حنیف غفاری، کارشناس مسائل بین‌الملل:
ایران چندسالی به‌دنبال حذف دلار است و تلاش‌هایی مبنی بردلارزدایی از سوی اعضای بریکس نیز صورت گرفته، حذف دلار از معاملات بریکس در آینده نزدیک اتفاق خواهد افتاد؟
  • ۱۴۰۲-۰۶-۰۴ - ۱۴:۱۲
  • 00
حنیف غفاری، کارشناس مسائل بین‌الملل:
پیوستن به بریکس، مسیر بی‌اثر کردن تحریم‌ها را هموارتر خواهد کرد
پیوستن به بریکس، مسیر بی‌اثر کردن تحریم‌ها را هموارتر خواهد کرد

زهرا طیبی، خبرنگار گروه سیاست: بعد از عضویت ایران در سازمان شانگهای، اعلام پذیرش عضویت ایران در گروه بریکس نشان داد ایران عزم جدی برای تقویت جایگاه خود در سیاست‌خارجی آن هم برمبنای معادلات جدید جهانی، دارد. ساختار جهانی بریکس برمبنای پایان دادن به سلطه دلار تشکیل شده و براساس آمار سهم کشورهای عضو از میزان تولید ناخالص داخلی جهانی در‌حال پیشی گرفتن از کشورهای G7، (هفت کشور بزرگ صنعتی جهان) است و این موارد باعث افزایش اهمیت این ساختار جهانی شده. روز پنجشنبه و در جریان برگزاری اجلاس بریکس، عضویت ایران در این گروه پذیرفته شد. اتفاق مثبتی که البته این سوال را ایجاد کرد که با توجه به اینکه ایران مشمول تحریم‌های غرب است آیا اساسا امکان بهره‌برداری از منافع اقتصادی این گروه را خواهد داشت. از طرفی نیز با توجه به اینکه ایران چندسالی به‌دنبال حذف دلار است و تلاش‌هایی مبنی بردلارزدایی از سوی اعضای بریکس نیز صورت گرفته، حذف دلار از معاملات بریکس در آینده نزدیک اتفاق خواهد افتاد؟ برای پاسخ به این سوالات و بررسی منافع اقتصادی و سیاسی عضویت ایران در بریکس با حنیف غفاری، کارشناس مسائل بین‌الملل گفت‌وگو کردیم که در ادامه می‌خوانید.

ساختار جهانی بریکس، اساسا دارای چه میزان اهمیت استراتژیک است؟ با توجه به اینکه گفته می‌شود معادلات جهانی درحال تغییر است، می‌توان این ائتلاف را نیز یکی از ضلع‌های این تغییر دانست؟

