صبحدیروز که تولهیوز بهجامانده از ایران، بعد از 10 ماه زندگی تحتنظر، جان خود را بهدلیل نارسایی کلیوی در بیمارستان دامپزشکی مرکزی تهران از دست داد، آنچه بیش از هرچیز در شبکههای اجتماعی جلب توجه میکرد، سطح گسترده واکنشهای احساسی کاربران نسبت به این واقعه بود؛ کاربرانی که پیگیری اخبار و قابهای جذاب و دوستداشتنی ثبتشده از پیروز طی چندماه اخیر به بخشی از روزمرگیشان در فضای مجازی تبدیل شده بود. اما برای خواندن و نوشتن از قصه این تولهیوز نر که اگر زنده میماند، امروز وارد دهمین ماه از زندگی پرماجرایش شده بود، لازم است کمی به عقب برگردیم. به روزهایی که «ایران»، مادر پیروز، تولهیوز مادهای بود که در هشتماهگی طی یکی از بزرگترین و مهمترین عملیاتهای کشف قاچاق حیوانات تاریخ ایران از دست قاچاقچیان نجات داده و بعد از تایید سلامت، به سایت پردیسان تهران منتقل شد که پیش از آن، میزبان دو یوز دیگر با نامهای کوشکی و دلبر بود.
در آن تاریکی شبهای سرد هفته اول دیماه سال 96 که این تولهیوز ماده هشتماهه با دخالت و پیگیریهای پلیس از دست قاچاقچیان جان سالم بهدر برد، کمتر کسی فکرش را میکرد این یوز نجاتدادهشده -که در شرایط خوبی از سوی قاچاقچیان نگهداری نمیشد- به وضعیتی برسد که پنجسال بعد با اسم جدیدش «ایران»، پروژه امیدوارکنندهای را در فرآیند تکثیر گونه در خطر انقراض یوز آسیایی کلید بزند. در گزارش پیشرو، به بهانه از دست رفتن جان پیروز، توله 10 ماهه ایران بهدلیل نارسایی کلیوی، ابعاد مختلف پروژه «تکثیر در اسارت» که قرار است بهموازات حفاظت از زیستگاههای طبیعی یوز ایرانی دنبال شود، پرداختهایم تا ابعاد مثبت و منفی تجربه 10 ماهه زندگی پیروز در پردیسان تهران و آثار آن بر ادامه مسیر این پروژه برای حفظ و [در خوشبینانهترین حالت] حتی تکثیر یوز آسیایی را بررسی کنیم.
همچنین برای تکمیل اطلاعات گزارش امروز درباره چشماندازهای پیشروی محیطزیست ایران در مسیر حفظ و تکثیر گونه در معرض انقراض یوز آسیایی و آنچه طی یکسال گذشته بر ایران و پیروز گذشته است، با غلامرضا ابدالی، مدیرکل دفتر حفاظت و مدیریت حیاتوحش سازمان حفاظت محیطزیست گفتوگو کردهایم. البته آنچه اهمیت گفتوگو با این مقام مسئول در سازمان حفاظت محیطزیست درباره ادامه مسیر پروژههای حفظ و تکثیر یوز آسیایی را بیشتر میکند، این است که او مدیریت «پروژه حفاظت یوزپلنگ آسیایی» سازمان حفاظت محیطزیست را هم برعهده دارد.
