در دهه اخیر سخن از لوازم مختلف ایده‌های فلسفی ویتگنشتاین در نوشته‌هایش بسیار بیشتر از پیش شنیده می‌شود. برخی از فیلسوفان به آثار و نتایج اوج‌های فلسفه‌ورزی فیلسوف اتریشی در فلسفه دین پرداخته و پاره‌ای دیگر در پیامد‌های اندیشه‌های او برای فلسفه علم، فلسفه اخلاق و فلسفه زبان به دیده تحقیق نگریسته‌اند. علاقه‌مندان به علوم اجتماعی نیز از این قافله جا نمانده و از رهگذر اندیشه ویتگنشتاین به برخی از ایده‌های علوم اجتماعی نظر داشته‌اند.
  • ۱۴۰۱-۱۲-۱۰ - ۰۰:۰۰
  • 00
ویتگنشتاین و علوم اجتماعی

محمد سعید عبداللهی، دانشجوی دکتری فلسفه اخلاق :در دهه اخیر سخن از لوازم مختلف ایده‌های فلسفی ویتگنشتاین در نوشته‌هایش بسیار بیشتر از پیش شنیده می‌شود. برخی از فیلسوفان به آثار و نتایج اوج‌های فلسفه‌ورزی فیلسوف اتریشی در فلسفه دین پرداخته و پاره‌ای دیگر در پیامد‌های اندیشه‌های او برای فلسفه علم، فلسفه اخلاق و فلسفه زبان به دیده تحقیق نگریسته‌اند. علاقه‌مندان به علوم اجتماعی نیز از این قافله جا نمانده و از رهگذر اندیشه ویتگنشتاین به برخی از ایده‌های علوم اجتماعی نظر داشته‌اند. کتاب رابرت وینتن1 با عنوان «ویتگنشتاین و علوم اجتماعی، کنش، ایدوئولوژی و عدالت»2 در سال 2020 منتشر و در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفت. 
 نویسنده در مقدمه هدف از نگارش کتاب را بررسی مفاهیم فلسفه ویتگنشتاین برای فلسفه اجتماعی و علوم اجتماعی می‌داند. رابرت وینتن تاکید می‌کند که تحقیق و پژوهش او بیشتر معطوف به آثار ویتگنشتاین متاخر است و کارهای او از دهه سی به بعد را پیش چشم داشته است. بنابراین توجه اصلی نویسنده به دو کتاب «تحقیقات فلسفی» و «در باب یقین» بوده و کمتر به «رساله منطقی-فلسفی» پرداخته است. وینتن بر این باور است که فلسفه از نظر ویتگنشتاین رشته‌ای است که مبتنی‌بر مشاهده و آزمایش نیست. فلسفه یک رشته تجربی نیست و به‌ویژه، فلسفه یک علم نیست. نویسنده از دیدگاه ویتگنشتاین متأخر در باب فلسفه دفاع می‌کند و تلاش می‌کند سودمندی آن را برای فلسفه اجتماعی و علوم اجتماعی نشان دهد. بنابراین، این کتاب یک اثر در زمینه علوم اجتماعی نیست و بر داده‌های تجربی در مورد شرایط اجتماعی و سیاسی فعلی یا گذشته ما تکیه نخواهد کرد. وینتن سعی نمی‌کند براساس شواهدی که از دیده‌ها، پرسشنامه‌ها، سوابق پزشکی، مصاحبه‌ها یا آمار جرم و جنایت به دست آمده، توصیه و نکاتی را برای سیاستمداران، مددکاران اجتماعی یا فعالان سیاسی تدوین کند. تمرکز کتاب بر بررسی موضوعات مفهومی در فلسفه اجتماعی و علوم اجتماعی خواهد بود تا نشان دهد که فلسفه ویتگنشتاین می‌تواند برای غلبه بر سردرگمی‌ها مفید باشد. 
به عقیده نویسنده، ما نمی‌توانیم میان نقشه‌برداری مفهومی فیلسوفان و شیوه‌های دانشمندان علوم اجتماعی تفکیک دقیقی قائل شویم. برای تولید کار خوب در علوم اجتماعی، باید در مورد مفاهیمی که استفاده می‌کنیم، به وضوح دست پیدا کنیم. برای گفتن چیزی درست در باب پدیده‌های اجتماعی، باید معنا‌دار سخن بگوییم. 
