فرهیختگان: وقتی اختلافات دولتهای مختلف در حوزه سیاست خارجی را در ذهن مرور میکنیم این موضوع برایمان بیشتر جالب میشود که وزرای خارجه ادوار مختلف هرچند وقت یکبار دورهم جمع شده و در مورد مسائل مختلف به گفتوگو مینشینند؛ سنت حسنهای که در دولت سیزدهم آغاز شده و آخرین جلسه آن نیز روز جمعه در دفتر علیاکبر ولایتی برگزار شد. ظریف، صالحی، خرازی، امیرعبداللهیان و متکی برای عیادت از ولایتی به دیدار او رفته و قابی جالب توجه را از خود به یادگار گذاشتند. دیدار وزرای خارجه دولتهای مختلف نشان میدهد که علیرغم داشتن دیدگاههای سیاسی مختلف همچنان میتوان برای حفظ منافع ملی ضمن حفظ اصول به گفتوگو و تبادل نظر پرداخت. این دیدارها همچنین برای انتقال تجربه بین بالاترین مقامهای مسئول در حوزه سیاست خارجی بسیار موثر است؛ امری که جای آن در ساحت سیاستورزی کشور بسیار خالی است و غالب مسئولان پس از تصدی مسئولیت به سراغ اختراع چرخ از ابتدا میروند. برای بررسی اثرات این دیدارها در ایجاد ثبات در سیاست خارجی کشور به سراغ عبدالرضا فرجیراد، دیپلمات اسبق کشورمان رفتهایم. او که زمانی سفارتخانه ایران در نروژ را مدیریت میکرد معتقد است این جلسات برای جلوگیری از اظهارنظرهای متناقض مقامات مختلف در حوزه سیاست خارجی ضروری بوده اما کافی نیست و باید ضوابطی برای اظهارنظر مقامات مسئول در حوزه سیاست خارجی تدوین شود. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
از چه موضوعاتی بحث شد؟
فرجیراد در مورد محتوای جلسات وزرای خارجه ادوار ایران توضیح میدهد: «وقتی که شش وزیر خارجه ادوار مختلف دورهم مینشینند بحثهای سیاسی هم پیش میآید، به ویژه که در منطقه ما در سایه جنگ غزه دارد تحولاتی هم رخ میدهد. مسائلی همچون دادگاه لاهه و سفر به سازمان ملل و بحثهای آنجا هم میتواند از موضوعاتی باشد که وزرای خارجه در باره آن تبادل نظر کردهاند و وزیرخارجه فعلی هم حتما جدیدترین اطلاعاتی که دارد را در اختیارشان گذاشته است.»
شرایط منطقه سیاست خارجه را امنیتیتر از گذشته کرده است
فرجیراد دلیل پررنگ شدن نقشه شورای عالی امنیت ملی در حوزه سیاست خارجی را بحرانهای منطقهای عنوان کرده و در اینباره توضیح میدهد: «در دو سه سال اخیر با توجه به تحولات نظامی که در منطقه میگذرد نقش شورای امنیت ملی بیشتر از گذشته هم شده است. با سقوط دولت اشرف غنی و روی کار آمدن طالبان مساله افغانستان یک مساله نظامی شد. در قفقاز در دو سال گذشته اتفاقات بزرگی رخ داد و مساله جنگ و نبرد نظامی بر سر تاسیس دالان زنگهزور بهوجود آمد. البته دیپلماسی هم فعال بود اما بخش نظامی هم فعال شد و ادوات نظامی به مرز منتقل شد. به کردستان عراق هم چندین مرتبه موشک شلیک شد؛ بر سر همین مساله ناامنی در مرز کردستان عراق توافق امنیتی با دولت عراق امضا شد. درگیریهای عربستان و حوثیها و ناامنیها در مرز پاکستان دیگر مواردی بود که باعث شد بخشهای امنیتی ما بیشتر فعال شوند. همه اینها در دو سال اخیر نقش نظامی که به میدان مشهور شده است را برجسته کرده است.»
