گزارش «فرهیختگان» از گلوگاه‌هایی که در حین اکران باید بسته شوند
عمده فیلمسازان مدعی‌اند که اگر شرایط مناسبی برای اکران فیلم‌شان فراهم می‌شد اثرشان فروش بهتری داشت، فارغ از اینکه چقدر این ادعا می‌تواند برای عموم فیلم‌ها درست باشد، این گزاره را تقویت می‌کند که جریان اکران با پدیده مرسومی چون فیلم‌سوزی مواجه است و فیلمسازان هم کارهایشان را قربانی این پدیده می‌دانند.
  • ۱۴۰۲-۰۱-۱۵ - ۲۳:۰۰
  • 00
گزارش «فرهیختگان» از گلوگاه‌هایی که در حین اکران باید بسته شوند
فیلم‌سوزی؛ لویاتانی که سینمای ایران را می‌خورد
فیلم‌سوزی؛ لویاتانی که سینمای ایران را می‌خورد

مجتبی اردشیری، خبرنگار:عمده فیلمسازان مدعی‌اند که اگر شرایط مناسبی برای اکران فیلم‌شان فراهم می‌شد اثرشان فروش بهتری داشت، فارغ از اینکه چقدر این ادعا می‌تواند برای عموم فیلم‌ها درست باشد، این گزاره را تقویت می‌کند که جریان اکران با پدیده مرسومی چون فیلم‌سوزی مواجه است و فیلمسازان هم کارهایشان را قربانی این پدیده می‌دانند. این پدیده حتی به یکی از دغدغه‌های بزرگ هر مدیر سینمایی تبدیل شده است؛ مدیرانی که برخی از آنها معتقد بودند با راه افتادن پلتفرم‌های اینترنتی و ازدیاد سالن‌های سینمایی، از حجم و بار این معضل کاسته می‌شود اما امروز که پلتفرم‌ها در یکی از بهترین شرایط فعالیت خود هستند و سالن‌های سینمایی در مرز عدد 800 قرار دارد، نه‌تنها از بار این معضل برای سینمای ملی کاسته نشده بلکه با پیدایش شاخه‌های متنوع، فیلم‌سوزی عملا در دایره‌ای قرار گرفته که درصدد آسیب زدن به فیلم‌های دیگر خارج از این محدوده و البته سیاست‌های سینمایی کشور است. 
سینمای ایران طی سالیان اخیر، یک‌بار این فرصت را داشت که این غائله را کمرنگ کند و آن زمانی بود که سینماها با رسوخ کرونا، دوباره از صفر شروع کردند. در این راه‌اندازی مجدد، می‌شد با در پیش گرفتن سیاست‌هایی، از کوه مرتفع فیلم‌سوزی، موشی کوچک بیرون آورد اما ترافیک فیلم‌های پشت اکران که تعدادشان به 200 فیلم می‌رسید و از سوی دیگر، وضعیت وخیم سینماها، این اجازه را نمی‌داد که به شکلی آرمانی به این مقوله ورود کرد بنابراین با عادی شدن شرایط سینما، در روی همان پاشنه همیشگی چرخید و غنیمتی از کرونا در این مبحث حاصل نشد. 
امروز اما دیگر نمی‌شود به همزیستی مسالمت‌آمیز با فیلم‌سوزی نرمش و کرنش نشان داد. هزینه بالای فیلمسازی و از دیگر سو، افزایش هزینه سینمادارای، تنها دو مولفه‌ای هستند که اجازه نمی‌دهند فیلم‌سوزی، ابعاد و تلفات محدودی داشته باشد. در دوره‌ای فیلم‌سوزی، به نابودی یک فیلم هدف و چند اثر هم‌گونه خود منجر می‌شد اما این پدیده، امروز، بیش از هر زمان دیگری، بحث سرمایه در گردش سینماها در هر 3 ضلع تولید، توزیع و پخش را نشانه گرفته و مستقیما تبعاتی چون کاهش میزان تماشاگران سینما را به همراه دارد. بنابراین لازم است تا تدابیری عاجل برای جلوگیری از نشو بازوهای فیلم‌سوزی اتخاذ شود تا سینمای 1402 که شروع امیدوارکننده‌ای را در نوروز تجربه کرده، در ادامه و با سخت شدن شرایط و الزامات فصل نمایش، روند رو به رشد خود را استمرار ببخشد. 
اما مدیریت سینمایی و دیگر ارکان ذی‌ربط کجا می‌بایست گلوگاه‌های فیلم‌سوزی را ببندند و نسبت به مبارزه با آن اقدام نمایند. 