زایمان «ایران» و متولد شدن «پیروز» بخشی از موفقیت پروژه «تکثیر در اسارت»
همانطور که پیشتر به آن اشاره شد، بعد از حفظ جان «ایران» در زمستان سال 96 از آسیب قاچاقچیان، جفتگیری موفق این یوز ماده با فیروز، دیگر یوز آسیایی تحتنظر سازمان حفاظت محیطزیست، بزرگترین دستاورد پروژه «تکثیر در اسارت» طی چند مدت اخیر محسوب میشود. پروژهای که دستاورد دیگرش باردار شدن ایران و تولد موفق سه تولهیوز در 11 اردیبهشتماه امسال است. از سه تولهیوز ایران، فقط پیروز توانست ماهها در سایت حفاظتشده پردیسان تهران دور از ایران دوام بیاورد و زندگی کند. زندگی در اسارتی که البته بهدلیل ضعف استخوانها و سیستم ایمنی بدن پیروز که ناشی از عدم مصرف شیر مادر بود در آستانه دهمین ماه خود بهپایان رسید، اما نکته مهم و قابلتوجه این زندگی 10 ماهه فیروز، ابعاد پژوهشی آن برای فعالان و کارشناسان فعال در حوزه برنامهریزی برای جلوگیری از انقراض یوز آسیایی است. با توجه به این نکته که پروژه تکثیر در اسارت برای حفظ یوزپلنگ آسیایی اگر نگوییم پرچالشترین، حداقل یکی از پرچالشترین پروژههای تحقیقاتی در تاریخ محیطزیست ایران محسوب میشود، از غلامرضا ابدالی، مدیرکل دفتر حفاظت و مدیریت حیات وحش ایران درباره ابعاد مهم این پروژه پرسیدیم که او در پاسخ گفت: «باتوجه به تغییر و تحولاتی که در دهههای اخیر درخصوص نقشه پراکندگی یوز آسیایی رخ داده، ملاحظات علمی متخصصان این حوزه و وظیفه سازمانی ما ایجاب میکند که تا حد ممکن بهموازات حفظ زیستگاه اصلی یوز و سایر گونههای در معرض انقراض، مراکزی با هدف تکثیر در اسارت را هم داشته باشیم. بهمنظور آنکه ضمن این حفظ ژن، درمقابل تغییر و تحولات دیگر درخصوص این گونههای در معرض انقراض غافلگیر نشویم. این مراکز تکثیر، درکنار زیستگاهها درواقع نقش یک سوپاپ اطمینان را ایفا میکنند.»
پارک ملی توران؛ تنها نقطه امید برای حفظ یوزپلنگ آسیایی بهموازات پروژه تکثیر
مدیرکل دفتر حفاظت و مدیریت حیات وحش ایران همچنین با تاکید بر لزوم حراست حداکثری از حریم زیستگاههایی مثل پارک ملی توران برای جلوگیری از آسیبها به یوز آسیایی، نگرانیهای فعالان محیطزیست درباره محدود شدن نقشه پراکندگی این گونه در معرض انقراض توضیح داد: «نقشه پراکندگی یوز آسیایی، در سدههای گذشته، از هند تا افغانستان، پاکستان، ایران و برخی دیگر از کشورهای آسیایی را شامل میشد اما بعد از سالها و با گذشت زمان به شرایطی رسیدهایم که درحالحاضر تنها نقطه امید و پراکندگی قابلتوجه آن در ایران است تا امیدها همچنان نسبت به حفظ این گونه زنده بماند. البته نقشه پراکندگی آن در ایران هم محدود به زیستگاههای مشخصی به وسعت 1.5 میلیون هکتار است. زیستگاههایی در پارک ملی توران که بین چند استان ازجمله سمنان، یزد، خراسانجنوبی، خراسانرضوی و خراسانشمالی محدود شده. نکته آنکه با توجه به این دامنه پراکندگی و جمعیت فعلی یوزهای آسیایی، ما همواره بر لبه تیغ بودهایم و خطر انقراض را بهطور جدی احساس کردهایم؛ خطری که این گونهها همچنان در معرض آن هستند.»
تمام ظرفیتهای سازمان حفاظت محیطزیست برای حفظ پیروز بهکار گرفته شده بود
مدیرکل دفتر حفاظت و مدیریت حیات وحش سازمان حفاظت محیطزیست ضمن مرور مشکلات متعدد پیروز طی 10 ماه گذشته، از کمکهای مشورتی دامپزشکان ایرانی و خارجی برای جبران ضعفهای سه تولهیوز ایران گفت و اینطور ادامه داد: «نکتهای که درباره این سه تولهیوز باید موردتوجه قرار داد این است که نقصهای فراوانی در دستگاه ایمنی بدنشان وجود داشت و همین باعث شد آن دو توله تلف شوند. با مشورتهای بسیار گسترده و تلاشهای شبانهروزی مسئولان سازمان حفاظت محیطزیست و البته مشاورههایی که طی این مدت از دامپزشکان و صاحبنظران داخلی و خارجی گرفته شد، تدابیری اتخاذ شد که پیروز تا این مرحله رسید.
