دانشگاه ملی و نسبتش با نظم اجتماعی؛
دانشگاه ملی چه شکلی است؟ از دهه 80 به این سمت و با پیروزی محمود احمدی‌نژاد در انتخابات بحثی شروع شد با این مضمون که دیگر با دانشگاه ملی روبه‌رو نیستیم و در آینده دانشگاه ملی با خطر مواجه خواهد شد. اما پرسش اساسی- که پاسخ آن به‌دلیل حجاب، سیاست‌زدگی و اشکال مختلف رادیکالیسم این سال‌ها به‌تاخیر افتاده- این است که واقعا دانشگاه ملی چه شکلی است؟
  • ۱۴۰۲-۰۸-۰۸ - ۰۳:۲۶
  • 10
دانشگاه ملی و نسبتش با نظم اجتماعی؛
شیوه‌های علم‌ورزی ما دانشجو را بی‌مساله می‌کند
شیوه‌های علم‌ورزی ما دانشجو را بی‌مساله می‌کند

سیدجواد نقوی، خبرنگار گروه ایده حکمرانی: دانشگاه ملی چه شکلی است؟ از دهه 80 به این سمت و با پیروزی محمود احمدی‌نژاد در انتخابات بحثی شروع شد با این مضمون که دیگر با دانشگاه ملی روبه‌رو نیستیم و در آینده دانشگاه ملی با خطر مواجه خواهد شد. اما پرسش اساسی- که پاسخ آن به‌دلیل حجاب، سیاست‌زدگی و اشکال مختلف رادیکالیسم این سال‌ها به‌تاخیر افتاده- این است که واقعا دانشگاه ملی چه شکلی است؟ پاسخ آن از این جهت اهمیت دارد که مساله دانشگاه ملی بیش از آنکه جنبه رتوریک داشته باشد، جنبه فلسفی و نظری دارد و رسیدن به مدلی به نام دانشگاه ملی بیش از آنکه در فضای دعواهای سیاست‌زده خوانش شود باید مورد تحقیق وتفکر جدی قرار گیرد تا پاسخی دقیق و معقول برای آن ارائه شود تا در ادامه بتوان در سطح سیاستگذاری متناسب با آن تصمیم‌گیری کرد. به همین علت تصمیم گرفتیم مجموعه‌ای از گفت‌و‌گوها را در همین خصوص یعنی پرسشگری از مساله دانشگاه ملی کلید بزنیم. سیدعلی کشفی، مدیرمسئول موسسه اشراق اولین کسی است که دعوت ما را برای گفت‌وگویی در این خصوص اجابت کرده است. او که در حوزه سیاستگذاری فرهنگی تحصیلکرده، چندسالی است مطالعاتی روی نهادهای مختلف انجام داده و پیگیر چرایی عدم مطلوبیت آنها بوده است.

* می‌دانید که وقتی دانشجویی از پایان‌نامه‌اش دفاع می‌کند و از استادش نمره می‌گیرد، به این معناست که در فرآیندهای جاری دانشگاه به‌رسمیت شناخته شده، یعنی او می‌تواند از دانشگاه مدرک بگیرد و وقتی مدرک بگیرد آن دانشگاه با گفتار علمی که دارد، آن فرد را به‌رسمیت شناخته است. اما اگر کسی آن گفتار را نقض کند، به چه نحوی ما می‌توانیم او را به‌رسمیت بشناسیم؟ یا نسبت به آن گفتار اهتمامی وجود ندارد یا شکافی بین فرآیندهای اداری و گفتارهای علمی وجود دارد.، یعنی گفتارهای علمی برای خودشان کار می‌کنند و فرآیندهای اداری به‌صورت خنثی و بی‌جهت عمل می‌کنند و هر کسی با هر گفتاری حتی اگر آن گفتار پیشنهادهای اساسی ما را در قبال نظم اجتماعی نقض کند می‌تواند بیاید و نمره بگیرد. این واقعا مساله عجیبی است، یعنی اگر کسی بگوید که لازم نیست فرآیندهای اداری ما با ادعای سیاسی ما در قبال نظم اجتماعی هم‌خوانی داشته باشد و می‌تواند بی‌جهت باشد و حتی خلاف آن عمل کند حرف بسیار عجیبی زده است؛ چطور جامعه می‌تواند بپذیرد که نظام اداری‌اش خلاف روال اجتماعی‌اش باشد؟ چنین تفکیکی اصلا چطور ممکن است؟ مگر اینکه عامدانه یا به شکل ناآگاهانه‌ای اشتباهی رخ داده باشد یا گناهی صورت گرفته باشد. یا ما اینجا با غفلت و اشتباه مواجه هستیم یا با گناه؛ یک گناه عامدانه.

