در میزگرد اعتراضات، رسانه و فرهنگ مطرح شد
اعتراضات چندماه اخیر به‌خصوص در حوزه زنان موضوعی است که انتظار می‌رود، فعالان و پژوهشگران علمی و دانشگاهی به آن بپردازند و آن را بررسی کنند.
  • ۱۴۰۱-۱۲-۲۲ - ۰۰:۰۰
  • 00
در میزگرد اعتراضات، رسانه و فرهنگ مطرح شد
اعتراض نشانه امید به تغییر است
اعتراض نشانه امید  به تغییر است

فاطمه طاری‌بخش، خبرنگار:اعتراضات چندماه اخیر به‌خصوص در حوزه زنان موضوعی است که انتظار می‌رود، فعالان و پژوهشگران علمی و دانشگاهی به آن بپردازند و آن را بررسی کنند. البته تا به امروز نیز پنل‌ها، همایش‌های و نشست‌های بسیاری برای بررسی شناخت جریان‌های اخیر برگزار شده است و انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات با مشارکت خانه اندیشمندان علوم انسانی به برگزاری همایشی با موضوع «اعتراضات، رسانه و فرهنگ» پرداخته است. در یکی از پنل‌های این همایش که با عنوان زنان و تحولات فرهنگی برگزار شد 4 تن از اعضای هیات‌علمی دانشگاه‌ها و موسسات علمی‌پژوهشی به بیان دیدگاه‌های خود پرداختند که در ادامه شرحی از آن را می‌خوانید. 

