حالا و با گذشت نزدیک به 10 روز از افتتاحیه جامجهانی 2022 دوحه میتوان نخستین جامجهانی به میزبانی یکی از کشورهای خاورمیانه را، فلسطینیترین جامجهانی برگزار شده در طول تاریخ جامهای جهانی دانست. تورنمنتی که در طول تاریخ حدودا صدساله خود همزمان شاهد جنگها و کشتارهای گستردهای بوده که حاکمان اشغالگر به این امید که جنایتهایشان در سایه جامجهانی قرار گرفته و توجه افکار عمومی سرگرم شده دنیا را جلب نخواهد کرد، اقدام به کشتار و نسلکشی میکردند. جنگها و کشتارهایی که از سال 1982 تا 2018، همزمان با هر دور از جامجهانی شدت میگرفت. از کشتار فلسطینیها به دست صهیونیستها در صبرا و شتیلا، تا حمله تمام عیار نیروهای سعودی به مردم یمن در الحدیده. اما این روزها و با شروع جامجهانی 2022 در قطر، صهیونیستها نهتنها موفق به تدارک حمله جدیدی علیه مردم فلسطین نشدهاند، بلکه شاهد تبدیل شدن جامجهانی به یک فستیوال تماما ضداسرائیلی هستند. فستیوالی که از اکثر کشورهای دنیا نماینده دارد. نمایندگانی از سراسر دنیا که جامجهانی 2022 را به تریبونی 24 ساعته برای فریاد مظلومیت قدس تبدیل کردهاند. اتفاقی بینظیر که سطح آن بهقدری گسترده بوده که خبرنگاران صهیونیست حاضر در دوحه هم نتوانستهاند آن را انکار کنند. در نمونهای، راز ششنیک، خبرنگار روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارانوت با انتشار فیلمی از نحوه برخورد تند مردم با تیم خبری صهیونیست در صفحه شخصیاش در توییتر نوشته است: «من همیشه فکر میکردم که مشکل از دولتهاست. اما در قطر فهمیدم که نفرت مردم در خیابان از ما چقدر است. پس از 10 روز اقامت در دوحه، نمیشود از آنچه در اینجا بر ما میگذرد حرف زد. ما اینجا محصور شدهایم. این یک جامجهانی عالی است، درست است، اما ما با احساس بسیار بد اینجا را ترک خواهیم کرد. ما اینجا در کنار ایرانیها، لبنانیها، قطریها، سوریها راه میرویم و همه آنها نگاههای غضبناکی به ما میکنند. تنها نگاه عربستانیها کمی متفاوت است. ما تصمیم گرفتیم اینجا خودمان را اکوادوری جا بزنیم.»
درباره روح کلی حاکم بر تورنمنت دوحه میتوان گفت قوانین و آییننامههای دولت قطر برای حفظ برخی شئون اجتماعی و شرعی پذیرفتهشده در این کشور، جامجهانی 2022 را تقریبا به متفاوتترین دور از جامهای جهانی تبدیل کرده است. اما نکته دیگری که پیشتر هم به آن اشاره کردیم، فشار روانی بیسابقهای است که صهیونیستهای حاضر در دوحه در این دوره از جامجهانی آن را تجربه میکنند. فشاری که پیش از آغاز رسمی رقابتها و قبل از مواجهه تلخشان با شهروندان دیگر کشورها از سوی دولت قطر متحمل آن شدند.
نکته جالب توجه دراینباره آنکه بعد از اعلام موافقت دوحه با حضور شهرکنشینهای صهیونیست در بین تماشاگران مسابقات جامجهانی، صهیونیستهایی که اقدام به اخذ ویزای قطر یا همان هایا کارت (hayya card) میکردند با این مورد جالب مواجه میشدند که در بین کشورهای موجود در سایت تقاضای ویزا، چیزی بهنام اسرائیل وجود ندارد. اتفاقی که دولت قطر درباره آن شجاعانه توضیح داد ساکنان قدس اشغالی تنها میتوانند با انتخاب کشور فلسطین بهعنوان ملیت خود درخواست صدور ویزا بدهند.
