سیدمهدی طالبی، خبرنگار گروه جهانشهر: جمعیت فلسطینیان ساکن اطراف مرزهای فلسطین بیشتر از جمعیت آنها در داخل فلسطین است. بسیاری از آنها در فاصله چند ده کیلومتری سرزمینهای اشغالی در اردن، سوریه و لبنان زندگی میکنند و بهشدت تحت تاثیر گروه فراگیر حماسند. نباید از یاد برد تا پیش از آزادسازی غزه از دست صهیونیستها در سال 2005، مرکز اصلی فعالیتهای حماس در اردن و سپس در سوریه قرار داشت. حماس در مدتی که در غزه علیه صهیونیستها کمتر وارد درگیری میشد، از لبنان بهسمت سرزمینهای اشغالی راکت پرتاب میکرد و از طریق سوریه و لبنان درحال افزایش مسلحسازی کرانه باختری بود. همین امر باعث شد تقریبا نیمی از ارتش رژیم مجبور به استقرار در این منطقه شوند. این مساله نشان میدهد در کنار عامل جمعیتی و تاریخی که باعث شده بودند حماس در محیط پیرامونی فلسطین بهشدت فعال باشد، حتی در زمان به قدرت رسیدن در غزه، این گروه محیط پیرامونی را برای تشدید تنش با صهیونیستها انتخاب کرده بود.
این حضور باعث شده تا رژیمصهیونیستی در موقعیتی سخت در منطقه قرار گیرد؛ هرچند مقامات تلآویو مدعی بودند مانع از فعالیت حماس بهویژه در لبنان خواهند شد، اما وضعیت منطقه نشان میدهد آنها در این اقدام ناموفق بودهاند. حماس برای نزدیک به سه دهه در کشورهای پیرامونی فلسطین اشغالی فعالیت کرده و تاکنون در دو کشور از سه کشور واقع شده در پیرامون، علیه رژیم دست به عملیات زده و با راکت به مواضع صهیونیستها حمله کرده است. امروز در جنگ، صحبت از ورود گروههای مقاومت به جنگ است اما به نظر میرسد بیش از هر چیز، حماس و گروههای مقاومت فلسطینی با استفاده از محیطی که گروههای مقاومت منطقهای در اختیار آنان قرار دادهاند، علیه صهیونیستها وارد عمل خواهند شد. به نظر میرسد «حماس پیرامون» میتواند قدرت بیشتری از «حماس مرکز» داشته باشد؛ چه اینکه حماس مرکز در کرانه باختری زیر ضربه است و در غزه در عین آزادی عمل زمینی از طریق هوایی و محاصره تحت فشار قرار گرفته اما حماس پیرامون ضمن بهرهگیری از جمعیت بالا، تحت پوشش و پشتیبانی محور مقاومت قرار داشته و با معضل کمبودی که حماس مرکز با آن مواجه است، روبهرو نیست.
جمعیت 7.7 میلیون نفری فلسطینیان ساکن در کشورهای پیرامون فلسطین، یک میلیون نفر بیشتر از جمعیت 7 میلیونی فلسطینیان در داخل سرزمینهای اشغالی است؛ 10 درصد بیشتر. در برابر جمعیت 3.1 میلیون نفری کرانه باختری، 2.1 میلیون نفری در غزه و 1.6 میلیون نفری فلسطینیان در سرزمینهای 1948 که همگی در محیط سرزمین فلسطین واقع شدهاند، اردن 6.7 میلیون نفر، سوریه 575 هزار نفر و لبنان 489 هزار نفر، فلسطینی و فلسطینیتبار را در خود جای دادهاند؛ کشورهایی که جزئی از شامات بوده و مراکز جمعیتیشان با مرکز جمعیت فلسطین در نیمهشمالی این سرزمین مجاورت دارد. جالب آنکه 6.7 میلیون فلسطینیتبار در اردن واقع شدهاند که مراکز جمعیتیاش بهطور میانگین در فاصله 50 کیلومتری مرزهای فلسطین اشغالی واقع شده است. این جمعیت باعث شده تا مقامات تلآویو فراتر از سرزمین فلسطین با حماس در اطراف مرزها نیز مواجه باشند.
