زهرا طیبی، خبرنگار گروه نقد روز: اگر از هفت اکتبر تا امروز اتفاقات این چند وقت را رصد کنیم و چرخی در اتفاقات داخلی و جهانی بزنیم، میشود گفت موضوع فلسطین و محکوم کردن اتفاقات رخ داده در این روزها به شهرهای مختلف اروپا نیز رسیده است. در جامعه ایرانی نیز این روزها علیرغم همه اختلافنظرها تکثرات سیاسی مختلف ایرانی از آرمانی واحد به نام فلسطین دفاع میکنند. مجموعه این نظرات و ایدههای مختلف را میتوان در برنامهای که این شبها از شبکه افق پخش میشود را خیلی جدیتر مورد توجه قرار داد و نکته جالب توجه ماجرا اینجاست که علیرغم وجود اختلافنظرها میان میهمانان به افق فلسطین برنامهای تبدیل شده که روی فصل مشترک این شخصیتها یعنی آرمان فلسطین تاکید دارد.
حالا افکار عمومی فضای جهان را علیه رژیمصهیونیستی متحد میکند
فلسطین دیگر مساله جهان عرب نیست، تنها محدود به جهان اسلام هم نمیشود. حالا فلسطینیهای ساکن در نوار غزه، انسانهایی هستند که دلیل روشنی برای کشته شدن یا بمباران مناطق مسکونی آنها داده نمیشود و این سوال بزرگ همچنان برای افکار عمومی جهان بیپاسخ باقیمانده که این کشتار گسترده به چه علت درحال وقوع است. میشود گفت فلسطین حالا مساله «جهان» است و در همین چهارچوب، واکنش افکار عمومی دنیا را بههمراه داشته است. حالا افکار عمومی و واقعیت آنچه در رسانهها منتشر میشود، فضا را بهنحوی رهبری میکنند که وقتی سخنرانی نماینده رژیمصهیونیستی در مجمع عمومی سازمان ملل تمام میشود، حضار با سکوت از کنار صحبتهای او میگذرند. آنچه در این میان بیشتر مورد توجه رسانهها قرار گرفت، کنارهم قرار دادن این واکنش در مقایسه با واکنش حضار به صحبتهای نماینده فلسطین بود. میشود گفت حالا برخلاف آنچه دولتها انجام میدهند و درگیر محافظهکاریها و هزینهفایدههای سیاسی هستند، اما مردم در نقاط مختلف جهان یک نقطه مشترک در این اتفاق پیدا کردند و آن محکومیت کشتار غیرانسانی در فلسطین است.
فلسطین؛ مساله جهان امروز
پایین کشیدن پرچم رژیمصهیونیستی در میان تشویق معترضان در رم، عروسکهایی که کودکان لندنی برای حمایت از کودکان غزه مقابل وزارت خارجه انگلیس قرار دادند، تجمع دانشجویان آمریکایی در دانشگاه هاروارد، بخشی از واکنشها به اتفاقات رخ داده در غزه در کشورهای اروپایی و آمریکایی است. این البته همه آنچه در غرب در واکنش به این اتفاقات رخ میداد، نبود. برگزاری تجمعها در دانشگاههای آمریکایی مثل هاروارد نشان میداد جامعه نخبگانی آمریکا نیز نسبت به این اتفاق خنثی نبودند. این را میتوان در نظرسنجیهای منتشر شده رسانههای آمریکایی نیز دید. بر مبنای نظرسنجیای که سیانان منتشر کرده تنها 27 درصد جوانان آمریکایی از حملات صهیونیستها حمایت میکنند، امری که منجر به واکنش تند «بیل ماهر»، کارشناس نزدیک به صهیونیستها شد و گفت: «به دانشگاه نروید چون احمق میشوید!» اگر از قشر نخبگانی موجود غرب عبور کنیم این واکنشها را حتی میتوان میان یهودیان ساکن در نیویورک هم دید. آنها در جدیدترین اعتراضاتشان بهدنبال فراخوانی که منتشر کرده بودند، در ترمینال گرند سنترال نیویورک تجمع کردند. آنها پیش از این هم در کنگره آمریکا دست به اعتراض زده بودند. متروهای لندن نیز به محل دیگری برای اعتراض علیه صهیونیستها تبدیل شده بود، تجمعی که البته منجر به تعلیق راهور مترو بهخاطر همراهی با مردم در قطار شده بود. حمایت از فلسطین حتی به رسانههای آمریکایی و انگلیسی نیز رسید. بعد از انتشار یک فراخوان برای حمایت از آتشبس در غزه، در مجله ARTFORUM که در بخشی از آن آمده بود: «ما از آزادی فلسطین حمایت میکنیم و خواستار پایان دادن به کشتار و صدمه زدن به همه غیرنظامیان، آتشبس فوری، ارسال کمکهای بشردوستانه به غزه و پایان دادن به همدستی دولتهایمان در نقض شدید حقوق بشر و جنایت جنگی هستیم.» دیوید ولاسکو سردبیر ارشد این مجله برکنار شد. برکناری شش خبرنگار بیبیسی بهخاطر لایک کردن پستهایی در حمایت از غزه نیز اتفاق دیگری بود که این چند وقت در رسانههای غربی اتفاق افتاد. نگاهی به این مواضع در اروپا نشان میداد موضوع فلسطین این بار نه در جهان اسلام، بلکه در اروپا و آمریکا به فصل مشترکی میان مردم و قشرهای مختلف آن تبدیل شده که این ماجرا را از بعدی انسانی مورد توجه قرار میدهند؛ آن هم در شرایطی که دولتهای اروپایی و ایالاتمتحده صریحا از مواضع و اقدامات صهیونیستها حمایت میکنند.
