کشتی در جریان است و ملت مشغول تماشا یا گوش کردن به کشتی. کی و کجا؟ همه‌جا! همه‌جور! یکی با رادیو، یکی با موبایل و یکی با تلویزیون! یکی شمال شهر در برجش نشسته و خیلی لاکچری‌طور مشغول تماشای کشتی است.
  • ۱۴۰۲-۰۶-۲۷ - ۰۴:۳۴
  • 20
بیایید لنز دوربین را به سمت دلخوشی‌ها بچرخانیم
بیایید لنز دوربین را به سمت دلخوشی‌ها بچرخانیم

هومن جعفری، خبرنگار: کشتی در جریان است و ملت مشغول تماشا یا گوش کردن به کشتی. کی و کجا؟ همه‌جا! همه‌جور! یکی با رادیو، یکی با موبایل و یکی با تلویزیون! یکی شمال شهر در برجش نشسته و خیلی لاکچری‌طور مشغول تماشای کشتی است. یکی در جنوب شهر همان کشتی را می‌بیند. یکی خارج از ایران است. یکی پیک موتوری است. یکی با ماشین کار می‌کند. یکی بناست. یکی بقالی دارد. یکی آرایشگر است. زن و مرد هم فرقی ندارد! همه کشتی می‌بینند. همه کشتی‌های تیم ملی را می‌بینند. نمی‌شود ندید! در خون ماست!

روزهای خیلی خوبی نداریم. تحریم ها... فشارهای اقتصادی... گرانی‌های سرسام‌آور! اینها همه هست. دولت در تلاش است تا به هر شکلی که می‌تواند، بازار را کنترل کند ولی کار آسانی نیست! جای نقد اقتصادی هم اینجا نیست. اینجا و لای این سطرها، مفهومی که برای ما اهمیت دارد، چیز دیگری است. در شرایطی که هر دولتی که بتواند، از هر مرزی که بتواند، تجهیزات جنگی روانه ایران می‌کند، در شرایطی که سایت‌های خبری مدام از کشف محموله‌های جنگی و شوکر و ادوات رزمی خبر می‌دهند، در شرایطی که کانال‌های تلگرامی و شبکه‌های ماهواره‌ای تمام تلاش خود را برای آوردن مردم «کوچه و خیابان» به «کوچه و خیابان» می‌کنند، در شرایطی که گرداندن زندگی به اندازه کافی سخت هست، مردم بیش از همیشه به دلخوشی نیاز دارند. این دلخوشی می‌تواند هر چیزی باشد. مثل تیم‌های فوتبال... مثل مسابقات کشتی... مثل کنسرت‌های موسیقی... صدالبته چیزهای دیگری هم هست. همان ثبات اقتصادی و امنیت شغلی از هر چیز دیگری اثربخش‌تر است. با این همه، بیایید کمی با هم روی این بخش تمرکز کنیم. روی بخش رضایت از زندگی... روی بخش داشتن حال خوب...

ورزش حرفه‌ای یکی از این موارد پرهزینه است. ورزش قهرمانی، حرفه‌ای یا عمومی و همگانی هر کدام تعاریف خود را دارند اما درنهایت کارکرد همه آنها به یک سمت خواهد رفت. تشویق مردم به داشتن جسم خوب و مناسب و همچنین تخلیه کردن هیجان‌های عمومی. همچنین داشتن یک روحیه ملی مناسب و قوی. کشوری که در رشته‌های ورزشی مختلف مدال‌های مختلف قاره‌ای و جهانی در جیبش دارد، کشوری است که حال عمومی مردمش را خوب و بالا نگه می‌دارد. مردمی که عادت دارند پرچم خود را همواره جزء سه پرچم به‌اهتزازدرآمده در سکوهای جهانی ببینند، ملتی هستند که نمی‌شود تحقیرشان کرد. آنها آنقدر افتخار دارند که تحقیر کردن‌شان ممکن نیست. دست‌کم کار آسانی نیست!

ملتی که تیم‌های فوتبال، والیبال، بسکتبال، کشتی، شطرنج و... روی سکوهای قاره و جهان می‌ایستند، ملتی شکست‌ناپذیر خواهند بود. ملتی که پیروزی مقابل حریفان را در هر میدان و با هر شرایطی آموخته‌اند. چنین ملتی هم از منظر شخصیت‌سازی برای فردفرد جامعه و هم از لحاظ داشتن قهرمانان بزرگ، هیچ وقت دچار بحران نخواهند شد و به مضیقه گرفتار نمی‌شوند. آنها آنقدر در حوزه‌های مختلف قهرمان دارند که نیازمند قهرمانان خارجی نیستند.

