غول نازیسم در آلمان از خواب بیدار شده است. این را اطلاعیه پلیس آلمان و دادستانهای این کشور میگویند. در ساعات ابتدایی صبح روز چهارشنبه حدود سه هزار مامور پلیس و نیروی امنیتی فدرال آلمان در یکسری عملیات به مقر گروهی از جریان راست افراطی یورش بردند تا درنهایت 25 نفر را دستگیر کنند یعنی 120 نیرو برای هر بازداشتی. پلیس آلمان ادعا کرده است این گروه که حداکثر در نوامبر 2021 تاسیس شده مظنون به تلاش برای کودتای راست افراطی برای سرنگونی دولت، ترور سیاستمداران و ایجاد یک حکومت نظامی است. دادستان فدرال آلمان از مشارکت هزاران مامور در ۱۳۰ منطقه در یازده ایالت این کشور علیه جنبش راستگرا موسوم به «شهروندان رایش» خبر داده است. برخی از اعضای این گروه اعتقادی به قانون اساسی و مرزهای آلمان بعد از جنگ جهانی دوم ندارند و خواستار سرنگون کردن دولت شده بودند. دادستان میگوید در مجموع، 22 مظنون عضو گروه و سه مظنون از حامیان آن بازداشت شدند. به گفته دادستانها، این افراد که در سه کشور آلمان، ایتالیا و اتریش دستگیر شدند، متهم به «تدارک مشخص برای یورش به پارلمان آلمان با یک گروه مسلح کوچک» هستند. گفته میشود که این گروه شامل سربازان سابق بوده و تلاشهای ویژهای برای جذب نیرو از پلیس و ارتش انجام داده است. دادستانها میگویند که بازوی شبهنظامی این گروه تا حد دستیابی به سلاح، تمرین تیراندازی و آمادهسازی برای تشکیل شبهنظامیان پیش رفته است. در بین مظنونان یک سرباز یگان ویژه نیروهای ارتش آلمان و چند تن از نیروهای ذخیره بوندسوهر دیده میشود. دادستان میگوید که این گروه قبلا برنامههایی برای اداره آلمان با بخشهایی که بهداشت، دادگستری و امور خارجه را پوشش میدهند، تنظیم کرده بودند. گمان میرود که ماموران در آوریل گذشته وقتی یک نقشه آدمربایی را که در آن گروهی که خود را متحد میهنپرست مینامیدند، کشف کردند، متوجه این گروه شدند. آنها ظاهرا قصد ربودن وزیر بهداشت کارل لوترباخ را داشتند. براساس گزارشها، این گروه علاوهبر یک دولت در سایه، برنامههایی برای یک بازوی نظامی داشتند که اعضای فعال و سابق ارتش بخش مهمی از عملیات کودتا را تشکیل میدادند. آنها شامل سربازان نخبه سابق یگانهای ویژه بودند. دادستانها گفتند که هدف بازوی نظامی ازبین بردن نهادهای دموکراتیک در سطح محلی بود. به گفته آنها برنامههای این گروه شامل حمله مسلحانه به ساختمان پارلمان آلمان، رایشتاگ بود. اعضا همچنین نوعی دولت در سایه تشکیل داده بودند که قصد داشتند درصورت موفقیت برنامههایشان، آن را برپا کنند. در بیانیه دادستانی آمده است: «اعضای سازمان آگاه بودند که این هدف تنها با استفاده از ابزار نظامی و خشونت علیه نمایندگان دولت قابل دستیابی است که این امر همچنین شامل دستور دادن به قتل میشود.»
به گزارش روزنامه بیلد، گفته میشود یکی از نمایندگان سابق حزب راستگرای آلترناتیو برای آلمان نیز در میان دستگیرشدگان است. حزب راست افراطی آلترناتیو برای آلمان در ماه اکتبر با دوبرابر کردن آرای خود در یک انتخابات منطقهای، بازگشت خود به قدرت را مجددا آغاز کرد. در ماههای گذشته و با تداوم جنگ روسیه و اوکراین، نگرانیها از قطعی گسترده برق و سرما باعث شده تمایل به گرایشهای این حزب بیشتر شود. آلترناتیو برای آلمان خواهان خرید گاز از روسیه حتی در شرایط فعلی است. موضعگیریهایی از این دست و همچنین مخالفتهای احزاب دست راستی با محدودیتهای کرونا، تا حدودی موقعیت این احزاب را تقویت کرده است. میانه سال 2021 «هورست زیهوفر» وزیر کشور آلمان از افزایش افراطگرایی راست افراطی در آلمان خبر داد و گفت: «در سال 2020 حدود 33 هزار و 300 راست افراطی وجود داشت که نسبت به سال قبل تقریبا چهار درصد افزایش داشت.»
