میلاد جلیلزاده، خبرنگار گروه فرهنگ: بعد از تکقطبی شدن جهان، یکدستی بیسابقهای بر افق فکری و گفتمان غالب بر همه دنیا حاکم شد. از رسانههای جریان اصلی، دانشگاهها، دستگاههای دیپلماسی، سینما، ادبیات، جهان سرگرمی، دنیای تبلیغات و خلاصه از همه جا فقط یک صدا بلند میشد و همه فقط یک چیز را میگفتند و حالا در مقطعی که نظم سیاسی جهان در حال گردش و تحول است، این یکدستی و تکصدایی، شکل بیتعارفتر و زورگویانهتری پیدا میکند. از ماجرای جنگ اوکراین و تحریم گربههای روسی یا حذف نام تارکوفسکی از فهرست ۱۰۰ فیلمساز سایت IMDb و حتی حذف نام تولستوی و داستایفسکی از دروس دانشکدههای ادبیات گرفته تا برخوردهای واضح و غیرقابل توجیهی که در قبال جنگ اکتبر ۲۰۲۳ در غزه شد، میتوان نمودهای متعددی برای این تکصدایی زورگویانه و بیتعارف پیدا کرد اما اگر به افکار عمومی جهان نگاه کنیم، نتیجهای عکس این رویه را میبینیم. از یک استادیوم فوتبال در مالزی تا دانشگاه هاروارد آمریکا، از نروژ همیشه سرد که هیچگاه محمل تظاهرات و تجمع نبوده تا مراکش و اردن که حکومتهایشان با اسرائیل دوست و همکار هستند، هر جای دنیا که نگاه کنیم، مردمانی پر تعداد و پرشور را کف خیابانها در حمایت از ملت فلسطین میبینیم. چه شد که کار به اینجا کشید؟
این قدرت مطلقالعنان و یکدست رسانهای و سیاسی و آکادمیک و حتی نظامی، چرا نتوانست از رسیدن وضع افکار عمومی جهان به چنین ساحتی جلوگیری کند؟ اگر وضع به اینجا رسیده، اتفاقا به دلیل همان مطلقالعنان بودن فضای گفتمانی جهان است. همه رسانهها، دانشگاهها، دیپلماتها و چهرههای مشهور دارند یک چیز را میگویند و واکنش انفجاری تودهها به این وضعیت، در افراشته شدن پرچمهای فلسطین خودش را نشان میدهد. این یک نه بزرگ به امپراتوری گفتمانی بلوک سرمایهداری است که سرشاخههای جهانی قدرت، اگر در مقابل آن کوتاه بیایند، راهش را سریعتر میرود و اگر در مقابلش جبهه بگیرند، چنانکه تا به حال گرفتهاند، باعث پررنگتر شدن و حتی عصبیتر شدن لحن این نه بزرگ میشوند. اینکه چرا بلوک غرب حتی از حفظ ژست نمادینش که آزادی بیان و اصول حقوق بشری و بیطرفی رسانهای است، صرف نظر کرده و این قدر عیان و با وقاحت به حمایت از طرف ناحق ماجرا برخاسته از یک سو، و از سوی دیگر اینکه یکدستی تمامعیار و جهانی رسانههای جریان اصلی، چرا نتیجهای عکس داده است و باعث شده افکار عمومی جهان در ضدیت با اسرائیل و به دفاع از فلسطین برخیزد، موضوعی است که پرداختن به آن باعث میشود بتوانیم از لحظهای که در آن هستیم، درکی تاریخی پیدا کنیم.