قطر بعد از امارات و بحرین سومین کشوری است که پرواز مستقیم بین دوحه و تلآویو را راهاندازی کرد اما تاکنون حداقل بهطور علنی حاضر نشده روابط خود با رژیمصهیونیستی را عادیسازی کند. باوجود حضور چیزی حدود 10 هزار صهیونیست در دوحه برای دنبال کردن رقابتهای جامجهانی، فعالیت رسمی خبرنگارانشان در استودیوهای اختصاص داده شده به شبکههای اسرائیلی و همچنین حضور موقتی و محدود کارمند وزارت خارجه رژیمصهیونیستی برای ارائه خدمات کنسولی به شهرکنشینهای حاضر در قطر، این محدودیتهای اعلامی از سوی دولت قطر برای صهیونیستها بود که پیش از ورود آنها به دوحه توجهها را بهخود جلب کرد. این محدودیتها حداقل در ظاهر بهقدری بود که صهیونیستها برای حضور در دوحه بعضا اجازه پرواز به مقصد قطر هم پیدا نمیکردند، بنابراین مجبور میشدند طی دو پرواز مثلا از مصر یا اردن خود را به دوحه برسانند. علاوهبر این، بعد از آنکه قرار شد شهروندان فلسطینی تحت فشار حکومت قطر و فیفا به صهیونیستها، برای نخستین بار در تاریخ جامجهانی بدون محدودیت از غزه و سرزمینهای قدس اشغالی مجوز حضور در دوحه برای پیگیری جامجهانی را پیدا کنند، در رسانههای عمومی اعلام شد قطر برای رژیم، این شرط را گذاشته است که فلسطینیهای عازم قطر که حدودا 8000 نفر میشدند، باید با پروازهایی غیر از پروازهای متعلق به شرکتهای هواپیمایی اسرائیلی به دوحه سفر کنند. شرطی که نتیجه آن، سفر فلسطینیها به دوحه با شرکت هواپیمایی TUS airways قبرس بود.
اگرچه بعدا معلوم شد 49.9 درصد سهام این شرکت هواپیمایی در خردادماه 1400 از سوی شرکت Global Knafaim رژیمصهیونیستی خریداری شده اما این تلاشها برای دور زدن رگههای ضدصهیونیستی افکار عمومی نتوانست با خود اعتبار هم بههمراه داشته باشد. اعتباری که امروز خبرنگاران صهیونیست بیش از هر فعال رسانهای دیگر حاضر در قطر آن را برای خود و رسانهشان ازدسترفته میبینند.
با همه اینها میتوان گفت فرصت بینظیر جامجهانی قطر ثابت کرد همان عادیسازی روابط با رژیمصهیونیستی، باوجود پیشرویهایی که در سطح دولتها و دربین معدود حکومتهای عربی داشته، در سطح ملتهای منطقه به کلی شکست خورده است. اتفاقی که پیش از جامجهانی هم میشد نشانههایی از آن را در زمینههای ورزشی مثل حاضر نشدن ورزشکاران عرب و غیرعرب برای مسابقه با نماینده رژیمصهیونیستی در تورنمنتهای جهانی و همچنین در زمینههای فرهنگی، هنری مثل تحریم اکران فیلم هالیوودی مرگ در رود نیل(Death on the Nile) در کشورهای مسلمان مشاهده کرد. فیلمی که به دلیل بازی گل گدوت، بازیگر زن سرشناس هالیوود و نظامی سابق ارتش رژیمصهیونیستی در آن، از سوی مردم این کشورها تحریم شد. نتیجه آنکه باوجود همه تلاشهای روانی، رسانهای و دستوپا زدنهای رژیمصهیونیستی برای عادیسازی روابط ملتهای منطقه با اشغالگران قدس، واکنشهای ضداسرائیلی گسترده مردم سراسر دنیا که طی هشت روز گذشته خود را برای پیگیری جامجهانی به دوحه رساندهاند، به خبرنگاران صهیونیست نشان داد نفرت ملتها نسبت به اشغالگران قدس در چه سطحی قرار دارد. در گزارش امروز، با فعالان رسانهای ایرانی حاضر در جامجهانی قطر ارتباط گرفتهایم تا روایت میدانی آنها از این تحرکات ضدصهیونیستی شهروندان کشورهای مختلف حاضر در دوحه را بشنویم که در ادامه میخوانید.
