زهرا رمضانی- فاطمه طاریبخش، گروه دانشگاه: ظهور کرونا در جهان اهمیت تکنولوژی در حوزه سلامت را بیش از پیش به رخ کشید. در شرایطی که کرونا ویروس تقریبا همه مجموعههای اجرایی را مستاصل کرده بود، فناوران حوزه پزشکی و سلامت با دستاوردهای مختلف خود زمینه فائق آمدن بر شرایط سخت آن روزها را فراهم کردند. درواقع کرونا درک ملموستر تاثیر فناوران در فضای پزشکی را به شکل بهتری برای عموم تبیین کرد. در ایران براساس آمار معاونت علمی از مجموع حدود 9500 شرکت دانشبنیان، 565 شرکت در زمینه دارو و فرآوردههای پیشرفته حوزه تشخیص و درمان و 387 مورد هم در حوزه وسایل، ملزومات و تجهیزات پزشکی فعال هستند. برای بررسی بهتر تاثیر دانشبنیانها بر حوزه سلامت البته با تمرکز بیشتری بر حوزه دارو به سراغ یکی از فعالان این حوزه رفتیم. مصطفی قانعی، دبیر علمی ستاد ملی کرونا از جمله پزشکان و محققان ایرانی است که آشنایی مناسبی با حوزه فناوری دارد. او اکنون دبیر ستاد توسعه اقتصاد دانشبنیان سلامت معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری است و در گفتوگو با «فرهیختگان» ضمن تشریح شرایط امروز حوزه دانشبنیان سلامت، از تهدیدها و فرصتهای کشور در این حوزه سخن گفته است که در ادامه میخوانید.
محتوای درسی برای رسیدن به شرکتهای دانشبنیان تغییر کند
حدود 5.9 درصد از شرکتهای دانشبنیان، در حوزه دارو فعالیت میکنند، با وجود اهمیت داروها بهنظر میرسد این رقم عدد قابل توجهای نیست. علت این آمار پایین مشارکت در حوزه داروها چیست؟
ما یک وضع موجودی داریم که همان تعداد شرکتهای دانشبنیان ما در حوزه داروسازی را تشکیل میدهد. این شرکتها هم مربوط میشود به آدمهای نخبهای که خودشان تصمیم گرفتهاند دست به تولید محصولات با تکنولوژی بالا یا با پیچیدگیهای فناوری بزنند. درحقیقت این کار، تصمیم خود این افراد بوده و حاصلش هم رقم 6 درصد از کل شرکتهای دانشبنیان کشور شده است. اما اگر بخواهیم بدانیم وضع مطلوب چیست، باید برگردیم ببینیم اصلا دانشکدههای داروسازی ما فناور تربیت میکنند که قادر باشند، بروند شرکت بزنند و از شرکت محصول جدید دربیاورند؟ یعنی باید این را لحاظ کرد که استاد و دانشکدهاش جهتگیریشان بهسمت تولید فارغالتحصیل است یا تولید فناوری؟ واقعیت این است که وقتی رشته داروسازی را که نگاه کنید، عنوان این رشته بهگونهای است که اولین مسالهای که به ذهن متبادر میشود، اینکه وقتی کسی از این رشته فارغالتحصیل میشود؛ قادر است در زمینه تولید دارو وارد شود، درحالیکه نه محتوای درسی آنها و نه مدیریتی که در دانشگاههای این حوزه صورت میگیرد، عملا به این سمتوسو نیست. در عمل فارغالتحصیل این رشته و مسیر دانشگاهها بهسمت تربیت کسی است که با علوم دارویی آشنایی دارد، اما در دانشگاههای ما فنهای مربوط به تولید دارو را مدیریت نکردهاند. در این مدت، چندینبار این مساله مطرح شده که باید محتوای آموزش طوری تغییر کند که زایش شرکتهای دانشبنیان یکی از مختصات دانشکدههای داروسازی باشد.