نکته دیگر اینکه پیروز از ابتدا عموما شرایط پایداری نداشت، اغلب با ناراحتیهای گوارشی درگیر بود و علاوهبر این ناراحتیهای استخوانی و اسکلتی هم داشت. از نظر کلیوی هم چالش داشت که به گواه دامپزشکان، مرتب در این زمینهها تحتنظر بود و ما تا همین چند روز پیش درحال مداوای مشکلاتش بودیم. پیروز که یک دستاورد علمی حاصل از پروژه تکثیر در اسارت محسوب میشد 10ماه حفظ شد اما شامگاه جمعه 5 اسفند بود که نیاز شد سریع به بیمارستان منتقل شود. همانطور که حتما در اخبار شنیدهاید، اقداماتی انجام شد، صبح جمعه دوباره به سایت بازگشت اما به جهت ناپایدار شدن مجدد شرایط، پیروز را مجددا به بیمارستان دامپزشکی منتقل کردند.»
ابدالی در توضیح اتفاقاتی که در آخرین ساعات حیات پیروز در بیمارستان رقم خورد، گفت: «با وجود تلاشهای شبانهروزی کادر درمان بیمارستان دامپزشکی مرکزی تهران به شرایطی رسیدیم که کلیههای پیروز دیگر جواب نمیداد. دامپزشکهای خارجی و ایرانی همفکری کردند و به این نتیجه رسیدند که به روش دیالیز صفاقی جان پیروز را حفظ کنند. روند درمان شروع شد و نزدیکیهای ساعت ۲ بامداد سهشنبه بود که مرحله اول بهپایان رسید. حال پیروز نسبت به قبل خیلی خوب بود و ما خیلی خوشحال شدیم که دارد آرامآرام سلامتیاش را بهدست میآورد اما متاسفانه ساعت ۷ صبح بود که پیروز از دست رفت و هر کاری کردیم بازنگشت.»
اما شاید مهمترین نکته مطرحشده ازسوی مدیرکل دفتر حفاظت و مدیریت حیات وحش سازمان حفاظت محیطزیست در این گفتوگو، نکته مربوط به توضیحات ابدالی درباره ظرفیتهای بسیجشده سازمان و متخصصان دامپزشک ایرانی و غیرایرانی برای حفظ جان پیروز بود. او در اینباره اینطور توضیح داد: «درباره زندگی پیروز در این 10 ماه باید به این نکته توجه داشت که سازمان محیط زیست از هیچ حمایتی، چه مالی و چه عملی برای نگهداری از پیروز دریغ نکرد. تمام بخشهای سازمان از صدر آن تا اداره ما تمام تلاش خود را کردند. هیچکس کمکاری نکرد، همه پای کار بودند. نمیگویم سازمان حفاظت محیط زیست متمول است اما درباره پیروز و حفاظت از یوز ایرانی، ما در هیچچیزی کم نگذاشتیم. نتیجه این شد، این دستاورد پژوهشی در حوزه «تکثیر در اسارت» 10 ماه حفظ شد. این تجربه میتواند تکرار شود. میتواند فرآیندی مستمر با حساسیت و ریسک پایینتر و خطای کمتر باشد تا بتوانیم این گونه را حفظ کنیم. البته به موازات آن باید در زیستگاه خودش هم شاهد ادامه ملاحظات با هدف حفظ این گونه در معرض انقراض باشیم.»