بعد از جنگ‌جهانی دوم شاهد بودیم که هم ساختار امنیتی در نظام بین‌الملل، هم ساختار اقتصادی را قدرت‌های پیروز در جنگ‌جهانی و در راس آنها آمریکا تعریف کردند و بر همان مبنا دلار با عنوان واحد پول آمریکا، یک ارزش و اعتبار بین‌المللی پیدا کرد و تبدیل شد به مبنایی برای محاسبات سایر کشورها و متعاقبا، سازمان‌هایی مثل (wto) سازمان تجارت جهانی و حتی ساختارها و نهادهایی مثل صندوق بین‌المللی پول، بعدها آمدند و براساس محوریت دلار و براساس چینش قواعد بین‌المللی با هدایت غرب، مناسبات جهانی را تعریف و تنظیم کردند. از آن زمان، دغدغه‌های زیادی به وجود آمد که آیا این ساختار قابل تغییر است یا خیر؟ یعنی آیا اساسا ساختاری که آمریکا در محوریت آن قرار دارد و اتحادیه اروپا، به‌عنوان نقش مکمل دارد این بازی را تکمیل می‌کند، می‌تواند شکسته بشود یا نه؟ کشورها در بهترین حالت باید تاب‌آوری خود را در مقابل این ساختار افزایش بدهند و کلیت این ساختار را بپذیرند. برخی از اتحادیه‌ها و مجموعه‌هایی مثل سازمان همکاری شانگهای یا اتحادیه اقتصادی اوراسیا، بیشتر به‌وجود آمدند تا تاب‌آوری بازیگران غیرغربی را در مقابل غرب در همین سیستم افزایش بدهند، یعنی کاری کنند که عملا سلطه‌ای که آمریکا یا بازیگران غربی برای اقتصاد دارند تا حدی مهار شود. اما بریکس یک ساختار دیگر است؛ بریکس ناظر بر تاب‌آوری اقتصادی کشورها، ضمن پذیرش واقعیات اقتصادی جهان یا همان قواعدی نیست که آمریکا بعد از جنگ‌جهانی دوم چیده، بلکه به‌وجود آمده که ساختارها و قواعد بنیادین را تغییر بدهد، یعنی اساسا بریکس به وجود نیامده که صرفا قدرت بازیگران را به‌لحاظ اقتصادی در مقابل سلطه دلار افزایش بدهد، بلکه به وجود آمده که اساسا سلطه دلار را هدف قرار بدهد، بنابراین نقش و کارکردش عملیاتی‌تر و معطوف به هدف است. مساله دیگری که اینجا وجود دارد، این است که طی 10 سال اخیر به صورت خاص بعد از سال 2010 ما شاهد هستیم، سهم کشورهای حوزه بریکس، یعنی 5 کشور اولیه، روسیه، چین، آفریقای جنوبی، برزیل و هند، سهم اینها از اقتصاد جهانی هرسال به میزان نیم درصد افزایش پیدا می‌کند و الان به نزدیک 30درصد رسیده است. این یک قرینه دارد، یعنی هرسال اندازه نیم درصد از توانایی غرب برای اعمال سلطه بر ساختار اقتصادی جهانی کم می‌شود و وقتی این عددها را کنار هم قرار می‌دهیم، می‌فهمیم که ساختار به صورت هوشمند به سمت یک هدف حرکت می‌کند. پانزدهمین اجلاس بریکس که از آن به‌عنوان بریکس‌پلاس نام برده می‌شود، به این معنا که 40 کشور خواستار عضویت در بریکس بودند که 23 کشور هم رسما تقاضای عضویت در این مجموعه را مطرح کرده بودند، ازجمله کشور ما هم حضور فعالی در اینجا داشتند و هم اینکه در پانزدهمین دور از اجلاس بریکس که به‌شکل سالیانه برگزار شده است، این بار شاهد جنبه عملیاتی و کاربردی این نشست و پررنگ شدن آن بودیم. شاید در نشست‌های قبلی بحث‌هایی مثل هزینه و فایده‌ای که اساسا چگونه ساختار چیده شود و مبانی اشتراک با بازیگران جدید را چگونه می‌توان ترسیم کرد، وجود داشت ولی الان مشخص است ساختار شکل گرفته و به سمت تکمیل و عملیاتی شدن نهایی پیش‌می‌رود و استقبال بسیاری از کشورها را که برخی از آنها حتی طی سال‌های قبل، متحد آمریکا هم بودند و هستند، شاهد هستیم. پس عضویت در بریکس کاملا این مساله را نشان می‌دهد که حسابی که روی بریکس می‌شود و محاسباتی که حول این ساختار از سمت کشورها صورت گرفته، حسابی متفاوت از دیگر اتحادیه‌های اقتصادی است. نکته دیگر هم این است که تشکیل بریکس‌پلاس قبل از عضویت نهایی کشورها در بریکس، خود سبب می‌شود شکاف‌ها، موانع و موارد سلبی که می‌تواند در چابکی ساختار بریکس و عملکرد آن اثر بگذارد، در ساختار قبلی یعنی بریکس‌پلاس شناسایی می‌شود و وقتی کشورها عضو بریکس می‌شوند، نسبت به ساختارهای همکاری سریع و عملیاتی اتفاق نظر بیشتری خواهند داشت.