عدم‌ اکران همزمان چند فیلم شاخص از یک گونه
شاخص‌ترین مظهر فیلم‌سوزی، اکران همزمان چند فیلم پرمخاطب از یک گونه است. در این فرآیند، طبیعی است که با توجه به وضعیت اقتصادی موجود، مخاطبان هر فیلم، سرشکن شده و هر یک از این آثار نتوانند در یک فرآیند طبیعی، به فروشی نرمال دست یابند. نمونه بارز این‌قبیل فیلم‌سوزی در اکران 1401، به شش‌ماه نخست آن بازمی‌گردد. جایی که فیلم‌های «علف‌زار»، «تی‌تی»، «ابلق» و «دوزیست» در یک زمان کوتاه نسبت به یکدیگر به روی پرده رفتند و موجب سرشکن شدن فروش همدیگر شدند. 
اینها فیلم‌های پرستاره و بااقبالی بودند که در شرایط طبیعی، فروش 40 میلیاردی آنها اصلا دور از انتظار نبود اما آنها درنهایت توانستند گیشه خود را در مرز 20 میلیارد تومان نگه‌داشته و علاوه‌بر این زیان مادی برای سینما، فصل‌های دیگر سال را از وجود فیلم‌های اجتماعی پرمخاطب، خالی‌تر کنند. 
کنترل این وضعیت، کار چندان دشواری نیست. سینمای ایران 8 سرگروه دارد که به جز مواقعی از سال نظیر اکران نوروز، تمام این سرگروه‌ها، پذیرای فیلم‌های جدید به صورت همزمان نیستند. بنابراین می‌توان با یک مهندسی هوشمندانه، جلوی اکران همزمان آثار پرمخاطب یک گونه را گرفت و به جای آن، فضا را برای نمایش نماینده‌های دیگر گونه‌های سینمایی فراهم آورد. تجربه نیز نشان داده که ماهیگیری از فضای دوقطبی به‌مراتب بهتر از فضای چندقطبی است. بنابراین، این سیاست برای سال جدید باید به شکلی جدی از سوی سازمان سینمایی، شورای صنفی نمایش و حتی دفاتر پخش مراعات شود تا اصلی‌ترین شمایل فیلم‌سوزی که ازقضا قابل کنترل است، به‌درستی به نفع سینمای ایران و فعالان آن کمرنگ شود. 

نمایش فیلم‌های پرمخاطب در زمان طلایی خود
یکی دیگر از مصادیق فیلم‌سوزی، نمایش فیلم در زمان مرده است. نوروز، همواره و برای همه فیلم‌ها بازه طلایی اکران نیست. کما‌اینکه در همین زمان، فیلم‌هایی به روی پرده رفتند که شکست خوردند و اجازه تبلور چندان نیافتند مانند فیلم «روز صفر». در همین زمان، شاید فیلمی مانند «غریب» نیز چندان مناسب اکران نوروزی نبود. همچنان‌که «بچه‌های طوفان» نیز ضمن اشغال یک کرسی نوروزی، عملا یک فیلم از‌پیش‌شکست‌خورده محسوب می‌شد. 
بنابراین می‌بینیم که 2 فیلم از 4 فیلم جدیدی که در نوروز 1402 نمایش داده شدند، به چه ترتیبی سوختند و فضا را برای نمایش فیلم‌های دیگر تنگ کردند. البته که برای اکران نوروزی امسال، فیلم‌های چندانی داوطلب نشدند که همین، یکی از آفت‌های فربه ‌شدن فیلم‌سوزی است. اینکه به دلایل کمی، کیفیت اکران زیر سوال برود و فیلم‌های نامناسب بنا به اجبار به روی پرده بروند، باگ مهمی است که قطعا باید برای اکران امسال تغییر کند. یکی از دلایل توفیق «فسیل» در اکران نوروزی، درست بودن زمان اکران این فیلم است که منجر به رقم خوردن چنین گیشه‌ای شده است. آن‌هم فیلمی که شاید کمتر کسی تصور می‌کرد که به چنین فروشی دست یابد، بنابراین اگر یک فیلم در زمان رسمی و نرمال خود نمایش داده شود، می‌تواند به چابک‌سازی فرآیند اکران و پروار شدن گیشه‌ کمک شایان‌توجهی نماید. 

یافتن سازوکاری برای بازی دادن به پلتفرم‌ها
این یک قاعده درست و استاندارد در تمام جهان است که هر فیلمی که تولید می‌شود، نباید به روی پرده برود. در آمریکا، سالانه چیزی بین 800 تا 850 فیلم تولید می‌شود که در بهترین حالت، 250 تا 300 مورد آن به پرده می‌رسد. در هندوستان به‌عنوان بزرگ‌ترین قطب تولید فیلم، سالانه حدود 2 هزار فیلم ساخته می‌شود که در بهترین حالت، 650 تا 700 مورد آن در سینماها نمایش داده می‌شود. 
در ایران، این قیف، برعکس است. بین 100 تا 120 فیلم تولید می‌شود و تمام فیلم‌ها نیز تلاش می‌کنند تا خود را در جریان اصلی اکران قرار داده و تا اکران نشوند، نسخه‌های آنها بیرون نمی‌آید. 
این آفت که خود منجر به فیلم‌سوزی و ترافیک شدید اکران می‌شود، باید با جایگزین‌هایی نظیر پلتفرم‌های وی‌اودی پوشش داده شود. اتفاقی که در آمریکا، اروپا، هند و شرق آسیا به کار گرفته شده و ضمن ایجاد رونق در فعالیت‌های موازی، سبب کمرنگ‌شدن تبعات فیلم‌سوزی می‌شود. 
اینجا باید مدیریت پلتفرم‌ها دست‌به‌کار شده و با ایجاد سازوکاری، صاحبان آثاری که چندان برای نمایش پرده‌ای مناسب نیستند را به سمت خود جلب کرده و یک فضای تعاملاتی جدید را برای خود تعریف کنند. 

