میلاد جلیلزاده، خبرنگار:1- نوزدهم اردیبهشت سال ۱۳۹۶ است. مدت زیادی تا انتخابات ریاستجمهوری ایران باقی نمانده و فضای کشور بهشدت سیاسی است. سازمان مجاهدین خلق از گسلی که رقابتهای زودهنگام انتخاباتی و جنگ روانی آن در ایران ایجاد کرده، قصد بهرهبرداری دارد. آنها میخواهند از زمزمههایی که راجعبه دادگاههای سال ۶۷ پیچیده، برای مظلومنمایی و احتمالا برگشتن به صحنه عمومی سیاست، بدوننقاب و با عنوان اصلی خودشان استفاده کنند. فضا طوری نیست که بشود حرف از براندازی زد. عموم جامعه به دو دسته تقسیم شدهاند؛ یا طرفدار جبهه اصولگرایی و کاندیداهای آن از قبیل محمدباقر قالیباف و ابراهیم رئیسی هستند یا امیدوار به برجام هستند و دور حسن روحانی و اسحاق جهانگیری را گرفتهاند. حتی آمدنیوز هم در این مرحله از تاریخ سیاسی ایران مدافع حسن روحانی است و از چهارچوب رسمی سیاست ایران چندان خارج نمیشود. در لندن یک شبکه تلویزیونی پرزرقوبرق تاسیس میشود به نام ایراناینترنشنال. هیچکس اطلاعات چندانی درباره این کانال تلویزیونی ندارد و راستش برای کسی مهم هم نیست. تاسیس این شبکه اما به اتفاقاتی برمیگردد که مدتها پیش رخ دادهاند؛ به تیره شدن روابط ایران و عربستان، به جنگ یمن و خیلی چیزهای دیگر که در همین راستا هستند. 10 روز بعد از تاسیس این شبکه بیبو و بینامونشان، در روز جمعه بیستونهم اردیبهشتماه، انتخابات ریاستجمهوری برگزار شد. قرار نبود اینکه ایراناینترنشنال کیست و چه موضعی دارد زیاد مخفی بماند ولی فعلا فضا برای نقشآفرینی چنین شبکهای فراهم نبود، برای اینکه بفهمیم آنها که هستند و چه مواضعی دارند، حدود یکسال زمان لازم است.
2- اوایل تابستان سال ۹۷ است. در دیماه گذشته اعتراضات معیشتی گستردهای در ایران به راه افتاد و ۱۰۹ شهر کشور را درگیر کرد. فضا بهشدت علیه دولت تدبیر و امید است و کلیت این رویدادها، بوی اعتراض به فاصله طبقاتی و بیعدالتی اقتصادی را میداد. با این حال مدت زیادی نمیگذرد که تندروترین گروههای دستراستی که گفتمانشان نسبتی با عدالت ندارد، قصد دارند از همین فضا وارد صحنه شوند. دونالد ترامپ، رئیسجمهور جدید آمریکا در یازدهم اردیبهشتماه ۹۷ از برجام خارج شد و حالا در نهم تیرماه، شبکه اینترنشنال همه را غافلگیر میکند. سازمان مجاهدینخلق که خودش را شورای ملی مقاومت ایران میخواند و در داخل ایران به گروهک منافقین مشهور است، نهم تیرماه ۹۷ گردهمایی سالانه خود را بهعنوان «ایران آزاد» برگزار میکند و پوشش زنده آن روی آنتن شبکه اینترنشنال میرود. چنین رفتاری موجی از نفرت را میان طیفهای متنوع ایرانیان داخل و خارج از کشور بهراه میاندازد. هیچ گروه و دستهای در تاریخ سیاسی ایران از ابتدا تا امروز بهاندازه مجاهدینخلق نفرتانگیز نبوده، اما قضیه قرار است به همین زودیها چند قدم پیشتر هم برود.