بنابراین اجلاس ژوهانسبورگ را یک نقطه آشکارساز می‌دانیم؛ نقطه‌ای که معطوف به قواعد کلان عرصه تجارت جهانی و اقتصاد است. هرچند در اینجا باورهای سطحی وجود دارد که این تغییر به‌صورت دفعتی صورت گرفته یا خواهد گرفت، واقعیت امر این است که ما با یک روند مواجه هستیم. قطعا آثار تغییر همین‌طور که نقش‌آفرینی کشورها در بریکس پررنگ‌تر می‌شود، خودش را نشان خواهد داد ولی تغییر کلان و نهایی زمانی رخ می‌دهد که این ساختار جنبه عملیاتی صددرصدی پیدا کند. تمامی شاخ و برگ‌های آن از روی کاغذ به صحنه عمل منتقل بشود و بالطبع قدرت عمل اعضای آن هم بیشتر خواهد بود. مباحثی که در نشست اخیر مطرح شده، مخصوصا موضوعاتی مثل اصلاح ساختار شورای امنیت و تشکیل بانک مشترک و تدوین راهکارهای نوین، با هم‌افزایی وزرای حوزه اقتصاد بریکس و بریکس‌پلاس، جملگی نشان می‌دهد که ما در آستانه خلق یک ساختار خاص و منحصربه‌فرد قرار داریم. شاید بتوانم ادعا کنم که بعد از جنگ‌جهانی دوم، این نخستین‌باری است که بازیگران غربی از خلق یک ساختار و چینش مولفه‌های آن تا این اندازه احساس خطر می‌کنند؛ مواضعی که کشورهای عضو اتحادیه اروپا در دو روز اخیر گرفتند و موضع سکوت از جنس عدم رضایت آمریکا همه و همه نشان می‌دهد که این ساختار و اهمیتش، از سمت مخالفانش درک شده است. 

بر این اساس پیوستن ایران به این گروه چه منافعی اعم از سیاسی و مخصوصا اقتصادی برای ما به همراه خواهد داشت؟

در حوزه روابط بین‌الملل، جدایی اقتصاد از دو مقوله امنیت و سیاست را نداریم. بین اقتصاد، امنیت و سیاست، ارتباط مستقیمی برقرار است. ایران هم این حقیقت را درک کرده که تشکیل پیوندهای اقتصادی، آن هم از نوع زیربنایی که معطوف به تغییر قواعد جاری در حوزه تجارت جهانی می‌شود، قطعا روی شکل‌گیری مولفه‌های سیاسی و امنیتی و پیوند کشورهای عضو بریکس، بر این اساس هم تاثیر مستقیم خواهد گذاشت. موضوع دیگر بحث این است که جمهوری اسلامی در سال‌های اخیر بیشتر از ساختارهایی ضربه خورده که کنترل آنها به دست آمریکا بوده است. مثل سوئیفت که بعد از خروج ترامپ از برجام شاهد بودیم که قطع مطلق اتصال ایران به سوئیفت، مشکلات و معضلات زیادی را برای کشور ایجاد کرده اما الان بریکس و بریکس‌پلاس از ایجاد یک ساختار جدید که حتی نه شبه‌سوئیفت، بلکه به‌عنوان ساختاری که می‌توان در سال‌های آینده جایگزین سوئیفت بشود، سخن می‌گوید و وقتی ساختاری جدید ایجاد شود که در آن آمریکا و اروپا، دیگر بازیگران مطلق نیستند، طبعا تحریم آمریکا هم در خیلی ساختارها کارایی خود را از دست می‌دهد. چرا؟ چون خیلی از تحریم‌ها منتهی می‌شود به ساختار سوئیفت و مبادلات اعتباری در نظام بین‌الملل. وقتی این مبادلات در یک ساختار جدید و با محوریت ایران_ که هم نقش بازیگر عضو و هم نقش کاتالیزور و پیشرو و عاملیت تسریع‌کننده در تقویت و تحکیم این ساختار را دارد_ پمپاژ شود، آن موقع دیگر تحریم هم مصادیق عمومی خود را از دست خواهد داد و این نه‌تنها برای جمهوری اسلامی، بلکه برای همه اعضای بریکس که به نوعی تحت‌تاثیر تحریم آمریکا هستند نیز موثر خواهد بود. 

