مهدی وفائیفرد، خبرنگار حوزه امنیتی دفاعی: به چهاردهمین روز از طوفان الاقصی رسیدیم. طوفانی که شکافهای عمیقی در نظام رژیمصهیونسیتی ایجاد کرده که اثرات آن به سادگی از بین نخواهد رفت. رژیم اشغالگر که از روز دوم وعده حمله زمینی را داده بود، هنوز در انجام این کار تردید دارد. محمد ضیف، فرمانده ناشناخته گردانهای قسام (شاخه نظامی حماس) گفته منتظر حمله زمینی است تا از غافلگیریهای خود رونمایی کند. از طرفی همچنان پرتاب راکتهای غزه به شهرکهای صهیونیستی و تلآویو ادامه دارد تا مقاومت نشان دهد انبار راکتهای غزه از همیشه پرتر است. ایران و حزبالله لبنان هشدار دادهاند ورود به غزه با هدف کوچاندن فلسطینیها و نابودی حماس خط قرمز مقاومت است. جبهه شمال نیز در فلسطین اشغالی فعال شده و حزبالله بهطور هدفمند پایگاههای شنود و اطلاعات نزدیک به مرز لبنان را هدف قرار میدهد تا هم هشداری به مقامات تلآویو باشد و هم چشم اطلاعاتی رژیم را برای جنگ احتمالی کور کند. سفر بایدن به فلسطین اشغالی، تحتتاثیر بمباران بیمارستان المعمدانی، تقریبا بیثمر بود. او قرار بود به جز تلآویو به اردن سفر کند و با سران اردن، مصر و دولت خودگردان فلسطین یک نشست چهارجانبه داشته باشد؛ اما این سفر لغو شد. بایدن آمده بود تا ثمره سفر وزیر امور خارجهاش به کشورهای عربی و توافق شفاهی برای کوچاندن مردم غزه به صحرای سینا در مصر و سپس تقسیم آنان بین کشورهای عربی را به نتیجه برساند. اما واکنش افکار عمومی جهان عرب و تجمعات مردمی در سرتاسر دنیا به کشتار غیرنظامیان در غزه، هرچه رشته بودند را پنبه کرد. او در دیدار با نتانیاهو نیز هرچند وعده حمایت از اسرائیل را داد اما این را هم گفت که قرار نیست هیچ سرباز آمریکاییای در این جنگ وارد عمل شود. در سوی دیگر تهران میداند ورود به یک جنگ، چقدر میتواند از نظر اقتصادی، اجتماعی و سیاسی او را تحت فشار قرار دهد. سرمایهگذاری چندساله جمهوری اسلامی برای تقویت بازوهای مقاومت در غرب آسیا، امروز به کمکش آماده است. نیروهای حشدالشعبی عراق بهخصوص کتائب حزبالله و جنبش النجبا، انصارالله یمن، گروههای مستقر در سوریه و حزبالله لبنان، چهار بازوی اصلی ایران هستند. تیرهای هشدار تهران یکی یکی شلیک میشوند. حمله کنترلشده به پایگاههای آمریکایی در عراق و سوریه، شلیک چند موشک کروز و گسیل کردن یک دسته پهپاد از یمن به سمت فلسطین اشغالی و درگیریهای حزبالله در جنوب لبنان مجموعهای از فشار تهران به سران واشنگتن و تلآویو است تا از ورود زمینی به غزه جلوگیری شود. آنچه تاکنون دو طرف درگیری گفته و در عمل نشان دادهاند، عدم تمایل به گسترده شدن درگیری است. گویا هر دو به فرسایشی کردن درگیریها فکر میکنند. رژیمصهیونسیتی، همچون همیشه راهبرد موازنه وحشت را در پیش گرفته است؛ پاسخ خشونتبار و سخت به هر حملهای تا از تکرار آن جلوگیری شود. تاکید چندباره برای حمله زمینی و فراخوان نیروهای ذخیره ارتش از سرتاسر دنیا و تعلل در این حمله را میتوان در راستای همین راهبرد تفسیر کرد. همچنین او توانسته با محاصرهای بیسابقه و قطع آب شمال غزه، بخش زیادی از مردم غزه را به سوی جنوب کوچ دهد. جنگ فرسایشی کمک خواهد کرد تا این کوچ بزرگ با خروج فلسطینیها به صحرای سینا به سرانجام