حماس یکی از گروههای پرشمار دارای گرایشات اخوانی در جهان اسلام است. گرایش اخوانی به دلیل برنامهریزیهای مختلف و نگاه چندبعدی، قابلیت فراگیری بیشتری نسبت به دیگر گروههای اسلامگرا بهویژه گروههای «جهادی» دارد. این مساله در داخل غزه نیز برجسته است. حماس با دیدگاه اخوانی خود طرفداران بسیاری داشته و در جامعه حضوری آشکار دارد، اما جهاد اسلامی که آن نیز ریشه در جهاد اسلامی فلسطین داشته و جنبشی در جهان اسلام است، پیروان محدودتری دارد و دستورکارش نیز متمرکز بر جهاد با دشمنان است. گروههای اخوانی اما در کنار جهاد با دشمنان به امور فرهنگی و معیشت مردم نیز توجه دارند. بر همین اساس حماس فراگیری گستردهای در جوامع فلسطینی یافته و بهدلیل موفقیتهایش در غزه و درگیری مداوم با صهیونیستها، از رشد روزافزون اعتبار نیز برخوردار شده است. حماس با استفاده از این اعتبار روبه رشد، نفوذ خود را در تمام اجتماعات فلسطینینشین که تقریبا تمام آنها در کشورهای اطراف فلسطین بهجز مصر حضور دارند، گسترش داده است. جمعیت فلسطینیتبار این کشورها تقریبا برابر با جمعیت فلسطینیان داخل سرزمین فلسطین است.
تلاش برای خنثیسازی فعالیتهای حماس در کشورهای پیرامون فلسطین، شامل فشار بر دولتها برای ممنوعیت فعالیت حماس، دستگیری اعضای این گروه، اخراج رهبرانش و مواردی از این دست بوده است. در حوزه ترور، مشهورترین اقدام مسموم کردن خالد مشعل در اردن در 3 مهر، 1376 (25 سپتامبر 1997) است؛ هرچند اردن ماموران موساد را دستگیر کرده و تلآویو را مجبور کرد پادزهر سم به کار گرفته شده را برای زنده ماندن مشعل در اختیار این کشور قرار دهد، اما امان تنها دو سال بعد در سال 1999 حماس را از اردن اخراج کرد تا این گروه عملا به سوریه برود. دولت دمشق در سال 1982، تقریبا دو دهه قبل از این تاریخ، اخوانالمسلمین سوریه را در وقایعی که 40 هزار کشته در پی داشت سرکوب کرده بود، اما با این حال بهدلیل اشتراک در مبارزه با رژیم، پذیرای حماس شد.
هنگامی که توطئه علیه دولت سوریه در 6 بهمن سال 1389 (26 ژانویه 2011) کلید خورد، مقامات حماس موضعی مبهم اتخاذ کردند اما در ادامه به جبهه مخالفان دولت سوریه متمایل شدند، بهگونهای که در آخرین ماههای سال 1390 چراغهای دفتر حماس در دمشق همچنان روشن میشدند، اما رهبر سرشناسی در آن حضور نداشت. خالد مشعل به دوحه پایتخت قطر نقلمکان کرده بود و عملا در جبهه مخالفان قرار گرفته بود، اسماعیل هنیه امور غزه را با کمک قطر و ترکیه رتق و فتق کرده و گوش به فرمان دوحه و آنکارا قرار داشت و روز 5 اسفند 1390 (24 فوریه 2012) در جریان یک سخنرانی عمومی، از معترضان سوریه حمایت کرد. موسی ابومرزوق دیگر عضو ارشد حماس نیز روز 7 اسفند 1390 (26 فوریه 2012) به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت حماس از معترضان حمایت کرده و مخالف اقدامات نیروهای امنیتی سوریه است. این اظهارات لفظی و خروج عملی از سوریه در کنار سفرهای پیاپی و گرم گرفتن حماس با کشورهای مخالف محور مقاومت نشان میداد آمریکا و صهیونیستها در ضربه به پایگاههای پیرامونی حماس در اطراف فلسطین، موفقیت دیگری کسب کردهاند. در اردن پس از اخراج حماس، دولت این کشور ایجاد انشقاق در اخوانالمسلمین اردن را پیگیری کرد. این گروه در دهه 1390 (2010) دچار گسست شد که در وهله نخست به شکلگیری «ابتکار عمل زمزم» و سپس جدایی گروهی با عنوان «جمعیت اخوانالمسلمین» از گروه اصلی اخوانالمسلمین اردن منتهی شد.
برای خواندن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.