*در نظر داشته باشیم که گفتارهای علمی موقعیتمند هستند. یعنی نمی‌شود به شکل انتزاعی و به‌سادگی درمورد آنها قضاوت کرد. وقتی نظام دانشگاهی مثلا از رشته‌ای مثل مطالعات فرهنگی استقبال می‌کند، ممکن است مساله‌اش دفاع از قومیت‌ها نباشد بلکه مساله‌اش، مثلا مقاومت نظام اجتماعی در برابر نظام جهانی باشد، یعنی زمانی که ما یک نظام جهانی غالب و مسیطر را داریم، این جامعه نیازمند گفتار و توضیحاتی از خودش و نحوه عمل نظامات قدرت است که بتواند امکان مقاومت را برای خودش فراهم کند. در دوره‌ای در علوم اجتماعی ایران از مطالعات فرهنگی استقبال شد و این استقبال مقارن با این دیدگاه بود ـ البته من نمی‌خواهم بگویم که به آن دلیل بود که چطور ایران بتواند از حیث فرهنگی در نظم جهانی مقاومت کند. این مساله‌ای بوده است. حالا ممکن است همان گفتار به شکل وارونه‌ای، خلاف این عمل کند، یعنی این نظام اجتماعی که دارد در سطحی جهانی از خودش مقاومت به خرج می‌دهد همین گفتار به نفع گروه‌هایی استفاده شود که خواهان تجزیه این نظام اجتماعی هستند.

* الان ما می‌گوییم که هویت ایرانی اسلامی داریم، من الان به کتابخانه آیت‌الله مرعشی یا آستان قدس رضوی یا کتابخانه ملک می‌روم و با مخزنی پر از کتاب روبه‌رو هستم. از کدام کتاب باید شروع کنم؟ مساله من به من می‌گوید که سراغ کدام بروم. مساله من به من می‌گوید که اولین کتاب را که باز کردم، در این کتاب چه چیزی چشم من را خواهد گرفت و او چه پنجره‌ای را برای من خواهد گشود و سراغ کدام اثر دیگر باید باید بروم. آن چیزی که در وهله اول باید اتفاق بیفتد همان چیزی است که از آن به رخداد آگاهی تعبیر می‌کنم. البته این یک امر فرمایشی، آموزشی، تحمیلی و اجباری نیست و نمی‌توان اطمینان داشت که فی‌المثل اگر دانش‌آموز و متربی و پژوهشگر را در فرآیندی قرار داد، او بتواند با آن رخداد دیدار کند و آن رخداد برایش حاصل بشود.

* اینکه این شیوه‌های عینی دانشگاه چه بلایی دارد سر ما می‌آورد و تدریجا از ما چه موجوداتی می‌سازد. همین ارتباطی که الان من و شما از طریق موبایل با همدیگر داریم، این مدیوم موبایل شیوه‌ای عینی است که با اینکه من و شما کنار هم بنشینیم و گفت‌وگو کنیم، خیلی متفاوت است. من تا حالا یک بار نیز شما را از نزدیک ندیده‌ام. این مثال را از این جهت می‌زنم که چطور این شیوه‌های عینی ما را تبدیل به موجودات دیگری می‌کند. خیلی‌ها موفق نمی‌شوند که این شیوه‌ها را تاب بیاورند و برخی موفق می‌شوند این شیوه‌ها را تاب بیاورند که خوشا ‌به ‌حال‌شان. خوش به حال کسانی که این شیوه‌ها را تاب می‌آورند و انسانیت خودشان را حفظ می‌کنند. انسانیت که عرض می‌کنیم، منظورمان همین انسان مساله‌مند سیاسی است.

برای خواندن متن کامل گفت‌وگو، اینجا را بخوانید.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