برسد. واضح است که در این بین، چشم امید او به دیپلماسی ایالات متحده است تا کشورهای عربی را برای این برنامه بزرگ راضی کند. در سوی دیگر، مقاومت در سالهای اخیر به دقت مسائل داخلی اسرائیل را زیر نظر داشته است. تحلیل مقاومت این است که رژیم اشغالگر قدس، نه با زور موشک و گلوله که از درون باید مضمحل شود. فشار مقاومت نیز تنها بهعنوان کاتالیزور به این فروپاشی از درون کمک خواهد کرد. اسرائیل کشور مهاجران است و امنیت پاشنهآشیل آن. مهاجر جز با وجود امنیت حاضر به رها کردن وطن و مهاجرت به اسرائیل نیست. حال راهبرد مقاومت برای نابودی رژیمصهیونسیتی، به جای یک نبرد تمامعیار با هزینههای بالا، به سمت نابودی پایه اقتدار آن یعنی امنیت رفته است. مقاومت عجلهای برای نابودی رژیم ندارد و جنگ فرسایشی را بهترین راهحل برای اضمحلال رژیم میداند. این راهبرد کمکم باعث خروج مهاجران و به تبع آن کاهش سرمایهگذاری در اسرائیل خواهد. همین موضوع میتواند شکافها را نیز در سطح اجتماعی و سیاسی در درون جامعه رژیمصهیونسیتی افزایش دهد.
از سوی دیگر، یکی از اهداف مقاومت، پایان دادن به دومینوی پیوستن کشورهای عربی به پیمان ابراهیم بود. عربستان سعودی که میرفت تا در آیندهای نزدیک این پیمان را امضا کند، تحت تاثیر افکار عمومی فعلا عقبنشینی کرده است. همچنین از آغاز درگیریها در فلسطین اشغالی، مواضع صریح مقاومت در حمایت از مردم غزه، چهره مقاومت را در جوامع عربی بازسازی کرده است. رسانههای عربی مخالف نظام سوریه، بهخصوص الجزیره و العربیه، در طول درگیری گروههای مسلح و تروریستی در سوریه، با وارونهنمایی وقایع، ایران و حزبالله را دشمنان مردم سوریه و دیگر ملتهای عربی معرفی کرده و چهره محور مقاومت را مخدوش کرده بودند. اما اینک سر دادن شعارهایی در حمایت از سیدحسن نصرالله و درخواست از او برای حمله به رژیمصهیونیستی، در تجمعات مردمی کشورهای عربی نشان میدهد چشم امید آنان برای نابودی اسرائیل به محور مقاومت است. با این شرایط، به نظر میرسد آنچه در آینده شاهد آن خواهیم بود، حمله زمینی محدود رژیمصهیونسیتی به شمال غزه و خروج از آن، و به تبع آن افزایش درگیریها در شمال لبنان خواهد بود. اسرائیل به بهانه آزادی اسرای اسرائیلی و دوتابعیتی و نابودی سران حماس وارد شمال غزه خواهد شد اما با بالارفتن تلفات نیروهای زرهی و پیادهاش، کاری از پیش نخواهد برد. سران تلآویو میدانند آغاز نبرد زمینی زمینهای برای قبول آتشبس آبرومندانه خواهد بود تا درنهایت اسرای خود را در مبادله با هزاران اسیر فلسطینی آزاد کنند. در صورت عزم سران تلآویو برای ضمیمه کردن بخشی از نوار غزه به خاک فلسطین اشغالی، نیروهای مقاومت در لبنان برای پس گرفتن مزارع شبعا ـ که طبق قوانین بینالمللی جزء خاک لبنان است ـ اقدام خواهند کرد. همچنین ممکن است شاهد تحرکاتی برای نفوذ نیروهای مقاومت از سوریه به بلندیهای جولان ـ که جزیی از خاک سوریه و در اشغال اسرائیل به شمار میرود ـ نیز باشیم. اما آنچه میتواند روشن باشد، پرهیز طرفین این درگیری برای آغاز یک جنگ تمامعیار است؛ چراکه گستردهشدن جنگ بین رژیمصهیونیستی و نیروهای مقاومت، ایالات متحده، کشورهای عربی و ایران را هم درگیر خواهد کرد و به نظر نمیرسد هیچیک تمایلی به آن داشته باشند.