر بود و توقعی برای دستیابی به دستاورد از آنها نمیرفت، ورود زمینی به غزه برای حلوفصل نهایی کانون بحران علیه رژیم بود. از اینرو تمام توقعات از کسب دستاورد بر این مرحله متمرکز شد. دولتمردان تلآویو آزادسازی تمام اسرا، نابودی حماس و کنترل غزه را بهعنوان هدفهای خود از ورود زمینی به غزه عنوان کرده بودند؛ اهدافی که امروز مشخص است غیرقابل تحققند. در روزهای اخیر ایهود اولمرت، نخستوزیر اسبق رژیم ضمن غیرواقعی خواندن هدفگذاری نابودی حماس، نتانیاهو را به دلیل این هدفگذاری شماتت کرده است. گادی آیزنکوت، عضو دولت اضطراری نتانیاهو و یکی از پنج عضو کابینه امنیتی (کابینه کوچک) نیز مدتی قبل خواستار بازگرداندن اسرا با توافق شده بود.
غرب و صهیونیستها برای مدیریت اوضاع قصد دارند فضای جنگ در غزه را از شکل درگیری نظامی، به حوزههای بدیل بکشانند یا حداقل سهم ابعاد سیاسی را در درگیریها افزایش دهند. سهم ابعاد سیاسی درگیریها در ابتدای جنگ بسیار اندک بود. مقامات غربی بهویژه آمریکایی صراحتا مخالفت خود با آتشبس را ابراز میکردند. به عبارتی دیگر مقامات سیاسی حتی در اظهارنظرهای خود به جای رعایت ظواهر دیپلماتیک بر طبل جنگ میکوبیدند. با اینحال با آشکار شدن نشانههای شکست، آنها تلاش کردند با صحبت از آتشبس و تعدد بخشی به گفتوگو با طرفین ذینفع در قضیه فلسطین، ابعاد سیاسی درگیریها را گسترش دهند. این بعدبخشی سیاسی نیز چندان به کمک صهیونیستها نیامد. از اینرو غرب و تلآویو امروز به دنبال بدیلسازی هستند. تفاوت «بدیلسازی» و «توسعه ابعاد سیاسی» در اتصال آنها به جنگ نظامی است. در طرح توسعه ابعاد سیاسی درگیریها، این اقدام در حین مدنظر قرار داشتن جنگ نظامی صورت میگرفت. به عبارتی اگر در برههای 90 درصد درگیری در حوزه نظامی و 10 درصد رویارویی در عرصه سیاسی بود، بهتدریج از سهم نظامی کاهش یافته و به ابعاد سیاسی تنشها افزوده میشد. بدیلسازی برای جنگ اما با توسعه ابعاد سیاسی اندکی متفاوت است. غرب قصد دارد جنگ نظامی را از دایره تاثیر خارج کرده و میدان درگیریها را بهطور کامل به حوزه سیاسی منتقل کند و اینگونه بدیلی سیاسی برای جنگ نظامی بیابد.
برای خواندن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.