ابوالقاسم رحمانی، خبرنگار:اینجا تعداد بالای خود فلسطینیها خیلی مشهود است. نمیشود وارد یک گذر یا ورزشگاهی شوید و فلسطینی نبینید. حتما با فلسطینیان پرچم به دست مواجه میشوید. این جدا از مردمی است که فلسطینی نبوده و پرچم فلسطین در دست دارند. تعدادی از مردم سایر کشورها که غالبا هم عرب هستند با پرچم فلسطین در ورزشگاهها، خیابانها و فستیوالها حضور پیدا میکنند. در رابطه با پرچم هم باید بگویم هیچ پرچمی از اسرائیل اینجا وجود ندارد و من ندیدم. هیچ المان، عکس و نمادی از اسرائیل وجود ندارد. نکته بعدی این است که خود عربها خیلی پای کار فلسطین هستند. یک فیلمی هم خیلی بازنشر شد که در آن یک عربستانی داشت به خبرنگار شبکه اسرائیلی تندی میکرد که اینجا جای ماست. عربها اینجا خیلی روابطشان با هم خوب است. عربستانیها، قطریها، تونسیها، مراکشیها و سایر کشورهای عربی به محض اینکه یک فلسطینی میبینند با وی ارتباط گرفته و شروع به عکس گرفتن میکنند. من از عربستان هم تعجب میکنم و توقعم این نبود که اینقدر پای کار فلسطین باشند. خیلی رابطه خوبی با فلسطینیها دارند. جدای از این برخی کشورها نیز طرفدارانشان روحیات خاصی دارند. مثلا برزیلیها و آرژانتینیها یا برخی مردم کشورهای آسیایی میروند و با فلسطینیها عکس میگیرند. آن کشورها هم با اینکه شاید قرابت فرهنگی نداشته باشند با فلسطینیها خیلی رابطه خوبی دارند و اصطلاحا خیلی هوای آنها را دارند. اینها یک بخش ماجراست. بخش دوم ماجرا کسانی هستند که دارند اینجا کار میکنند. اکثر قریببهاتفاق نیروهای خدماتی قطر، آفریقایی، هندی، بنگلادشی یا از دیگر کشورهایی هستند که به لحاظ اقتصادی ضعیفند و جمعیت زیادی هم دارند. ویژگی جالب غالب این افراد این است که با فلسطینیها و ایرانیها رابطه بسیار خوبی دارند و زمانی که یک فلسطینی یا ایرانی میبینند خیلی هیجانزده ابراز احساسات میکنند و استقبال خوبی دارند. شاید این افراد خیلی تاثیرگذار نباشند اما بههرحال بخش زیادی از پروسه برگزاری جامجهانی دست اینهاست و نوع مواجههشان با فلسطینیها و ایرانیها نکته مثبت و خوبی است که باید به آن توجه شود. بهطور مثال دیروز به یکی از فروشگاههای معروف در یکی از مالهای بزرگ دوحه رفتیم و نگهبان یکی از درهای ورودی کنیاییتبار بود و در زیر میز خود یک باکس قرار داده بود. چون من لباس تیم ملی تنم داشتم ما را صدا کرد و گفت بیایید. وقتی رفتیم در آن باکس را باز کرد و پرچم ایران را بیرون آورد که ایستادیم و با هم عکس گرفتیم. از این منظر خیلی فضای جالبی است که اینها اولا ایران را میشناسند و دوم اینکه رابطه خوبی دارند و این مواجهه را با فلسطینیها هم دارند. من چندین بار پرچمهای خیلی بزرگ فلسطینیها را دیدم که در این فستیوالها راه میافتادند و اکثرا هم خود فلسطینیها بودند. در فستیوالهایی که موزیک پخش میشود و خوانندهای حضور دارد نیز فلسطینیها میروند و پرچم خود را دست خواننده میدهند، آن فرد هم پرچم را بلند میکند و گاها مدت زیادی هم نگه میدارد. در عکسها و فیلمهای هواداران بقیه کشورها هم این حمایت از فلسطین مشهود است. در گشتوگذاری که در