براساس گزارش سالانه آژانس اطلاعات داخلی که با نام اختصاری آلمانی BfV شناخته میشود، حدود 40 درصد از راست افراطی در آلمان از استفاده از خشونت برای اهداف سیاسی حمایت میکنند.
نئونازیها چقدر جدی هستند؟
شدت عملیات اخیر پلیس و نیروهای امنیتی آلمان فاقد تناسب با واقعیت میدانی بود. اگرچه رسانهها سعی میکنند خطر این تهدید را بسیار بزرگتر از اندازه واقعی نشان دهند اما به نظر نمیرسد یک گروه 22 نفره، توانایی کودتا در آلمان را داشته باشند. این اقدام پیشگیرانه، بیانگر شدت نگرانیها از آن چیزی است که میتواند در آینده اتفاق بیافتد. در سالهای اخیر و بهویژه پس از موج مهاجرت به آلمان، احزاب و تفکرات دست راستی و افرطی در این کشور طرفداران زیادی پیدا کرده. افراطیها که به آنها نئونازی نیز گفته میشود، تا یک دهه پیش به صورت زیرزمینی عضوگیری و فعالیت میکردند اما احساسات ناسیونالیستی در تقابل با پذیرش مهاجرین و بهویژه مهاجران عرب مسلمان، آنها را به روی زمین و حتی میدان سیاست کشاند. نئونازیها دوباره به سیاست راه پیدا کردند و از تمام ظرفیت خود برای مقابله با سیاستهای پذیرش مهاجر استفاده کردند اما در برابر جریان حاکم، آنها حرفی برای گفتن نداشتند و از همینرو، به سمت اقدامات خشونتآمیز حرکت کردند. ضربوشتم و درگیری خیابانی با مهاجران عرب تقریبا به پدیده رایج در آلمان تبدیل شده است. خرداد سال 98، نئونازیها یک گام فراتر رفتند و «والتر لوبکه»، عضو حزب دموکرات مسیحی آلمان که در سال ۲۰۱۵ میلادی از سیاست مهاجرپذیری آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان حمایت و پشتیبانی کرده بود در خانه خود به ضرب گلوله کشته شد.
نئونازیهای ارتشی
شاید بخش زیادی از نگرانیهای مقامات امنیتی در آلمان قابل توجیه باشد؛ چراکه در سالهای اخیر راست افراطی توانسته از درون ارتش و پلیس نیز عضوگیری داشته باشد. سال 2017 نیروهای پلیس آلمان یک شبکه تروریستی راست افراطی را که اعضای آن عضو ارتش آلمان بودند، کشف کردند. این گروه که در ارتش آلمان اقدام به ذخیرهسازی تسلیحات و ادوات نظامی کرده بود، با تهیه لیست تروری از سیاستمداران آلمانی که رهبران احزاب چپ در صدر آن لیست قرار گرفته بودند، قصد داشتند آنها را به قتل برسانند. این پرونده که به «فرانکو آ» موسوم بود باعث شد فرماندهی ارتش آلمان تغییرات گستردهای را در پادگانهای آلمان به اجرا بگذارد. وزیر دفاع آلمان به ارتش دستور داد اسامی پادگانهایی که نام افسران دوران نازیها را بر خود داشتند، تغییر دهد. همچنین ارتش آلمان ماموریت یافت تمامی پادگانهای ارتش این کشور را بازرسی و تمامی ادوات متعلق به دوران ارتش نازی را ضبط کند. اما این طراحی برای اقدامات تروریستی به اینجا محدود نشد و یک سال بعد (2018)، دادستانی آلمان موفق به کشف یک گروه تروریستی راست افراطی در داخل پلیس آلمان شد. این گروه که «ناسیونالسوسیالیستهای زیرزمینی» نام داشت در نامهای با امضای رسمی گروه خود، یک وکیل زن ترکتبار را که مدافع اسلامگرایان بود تهدید به قتل دختر دوسالهاش کرده بودند. حالا پلیس با گروهی درگیر است که تا آموزشهای نظامی نیز پیشروی داشته است.
