رضا غلامی، استادیار علوم سیاسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی:
یکم. آزادیهای فردی نباید ناقض حقوق سایر افراد یا کل مردم باشد. آیا آزرده کردن عمیق یک میلیارد و 900 میلیون نفر در جهان، ایجاد لطمات روحی به آنها، ایجاد غم و اندوه و تنش روانی و تحقیر مسلمانان، مصداق نقض ماده ۵ بیانیه جهانی حقوقبشر نیست؟
دوم. توهین در دایره بیان و اظهارنظر آزاد درباره موضوع یا امری، قرار ندارد و توجیه اینگونه توهینها، بر اساس اصل آزادی بیان، مسموع نیست.
سوم. توهین بر اساس منطق فایدهگرایی یا همان utilitarianism که بسیاری از غربیها آن را قبول دارند، هیچ نفع و سودی برای بشریت و به تبع آن، خود اروپاییها ندارد و همهاش ضرر است.
چهارم. اگر دموکراسی در منطق نحوه تحقق آزادی بیان وجاهتی دارد، کدام رفراندوم جهانی یا کدام نظرسنجی معتبر جهانی، مردم جهان را موافق اینگونه اقدامات معرفی کرده است؟
پنجم. اگر اخلاق در جهان همچنان یک ویژگی مشترک و حیاتبخش انسانی به شمار میرود، کدام مکتب اخلاقی در جهان وجود دارد که غیراخلاقی بودن توهین به کتب آسمانی دینداران جهان را تایید نکند؟
ششم. با وجود تمام اقدامات دینستیزانه در جهان طی سدههای گذشته بهویژه عصر مدرن، سه دین مسیحیت، اسلام و یهود سرجمع چهار و نیم میلیارد نفر در جهان (یعنی بیش از نیمی از جمعیت جهان) پیرو دارند و هیچ عقل سلیمی توهین به کتب آسمانی بیش از نیمی از مردم دنیا را روا نمیداند.
هفتم. امروز دین، دینداری و معنویت دینی در جهان، میتواند نقش حیاتی و منحصربهفردی در رفع مخاطرات و گرفتاریهای جهانی داشته باشد و معلوم نیست در شرایطی که عبور از مخاطرات فراگیر، به همدلی و همکاری جهانی نیازمند است، و دین نیز یک انرژی متراکم و منحصربهفرد در این عرصه میتواند به میدان بیاورد، چرا دولتهای اروپایی باب توهین به ادیان را باز گذاشتهاند.
هشتم. همه ادیان الهی برای کتب آسمانی سایر ادیان احترام و ارزش قائلند.
نهم. در جهان امروز مانع و بنبستی برای مواجهه انتقادی منهای توهین به ادیان، کتب آسمانی و پیامبران از سوی آتئیستها، ساینتیستها و غیره نسبت به ادیان وجود ندارد و اگر قصد نقد و اصلاحگری در افکار و رفتار دینداران باشد، توهینهایی مانند پاره کردن و سوزاندن کتب آسمانی یا طراحی کاریکاتورهای شرمآور علیه پیامبران و غیره، نامعقولترین گزینه انتخابی برای نقد و اصلاحگری است....ادامه مطلب