کنسرت‌های موسیقی را در نظر بگیرید. موسیقی کلید دستیابی به روح مخاطبان است. کشوری که بتواند سالانه صدها کنسرت موفق برگزار کند، کشوری است که نه‌تنها سازوکار تجاری فرهنگ را به‌خوبی پیاده کرده بلکه به مخاطب خود حال خوبی بخشیده. مخاطبی که موسیقی خوب گوش می‌کند، سرحال‌تر و هوشیارتر و صدالبته موفق‌تر است. قصدی برای ورود به نقد جدی موسیقی ندارم که اینجا جایش نیست ولی ملتی که ترانه‌های پرمخاطبش، ترانه‌های شکست عشقی و فضای روحی نامطلوب و حال خراب است، ملت رو به جلویی نخواهد بود. این ملت را قیاس کنید با ملتی که آهنگ‌های پرانرژی گوش می‌دهد، حالش خوب است و مدام در کنسرت‌های موسیقی باتری‌های خودش را پر می‌کند. فرق می‌کند به چه چیزی گوش بدهی!

در همه جای دنیا مردم به اجتماع بزرگ‌تر میل دارند. این اجتماع بزرگ‌تر را در دنیای مدرن باید با یک کلمه تعریف کرد. تعلق خاطر به برندها! الزاما همه چیز برند تجاری نیست. مثلا تیم‌های فوتبال ریشه‌دار را نگاه کنید. ملوان اگر حالش خوب باشد، انزلی چراغانی می‌شود. سپیدرود و برق شیراز، چشم و چراغ شهرهای خود هستند. تراکتورسازی در تبریز همین وضعیت را دارد. سپاهان در اصفهان و فولاد و استقلال خوزستان در جنوب همین‌طور. صنعت نفت اگر ببرد، آبادان شهر شادی‌ها خواهد شد! از استقلال و پرسپولیس دیگر صحبت نکنیم که برند ملی هستند. در عرصه‌ای بزرگ‌تر تیم‌های ملی نیز خود یک برند به حساب می‌آیند. اگر در کشتی چند طلا بگیریم، حتی پیک موتوری‌ها نیز غم و غصه از یاد می‌برند. حالا حساب کنید، کوهی از غم روی دوش‌تان باشد، بدهکار هم باشید و تیم فوتبال یا ستاره کشتی‌تان هم برنده نشود!

و این برندها فقط تیم‌های فوتبال نیستند. در شهرستان‌های مختلف تیم‌های ورزشی زیادی داریم. گروه‌های هنری و فرهنگی زیادی هم داریم. گاهی وقت‌ها نفس شهر به رونق سالن‌های سینمایش هم برمی‌گردد یا حتی به روشن بودن چراغ بازارچه‌هایش.

مهم است که کنسرت‌ها به‌راحتی برگزار شوند. مهم است که تیم‌های ورزشی به بهترین شکل در رقابت‌های باشگاهی یا قاره‌ای حضور پیدا کنند. مهم است که بین تیم‌های پرطرفدار تبعیض قائل نشویم. مهم است که تیم‌های ملی با بالاترین سطح آمادگی در مسابقات جهانی شرکت کنند. مهم است که خوانندگان پرطرفدار آلبوم‌های خود را به‌راحتی بیرون بدهند. هنرمندان پرطرفدار و محبوب در برنامه‌های پربیننده حضور پیدا کنند و به مردم حالی خوبی را هدیه بدهند. مهم است که شما بتوانید در شبکه نمایش خانگی سریالی که درگیرتان کرده را به‌خوبی و تا انتها تماشا کنید و از آن لذت ببرید. مهم است که در زندگی حال‌تان خوب باشد.

این چیزها مهم است. مهم است هر استانی، هر شهری، هر قبیله‌ای، هر طایفه‌ای بتواند در عرصه‌ای و میدانی، عرض اندام کند و خودی نشان دهد. این قصه باعث بالندگی و رشد می‌شود.

کاش کنار خواندن خبرهایی درمورد توقیف محموله‌های اسلحه در شهرستان‌های مختلف، هر روز خبرهای بیشتری بخوانیم از توفیق تیم‌های ورزشی، بهبود شرایط اقتصادی، افتتاح باشگاه‌ها و ورزشگاه‌ها و سالن‌های تئاتر و موسیقی و مجموعه‌های نمایش سینمایی و هر چیز دیگری که نویدبخش کشف استعدادهای نوظهور باشد.

امید که آنها که باید، این مطلب را بخوانند.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