یک نظرسنجی که متعلق به ماه سپتامبر و قبل از وقوع جنگ است، نشان میدهد 35 درصد اسرائیلیها موافق راهکار دودلتی هستند که نسبت به 10 سال قبل افت جدی نشان میدهد. تجربه نشان میدهد که در نظرسنجیهای کلی که میپرسند «نظرتان نسبت به راهکار دودولتی چیست؟»، عدد خیلی بالاتر است تا وضعیتی که اجزای این سوال بهطور جزئی از شرکتکنندگان پرسیده میشوند. همین سوال کلی اگر به این سوال تبدیل شود که «از کرانه باختری عقبنشینی کنیم؟»، خیلی آمار پایینتر هم میآید.
عامل اصلی مرگ 2 دولتی
در این بحث دو دولتی، شهرکسازیها کار را بسیار دشوار، بلکه غیرممکن کردهاند. نقشههای منتشرشده در این خصوص نشان میدهد شهرکسازیها بهحدی گسترش داشتهاند که تمام کرانهباختری را گرفتهاند. (شکل شماره ۱)
در کرانه باختری جادهها و اتوبانهایی وجود دارند که تنها یهودیان حق استفاده از آن را دارند. (شکل شماره ۲) فلسطینیان ساکن کرانه باختری نمیتوانند از این اتوبانها استفاده کنند. از این بدتر اگر بخواهد از مسیرهای عمومیتر نیز عبور کنند، باید از نقاط ایست و بازرسی رد شوند. در این نقاط فلسطینیان توسط نظامیان بازرسی میشوند و برخی اوقات اسرائیل بهطور کامل این ایستگاهها را میبندند. (شکل شماره ۳) در این صورت رفتن از یک نقطه کرانه باختری به نقطهای دیگر ممنوع یا محال است. تعداد زیاد شهرکها، جادههای مخصوص یهودیان و نقاط ایست و بازرسی باعثشده رژیمصهیونیستی عملا کرانه باختری را اشغال کرده باشد. (شکل شماره۴)
هیچ دولتی در اسرائیل نمیتواند و جرات ندارد شهرکها را تخلیه کند. تخلیه شهرکهای کرانه باختری که درباره آن صحبت شده با تخلیه شهرکهای موجود در غزه طی سال 2005 که اسرائیل از این منطقه خارج شد، متفاوت است. غزه حدود هفتهزار شهرکنشین داشت. در سال 1991 که کنفرانس صلح مادرید برگزار شد و از آن زمان بهتدریج مذاکره و توافق سیاسی با اسرائیلیها شروع شد، تعداد شهرکنشینان 90 هزار نفر بود. امروزه چقدر شهرکنشین در بیتالمقدس شرقی و کرانه باختری حضور دارند؟ بیش از 700 هزار نفر.
روندی که اتفاق افتاده مثل این است که دو نفر بخواهند درباره چگونگی تقسیم یک پیتزا مذاکره کنند اما یکطرف حین گفتوگو تکههای پیتزا را بخورد و لحظهبهلحظه آن را کوچکتر کند. شهرکها طرح دو دولتی را نابود کرده و جلوی آن را گرفتهاند. دولتهای مختلف اسرائیلی نیز از گسترش این شهرکها حمایت کردهاند. این را باید گفت حتی جریان کارگر که زمانی مدافع طرح دو دولتی بود، در همان زمان نخستوزیری اسحاق رابین و وزارت خارجه شیمون پرز هم قصد نداشت اجازه دهد دولت فلسطین شکل بگیرد. برای این امر شواهد زیادی وجود دارد اما مطرح شدن این راهحل حداقل در دهه 1990 موفق بود و توانست به جامعه جهانی و به فلسطینیها یک راهحل سیاسی ارائه بدهند، حتی اگر سراب بوده باشد. امروز ارائه راهحل سیاسی خیلی دشوار است.