باختدرباخت اپوزیسیون در ماجرای فلسطین
این روزها و همزمان با واکنشهای افکار عمومی در جهان حتی تا آنجا ادامه پیدا میکند که واکنش خبرنگاران به این اتفاقات منجر به اخراج و قطع همکاری با آنها میشود. آنچه در میان رسانههای اپوزیسیون و چهرههای برانداز خارجنشین میگذرد جالب توجه است. حمایت صریح از موضع و واکنش صهیونیستها در نوار غزه و معرفی کردن حماس بهعنوان یک گروه تروریستی به کارویژه این رسانهها تبدیل شد؛ امری که البته چندان تعجببرانگیز نبود؛ چراکه پیش از این جلسه نمایندگان این رسانهها با وزیر اطلاعات رژیمصهیونیستی و مصاحبه اختصاصی اینترنشنال با نتانیاهو این موضوع را مشخص کرده بود که صهیونیستها کارفرمای جدید این رسانهها هستند و حالا در زمان بحران وقت دفاع از مواضع کارفرماست. این را میتوان از بخشی از ماجرا دانست، تحلیلهایی که در این میان در این رسانهها مطرح میشود نشان میدهد نسخهای که این رسانهها برای این اتفاقات پیچیدهاند استفاده از همان روش ایجاد شکاف در میان گروه حماس و مردم غزه است، امری که تلاش میکند همان نسخه ایجاد شکاف میان مردم و حکومت ایران را در ماجرای فلسطین پیاده کند و در سمت دیگر این گزاره را مطرح میکند که چون مردم غزه از گروهی که آنها آن را تروریستی میخوانند اعلام برائت نمیکنند پس با آنها همراستا هستند و این مقابله با آنها را توجیهپذیر میکند. موضعگیری این رسانهها و بهویژه اینترنشنال در شرایطی که افکارعمومی دنیا نیز نسبت به این اتفاق موضعی علیه رژیمصهیونیستی گرفتهاند نشان میدهد آنها تمرکز خود را بر تغییر افکارعمومی در ایران نسبت به این اتفاقات متمرکز کردند. امری که البته در میان اخبار تحولات، فیلمها و تصاویر موجود از جنایات غزه گم میشود و مورد توجه قرار نمیگیرد. فارغ از رسانههای فارسیزبان، براندازهای خارجنشین نیز در اتفاقات رخداده در غزه در کنار صهیونیستها ایستادند. سطلنتطلبها را شاید بتوان جدیترین مدافع صهیونیستها در میان اپوزیسیون دانست. حمایت پهلویها از صهیونیستها البته محدود به این روزها نبوده است اما این روزها خیلی خود را پررنگتر از سابق نشان داده است. حمایت رضا پهلوی از صهیونیستها همزمان با آغاز عملیات طوفان الاقصی و همراهی عبدالله مهتدی، دبیرکل حزب کومله از صهیونیستها نشان داد آنها در این ماجرا در کجای قصه ایستادهاند. در آخرین نمونه در حالیکه در شهرهای مختلف اروپا و ایالاتمتحده آمریکا تجمعهایی علیه صهیونیستها در حال برگزاری است سلطنتطلبها در حمایت از صهیونیستها در بروکسل تجمع برگزار کردند. این تجمع البته با حضور نزدیک 20 نفر و همسر رضا پهلوی برگزار شد اما به نظر نمیرسد بهمنظور کنش رسانهای براندازها در حمایت از صهیونیستها برگزار شده باشد؛ چراکه در میان اخبار اعتراض مردم در لندن، نیویورک، مادرید و سوئد، این تجمع حتی در میان رسانههای فارسی زبان نیز چندان مورد توجه قرار نمیگرفت. آنچه این بار برای سلطنتطلبها و براندازها مهم بود، نه راضی کردن افکارعمومی نسبت به آنچه انجام میدهند که راضی کردن کارفرما برای دریافت بودجه بیشتر بود، امری که منجر به این شد که براندازها بعد از ضربهای که در اتفاقات پاییز سال گذشته خوردند و عملا در جنگ افکارعمومی شکست خوردند، موضعگیریهای آنها در اتفاقات غزه نیز ضربه کاری دیگری به اعتبار و وجهه کمرنگ شده این رسانهها و افراد وارد کرد.