این جلسات به هماهنگی در اظهار نظر مسئولان کمک میکند
یکی از مهمترین چالشهای سیاسی ایران این است که مقامات واجد مسئولیتهای مهم بعضا مواضعی متناقض با یکدیگر را در حوزه سیاست خارجی اتخاذ میکنند. این تناقض در بیان نظرات باعث میشود که اولا کشورهای دیگر ایران را از نظر سیاست خارجی بیثبات ارزیابی کرده و برای گسترش روابط سیاسی-اقتصادی بیرغبت شوند و ثانیا دولتهای معاند برای اختلافافکنی بین مسئولان انگیزه پیدا کنند. فرجیراد در مورد اثر چنین جلساتی بر جلوگیری از تناقضات گفتاری مقامات معتقد است: «به نظر من این خوب است اما باید بدانیم که در کشور ما تصمیمات حوزه سیاست خارجی بیشتر در شورای عالی امنیت ملی گرفته میشود. آقای امیرعبداللهیان هم میتواند نظراتی که در این جلسه حول موضوعاتی همچون غزه، عراق و پاکستان مطرح شده را به اعضای شورای عالی امنیت ملی منتقل کند. ضمن اینکه الان هم شرایط کشور به لحاظ سیاسی شرایط خاصی است، چراکه در آستانه انتخابات هستیم. به نظر من خود شورای عالی امنیت ملی باید با بخشنامههایی برخی افرادی که شخصیت سیاسی هستند و نظراتی را بیان میکنند را نسبت به موضوعات خاص آگاه کند و از آنها بخواهد که بدون هماهنگی اظهاراتی را مطرح نکنند که در خارج از کشور مورد سوءاستفاده قرار بگیرد. در نبود چنین مواردی ما میبینیم که بعضا نظرات متفاوتی بیان میشود. وزارت خارجه مجری سیاستهای شورای عالی امنیت ملی بوده و خودش تصمیمگیر نیست. البته میتواند نظرات خودش را بدهد.
جلسات وزرای خارجه ادوار فرصت خوبی برای انتقال تجربه است
در کشورمان کمتر به بحث انتقال تجربه توجه میشود. با عوض شدن مسئولان فرد جدید هر بار از صفر شروع به کسب تجربه و یادگیری میکند. سفیر اسبق ایران در نروژ در مورد اینکه این قبیل جلسات تا چه حد در بهبود این وضعیت میتواند موثر عمل کند توضیح میدهد: «وزارت خارجه هم البته چیزی که از دستش برمیآید را دارد انجام میدهد. به نظر من همین که در اینگونه جلسات یک تبادل نظری میشود باعث میشود از تجربیات نیروهای باسابقه وزارت خارجه که اکنون بازنشسته شدهاند بیشتر استفاده شود. در کشور ما وضعیت انتقال تجربه وحشتناک است. کمتر کشوری در دنیا وجود دارد که اینگونه عمل میکند. یکی از دلایل اصلی مشکلات اقتصادیمان هم همین است. با اینکه در کشور ما احزاب در انتقال قدرت اثری ندارند و عدم انتقال تجربه ریشه سیاسی ندارد اما دولتمردان که عوض میشوند تجربهای منتقل نمیشود. این موضوع به ویژه در بخشهای اقتصادی حس میشود و در وزارت خارجه کمتر است، مگر اینکه افراد با رسیدن به بازنشستگی از صحنه دور شوند؛ چراکه افراد شاغل در وزارت خارجه با تغییر دولت هم در این وزارتخانه مشغول به کار میمانند اما در دستگاههای دولتی دیگر به ویژه در حوزههای فرهنگی و اقتصادی حتما باید یک مشاوری که تجربه کار موفقی دارد به کار گرفته شود. حتی وزیر و معاونان وزیر سابق باید به عنوان مشاور به کار گرفته شده و جلسات هفتگی با آنها گرفته شود. مثلا وقتی بحث در مورد حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی مطرح بود برخی افراد گفتند که ما قبلا مشورتهایی دادیم وکسی گوش نداد. مثلا در رابطه با دریاچه ارومیه هم اشکالی نداشت از افرادی که در گذشته مسئولیت داشتند مشورت گرفته شود. حتی بعضی مسائل سیاسی هم ریشه اقتصادی دارند. خیلی از تجربه افراد استفاده نمیشود و افراد کم تجربه هم وقتی وارد ساختار میشوند بعضا نزدیکان خودشان را به کار میگمارند. اگر مشورتها استفاده شود بدون اینکه نگرانی از دخالت در سیاستهای کلان بهوجود بیاید چالشهای مرتبط با آب، گاز، صادرات نفت و... بهتر حل میشود. به نظر میرسد ما در این زمینه موفق نبودهایم و ریشه بسیاری از مشکلات کشور هم در همین مساله عدم توجه است.