خیابانها داشتیم فضای غالب این بود که مردم کشورها به تفاوت مواجهه ملتها و حاکمان با مساله فلسطین واقف بودند. مثلا مردم عربستان، برزیل، آرژانتین و سایر کشورهای عربی که حتی تیم ندارند و در جامجهانی حاضرند مثل مصر نسبت به مواجهه حاکمانشان واقف بودند و اصلا محل ایراد خودشان بود. این دیدگاه در ذهن حاضران در این جامجهانی از این جهت حائز اهمیت است که حاضران در جامجهانی وضع مالی خوبی دارند و از پس هزینههای بسیار بالای اینجا برآمدهاند و دوم اینکه سیاستمدار نبوده و جزء مردم عادی محسوب میشوند که مساله اصلیشان فوتبال است. مساله فلسطین برای چنین طبقه تاثیرگذاری در کشورهای مختلف مساله حیاتی است، بهویژه برای عربها. من میتوانم بعد از چند روز حضور در قطر بگویم که اگر صهیونیستها هم اینجا باشند جرات بروزش را ندارند. من حسم این است که اگر کسی هویت اسرائیلی خود را بروز دهد به احتمال زیاد بین او و اعراب حاضر حتما درگیری رخ میدهد. اروپاییها هم یکذره حس آزادیخواهی دارند هم در جامجهانی پای کار فلسطین هستند و از آن حمایت میکنند. نکته مهم این است که پرچم فلسطین تبدیل شده است به یکی از نمادهای جامجهانی و مردم همچون نماد جامجهانی و پرچم تیم محبوبشان میروند با پرچم فلسطین نیز بهعنوان یک نماد عکس میگیرند و اکثریت حاضران نیز با اینکه فلسطین تیمی در جامجهانی ندارد این کشور را میشناسند.
علی رجبی، فعال رسانه ای:هرساله در آستانه رویدادهای ورزشی بسیار مهمی مثل جامجهانی فوتبال و المپیک جنبش BDS که کارویژه خودش را حرکت مردمی برای بایکوت اسرائیل قرار داده است فعال میشود و فراخوانهایی برای حمایت مردم از فلسطین، بالابردن پرچم این کشور و محکومیت اقدامات رژیمصهیونیستی به همه تماشاگران آن رویداد و مردمی که با آن رویداد درگیر میشوند، اعلام میکند. در جامجهانی اخیر هم ما شاهد این اتفاق بوده و هستیم. بهعنوان کسی که تجربه حضور در چنین رویدادهایی را قبلا هم داشتم باید بگویم که این فراخوان در رویدادی مثل جامجهانی 2018 روسیه هم بسیار فراگیر شد و در زمانی که ما در مسکو، سنپیترزبورگ و شهرهای این کشور حاضر بودیم بهطور متعدد با پرچمهای فلسطین مواجه میشدیم که در دست مسلمانان، اعراب و حتی طرفداران سایر کشورها از جمله کشورهای آمریکایجنوبی مثل آرژانتین و برزیل قرار داشت که واکنشهای زیادی را نیز نسبت به تماشاگران منتسب به رژیمصهیونیستی بروز میدادند. در این جامجهانی که در کشور قطر بهعنوان یک کشور مسلمان برگزار میشود طبیعی است که تعداد بالاتری از مسلمانان بهعنوان تماشاگر بیایند و شرایط برای جنبش بیدیاس فراهمتر است.
به موازات این جنبش، به نظر من یک حرکت فرهنگی دیگر را هم در قطر شاهد هستیم و آن این است که تماشاگران ایرانی، قطری، عربستانی، مراکشی و تونسی بهعنوان پنج کشور مسلمانی که در این جام هستند نسبت به بازیهای این پنج تیم حساسند و طرفدار این تیمها هستند. ما این روحیه را حتی در سایر طرفدارانی که تیمشان در جام نیستند مثل پاکستانیها و کویتیها میبینیم که هوادار تیمهای مسلمان در زمان بازیشان هستند و بازخوردهای خیلی مثبتی از هم میگیرند.