 اعتراضات نشانه بازگشت امید به تغییر است

خدیجه کشاورز، عضو هیات‌علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی:در یکی از پژوهش‌هایی که من روی دانشجویان انجام دادم بخشی از مردان معتقد بودند که جامعه ایرانی به مردان امتیازاتی داده است که زنان از آن محروم هستند و بخش دیگری نیز احساس گناه نسبت به امتیازات خود داشتند. اما بیشتر آنها معتقد هستند که در ایران مرد بودن یک شانس است و به امتیازاتی که جامعه به آنها داده است، آگاه بودند. بخش مهمی نیز با موقعیت‌هایی فرادستی و فرودستی بین مردان و زنان موافق نبودند، هرچند بین مشارکت‌کنندگان من در دانشگاه تهران اقلیتی بودند که با نظام جنسیتی مبتنی‌بر نظام فرادستی و فرودستی موافق بودند و خودشان سعی می‌کردند که پایه‌گذار چنین روابطی باشند. نگاه دانشجویان به حقوق زن در ایران منفی بود و بخش مهمی از دختران و پسران قوانین موجود در این حوزه را نابرابر و تبعیض‌آمیز می‌دانستند. اما همان‌طور که گفته شد ناامیدی نسبت به تغییر قوانین حتی در بین دانشجویانی که در تشکل‌های دانشجویی و نشریات فعال هستند، زیاد بود و بنابراین بخشی از این دانشجویان مهاجرت کردند. 
بین چرخه اعتراض و خروج در آن زمان، خروج در دستور کار دانشجویان بود. در مورد دختران بحث نابرابری‌های اجتماعی پررنگ‌تر بود و درباره پسران محدودیت‌های اجتماعی وجود داشت اما بیشتر از اینکه امکان ایجاد زندگی را نداشتند ناراضی بودند و مهاجرت می‌کردند. 
در مورد روابط پیش از ازدواج، نزدیکی ذهنیتی بین زنان و مردان وجود دارد که بسیاری از آنها با روابط پیش از ازدواج موافق بودند و حتی بسیاری از آنها که رابطه‌ای نداشتند یا موافقتی با آن نداشتند اما نسبت به روابط عاطفی دیگران و آشنایان با مدارا برخورد می‌کردند. تقریبا بیشتر افرادی که من با آنها مصاحبه کردم روابط عاطفی و جنسی را در قالب باثبات می‌پذیرفتند. یعنی چیزی که به عشق سیال معروف است در اینجا کم بوده است. حتی در بین دانشجویان مذهبی‌تر این نگاه مدارا‌گرایی که نسبت به روابط دوستان‌شان داشتند بیشتر است. 
بیشتر دانشجویان به خانواده نگاه مثبتی داشتند اما بخش مهمی از دانشجویان خانواده‌ای مشارکتی، دموکراتیک و گفت‌وگومحور را می‌پسندیدند. اما بیشتر آنها خانواده را مأمنی برای آرامش می‌دانستند و حتی اقلیتی که نگاه منفی داشتند از این جهت که خانواده سنگی به پای آنهاست اعتقاد داشتند که در فضای ایران خانواده همچنان نهاد حمایتگری است. گرچه نقدهایی به خانواده‌های خود داشتند اما به‌هر‌حال برابری که از آن صحبت می‌کنیم پرابهام است. این افراد در حوزه‌های بسیار برابری‌خواه هستند و در حوزه‌های دیگر این‌طور نیستند و رفتار متفاوتی دارند. 
چیزی که در جامعه ایران نیز وجود دارد این است که برای بخشی از دختران برابری‌خواه، مردانگی هژمونیک جالب است. دختران به دنبال مردی بودند که بتواند پول دربیاورد، کار بهتری داشته باشد و درواقع به دنبال مردی از طبقه و موقعیت اجتماعی بهتر بودند. حتی در معیارهای زیبایی‌شناسی نیز مرد قدبلند را می‌پسندند. یا بخشی از این افراد که تحصیلات بسیار خوبی داشتند و حتی یکی از آنها مدال المپیاد اختر فیزیک داشت نیز به دنبال این بود که کار برای او خودشکوفایی بیاورد اما معتقد بود نان‌آوری خانواده باید برعهده شوهرش باشد. این موضوع برمی‌گردد به اینکه جامعه‌ای که الگوی زنانه کمی در آن وجود دارد با چنین مشکلاتی روبه‌رو می‌شود. مادر در خانه ‌تنها خانه‌داری می‌کند و پدر نیز در بیرون خانه کار می‌کند. جامعه‌ای که فرصت‌های اقتصادی کمی در آن وجود دارد قطعا دچار چنین مشکلاتی می‌شود. به‌عنوان مثال آماری در سال 99 وجود دارد که در بین زنان تحصیلکرده، 23.5 درصد بیکار وجود دارد و این آمار برای مردان 10 درصد است. در بین تحصیلکرده‌های دکتری، بیکاری مردان تحصیلکرده 3.3 درصد است و در بین زنان 14.9درصد است. درواقع انگار زمانی که تحصیلات زنان بیشتر می‌شود، انسداد جامعه برای پذیرش آنها کمتر می‌شود. این ذهنیت و عینیتی که وجود دارد به هم دیگر ربط دارد و یکدیگر را تقویت می‌کنند. برای مثال اهمیت نان‌آوری مرد و مادری زن در ایلام قدرتمند بود و دلیلی که دانشجویان دختر هیچ فضایی را برای کار نمی‌دیدند، این موضوع است. تغییر در ساختارهای اقتصادی و سیاسی بسیار می‌تواند ذهنیت دانشجویان را تغییر دهد. 
دانشجویان و جوانان ما سال‌های زیادی است که نسبت به مابقی جوانان دنیا، جهان‌وطن هستند. درواقع جوانان ما ارزش‌هایی جهانی دارند و می‌خواهند آن را دنبال کنند اما به این معنی نیست که ارزش‌های وطنی خود را نمی‌شناسند یا با ارزش‌های جامعه خودمان بیگانه هستند. نگاه جوانان ما مغایر با نگاهی است که به‌صورت رسمی از آنها می‌خواهد خود را به‌گونه‌ای که نیستند، ببینند. 
 این اعتراضات بازگشت امید به تغییر است و زمانی که من با دانشجویان مصاحبه می‌کردم این افراد امید کوتاه‌مدتی نمی‌دیدند که ساختارهای نادرست را اصلاح کنند اما درحال حاضر اگر چرخه اعتراض را ببینیم متوجه می‌شویم که به همین دلیل در آن دوران مهاجرت بین دانشجویان به‌شدت پررنگ بود؛ چراکه امیدی به اصلاح وجود نداشت. اما درحال حاضر اگر با اعتراضات آنها مواجه هستیم یکی از دلایل این است که خواستار تغییر شرایط هستند و اگر شرایطی در جامعه ایجاد شود که اصلاح وجود داشته باشد اعتراض منتفی می‌شود. شرایط حال حاضر پاسخ جوانان به مناقشاتی که هر روز با آن مواجه هستند است.    من پرتره‌هایی درباره دانشجویان که با آنها مصاحبه کرده‌ام نوشته‌ام و توضیح کوتاهی در این خصوص می‌دهم. من مفهوم کنشگر خود بودن را در این دانشجویان دیدم. من با دانشجویی مصاحبه داشتم که بسیار پارتیزان برابری‌خواه بود و زن بودن را در آیین جامعه سخت می‌دید و محدودیت‌های این جامعه را بسیار بالا می‌دانست. تلاش‌هایی می‌کرد تا با عاملیتی که دارد در فرصت‌های کوچک زندگی کند. در عوض با پسری 20ساله و دانشجوی امیرکبیر مصاحبه کردم، این دانشجو به‌شدت با نظام ارزش فرهنگی هم‌نواز بود. مساله این است که چنین اتفاقاتی در جامعه افتاده است و این تغییرات وجود دارد اما یک نگاه است که برای تمام افرادی که تحول را تجربه کردند، تصمیم می‌گیرد. نمی‌گذارد تا تغییرات اتفاق بیفتد. می‌خواهم بگویم مساله این نیست که جامعه تغییر نکرده است بلکه مساله مقاومت در برابر این تحولات است. اعتراضات نیز درواقع پاسخی به انسداد تحولات جامعه است. 