3- سیویکم شهریور سال ۹۷ است. مثل هر سال در ایران هفته دفاع مقدس که مصادف با آغاز رسمی حمله عراق به ایران در سال ۵۹ شمسی است، با برنامههای مختلف گرامی داشته میشود. خوزستان اصلیترین بخشی بود که عراق روی آن ادعا داشت و باعث درگرفتن چنین جنگ خونینی شد. در اهواز، مرکز استان خوزستان، رژهای برگزار شده و مردم عادی هم برای تماشا آمدهاند. یک گروهک تروریستی به نام الاحوازیه به این مراسم حمله مسلحانه میکند و حتی مردم عادی را به رگبار گلوله میبندد. سازمان ملل متحد این عمل را علنا تروریستی اعلام میکند و حتی شاهزاده پهلوی در توییتر مینویسد که چنین حملهای خصوصا علیه نظامیان محکوم است. در چنین جو و فضایی زمان آن میرسد که بفهمیم ایراناینترنشنال برای ایفا کردن چه نقشی به صحنه آمده. آنها آمدهاند تا از خشنترین و ناهنجارترین رفتارهای تروریستی قبحزدایی کنند. ساعتی بعد از این حمله، اینترنشنال با سخنگوی گروهک تجزیهطلب الاحوازیه -که در یک اقدام مسلحانه ۲۵ نفر را کشت و بالای ۶۰ نفر را زخمی کرد- گفتوگو میکند. ساعتی پس از این حمله در اهواز، یعقوب حر التستری در مصاحبه با شبکه اینترنشنال، گروهکی به نام «مقاومت ملی اهواز» را مسئول این عملیات معرفی کرد که به گفته او این عملیات «عامتر از الاحوازیه و مجموعهای از چندین گروه است.»
4- 10 روز بعد از حمله تروریستی به رژه نظامی اهواز، داخل کنسولگری عربستان در استانبول اتفاقی رخ میدهد که خبرش همه دنیا را حیرتزده میکند. یک روزنامهنگار منتقد رژیمسعودی به نام جمال خاشقچی برای ثبت ازدواج جدیدش به کنسولگری میرود، ولی دوربینهای مداربسته هیچوقت خروج او را نشان نمیدهند. چند روز بعد منابع وابسته به حکومت ترکیه فاش میکنند که خاشقچی از کنسولگری خارج شده اما نه همانطور که وارد شده بود. ماموران امنیتی سعودی او را کشتهاند، قطعهقطعه کردهاند و این قطعات از کنسولگری خارج شده است. کمکم این زمزمه میپیچد که خاشقچی قرار بود منابع مالی اینترنشنال و احتمالا موارد دیگری از خطوربط این شبکه را فاش کند ولی به چنین سرنوشتی دچار شد. تا اینجای کار عنوانشده که صاحبامتیاز این شبکه شرکت گلوبالمدیا متعلق به عادل عبدالکریم است. او تبعه عربستانسعودی و از نزدیکان دربار است ولی ظاهرا خاشقچی میخواست چیزی بیشتر از این بگوید که حذف فجیع او را ضروری کرد. قرار میشود گاردین عربستان میزگردی با موضوع منابع مالی اینترنشنال برگزار کند. این برنامه هم بهطور ناگهانی و بدون هیچ توضیحی لغو میشود. فعلا همه فقط این را میدانند که در مرحله ابتدایی، برای تاسیس این شبکه ۲۵۰ میلیون دلار پول تزریق شده و این درحالی است که اینترنشنال هیچگونه تبلیغات بازرگانی ندارد و بههیچوجه فعالیت آن را نمیتوان با منطق معمول تجاری توضیح داد. یکی، دوسال طول کشید تا نسخه آمریکایی گاردین به نقل از یک منبع آگاه فاش کند سعود القحطانی، تزار اطلاعاتی ولیعهد محمد بنسلمان -که یکی از دو مقام ارشد برکنار شده در رابطه با ماجرای خاشقچی بود- در تامین مالی پشت سر اینترنشنال قرار دارد.