مجموع این عوامل باعث شده است شرایط برای طرفداران رژیمصهیونیستی طوری شود که تماشاگر زیادی از این رژیم در جامجهانی حضور نداشته باشد. اسرائیل در دیپلماسی عمومی خودش ورزش را بهعنوان یکی از راهکارهای عادیسازی روابط این رژیم مورد استفاده قرار میدهد و در خیلی از بازیهای مهم باشگاهی فوتبال میبینیم که بین تماشاگران، پرچم رژیمصهیونیستی هست اما اینجا نهتنها پرچمی از این رژیم جعلی وجود ندارد که حتی تماشاگران آنها نیز وجود ندارند. طی روزهای اخیر دیدیم که خبرنگاران اسرائیلی مورد حمله و نقد جدی تماشاگران قرار گرفتند و مجبور شدند خودشان را با ملیتهای دیگر معرفی کنند تا واکنشهای منفی حاضران نسبت به آنها کمتر شود و ما این را به فال نیک میگیریم.
یک نکته هم که در بخش دیپلماسی عمومی با استفاده از ورزش باید مورد اشاره قرار بگیرد این است که رژیمصهیونیستی برای اینکه بتواند روند عادیسازی صلح سران بعضی کشورهای عربی را در پیش بگیرد، سرمایهگذاری ویژهای روی ورزش کرده است. ازجمله اینکه شنیده شده است پیشنهادهایی برای برگزاری مشترک بازیهای جامجهانی بین رژیمصهیونیستی، امارات و بحرین بهعنوان یک نامزد مشترک وجود دارد. البته هنوز رسمی نشده است که این از پیامدهای پیمان آبراهام است. اگر اشتباه نکنم آلمانیها قصد دارند برای سال 2036 در 100سالگی المپیک مونیخ یک پیشنهاد مشترک برای برگزاری المپیک بدهند که انشاءالله تا آن زمان رژیمصهیونیستیای وجود نخواهد داشت که این پیشنهاد بخواهد مورد توجه قرار گیرد.
بد نیست این نکته را هم مورد اشاره قرار دهیم که 29 نوامبر روز همبستگی با ملت فلسطین است و هم در ورزشگاه پرچم فلسطین را بیش از قبل خواهیم داشت، هم در تجمعات قبل و بعد از بازی و هم انشاءالله مردم ایران بعد از صعود بسیار محتمل تیم ملی کشورمان به مرحله بعدی پرچم فلسطین را با خود به شادیهایشان ببرند؛ اقدامی که میتواند بسیار حائز اهمیت باشد.
سارا مسعودی، فعال رسانه ای:در رابطه با فلسطین خط خبری شبکههای مقاومت مثل الجزیره این است که مساله فلسطین را در اینجا به خوبی ساپورت کنند.
وقتی که یک ایرانی کار خبری خبرنگار صهیونیست را بر هم میزند به سرعت در الجزیره بازتاب پیدا میکند. یک ویدئو هم اخیرا دیدم که یک خبرنگار صهیونیست سوار یک ماشین شده و با هم درحال صحبت هستند که یک دفعه خبرنگار میگوید من اسرائیلیام که راننده واکنش نشان داده و میگوید تو واقعا اسرائیلی هستی؟ که خبرنگار موضعش را عوض کرده و آشکار میکند که اسرائیلی نیست و چنین نقشی را ایفا کرده است. راننده میگوید تو اگر اسرائیلی بودی من قطعا تو را از اینجا میانداختم بیرون. اتفاقی که در این جامجهانی دارد رخ میدهد و شاید به خاطر عربزبانان حاضر در جامجهانی باشد این است که در هرجایی از قطر که حضور پیدا کنید مثل کتارا، کرنش یا جایی که بعضا کنسرت در آن برگزار میشود پرچم فلسطین را میبینیم و وقتی هم با آنها صحبت میکنیم متوجه میشویم لزوما طرف فلسطینی نیست و ممکن است از کشورهای دیگری باشد اما این پرچم را بهعنوان نماد مسلمانی و مقاومت حمل میکنند.
من نمیتوانم بگویم که مساله فلسطین اینجا برای اروپاییهای حاضر صرفا یک مساله حاشیهای است یا به اصل تبدیل شده است. نماد چیز مهمی است اما ما نیاز به دیالوگها داریم برای اینکه آدمها تازه بشناسند قصهای به نام فلسطین وجود دارد.
ما باید فرض را بر این بگذاریم که مردم دنیا تحت سیطره جریان رسانهای مسلط دنیا قرار داشته و از خیلی قضایا اطلاع ندارند.
فلسطین هم جزء این قضایاست. شاید یک پرچم برای ما جلب توجه کند اما تا دیالوگ نشده و کار جدی تبلیغی صورت نگیرد عملا ما نخواهیم توانست مساله فلسطین را به اصل تبدیل کنیم.