 عضویت ایران، متقابلا چه مزایایی برای کشورهای عضو بریکس همراه دارد؟

ایران، یک مزیت ژئوپلیتیک و یک مزیت در حوزه انرژی دارد. این دو وجه تمایز ایران نسبت به خیلی از اعضای بریکس است. یک بازیگر فعال در منطقه غرب آسیا و از طرف دیگر، از نیروهای محرکه‌های هرسازمان بحث انرژی است و ایران در آن حکم یک کانون را دارد. از همه مهم‌تر، ایران سال‌هاست بحث دور زدن تحریم‌ها را تمرین کرده و خودش بحث دلارزدایی را به‌عنوان یک بازیگر اصلی از سال‌ها قبل پیش کشیده بود و الان این مفهوم انتزاعی جنبه عملیاتی پیدا می‌کند، پس تجریبات ایران، مزیت ژئوپلیتیک و دسترسی به انرژی سه مزیت و موضوع مهمی است که اعضای بریکس هم به آن اذعان کرده‌اند. پذیرش عضویت ایران در بریکس درحالی‌که ده‌ها کشور دیگر هم در لیست پذیرش هستند، نشان می‌دهد اعضای بریکس هم این نقش‌آفرینی را درک کرده‌اند. 

پیوستن به بریکس چقدر این امکان را به ایران می‌دهد که تحریم‌های آمریکا و غرب را دور بزند یا خنثی کند؟ 

بگذارید این را صریح‌تر بگویم، عضویت ایران در بریکس راه را برای ایجاد ساختارهایی که در آنها تحریم‌ها،در آینده بی‌اثر شوند، قطعا هموارتر خواهد کرد.

با توجه به اینکه تلاش‌هایی نیز مبنی‌بر دلارزدایی در معاملات این سازمان به وجود آمده، تحقق این امر یعنی حذف دلار از معاملات و تجارت‌های اعضای بریکس را محتمل می‌دانید؟

فراموش نکنیم وقتی از دلار یا اقتصاد مبتنی‌بر دلار صحبت می‌کنیم، از یک ساختار مسلط اقتصادی بر نظام بین‌الملل طی حداقل 8 دهه صحبت می‌کنیم. بنابراین مشخص است تغییر در این ساختار، یک شبه اتفاق نخواهد افتاد. ما با یکسری روندها و کلان‌روندها مواجه هستیم که ایجاد ساختارهایی مانند بریکس قطعا مجرایی خواهد بود که در دل آن، دلارزدایی در یک روند چندین ساله رخ بدهد. این به آن معنا نیست که ما باید صبر کنیم تا 20 سال دیگر یک دفعه خبر بدهند دلار از بین رفت، نه همین‌طور که این سازمان‌ها و مناسباتی که در دل آنها تعریف می‌شود، مثل بریکس بسط پیدا کند، ما به‌تدریج شاهد افت ارزش دلار خواهیم بود تا برسیم به نقطه نهایی، پس روایتگری‌هایی که مبنی‌بر هیجانات و احساسات هستند یا روایت‌هایی که بخواهد فقط ماجرا را در سطح خرد نگاه کنیم باید کنار بگذاریم.

ما در اینجا با یک روند مواجه هستیم، نه یک اتفاق و قطعا در آینده‌ای نزدیک آثار دلار زدایی را به‌تدریج مشاهده خواهیم کرد تا اینکه بالاخره، در یک روند طولانی‌مدت‌تر به نتیجه کلان برسیم. 

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