5- مهرماه سال ۹۸ است. روحالله زم، مدیر کانال تلگرامی آمدنیوز طی یک عملیات پیچیده امنیتی فریب میخورد و به عراق میآید. آنجاست که نیروهای امنیتی ایران او را دستگیر میکنند و به داخل کشور انتقال میدهند. اتفاقات مختلف دیگری هم در این ایام رخ دادهاند که زیرپوست سیاست در ایران را ملتهب کردهاند. ناگهان در یکی از جمعههای آبانماه اعلام میشود که قیمت بنزین سهبرابر شده است. آشوب تمام کشور را فرامیگیرد. نیمه دوم سال ۹۸ یکی از تلخترین و درعینحال پیچیدهترین و پررمز و رازترین مقاطع تاریخ ایران است. ترامپ که هروقت از داخل ایران صدایی میشنود، جرات دست زدن به کار متهورانه جدیدی را پیدا میکند، در دیماه حاج قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران را در عراق ترور میکند. ایران پروژه اخراج آمریکا از خاورمیانه را کلید میزند و اولین اقدام نمادینش حمله موشکی بهپایگاه عینالاسد است. همانشب یک هواپیمای مسافربری از ایران بهسمت کانادا درحال حرکت است. آسمان ایران کلیر نشده و اتفاق بیسابقه و بسیار دردناکی رخ میدهد؛ هواپیمایی که پر از مسافران ایرانی است، با موشک پدافند خودی سقوط میکند. تشییعجنازه باشکوه حاج قاسم -که قرار بود نمادی از همبستگی ایرانیان و پیامی به ترامپ باشد و او را از خیال خامی برگرداند که اعتراضات آبانماه را در سرش انداخته بود- با این رویداد به حاشیه میرود. لیدرهای طبقه متوسط مرکزنشین که ناکارآمدیهای دولت روحانی بهپای ایدههای آنها نوشته میشد و همین منزوی و منفعلشان کرده بود، در یک هیات اعتراضی به خیابانها برمیگردند. در این چند روز اینترنت ایران بهطور مطلق قطع شده اما بالاخره برف روی آنتنها آب میشود و فضا بهحالت قبل برمیگردد. حالا دیگر بیبیسی فارسی کماثرتر شده و منوتو هم کمابیش همین وضعیت را دارد. بخش قابلتوجهی از فضای منفی این روزها علیه گفتمان نئولیبرالیسم است و این شبکهها در چهارچوب همان گفتمان تعریف میشوند. با رادیکال شدن فضا، گفتمان بیبیسی فارسی در جامعه نیمهاپوزیسیون ایران ازلحاظ سیاسی صدمه خورده و منوتو هم که نماد تجمل سرمایهداری است، مثل نمونههای داخلیاش منفور میشود. طبیعی است که اقبال خاصی به آنها وجود نداشته باشد. فضای مجازی بهشدت رنگوبوی چپ پیدا میکند و به هرکدام از مظاهر سرمایهداری، از سلبریتیها گرفته تا خصوصیسازی و عدم عدالت آموزشی و امثال آنها حمله میشود. با اینحال هیچ ارگان رسمی و هیچ سازمان منتظمی که پایگاه چپگرایانه داشته باشد، وجود ندارد. این گزاره خیلی معروف است که در شرایط نیاز جامعه به گفتمان چپ یا عدالتخواهانه، اگر چنین چیزی در جامعه وجود نداشته باشد، جای آن را فاشیسم میگیرد. فاشیسم یک نماینده رسانهای فعال و بهشدت ثروتمند در فضای رسانهای ایران دارد که از ۱۳۹۸ به بعد فعالیتش را چندبرابر گسترش میدهد؛ رسانه ایراناینترنشنال.
6- حقوقها چندبرابرند و استخدامها آسان است. از یک منتقد سینمایی به نام امیر پوریا تا یک گزارشگر فوتبال در تلویزیون ایران به نام مزدک میرزایی، خیلیها از ایران خارج شدند تا با این شبکه همکاری کنند. پول مفت، بهترین توصیفی است که برای پرداختهای این شبکه میشود بهکار برد. کار در اینجا هوش تحلیلی و سواد چندانی هم لازم ندارد. هرکس که حاضر است از خطوط قرمز اجتماعی و ملیاش عبور کند و لب به فحاشی بگشاید، میتواند در این شبکه استخدام شود. اینکه بدانید اینترنشنال حامی منافقین، حامی تجزیهطلبان و تروریستها و موردحمایت از جانب علنیترین دشمنان ایران است و همچنان حاضر باشید در آن کار کنید، دلیلی است که بابت آن پول میگیرید. این کانال یادآور رادیو عراق در زمان جنگ است. در آن مقطع هم از آخرین نخستوزیر پهلویها، تیمور بختیار گرفته تا مدعیان انقلابیگری مثل مجاهدینخلق، خیلیها به جبهه دشمنان علنی ایران پیوستند. مساله اینجاست که این نوع کاسبیهای پرسود هیچوقت خاصیت دائمی ندارند و کسانی را که زندگیشان روی چنین تجارتهایی تنظیم شده، ناگهان زمین میزنند. در ایام انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰، فرداد فرحزاد که معروفترین مجری اینترنشنال و از همکاران سابق بیبیسی فارسی است، یکشب به کلابهاوس آمد و در محاصره عدهای خبرنگار اصلاحطلب قرار گرفت که به عملکرد این شبکه تلویزیونی نقد جدی داشتند. در بخشی از این گفتوگو، یک جامعهشناس به نام امیر خراسانی- که چندان نمیشود او را ذیل تعریف اصلاحطلبی قرارداد- با فرحزاد به مجادله جدی پرداخت و او هم پاسخی داد که همهجا پیچید. فرداد فرحزاد گفت اگر کیهان هم به من خوب پول بدهد برایش کار میکنم. او اما برآورد دقیقی از دوام و پایداری این پول خوب نداشت. اصولا هیچکدام از کارمندان ایرانی این شبکه چنین برآوردی نداشتند. این نوع کاسبیها هیچوقت دائمی نبوده و نخواهد بود. رسانهای مثل ایراناینترنشنال شبیه جویبار یا رودخانه نیست که جریانی دائمی داشته باشد؛ به فوارهای میماند که ناگهان جهیده و درست وقتی به نقطه اوج رسیده، زمان سرنگون شدنش فرارسیده است.