رابرت وینتن می‌گوید انواع سردرگمی‌هایی که ویتگنشتاین در شناسایی آنها بسیار ماهر بود، سردرگمی‌هایی است که هنوز در میان دانشمندان علوم اجتماعی رایج است. باری، فلسفه اجتماعی حوزه بسیار گسترده‌ای است و من نمی‌توانم امیدوار باشم که در این کتاب خود را از شر همه سردرگمی‌های موجود در آن رها کنم. در واقع، روشن نیست که بتوان به‌طور کامل از همه سردرگمی‌های مفهومی در فلسفه اجتماعی خلاص شد. بی‌شک تحولات جدید در جامعه چهارچوب‌های جدیدی را برای درک جامعه پدید می‌آورد و با تلاش‌های تازه برای درک، همواره ظرفیت سردرگمی وجود دارد. افزون بر این، برخی از حوزه‌های فلسفه اجتماعی وجود دارد که اشاره کردن به آنها برایم سخت است. برای نمونه، در باب دین و در نسبت به دیگر موضوعات سخن اندکی در کتاب آمده است، اگرچه بخشی به درگیری انتقادی با بحث تری ایگلتون در مورد مارکس، ویتگنشتاین و مذهب اختصاص دارد. 
برخی از مسائلی مهمی که از نظر نویسنده محوری هستند و باید بدان‌ها پرداخته شود عبارت است از:  
۱- مسائل مربوط به ماهیت علوم اجتماعی، اینکه آیا می‌توان آنها را به درستی علمی نامید 
۲- مساله تقلیل‌گرایی، اینکه آیا علوم اجتماعی را می‌توان براساس علوم طبیعی توضیح داد 
۳- مساله شکل مناسب تبیین در علوم اجتماعی (اگر واقعا شکل مناسبی از تبیین در علوم اجتماعی وجود داشته باشد.) 
۴- موضوع نسبی‌گرایی، اینکه آیا دانشمندان علوم اجتماعی باید به نوعی از نسبی‌گرایی در مورد حقیقت، توجیه، معرفت، وجود یا مفاهیم فکر کنند
۵- مساله ایدئولوژی، آیا فلسفه ویتگنشتاینی از دیدگاه ایدئولوژیکی خاصی حمایت می‌کند یا خیر
۶- مسائل مربوط به آزادی اراده و مسئولیت 
۷- مساله عدالت 
یکی از موضوعات جالبی که وینتن بدان پرداخته است، «ویتگنشتاین و نسبی‌گرایی» است. این پرسش که آیا ویتگنشتاین نسبی‌گرا بود؟ پرسشی است که برای دهه‌ها میان ویتگنشتاین‌پژوهان فراز و نشیب بسیار داشته است. برخی با استناد به دو استعاره بازی‌های زبانی و صورت‌های زندگی سعی در اثبات نسبی‌گرا بودن او داشته‌اند و برخی با توجه به همین استعاره‌ها و دیگر اندیشه‌های او، در پی این بوده‌اند که ویتگنشتاین را از این نسبت دور کنند. یکی از کسانی که طرفدار آتشه نسبی‌گرا خواندن ویتگنشتاین است، راجر تریگ3 است. نویسنده در فصل دوم با توجه به آرای تریگ و بررسی آنها سعی دارد که با نظر تریگ مخالفت کند. «آیا ویتگنشتاین فیلسوفی محافظه‌کار بود؟» و «آیا ویتگنشتاین فیلسوفی لیبرال بود؟» دو پرسش جالب دیگری‌اند که وینتن در فصل‌های 4 و 5 طرح می‌کند. 
به هر روی، رابرت وینتن در کتاب خود تلاش نموده است که پاره‌ای از مفاهیم اساسی علوم اجتماعی را از دریچه یکی از مهم‌ترین فیلسوفان قرن بیستم بررسی کند. پژوهش خواندنی او در این زمینه اگرچه جای بحث و گفت‌وگو دارد اما زوایای جدیدی را پیش پای علاقه‌مندان به ویتگنشتاین قرار می‌دهد. 

پی‌نوشت‌ها 
1. Robert Vinten 
2. Wittgenstein and the Social Sciences , Action, Ideology, and Justice, 2020, Anthem Press
3. Roger Trigg 

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