جدی گرفتن بحث مدیریت تبلیغات
یکی از اصلی‌ترین جریاناتی که به فیلم‌سوزی منجر می‌شود، نبود تبلیغات علمی و هدفمند برای آثار سینمایی کشور علی‌الخصوص آثار ارگانی است. آنچه در سینمای ایران تحت عنوان ارزش تلقی شده، فرآیند تولید فیلم است. در چنین مختصاتی شاهد آن هستیم که فیلم‌ها، در پروسه پس از تولید، به‌نوعی رها می‌شوند، درحالی‌که پس از پایان مرحله تولید، کار به‌نوعی تازه شروع می‌شود. این آفت، علی‌الخصوص در پروژه‌های دولتی و آن بخش از تولیدات بخش خصوصی که در تولید به سود می‌رسند، بیشتر دیده می‌شود. 
در همین اکران جاری که نگاه کنیم متوجه می‌شویم که فیلمی مانند غریب، به دلیل نداشتن تبلیغات مناسب، نتوانسته آنگونه که از آن انتظار می‌ر‌فت، بفروشد. متاسفانه نهادهایی مانند فارابی، چندان به مقوله عرضه توجه نکرده و بیشترین تلاش خود را صرف تولید آثار می‌کنند. بنابراین کاملا طبیعی است که چنین فیلم‌هایی با وجود تمام شایستگی‌ها، وسواس‌هایی که در امر تولید شده و البته تمام ستاره‌هایی که از آنها بهره‌مند هستند، نتوانند به حق خود برسند و آتش فیلم‌سوزی را گسترده‌تر می‌کنند. 

مهندسی سانس‌ها 
مهندسی سانس‌ها نیز نقش بسیاری در رونق فیلم‌سوزی دارد. تجربه نشان داده که صاحبان بسیاری از سینماها، برخلاف هدف‌گذاری سرگروه‌شان، به نمایش فیلم‌های پرمخاطب تمایل دارند و همین سبب می‌شود تا بهترین سالن‌ها و سانس‌ها، به فیلم‌های پرمخاطب تعلق داشته و دیگر آثار، بهره چندانی از آن سینما و پردیس نبرند. 
در تمام این سال‌ها، صاحبان بسیاری از فیلم‌ها، بابت نمایش فیلم خود در سانس‌های مرده، اظهار نگرانی کرده و خواستار آن بودند که عدالت واقعی در مقوله اکران رعایت شود. بنابراین یکی از وظایف مهم نظارتی که باید در سال جدید، به شکلی جدی مورد آسیب‌شناسی قرار بگیرد، اجرایی نمودن بحث عدالت در اکران است که خود به‌تنهایی شاخص‌های فیلم‌سوزی را پایین آورده و به اکران طبیعی آثار کمک می‌کند. 
نباید توقع داشت که مبارزه با فیلم‌سوزی به‌عنوان اژدهایی که حیات طبیعی بسیاری از فیلم‌ها را به مخاطره می‌اندازد، تنها در اختیار سازمان سینمایی و شورای صنفی نمایش باشد. در این مقوله، علاوه‌بر این دو، نهادهایی چون فارابی، مسئول است. صداوسیمایی که اکنون به نمایش فیلم‌های به‌روی پرده نرفته روی آورده، مسئول است و می‌تواند کمک بزرگی در بحث تبلیغات به سینمای ایران کند. دفاتر پخش، تهیه‌کنندگان، سرمایه‌گذاران و مدیران پلتفرم‌ها نیز مسئولیت‌هایی دارند که با تجمیع این مسئولیت‌ها می‌توان سینمای ایران را روی ریل درستی از اکران به حرکت درآورد. 
طبیعی است که وقتی سینما، روی ریل درستی حرکت کند، روابط ناسالم این مقوله، به کمترین میزان خود رسیده و فضا برای یک اکران نرمال فراهم می‌شود. تنها در این صورت است که فیلم‌ها در یک فضای آزادانه می‌توانند به اقتصاد آزاد رسیده و عیار واقعی آثار، بدون در نظر گرفتن ترکش‌های فیلم‌سوزی مشخص می‌شود. اهمیت مقابله با فیلم‌سوزی در شرایط فعلی، کمتر از احیای سینمای ملی، مقوله تولید و بحث‌های نظارتی آن نیست. 
 

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