نامههای تهدید و بزرگداشت فاشیسم
افزایش به اقدامات مسلحانه راستگرایان افراطی تنها محدود به آلمان نبوده است. اردیبهشتماه سال گذشته کاخ کرملین در 4 هفته، سه نامه تهدیدآمیز از نظامیان دریافت کرده است. این نامهها که از سوی دهها ژنرال، صدها افسر و هزاران نفر از سربازان مورد تایید قرار گرفتهاند، حاوی چند پیام مهم بودند؛ هشدار درباره وقوع جنگ داخلی در فرانسه، لزوم سرکوب مهاجران و اقلیتها و بازترشدن دست نیروهای امنیتی برای ایجاد محدودیت در جامعه. نظامیان در این نامهها که خطاب به دولتمردان پاریس نوشته شده، هشدار دادهاند درصورت عدمواکنش جدی دولت به بحرانهای کشور، آنها خود مستقیما دست به اقدام مسلحانه برای حفظ کشور خواهند زد؛ موضوعی که در ادبیات سیاسی نیز «کودتا» نامیده میشود.
در ایتالیا، راستگرایان افراطی یک گام پیشتر از فرانسه برداشته بودند و حتی موشک هم ذخیره کرده بودند. تیرماه سال 98 پلیس ایتالیا در شمال این کشور یک محموله بزرگ از اسلحههای خودکار به همراه موشک هوا به هوا و تجهیزات با آرم حزب نازی را کشف و ضبط کرد. هواداران فاشیسم در ایتالیا، آبانماه سال جاری در یکصد سال پس از ورود بنیتو موسولینی دیکتاتور ایتالیا به رم و کودتای موفقیتآمیز او، با پیراهنهای سیاه در «پره داپیو» محل تولد موسولینی حاضر شدند و شعارهایی در حمایت از دیکتاتور فقید این کشور سر دادند. این جمعیت که تعدادشان حدود ۲ تا ۴ هزار نفر تخمین زده شده بسیاری از نمادهای فاشیستی را به همراه داشتند و سرودهای آن دوران را با یکدیگر همخوانی کردند. رد ترس از چنین مراسمی را میتوان در خبر یورونیوز در این باره یافت که نوشته بود «به نظر میرسد حضور یک دولت دست راستی که رهبر آن پیشتر موسولینی را تحسین کرده، به طرفداران فاشیسم در ایتالیا این جسارت را داده تا چنین برنامهای در ستایش دیکتاتور پیشین ایتالیا برگزار کنند. ائتلاف راستگرایان به رهبری جورجا ملونی، نخستین دولت به رهبری راست افراطی در ایتالیا پس از جنگ جهانی دوم است که قدرت را در این کشور به دست گرفته است.»
راست افراطی پایان دارد؟
احزاب راست افراطی در سطح جهانی در حال رشد هستند. در ایالات متحده، ترامپ رئیسجمهور سابق، صدای برتری پنهان سفیدپوستان و سیاستهای محافظهکارانه را که همچنان با حزب جمهوریخواه رادیکالشده در سطوح محلی، ایالتی و فدرال طنینانداز میکنند، است. شورش 6 ژانویه نشان میدهد که چگونه ظهور احزاب راست افراطی میتواند منجر به خشونت شود و دموکراسی را تضعیف کند. همین امر در سراسر اروپا نیز صادق است، جایی که ظهور احزاب راست افراطی منجر به افزایش خشونتهای سیاسی جناح راست افراطی شده است. احزاب راست افراطی حتی در دموکراتیکترین کشورهای اروپایی نیز در حال افزایش هستند. بهعنوان مثال، در سوئد، نارضایتیها درمورد مهاجرت و هویت به آرامی کشور را به سمت پوپولیسم جناح راست سوق داده است. بهطور حتم بخشی از این وضعیت بازگشت جنبشهای راست افراطی، ناشی از افزایش نابرابری اجتماعی - افزایش شکاف بین ثروتمندان و فقرا و تبعیض نژادی است. این اتفاق یکبار دیگر در غرب با خشونت سیاسی رخ داده است. گذشته نشان میدهد که افراطگرایی راست افراطی و دولتهای واپسگرایانه میتوانند جرقه خشونت را در سراسر طیف سیاسی برانگیزند. اروپاییان معتقدند با توجه به پیشروی احزاب راست افراطی، این گذشته باید هشداری برای مردم آمریکایشمالی و اروپا باشد. بنابراین، سیاستگذاران باید بر مبارزه با گفتمانهای افراطی، حفظ فعالانه دموکراسی و حمایت از نهادهای نمایندگی برای جلوگیری از عقبنشینی حقوق شهروندی و جلوگیری از خشونت سیاسی تمرکز کنند. اینکه تا چه اندازه این اتفاق رخ دهد، تابع همان دلایلی است که منجر به رشد راست افراطی در غرب شده است.