دید کلی که در ذهن مردمی که از آفریقا آمدهاند یا خاورمیانهای هستند این است که اساسا برد هر کشور مسلمان به معنی ارتقای پرچم اسلام است. شاید به همین دلیل است که وقتی عربستان سعودی برنده میشود یک همدلی در کشور قطر شکل میگیرد. این فضا در رابطه با ایران هم هست. زمانی که شما صحبت میکنید غالبا یک شناختی نسبت به ایران دارند و برخلاف غربیها و ساکنان کشورهای اروپایی که غالبا ایران را نمیشناسند ایران را بهخوبی میشناسند. به معنایی احساس مثبت دارند. من بازی اول را در کورنیش بودم و داشتم بازی ایران را میدیدم و متوجه بودم که بعضی از اعراب مغربی و عمان در استادیوم حضور دارند که با شادی ما شاد میشوند، با ناراحتی ما ناراحت میشوند و این کاملا محسوس است. در کلیت میتوانم بگویم مردم دیگر کشورها حامی ما هستند.
مهدی ملک پور، فعال رسانه ای:نکتهای که بیشتر از همه شاهدش هستیم و در فضاسازیهای شهری دوحه هم نمود دارد این است که بهشدت حاکمیت قطر روی پر رنگ بودن مساله فلسطین و حمایت از مردم این کشور برنامهریزی کردند و این اتفاق افتاده است. ما در مترو، در خیابانها و جاهایی که اجتماع تماشاگران شکل میگرد بهشدت شاهد تماشاگرانی هستیم که با پرچم فلسطین حضور یافتهاند، حتی چفیه فلسطینیها نمادی شده است که تماشاگران کشورهای دیگر که در جامجهانی هستند هم از این استفاده میکنند. علاوهبر آن خود من بارها شاهد بودم که در مترو یا خیابان فلسطینیهایی که با پرچمشان، با نمادهایی که دارند حاضر شدند مردم کشورهای دیگر بهشدت با آن همراهی کردند. تاکید داشتند که فلسطین متعلق به مردم فلسطین است. هرکسی به یک زبانی تشویقشان کرده و با آنها همراهی کرده است و این خیلی برای من جذاب و جالب بود.
دیروز که به منطقه کتارا رفته بودم که یک منطقه ساحلی و قطب فرهنگی شهر دوحه است و مراکز فرهنگی در آن طراحی شده است برای نمایش فرهنگهای بومی کشورها و هر کشوری یک غرفه در آنجا دارد شاهد بودم که یک بخش بزرگی از نمایشگاه را اختصاص دادهاند به فلسطین و عنوان بالای آن یادی از فلسطین بود و داخلش هم پرچم فلسطین و تصاویری از مردم فلسطین و مبارزه آنها دیده میشد. افرادی هم آنجا بودند که داشتند مبارزات مردم فلسطین و آن حقخواهیشان را توضیح میدادند. به نظرم این اتفاق خیلی بزرگی است و نشان میدهد که قبل از جامجهانی برگزارکنندگان این رویداد روی این ماجرا برنامهریزی جدی و قطعی داشتند و این اتفاق هم افتاده است. خود این برای من جذاب بود، از این جهت که فکر میکنم بعضا در فضای روشنفکری داخل کشور ما شاید گاردی نسبت به این ماجرا وجود داشته باشد. من به یکی از دوستانم میگفتم که شما تصور کنید جامجهانی فوتبال هم نه، جام ملتهای آسیا قرار است در ایران برگزار شود و دولت ایران تصمیم میگرفت که موضوع فلسطین را در این رویداد پررنگ کند. از طرف قشری از جامعه روشنفکری ما چه بازتابی داده میشد؟ چه بازخوردی داده میشد؟ آیا از این ماجرا حمایت میکردند یا میگفتند بیایید روی مشترکات کشورها تاکید کنیم چرا داریم روی یک موضوعی که ممکن است برای ما بازتاب منفی و حتی عواقبی داشته باشد دامن بزنیم؟
من فکر میکنم اکثریت جامعه قطر از این ماجرا هم حمایت کردند و این موضوع یک اتفاق مثبت در جامجهانی بوده است.