نکته دوم این است که چه میزان از تولید دارو وابسته به چه رشتههای مختلفی است. فرض کنید کسی که رشتهاش زیستفناوری یا شیمی باشد، میتواند بعضی از محصولات دارویی را هم تولید کند، یعنی همه این کارها در اختیار داروسازها نیست، یعنی فارغالتحصیلان رشتههای مختلف مرتبط میتوانند به این سمتوسو گرایش پیدا کنند. نکته بعدی این است که چقدر بازار واقعا کشش دارد تا یک نفر زندگیاش را برای تولید دارو بگذارد، برای درک بهتر این مساله مثالی میزنم. من الان یک فارغالتحصیل هستم و مخیرم بین تولید دارو یا تولید آرایشی- بهداشتی یکی را انتخاب کنم. یکی از مسیرهایم برای به نتیجه رسیدن حداقل چهار پنج سال زمان لازم داشته و قوانین سختگیرانهای برای آن وجود دارد، حتی وقتی هم که محصول تولیدی وارد بازار شود، واردکنندگان و رقبایی از کشورهای دیگر در بازار حضور دارند و نحوه قیمتگذاریهای آن هم از سوی سازمان غذا و دارو انجام میشود و به همین دلیل میبینیم که مخاطرات حضور در این بازار و تولید دارو بسیار بالاست. در مقابل حوزه دیگر اینقدر مقررات ندارد و از طرفی مخاطرات آن هم کمتر است. طبیعتا من اگر بخواهم در حوزه کاری خودم، یکی از این مسیرها را انتخاب کنم، آن حوزهای را انتخاب میکنم که کمترین مخاطره بازار را برای من دارد. از این رو تولید دارو جذابیتی نسبت به سایر حوزهها که سختگیری کمتری روی آن هست و قیمتگذاری آن هم با بازار دستوری روبهرو نیست، نخواهد داشت.
باید در دانشکدههای داروسازی، فناور تربیت کنیم
در این وضعیت اگر بخواهیم بگوییم چگونه این وضعیت اصلاح میشود، باید بگوییم کسی که در دانشگاهها بحث تدریس این رشته و تربیت نیروی انسانی این حوزه را دنبال میکند، باید فناور تربیت کند. دوم اینکه سازمان غذا و دارو باید این فناوران را جذب کرده و به آنها جهت دهد. یعنی بستری فراهم کند که اگر به این حوزه روی آورند، بدانند نسبت به سایر حوزهها که قوانین سادهتری دارند و قیمتگذاری دستوری هم در آنها کمتر است، موفقتر خواهند بود. در همین راستا معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری کاری که برای حمایت از این حوزه انجام میدهد، این است که نشان دانشبنیانی به شرکتها میدهد و از آنها حمایت میکند، با این حال باید به این مساله اشاره کرد که بسترسازی برای رسیدن به شرکتهای دانشبنیان، در معاونت علمی و فناوری شکل نمیگیرد.
حدود 10 درصد اساتید به حوزه فناوری ورود داشتند
آماری از شرکتهای دانشبنیان دارید که بدانیم چه تعداد از اینها را تابهحال اساتید یا اعضای هیاتعلمی و چه تعداد را فارغالتحصیلان رشته پزشکی تشکیل دادهاند؟
ما در ترکیب آمار نداریم. معمولا با همدیگر هستند، یعنی تیم اینها یک مشاور پزشکی دارد و ترکیبشان هم مختلف است، بهطوریکه ممکن است یک نفر مسئول مالی باشد و یک نفر فناور باشد و یک استاد هم در میان آنها حضور دارد. با این حال سهم اساتید در تولید شرکتها خیلی بالا نیست، بیشتر ریسک را فارغالتحصیلان قبول کردهاند. حدودا 10 درصد از اساتید وارد این حوزهها شدهاند و به اینها فکر کردهاند اما بیشترشان به همان تدریس و کارهایی که قبلا انجام میدادند، مشغول هستند.
