زینب مرزوقی، خبرنگار گروه نقد روز: خاطرات دوران مدرسه، چه تلخ و چه شیرین از یاد آدمها نمیرود. حالا این خاطرات بخواهد رنگ در و دیوار مدرسه باشد یا رفتارهای توهینآمیز دوستان و برخی معلمان. گاهی آنها را تا آخر عمر، با وجود تمام تلخیهایشان در دلمان حمل میکنیم. نیلوفر، دانشآموز سابق افغانستانی، حالا فارغالتحصیل رشته روانشناسی از دانشگاه الزاهراست. با وجود اینکه نیلوفر سالهاست که دوران تحصیلش به پایان رسیده و حالا جوانی موفق است هنوز بغض و خاطرات دوران تلخِ مدرسه او را همراهی میکند. با توجه به سوژه گزارشمان و گفتوگو پیرامون مشکلات دانشآموزان مهاجر افغانستانی، پای درددل این دانشآموز سابق نشستهایم.
بدون روپوش مدرسه رفتم
امری که تا سالها انگار برایم عقده شده بود، این بود که من روز اول مدرسه، به مدرسه نرفتم. چون معمولا در آن سالها باید منتظر بخشنامه آموزشوپرورش برای ثبتنام و حضور مهاجران افغانستانی میماندیم و ممکن بود که حتی تا 10 مهر هم تعیین تکلیف ما برای حضور در مدرسه، طول بکشد. از آنجایی که حضورم در مدرسه اصلا روز معینی نداشت، روزهای اول مدرسه را با لباسی غیر از روپوش مدرسه حاضر شدم و روپوش نداشتم. این خاطره برای من خیلی پررنگ است که من روز اول مهر به کلاس اول نرفتم و تا سالها برایم سوال بود که چرا دانشآموزان اول ابتدایی باید یک روز قبل از سایر بچهها به مدرسه بروند و مگر مدرسه چه چیز ویژهای برایشان تدارک دیده؟ به خاطر دارم که خواهر بزرگترم، روزهای اول مدرسه به نانوایی رفته بود و در مسیر، دختران را با روپوش مدرسه دیده بود. تا سالها این حضور در مدرسه برایش شبیه به عقده بود.
برچسب اتباع در مدرسه روی پیشانیمان بود
یادم میآید سوم یا چهارم ابتدایی بودم که بخشنامه آمد اتباع باید هزینه تحصیلشان را بپردازند. در آن سالها، یکی از آشناهایمان دو دختر مدرسهای داشت و به این دلیل که پول مدرسهشان را نتوانسته بود جور کند، آن دو دختر، یک سال از تحصیل عقب افتادند. سالهای بعد، وسط سال مدام ما را با عنوان دانشآموزان اتباع خارجی به دفتر میکشاندند که شهریه را پرداخت کردهایم یا نه. آن روزها شاید حجم اضطراب این کلمه و برچسبش به روی پیشانیمان را نمیفهمیدم اما حالا که مرورش میکنم، میبینم که با استرس و اضطراب بالا باید از میان دانشآموزان رد میشدیم تا برویم دفتر و تکلیف شهریه و هزینه تحصیلمان را روشن کنیم. این به جز طرد شدن از جمع دوستانمان بود. البته من این را تجربه نکردم چون چهرهام شبیه به هموطنانم نیست اما همیشه هموطنانم را در مدرسه میدیدیم که دوستانشان طردشان میکردند. هنوز هم خیلی از دوستانم نمیدانند که من اصالتا افغانستانی هستم. در اتفاقات اخیر وقتی در فضای مجازی درباره اوضاع اخیر ایران واکنش نشان دادم، با برخورد نامناسب یکی از دوستانم روبهرو شدم که تو افغانستانی هستی و همان بهتر که در کشورت میان طالبان میماندی.