باید با ابلاغ بخشنامههایی مانع از اظهارات نسنجیده شد
فرجیراد در ادامه با ذکر مثالهایی به این موضوع میپردازد که در کشورهای دیگر چگونه فضا را مدیریت کرده و مانع از بروز اظهارات متناقض از سوی مقامات در حوزه سیاست خارجی میشوند. او در اینباره میگوید: «در آمریکا سیاست خارجی توسط دو نهاد تعیین میشود. یک محور کاخ سفید است، یک محور هم وزارت خارجه است. این دومحور با برگزاری جلسات هیات دولت هماهنگ میشوند و دیگر شاهد تفرقه در بیان نیستیم اما در بخشهای سیاسی دیگر در آمریکا این تناقض را میبینیم. این بخشها البته در دیپلماسی نقش ندارند. در اینجا اما مقامهای مختلف در مورد افغانستان و مهاجران افغانستانی نظر میدهند. اینها میتواند تاثیرات منفی در داخل داشته باشد. لذا من فکر میکنم باید جلسهای تشکیل شود و بخشنامهای ابلاغ شود به افرادی که پستی دارند و از آنها خواسته شود در مورد مسائل مربوط به سیاست خارجی با احتیاط بیشتری صحبت کنند و بدون هماهنگی در مورد مباحث حساس اظهار نظر نکنند. در این صورت ما میتوانیم این مساله را کنترل بکنیم. در کشورهای عربی هم به این موضوع توجه میشود. هیچ وقت نشنیدیم یک مقام مصری مخالف سیاستهای کشورش صحبت کند. مثلا در مورد مساله غزه که اهمیت زیادی برای مصر داشت هیچ وقت در خبرها ندیدیم که یک مقام مصری نظری مخالف با سیاست مورد اتخاذ توسط دولت مصر بدهد. من معتقدم که مصریها یک جاهایی چشمان خودشان را بر نقل و انتقالاتی که از کانال رفح صورت میگرفت میبستند. اگر قرار باشد یک مقامی در اینباره اظهار نظر متناقضی بکند طبیعتا یک بحران سیاسی آنجا ایجاد میشود. البته معتقدم اسرائیلیها نیز این مساله را میدانند اما چون ارتباط با مصر برایشان مهم است در برابر مصر واکنشی نشان نمیدهند. اردن و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس هم دیگر مثال برای این امر است. در پاکستان هم شاید حزب مخالف اظهاراتی بکند اما در راس دولتمردان و نظامیان کاملا هماهنگند. حتی در عراق هم با وجود اینکه حاکمیت متشکل از اقوام و مذاهب مختلف کرد، شیعه و اهل سنت است میبینیم که دارند به یک انسجامی میرسند. لذا معتقدم که ما هم باید رودربایسی را کنار بگذاریم و ضمن احترام به همه گزینه تذکرات کتبی روی میز باشد تا مقامات بدون هماهنگی با وزارت خارجه یا شورای عالی امنیت ملی در مورد مسائل حساس اظهار نظر نکنند.