تغذیه نشدن از شیر مادر؛ اصلیترین دلیل ضعف سیستم ایمنی پیروز
دامپزشکان و مسئولان سازمان حفاظت محیطزیست درباره چرایی از دست رفتن پیروز و عوامل بهوجودآورنده نارسایی کلیوی برای این تولهیوز نر، توضیحات زیادی طی یکهفته قبل که وضعیت او رو به وخامت رفت و به بیمارستان منتقل شد به رسانهها دادهاند که نکته مشترک موجود در همه آنها «تغذیه نشدن پیروز از شیر مادر» در نخستین هفتههای تولد است؛ چالشی که بهگفته کارشناسان با دخالت انسان در روند زایمان و نگهداری تولهیوزها بهوجود میآید. دخالتی که باعث میشود تولهها اصطلاحا بوی انسان بگیرند که همین مساله منجر به پسزدن آنها ازسوی یوز مادر خواهد شد. ابدالی پیش از توضیح درباره این چالش، گریزی به روند شکلگیری پروژه «تکثیر در اسارت» و سابقه آن در دهه 80 زد و بعد به مساله پیشآمده برای تولههای ایران در این فرآیند پرداخت و درباره چالشهایی که سلامتی پیروز را تا روزهای آخر حیاتش تحتتاثیر قرار داده بود، گفت: «از دهه ۸۰ یوزهایی مثل دلبر، کوشکی و چند یوز دیگر را تحتنظر داشتهایم که این روزها، غیر از کوشکی که سن بالایی داشت و امسال تلف شد، بقیهشان در سایت توران زیست میکنند.
سازمان حفاظت محیطزیست با این هدف که جمعیت یوزهای تحتنظر ما، علاوهبر رسیدن به پایداری، پویا هم بشود، یک یوز نر سرحال از استان یزد به نام فیروز را زندهگیری کرد تا با ایران جفتگیری کنند. همین اتفاق هم افتاد و سال گذشته شاهد جفتگیری این دو قلاده یوز بودیم. نتیجه آن را هم اوایل امسال در اردیبهشتماه با تولد سه تولهیوز دیدیم. دو قلاده از این سه تولهیوز در همان روزهای ابتدایی از بین رفتند و پیروز زنده ماند. پیروز هم به این دلیل که به روش سزارین و با دخالت انسان متولد شده بود، از سوی مادرش پذیرفته نشد و شیر مادر نخورد. به همین دلیل سیستم ایمنیاش ضعیف شد.»
نسبت به ادامه روند پروژه «تکثیر در اسارت» امید زیادی داریم
از ابدالی درباره چشمانداز پیشروی سازمان نسبت به ادامه روند پروژه «تکثیر در اسارت» پرسیدیم که در پاسخ ضمن قدردانی از همراهیهای مداوم مردم در این 10 ماه گفت: «مردم با ابراز احساساتشان ما را شرمنده و البته امیدوار به ادامه این راه کردند. لازم است مانع دلسرد شدن مردم و البته افرادی شویم که طی این ماهها در پروژه تکثیر یوزها مشارکت داشتند و برای آن وقت گذاشتند. ما تا جایی که ممکن است سعی میکنیم در این پروژهها خطا نداشته باشیم. این پروژه از سالیان قبل آغاز شده و افراد دلسوز بسیاری برای آن زحمت کشیدهاند. ما امروز تجربه بسیار گرانسنگی در این حوزه داریم که امیدواریم بتوانیم با حمایتهای همیشگی مردم این پروژه بسیار ارزشمند را ادامه دهیم. ما به کارمان اعتقاد داریم. پروژه تکثیر که هر کشوری نمیتواند آن را انجام دهد در مسیر درستی قرار گرفته و پشتکار متخصصان، سواد کارشناسان و دلگرمیهای مردم در این حوزه انگیزهبخش ماست تا این تجربه را با ضریب خطای کمتر تکرار کنیم. این پروژه را ادامه خواهیم داد و بسیار به این مسیر امیدوار هستیم. حفظ این گونهها چه در زیستگاه خودشان، چه در سایتهای مخصوص کار ما است، با این هدف که گونه را تحت هر شرایطی حفظ کنیم. اولویت آن است که گونه را در زیستگاه خودش حفظ کنیم و اگر به جمعیت شکنندهای رسیدند مراکز تکثیر را هم در کنار زیستگاه داشته باشیم.»