هنوز درک نکردهایم که فضای علم و فناوری رقابتی شده است
با توجه به آمار بالای مهاجرت نیروی انسانی در حوزه سلامت که طی چند سال اخیر شدت گرفته، به اعتقاد شما شرکتهای دانشبنیان تا چه میزان میتوانند از مهاجرت این افراد جلوگیری کنند؟
موضوع مهاجرت یک علتی نیست و برای مواجهه با مقولهای که چندعلتی است باید با تکتک علتهای آن برخورد کرد. یکی از مسائلی که وجود دارد این است که در کشورهای اطراف ما تا یکدهه پیش خبری از اینکه دنبال علم و فناوری و اینها بروند، نبود. اصلا به این موضوعات فکر نمیکردند و کشورهایی بودند که با داشتن پول، مسیری که میخواستند طی کنند، کلا مسیر دیگری بود. بعد از اینکه ایران نقشه جامع علمی را تدوین و رشد علمی پیدا کرد، کشورهای اطراف یا از روی حسادت یا رقابت یا بهدلایل دیگر تصمیم گرفتند در حوزه علم و فناوری ورود کنند. زمانی که در این مسیر وارد شدند این تابلوی علم و فناوری را از غرب آوردند و زمین لازم برای این کار را هم اختصاص دادند، اما وقتی به موضوع تامین نیروی انسانی رسیدند تحقق آن را به یکی از شرکتهای معتبر خارجی سپردند؛ پاسخ آن شرکت هم این بود که تامین نیروی انسانیتان را از ایران انجام دهید، چون هم فارغالتحصیل دارد و هم باهوش هستند و هم اینکه با حقوقهایی که شما میدهید از کشورشان مهاجرت میکنند و کشورهای اطراف هم این کار را انجام دادند، یعنی آنها براساس مشورتی که کرده بودند تصمیم گرفتند این کار را انجام دهند و از آنجایی که این کشورها به این حوزه بهعنوان یک کار اقتصادی نگاه نمیکردند بلکه بهعنوان یک ذینفع میخواستند آن را انجام دهند و برای زیستبوم کشورشان این کار را به هر نوعی انجام دادند. یک زمانی اصلا این مساله موضوعیت نداشت که رقابت منطقهای عربستانسعودی با ما چگونه است، ولی ناگهان این کشور تصمیم دیگری گرفت و وارد مدار رقابت علمی شد. امارات هم کشوری نبود که بخواهد کار علمی کند اما ناگهان وارد کارهای علمی و بیوتکنولوژی شد. قطر و عمان به جذب کسانی که در ایران بودند، پرداختند تا جایی که امروز بسیاری از پزشکان شهره ما دفتری آنجا دارند. نکته دیگر چنین کشورهایی کششی ایجاد کردند و اگر اینطور بود که ایران میکشید و آنها هم میکشیدند، بالاخره یک نفر پیروز میشد اما واقعیت این است که ایران نیرو را راند و طرف مقابل آن را کشید، در این شرایط خب معلوم است که آنها پیروز شدند. اگر بخواهیم علتها را ببینیم باید در جایی که کشش هست، دست از رانش برداریم، یعنی ما باید وارد فضای رقابت میشدیم که نشدیم. مردم مفاهیمی مانند کشش و رانش و فضای رقابتی را در فوتبال و موضوعاتی از این دست میفهمند. متاسفانه بهتدریج فضای دانشگاههای ما هم به این سمت میرود که وقتی فرد دارد شروع به تحصیل میکند قصدش بازیکردن در کشور دیگری است. این فضا بهخاطر رقابتهایی است که در سطح بینالملل ایجاد شده و هنوز در داخل این مهم درک نشده که فضای علم و فناوری به یک فضای رقابتی تبدیل شده است. واقعیت اینکه در دنیای امروز دیگر کشورها نمیتوانند اقتصادهای آیندهشان را شکل دهند، مگر اینکه وارد حوزه علم و فناوری شوند. مساله دیگر اینکه ما در منطقه بیشترین فارغالتحصیل مهندسی را داشتیم ولی برای آنها هم برنامه نداشتیم. از این جهت شرایطی پیش آمد که ما کشش لازم را نسبت به رقیبمان ایجاد نکردیم.
ادامه گفتوگو را اینجا بخوانید.