نظم بینالملل در حال تغییر است و این را امروز همه کم و بیش باور کردهاند؛ حتی آنهایی که تا دیروز چنین عباراتی از نظرشان توهمات رویاگونه بود. جنگ اوکراین که گاهی علت اصلی و منشا این تحولات دانسته میشود، درحقیقت خودش یکی از نشانههای تحول است، نه عامل آن و در ادامه، دلارزدایی در مبادلات جهانی بسیاری از کشورها، کودتاهایی که در قلب آفریقا رخ داد و دست فرانسه را از منابع آن منطقه کوتاه کرد و پس از آن جنگ غزه و طوفان الاقصی، نشانههای دیگر این تحول هستند. میدانیم که در ادامه باید منتظر نشانههای دیگری هم بود؛ مثلا در شرق آسیا، در تایوان، در اتحاد یا جنگ دو کره و احتمالا خیلی جاهای دیگر. مسائل امنیتی، اقتصادی و ژئوپلیتیک این چرخش تاریخی، تا به حال بسیار مورد توجه تحلیلگران بودهاند اما یک چیز کمتر مورد توجه قرار گرفته که تحولات اجتماعی و فرهنگی کلان در سطح جهان است. سی سال تکقطبی بودن دنیا و تسلط محض گفتمان بلوک سرمایهداری، افکار عمومی جهان را به نقطهای رسانده که بهشدت دنبال آلترناتیو وضع موجود میگردند. پیش از اینکه در غزه طوفان الاقصی به پا شود و حتی پیش از جنگ اوکراین، سال ۲۰۱۹ میلادی هم میشد نشانههایی از این تغییر ذائقه جمعی را در بسیاری از نقاط دنیا دید. پرچم فلسطین در اجتماعات جلیقهزردها هم بلند شده بود و از شیلی تا غرب آسیا، جنبشهای اجتماعی مختلفی به راه افتادند که به شکلی عیان، تم ضدسرمایهداری و ضدامپریالیستی داشتند.
در پایان ۲۰۱۹ میلادی، بیماری همهگیر کرونا آمد و مدتی باعث شد که روند این تحولات کند یا حتی متوقف شود؛ اما جلوی تحول به این بزرگی را نمیشد تا ابد نگه داشت و دومینوی اتفاقات چنانکه میبینیم، بالاخره رقم خورد. حالا آنچه در این میان جای تامل دارد و کمتر مورد توجه قرار گرفته، همین تم اجتماعی و فرهنگی تحولات است. بلوک غرب پس از جنگ اکتبر ۲۰۲۳ در غزه، حمایت خیرهکنندهای از اسرائیل به عمل آورد. حتی در راستای این حمایت، رسانههایشان صراحتا دروغ میگفتند و هرکس که خبر راست را منتشر میکرد، علنا و بدون تعارف حذف میشد.
دروغگویی برای آنها این فرصت را فراهم میکرد که از تاثیر اولیه اخبار مربوط به جنایات اسرائیل و در کنار آن از شکستن هیمنه این رژیم مدعی بکاهند. به علاوه، این دروغها دست هواداران اسرائیل را که به لحاظ گفتمانی در وضعیت آچمز قرار گرفته بودند پر میکرد. مثلا میگفتند حماس ۴۰ کودک اسرائیلی را سر بریده و خبرش را همه جا با آبوتاب کار میکردند. بعد تکذیب غیرصریح همین خبر را در گوشهای کمپیدا از رسانههایشان بازتاب دادند تا هم افراد کمتری ببینند و هم تاثیر کمتری بگذارد. از طرف دیگر هر خبری راجعبه فلسطین که از جانب هواداران این کشور به انتشار میرسید، با سانسور شدید شبکههای اجتماعی مواجه میشد. حتی در دانشگاههای غربی هم اساتید یا دانشجویانی که بیانیهای در حمایت از فلسطین منتشر کردند، اخراج شدند. در یک کلام بلوک غرب در حمایت گفتمانی از اسرائیل، از هیچ چیز فروگذار نکرد و این در حالی است که بدون مبالغه، حجم رسانههایی که جزء جریان اصلی نبودند، به یک هزارم جریان اصلی هم نمیرسید. با این حال، از شرق تا غرب عالم، افکار عمومی مردم جهان در همدلی با ملت فلسطین به جوش آمده است. حتی تم اجتماعی در خود ایالات متحده هم به شکل غافلگیرکننده و کاملا بیسابقهای تغییر کرده و هواداری از فلسطین را میتوان به عیان دید.
برای خواندن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.