از این اظهارات مدیر «پروژه حفاظت یوزپلنگ آسیایی» اینطور به نظر میرسد که از دست رفتن پیروز، حداقل برای کارشناسان و مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست چندان اتفاق دور از انتظار و غافلگیرکنندهای نبوده است. در شرایطی که این تولهیوز سیستم ایمنی ضعیفی داشته و بهاجبار در سایت تحت نظر واقع در پارک پردیسان تهران نگهداری میشده و چندباری هم مشکلات کلیوی و گوارشی این تولهیوز را آزار داده، نکته عجیب ماجرا اجازه حضور مکرر رسانهها در جزء جزء این پروژه پژوهشی است. نکتهای که البته لازم است در انتها به طور جداگانه مورد نقد و بررسی قرار دهیم.
چرا جامعه را تا این حد به تولهیوز بانمکی که قابلپیشبینی بود نمیماند، وابسته کردید؟
از همه خاطرات، اتفاقات و قابهای شیرین و بانمکی که پیروز، تولهیوز 10 ماهه ایران در خاطرات جمعی مردم و کاربران شبکههای اجتماعی از خود ثبت کرد و بهیادگار گذاشت که بگذریم، همانطور که در بالا اشاره کردیم، از مجموع اظهارنظرهای مقامات سازمان حفاظت محیطزیست و دیگر متخصصان درگیر با پروژه تکثیر در اسارت یوز آسیایی اینطور برداشت میشود که اگر زندگی 10 ماهه پیروز، برای این پروژه یک دستاورد محسوب میشود، پس این افراد تقریبا اطمینان داشتند احتمال زنده ماندن پیروز چندان هم زیاد نیست، یعنی حداقل بخشهای قابلتوجهی از کارشناسان آگاه به این پروژه، جفتگیری، بارداری و زایمان ایران، همچنین روند رشد تولههای متولدشده این یوز آسیایی را به چشم یک پروژه پژوهشی زیرنظر داشتند که مثل همه پروژههای تحقیقاتی و پژوهشی دیگر بههمان میزان که احتمال دارد جواب دهد و نگرانیها نسبت به انقراض گونه یوز آسیایی را کاهش دهد، احتمال دارد جواب ندهد که طبیعتا جواب ندادن این پروژه پژوهشی مساوی با تلف شدن یوزها خواهد بود.
در چنین شرایطی یک مساله مهم جلبتوجه میکند و آن اینکه اگر بدانیم این فعالیت مطالعاتی برای آزمایش روش تکثیر در اسارت یوز آسیایی درصدی خطا دارد و این خطا تلف شدن یوزهای مورد مطالعه را بهدنبال خواهد داشت، مساله افکار عمومی دیگر زنده ماندن یا نماندن این حیوانات نیست، بلکه تعداد هفته یا تعداد ماههای زنده ماندن این موردهای پژوهشی است! دلیل نوشتن این توضیح واضحات، سطح واکنش کاربران شبکههای اجتماعی به لحظهلحظه زندگی 10ماهه پیروز است.
واکنشهایی که اگر همان 10ماه قبل، بعد از اعلام خبر زایمان موفق ایران برای آن فکری میشد و در چهارچوبی پیش میرفت که اگر برای تولهیوزها اتفاقی هم افتاد، ضربه چندانی به اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی کشور وارد نشود، امروز در شبکههای اجتماعی شاهد لشکر ایرانیان غصهدار تولهیوز 10ماهه نبودیم.
حالا که بحث موفق بودن جفتگیری دوباره فیروز و ایران داغشده، توقع بدیهی اما مهم از سازمان حفاظت محیطزیست و کارشناسان دخیل در پروژه آن است که بهطور شفاف و عمومی به مردم اعلام کنند، انتظارشان از ادامه روند این پروژه چیست و پیشبینی میکنند سرانجام این تلاشها برای تکثر یوز ایرانی در شرایط اسارت، به کجا خواهد رسید. تا اگر دوباره شاهد موفقیت پروژه پژوهشی زایمان ایران بودیم و درنتیجهاش تولهیوزهای بانمک دیگری متولد شدند، رسانههایی که در ماجرای پیروز بهطور هفتگی مشغول پوشش اخبار این تولهیوز بودند، کمی در سیاستهای رسانهایشان هوشیارانهتر رفتار کنند و قبل از آنکه دیر شود، عواقب ضریب دادنهای بیانتها به یوزهای مورد مطالعه را پیشبینی کنند.