7- خانم ۲۲ سالهای از شهر سقز به تهران آمده بود و ماموران گشتارشاد او را بازداشت کردند. این خانم هنگامی که در بازداشتگاه بود، سکته کرد و در بیمارستان جان سپرد. بلافاصله خشم و اعتراض بخش قابلتوجهی از جامعه را در خود فرو برد. تندروهایی که هنوز کوتاه نمیآمدند و از این رفتار پلیس و شیوه قانونگذاری و اجرا دفاع میکردند، چنان در حباب ذهنی خودشان فرو رفته بودند که حتی ذرهای روزهای پیش رو را حدس نمیزدند. آنها آتش این خشم را فراهم کردند. آتشبیار معرکه اینترنشنال بود. در ادامه هم چهره اصلی تمام رویدادهایی که در راه بودند، همین رسانه باقی ماند. بیبیسی و منوتو هرچه تلاش کردند که مثل اینترنشنال ژست رادیکال بگیرند تا از زیر ضرب نقدها بیرون بیایند، نشد که نشد؛ خصوصا بیبیسی را میتوان یکی از اصلیترین بازندگان این رویدادها دانست. آنها هم اعتبار رسانهای و ادعای حرفهایگریشان را از دست دادند و هم آخر سر از جانب لاتولوتهایی که اینترنشنال یکشبه به میلیشیای مجازی و فعال سیاسی تبدیلشان کرده بود، بهعنوان برانداز واقعی پذیرفته نشدند. قریببه چهارماه کشور در آشوب و غوغا بود. زمینههای بهوجود آمدن چنین اعتراضی، چه سیاسی، چه اقتصادی و چه فرهنگی همچنان وجود داشت اما اینها از طرفی بهانهای هم شد برای کسانی که از بیماریهای روحی رنج میبردند تا به تخلیه روانی خودشان در فضای حقیقی و مجازی بپردازند. این امر بهانهای به دست تجزیهطلبان داد تا پرچمهایشان را بلند کنند و بهانهای شد برای مرتجعترین گروههای مذهبی و شبهمذهبی تا رخ بنمایند. اینترنشنال در این ایام از هیچ پردهدری و عمل هتاکانهای فرونگذاشت و نهایتا وقتی فضا آرام شد، زمزمههایی پیچید که ماموریت این رسانه به پایان رسیده است. آیا بین ایران و عربستان توافقاتی شده؟ آیا بین ایران و کشورهای اروپایی مناسبات جدیدی درحال شکلگیری است؟ هرچه هست، بههرحال این شبکه تندروی فارسیزبان بهمثابه فوارهای شده که نقطه اوج را رد کرده و درحال فروریختن است.
8- روز جمعه ۲۸ بهمنماه بود که اینترنشنال اعلام کرد مقر پخش ۲۴ ساعته برنامههایش را از لندن به واشنگتن انتقال میدهد. آنها دلیل این تصمیم را تهدیدات بالقوه امنیتی برای کارمندانشان از جانب ایران عنوان کردند، درحالیکه نه هیچ سند واضح یا ناواضحی از این مساله ارائه دادهاند و نه حکومت ایران انگیزهای برای این کار دارد. دادن فرصتی به این رسانه برای مظلومنمایی درحالیکه کارکرد آن بهطور طبیعی درحال افول است، ابدا توجیه منطقی ندارد. ورود به ایالاتمتحده و اقامت در آن بهشدت دشوارتر از انگلستان است و کار برای اینترنشنال از این به بعد تقریبا تمام است. تنها خاطرهای که از این رسانه زرد و از این دیوانهخانه رسانهای باقی میماند تروریسم، لمپنیسم، وطنفروشی و نهایتا عاقبتی شکستخورده و مغموم است.