احتیاج به احکام حقوقی داریم که متناسب با حال باشد 
فاطمه موسوی، عضو هیات‌علمی دانشگاه الزهرا(س):
ما امروز به این موضوع احتیاج داریم که نظام حقوقی داشته باشیم که براساس عرف باشد. عرف نیز براساس اسلام است و ما خط قرمز و سنت فرهنگی داریم که براساس این سنت فرهنگی می‌خواهیم قانونگذاری داشته باشیم. ما باید ببینیم که در جامعه خودمان و از نظر نظام عرفی جامعه چه چیزی را می‌طلبد تا آن را اجرایی کنیم. اگر جامعه با چندهمسری مشکل دارد می‌توان این چندهمسری را به رسمیت نشناخت. کودک‌همسری نیز حتی در آیه قرآن نهی شده است. اگر شما استدلال فقهی را پیش بگیرید نیز مخالف کودک‌همسری است.

انقلاب تحول را در جامعه امکان‌پذیر کرد
بهاره آروین، عضو هیات‌علمی دانشگاه تربیت‌مدرس:
من در پایان درباره چند موضوع بسیار کوتاه صحبت می‌کنم. اول درباره منشأ تحول فرهنگی است که از نظر من منشأ آن انقلاب سال 57 است. یعنی برخی از انقلاب‌ها می‌توانند در عرض مدت کوتاهی، تحولات فرهنگی را که شاید چند دهه است به آن نیاز داریم، محقق کنند. برای مثال در دهه 70، همچنان جامعه اعتماد نمی‌کند که دختر خود را به شهری که در آن ساکن نیست بفرستد. قبل از انقلاب اما دانشگاه به‌صورت کلی برای قشر خاصی بود اما جامعه ما کاملا تغییر کرد. به نظر من این موضوع پیامد ناخواسته انقلاب 57 است، اراده نکرده است اما این تحول رخ داده است. 
درحال حاضر تجرد مرد و زن را در کلانشهرها پذیرفته‌اند اما زمانی برای زنان خانه مجردی با برچسب‌های بسیار بدی همراه بود. دختر دانشجو باید به خوابگاه می‌رفت و خانواده‌ها مطالبه می‌کردند که درخصوص رفت‌و‌آمد دختران سختگیری وجود داشته باشد. چگونه از چنین فضایی ما به فضای امروزی در دانشگاه‌ها رسیدیم؟ خانواده‌هایی که رفاه دارند، زمانی که دختران‌شان در شهر دیگری قبول می‌شود فورا برای او خانه جدا می‌گیرند. اعتماد و امنیتی شکل گرفته است که به آن تحول فرهنگی می‌گوییم. یعنی در کمتر از یک دهه از جامعه‌ای که کاملا به ورود زن در عرصه عمومی بدبین است، تبدیل به جامعه‌ای می‌شود که خانواده از نان شب خود می‌زند و دختر خود را به دانشگاه می‌فرستد تا مستقل باشد. این تحول فرهنگی است و به نظر من یکی از پیامدهای ناخواسته انقلاب است. اعتمادی را در اقشار سنتی به وجود آورد که این تحول را در جامعه امکان‌پذیر کرد. نکته دیگری که وجود دارد این است که فقه و ساختار حقوق یکدیگر را پشتیبانی می‌کنند و سلسله‌مراتب دارند. اما اینکه از کجا باید تغییر آغاز شود، از نظر من این تغییر از جامعه آغاز می‌شود.

احزاب پس از کسب قدرت قوانین زنان را از بین می‌برند
لیلا فلاحتی، عضو هیات‌علمی موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم:
 بحثی که درمورد پارلمان‌ها وجود دارد این است که مساله ترکیب جنسیتی در پارلمان‌ها محل بحث است یا باید پارلمان مخصوص جنسیت داشته باشیم. تجربه جهانی نشان می‌دهد که نمی‌توان تضمین کرد اگر ضرورتا تعداد زنان در این پارلمان بالا رود، قوانین به نفع آنها تغییر کند، چون جوامعی که این پروسه در آن به‌شدت سیاست‌زده است، اصولا احزاب هستند که در آن تصمیم می‌گیرند. تجربه این موضوع را در ترکیه، مصر و بسیاری از کشورها داریم که احزاب تعیین‌کننده سهمیه هستند و زمانی که حزب بالا می‌آید، بسیاری از قوانینی که به نفع زنان است از بین می‌رود، چون ترکیب پرتعدادی از زنان داشته از بین می‌رود. باید دید که از چه کانالی وارد شدند. در بسیاری از اوقات می‌توان دید که قوانین فرصت زنان را محدود می‌کند. هر کدام از این موارد را باید در بستر خود تحلیل کرد. شاخص‌هایی که پیشران توسعه هستند، قرار نیست تنها با اعداد کمی محقق شوند. کیفیت‌هایی پشت این آمارها وجود دارند. برای مثال در تایلند سهم زنان در بازار کار بسیار بالاست اما عملا در بازار کار غیر رسمی با دستمزد پایین و فرسودگی بالا کار می‌کنند. بنابراین درخصوص پارلمان‌ها مساله مهمی که وجود دارد این است که حساس به جنسیت باشند تا اینکه مساله به ما بگوید ترکیب جنسیتی چنین بازنمایی دارد. 

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