اتحاد روی کلانایدهای به نام فلسطین
اگر دوربین رصد اتفاقات را از تجمعات در اروپا و آمریکا و تجمع بروکسل سلطنتطلبها به داخل ایران بیاوریم، لازم است درباره آنچه رخ میدهد تحلیل دقیقی ارائه کنیم. شاید در روزهای ابتدایی آغاز عملیات طوفانالاقصی تلاش میشد این گزاره مورد تاکید قرار گیرد که در ماجرای فلسطین و موضعگیریهایی که از جانب سیستم حکمرانی درباره فلسطین گرفته میشود، اتفاق نظر وجود ندارد و برخی موافق این تصمیمگیری نیستند. اما واقعیت آنچه از جانب شخصیتهای سیاسی مطرح شد، نشان میداد این تحلیل چندان دقیق و درست نبوده است. همزمان با آغاز عملیات طوفان الاقصی و درحالیکه رسانههای صهیونیستی تلاش میکردند برمبنای شکست غافلگیرانهای که در این عملیات خوردند، مظلومنمایی کنند تا افکارعمومی جهان حماس را محکوم کنند اما این عملیات از جانب طیفهای مختلف سیاسی در ایران مورد تحسین و تایید قرار گرفت. این امر چه از جانب طیفهای سیاسی تند موسوم به جناح اصلاحطلب، چه از جانب طیفهای مختلف جبهه اصولگرایی، مورد توجه قرار گرفت. نکته جالب توجه این بود که شخصیتهایی که شاید پیش از ماجرای غزه در اصولتصمیمگیری و سیاستگذاری در حکمرانی با یکدیگر اختلافات مبنایی داشتند و بخشی از آن اختلافات، خود را در جریان انتخابات و دعوای قدرت نشان میداد اما این بار در آرمانی به نام فلسطین، موضعی تقریبا یکسان گرفتند. نقطه اشتراک آنها محکومیت اقدامات صهیونیستها و حمایت از مردم فلسطین بود و این تقریبا کلانایدهای بود که از جانب این چهرههای سیاسی مطرح میشد.
به افق فلسطین
در شرایطی که رسانههای فارسیزبان صهیونیست به دنبال ایجاد شکاف در داخل ایران در ماجرای فلسطین بودند، برنامهای روی آنتن تلویزیون رفت که کارویژه خود را روی این موضوع متمرکز کرده بود که همه افراد، شخصیتها و سلایق سیاسی حول یک موضوع مشترک، صحبت و نظرات خود را مطرح کنند. شخصیتهایی که شاید پیش از این در قاب تلویزیون حضور پیدا نکرده بودند. میشود گفت فلسطین و آنچه در سرزمینهای اشغالی در حال وقوع است حالا از جانب شخصیتها و افراد مختلف و از زاویه نگاههای متفاوت مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرد و مخاطب با مجموعهای از نگاهها و دیدگاههای مختلف مواجه است که یک فصل مشترک در آن دیده میشود و آن محکومیت اقدامات صهیونیستها و دفاع از فلسطین و آرمان فلسطین است.
تحلیلی همهجانبه از ماجرای فلسطین
محمدقوچانی، سردبیر مجله آگاهی نو و عضو حزب کارگزاران سازندگی، یکی از اولین میهمانهای «به افق فلسطین» بود. قوچانی درباره اینکه راهحل درست در ماجرای فلسطین چیست، میگوید: «راهحل همان چیزی است که رهبری در مهر 97 گفتند. ما که نمیگوییم مثل جمال عبدالناصر، یهودیها را در دریا بریزیم. میگوییم یک رفراندوم برگزار شود و آن رفراندوم برمبنای حق رای تمام ساکنان فلسطین باشد.»
عباس عراقچی، معاون سابق وزارت خارجه دولت روحانی در تحلیل نقشآفرینی آمریکا در ماجرای حملات صهیونیستها میگوید: «آمریکا و صهیونیستها در اعمال سیاستهای خود و منطقه مثل یک دولت واحد عمل میکنند. آمریکاییها شریک همه جنایتهای رژیمصهیونیستی هستند.» یوسفعلی میرشکاک، شاعر نیز ماجرای یهودیت و صهیونیست را از منظر تفاوت دین و ایدئولوژی بررسی میکند و میگوید: «صهیونیسم دین را به بدترین نوع ایدئولوژی، یک ایدئولوژی نژادی تبدیل کرده است. فکر نمیکنم حتی یعقوب نبی، یوسف عمران و بنیاسرائیل هم با چنین پدیدهای موافق باشند. وقتی اینها اینطور حساب میکنند که همه انسانها برده بنیاسرائیلند یا خدا دیگران را بهخاطر آنها آفریده برهمین مبنا به خودشان حق میدهند به هیچ احدی رحم نکنند و فقط بکشند.» سعید لیلاز، کارشناس اقتصادی و فعال اصلاحطلب نیز دیگر میهمان حاضر در این برنامه بود که در پاسخ به این سوال که درآمدهای اسرائیل از کجا تامین میشود، میگوید: «اینها صنعت دارند، توریسم دارند، کشاورزی دارند، اما اینکه بتوانند یک اقتصاد پویا را در این منطقه بهشکل یک دولت نظامی و شبهجنگی نگه دارند، اتفاق نیفتاده است. همین الان هم دیده میشود که کمکهای تجهیزاتی آمریکا در هفتههای اخیر نتیجهای به همراه نداشته است.» علی لاریجانی نیز از حمایت ایران از غزه میگوید و توضیح میدهد: «در فضای غرب و رسانهای این موضوع را مطرح میکنند که ایران از این قضیه حمایت کرده است، ما حمایت ایران را پنهان نمیکنیم اما این مشکل مربوط به حمایت ما نیست. در زمان شاه که طرفدار اسرائیل بود هم چند جنگ علیه اسرائیل اتفاق افتاد. پس این ماجرا مربوط به ایران امروز نیست. این بحران درونی این رژیم است.» پرویز امینی، جامعهشناس در تحلیل فضای رسانهای علیه صهیونیستها میگوید: «وقتی نظام ارتباطی متکثر میشود، آن وقت بایکوت و تحریف در حد زیادی ناممکن میشود و راه برای ارتباط واقعیتر با افکارعمومی برقرار میشود. در همین ماجرایی که گفتند حماس 40 کودک اسرائیل را سربریدند، انکار آن از جانب رسانههای غربی اتفاق افتاد و در گذشته این اتفاق رخ نمیداد یا در ماجرای بیمارستان المعمدانی، اسرائیل این دعوی را مطرح کرد که انحراف راکتهای حماس بوده است ولی در همان رسانههای غربی آدمهایی پیدا شدند که خلاف آن را مطرح کردند و در رسانههای غربی این موضوع نگرفت. این چیزی است که در وقایع اخیر رخ داده و افکارعمومی ضداسرائیل شده است.»
فصل مشترکی به نام فلسطین
حضور شخصیتهای سیاسی با سلایق و دیدگاهها و نظرات مختلف در برنامه به افق فلسطین مجموعهای از نظرات و دیدگاههای مختلف را در یک برنامه گردهم آورده که میتوان آن را مجموعهای از تکثرات سیاسی جامعه حول موضوع فلسطین در یک برنامه دانست. شخصیتهایی که شاید پیش از این در جزئیترین موضوعات در شئون تصمیمگیری با یکدیگر اختلافات مبنایی داشتند و حتی نقدهایی نیز به صداوسیما وارد میکردند، حالا در یک موضوع مشترک به گفتوگو و تحلیل نظر میپردازند. یکی از وجههای جذابیت و دیده شدن برنامه به افق فلسطین را میتوان حضور شخصیتهای متفاوتی دانست که بر مبنای ایده و تحلیل خود حول آرمان فلسطین، نظراتشان را مطرح و تحلیل میکنند. این امر علاوهبراینکه منجر به همگرایی و همراستایی همه شخصیتهای سیاسی، حول موضوع فلسطین میشود، برمبنای این تصویر میتوان اینطور تحلیل کرد که همه شخصیتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران علیرغم اختلافنظرهایی در حوزههای مختلف دارند در آرمانی به نام فلسطین در یک اتحاد نظری و مبنایی قرار دارند. اگر بخواهیم این تصویر را از بیرون ایران و در محیط بینالمللی روایت کنیم میتوان گفت در ساختار سیاسی ایران در ماجرای فلسطین اتفاقنظری واحد وجود دارد.